eitaa logo
روزمرِگی های من و مامان
57هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
4 فایل
🫶آغوش مادرانه‌ام برایت گستره است🫶 با روزمرگی‌های مادرانه👩‍👧‍👦 آموزش دستپخت مادرانه🍛🍲 آموزش‌ها و سرگرمی ارتباط با من: 🧕 @ghorbani_29 تبلیغات: 🤳 https://eitaa.com/joinchat/520225055Cabc0a1c423
مشاهده در ایتا
دانلود
✨هرروز صبح شروع یک صفحه از داستان زندگی شماست🍂 بهترینش رو بساز🌸 سلام صبحتون به خیر و خوشی🪻⚘️✍️کانال روزمرگی من و مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
سلام واحترام دوستان گرامی امروز با مطالب 🍃 مطبخ 🪴انگیزشی 🌲پاسخ مشاور 🌴پاسخ به سوال آشپزی 🌱ارسالی و.....در خدمت شما هستیم
سوال آشپزی 👆 سلام عزیزم ممنونم این هم طرز تهیه ترشی لوبیا سبز 👇 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
مواد لازم : لوبیا سبز ۳۰۰ گرم هویج ۱ عدد سیر ۲ حبه تخم گشنیز ۱ قاشق مرباخوری سرکه به مقدار کافی مرزه و ترخون به مقدار کافی نمک و فلفل سیاه به مقدار کافی طرز تهیه؛ برای تهیه ترشی لوبیا سبز خوشمزه در ابتدای کار لوبیا سبز را می شوییم، سپس به اندازه های دلخواه خرد می کنیم. در ادامه لوبیا سبز را به همراه ۱ لیوان آب و ۱ لیوان سرکه درون یک قابلمه مناسب می ریزیم. حالا قابلمه را روی حرارت زیاد گذاشته و اجازه می دهیم لوبیا سبز به مدت ۱۰ دقیقه درون آب بجوشد تا کمی نرم شود. پس از گذشت این زمان قابلمه را از روی حرارت برداشته و لوبیا سبز را درون آبکش می ریزیم. در ادامه لوبیا سبز را روی یک پارچه تمیز پهن می کنیم تا کاملا خشک و رطوبت اضافی اش کاملا گرفته شود. حالا هویج را شسته و پس از جدا کردن پوست آن به اندازه های همسان با لوبیا سبز خرد می کنیم. توجه داشته باشید تمام مواد ترشی کاملا خشک و بدون رطوبت باشند در غیر این صورت ترشی کپک می زند. در ادامه مرزه و ترخون را می شوییم، سپس درون آبکش قرار می دهیم تا آب اضافی شان خارج شوددر این مرحله لوبیا سبز را به همراه هویج، مرزه، ترخون و سیر خرد شده به صورت لایه ای درون یک ظرف مناسب می ریزیم، سپس تخم گشنیز را به همراه مقداری نمک و فلفل سیاه به صورت پخش درون ظرف می ریزیم. حالا به اندازه ای که روی مواد ترشی را کاملا بپوشاند به ظرف سرکه اضافه کرده و درب ظرف را محکم می بندیم تا از ورود هوا جلوگیری کنیم. در ادامه ظرف را به مدت ۴۸ ساعت در دمای محیط نگهداری می کنیم تا ترشی برسد. نوش جان. ✍️روزمرِگی_من_و_مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
ای_معرفت صبح جمعه به نانوایی محل رفتیم تا روز تعطیلمان را با خرید نان تازه و صبحانه گرم شروع کنیم. روزهای تعطیل صف نانوایی‌ها شلوغ تر است. خانمی همراه با فرزند دو ساله اش هم در صف نان ایستاده . بوی خوش نان پسرک را بی تاب کرده مدام بهانه می‌گیرد که نانوا به او تکه ای نان بدهد. اما از تکه نان خبری نیست.مادر با اینکه فرزندش را آرام می‌کند که الان نوبتمان می‌شود،اما کودک دیگر تاب و تحمل ندارد. با همه این اوصاف، نانوا نه تنها تکه نانی به دست کودک دو ساله نمی‌دهد به مادر هم تشر می‌زند که صبح اول صبحی این بچه را آرام کن. این در حالی است که پسرک با زبان شیرین کودکی به سمت نان‌های برشته شده دست می‌برد و با زبان شیرین کودکانه فریاد می زد : نون نون . اما باز هم زره‌ای مهر نانوا نمی‌جنبد که نمی‌جنبد. مادر انگار بغض کرده باشد حالا نوبتش شده اما وقتی نان را برمی‌دارد نگاهی به نانوا می‌اندازد و می‌گوید: کاش به جای تشر زدن تکه نانی به دست به این بچه می‌دادی تا کار و کاسبی‌ات با اخلاق خوبت برکت پیدا می‌کرد. ✍️کانال روزمرگی من و مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
🍃⚘️🍃 هر کس هر جای جهان خوبی کند، نبض زمین بهتر میزند، خون در رگ‌های خاک بیشتر می‌دود و چیزی به زندگی اضافه میشود. - و هر کس هر جای جهان بدی کند، تکه‌ای از جان جهان کنده میشود، گوشه‌ای از تن زمین زخمی میشود و چیزی از زندگی کم میشود. هر روز از خودت بپرس: امروز بر زندگی افزودم یا از آن کاستم؟ نپرس امروز خوب بود یا بد؟ بپرس امروز خوب بودم یا بد؟ زیرا زندگی، پاسخ هر روزه همین پرسش است. ✍️کانال روزمرگی من و مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک متخصص روانشناسی میگه: امروز علاج دردهای شرق و غرب عالم، گریه به امام حسین است و اگر این تحقق یابد ما در عالم دیگر بیمار روانی نخواهیم داشت ما یک اکسیر اعظمی داریم که خیلی‌ها که از این چشیده‌اند، این غم را با همه سرورها و بهجت‌های عالم عوض نمی‌کنند. دیدید وقتی از مجالس روضه میاییم بیرون یه شوق و شعفی در وجودمون احساس می کنیم دلیلش همین هست س روز از روضه منزل داداشم ✍️کانال روزمرگی من و مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
در کنکاش خویشتن، حقیقت را کشف کردم، در کنکاش حقیقت، عشق را! در کنکاش عشق، خدا را یافتم، و در خدا همه چیز را!👌 سلام صبح بخیر🌿🍁 ✍️کانال روزمرگی من و مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
سلام واحترام دوستان گرامی امروز با مطالب 🍃 مطبخ 🪴تیکه کتاب 🌲پاسخ مشاور 🌴پاسخ به سوال آشپزی 🌱ارسالی و.....در خدمت شما هستیم
طرز تهیه استریپس سیب زمینی استریپس سیب زمینی یک غذای سریع و خوشمزه است که برای کسانی که زمان زیادی برای درست کردن غذا ندارند، گزینه خوبیه مواد مورد نیاز : سیب زمینی پخته شده: ۴ عدد پیاز نگینی شده و سرخ شده: ۳ قاشق غذاخوری جعفری خرد شده :۲ قاشق غذا خوری قارچ ورقه شده: ۱۵۰ گرم آرد : ۳ قاشق غذاخوری تخم مرغ: ۲ عدد مغز نان باگت به اندازه لازم نمک و فلفل سیاه به اندازه لازم روغن سرخ کردنی به اندازه مورد نیاز طرز تهیه : سیب زمینی پخته شده را میکس کنید تا کاملا له شوند. سپس پیاز و جعفری خرد شده را اضافه کنید. قارچ را کمی تفت دهید بطوریکه آب نیاندازد. بعد از کمی تفت به مواد اضافه کنید نمک و فلفل سیاه را بیافزایید و خوب ورز دهید. از مواد آماده شده به اندازه یک گلوله بردارید و بصورت مستطیل مانند شکل دهید. ابتدا در آرد و سپس در تخم مرغ و در آخر در مغز نان باگت ریز و خرد شده بغلطانید در آخر در روغن سرخ کنید.و تا داغ هستش نوش جان کنید نکته: برای اینکه خوش طعم تر شود به تخم مرغ‌تان نمک و فلفل سیاه بیافزایید ✍️کانال روزمرگی من و مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
🌸سوال شما از مشاور محترم👇 سلام خسته نباشید. مادر همسرم هر بار سر یه چیزی آرامش ما رو بهم میزند. ما طبقه پایین ایشون زندگی میکنیم و این خودش شاید مزید بر علت هستش.ایشون گویا خیلی با ازدواج ما موافق نبودن و اینو خودش بعدا اشاره کرد بهش اما چون پسرش منو می‌خواسته قبول کردن. الان هم کار همسرم با پدر شوهرم تقریبا شریکه و سر هر چیزی بحثشون میشه مادر شوهرم از چشم من میبینم در صورتی که من اصلا خبر ندارم بحثشون شده و پدر شوهرم هم همینطور میگه که زنش تحریکش کرده..و این چرخه هر چند وقت یکبار هی تکرار میشه هرچی هم صحبت میکنیم فایده نداره. لطفا راهنمایی کنید که چه باید بکنیم این تنش ها کمتر بشه و روابط بهتر بشه. ممنونم ✍️کانال روزمرگی من و مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
🌸پاسخ مشاور👇 سلام و احترام دوست عزیز اینکه مادر ایشان تمایل زیادی به ازدواج شما با پسرش را نداشته اند موضوع مربوط به خود ایشان می باشد و اصل ماجرا انتخاب همسرتان و رضایت نسبی آنها می باشد که خب شکل گرفته است و موضوع مربوط به گذشته می باشد که بهتر است در آن وارد نشوید. در ادامه بهتر است با احترام با همسرتان در میان بگذارید که قصد دارید با پدر و مادرشان صحبت کنید و ایشان هم در کنارتان باشند چون می خواهید بیان کنید که مسائل مربوط به شرایط کاری همسرتان و پدرشان به شما ارتباطی ندارد ودر این مورد میخواهید شما را از این مسائل جدا بدانند. در ادامه احترام به خانواده همسرتان اهمیت زیادی دارد که شما و همسرتان بتوانید زندگی مشترک خودتان را داشته باشید و این هم نیاز به حفظ حریم خصوصی زندگیتان و در کنار اینکه روابط مدیریت شده داشته باشید دارد. در کنار موارد بالا بهتر است از تمرکز بر صحبت های آنها خوداری کنید در هر صورت اگر شما صحبت کنید و باز هم آنها راه خودشان را بروند. بهتر است شما بدون سرزنش کردن همسرتان سعی کنید مسیر زندگی مشترک خودتان را در کنار یک رابطه محترمانه به عنوان خانواده همسرتان با آنها داشته باشید چون هر چقدر بخواهید بیشتر درگیر این مسائل شوید زندگی مشترک و شرایط روحی خودتان تحت تاثیر قرار می گیرد ✍️آدرس کانال خانم خانی حسینی. https://eitaa.com/joinchat/1552613376C38f31d0ad9
سوال دوستمون از اعضای محترم کانال 👇 سلام خانم قربانی عزیز ممنون از کانال خوبتون من با چهار تا فرزندم که دوتاشون یک و پنج ساله هستند میخوایم بریم پیاده روی اربعین، ی کم دل‌مشغولی دارم، فرزند یکساله ام باید غذا میکس کنم بدم، توی راه چنین امکانی داره؟
کسانی که پیاده روی اربعین رفتن و تجربه دارند پاسخ بدهند👆
30.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز آخر روضه 😭 التماس دعا🤲 وفات حصرت رقیه س ✍️روزمرِگی_من_و_مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
🍂 بی بی سماور را جوش می کند، قوری و قندان میبدی اش را می آورد با مرغ های آبی آوازخوانش چای با دارچین و هل دم می کند... کنار استکان کمر باریک و نعلبکی گل گلی، پولکی اصفهان می گذارد؛ توی پیاله تاجیکی... می رود نان سنگک می گیرد و نخود و لوبیا و سبزی پاک می کند و آش رشته بار می گذارد... او بوی نعنا داغ و ‌پیاز داغ را با هیچ عطری عوض نمی کند... از ‌وانتی، سبزی خوردن تازه می خرد و پاک می کند و تربچه نقلی و پیازچه ها را گلچین می کند و از زرشکیِ  تربچه ها و سفیدیِ پیازها شادی و شور می چیند... زیتونِ سوغات لاهیجان و گردوهای باغ آهار و پنیر خانگی هم  در پیشدستی سفالینش می گذارد و دل می دهد به صورتی گل کوکبی که پیازش را خودش کاشته و آن برگ های سبز و عنابی بوته زرشک که در گلدان شیشه ای قدیمی اش گذاشته است..🌼 میبینی چه صفایی دارد مادربزرگانه زیستن...🪴 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
پاسخ دوست عزیز به این سوال 👆
امروز همان روزی است که مدت ها منتظرش بودی، روزی برای یک شروع... برای یک تصمیم.. برای یک تغییر... پس از همین امروز تصمیم بگیر، تغییر کن و شروع کن سلام صبح بخیر 🌱⚘️🌱 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
سلام واحترام دوستان گرامی امروز با مطالب 🍃 مطبخ 🪴تیکه کتاب 🌲فرزندانه 🌴پاسخ به سوال آشپزی 🌱ارسالی و.....در خدمت شما هستیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرز تهیه نان سیر خیلی ساده و کم هزینه امتحان کنید با سیر کره آویشن پنیر پیتزا نان تست ✍️روزمرِگی_من_و_مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
در پاسخ به دوستمون 👆 پیشنهاد خوبیه عزیزم 👌
برات اون لحظه رو آرزو میکنم که بگی باورم نمیشه بالاخره شد.... ✍️کانال روزمرگی من و مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
عالیه دوست عزیز 👆 حال و هوامون عوض شد 🍁🍂🍁
هیچ وقت نفهمیدم وقتی به عکس آن شهدا خیره می شوی، به چی فکر میکنی. هیچ وقت نخواستم باور کنم این قدر مشتاق شهادتی حتی وقتی که روی دیوار اتاقت درست روبه روی جایی که نماز میخوانی آن شعرها و مناجات ها را می دیدم. میدیدم نوشته ای یا رب المستغفرين بالاسحار مى فهمیدم سحرهای تو شبیه بقیه ی آدمهایی که میبینم نیست ولی نمیخواستم باور کنم قبل ازدواج میدیدم مینشینی توی اتاق و توی دفترت می نویسی؛ ولی نمی دانستم داری با خدای خودت مناجات میکنی به خواهرت میگفتم ببین بچه م یه زن خوب گیرش نیومد داره غصه میخوره رفته تو خودش داره درددلاش رو مینویسه!» بعضی وقت ها دلمان می خواست مثل قبل بیشتر بیایی توی هال و کنار ما بنشینی و با هم حرف بزنیم؛ مثل همان وقتها که از اتاقت میآمدی بیرون و با خنده به من و خواهرت میگفتی: خب بیاین غیبت کنیم! اما تو خیلی فرق کرده بودی خواهرت شیطنت میکرد و بی هوا در اتاقت را باز میکرد میدیدیم که نشسته ای روبه روی دیواری که رویش شعرهای عارفانه و دعا نوشته بودی و دست راستت راگذاشته ای روی سینه ات سالهای نزدیک شهادتت خیلی فرق کرده بودی قبل تر خیلی بیشتر اهل شوخی و خنده بودی اصلاً صفای مهمانی ها و دورهمی ها به وجود تو بود. از جمع فاصله نگرفتی ولی خیلی مراقب بودی. نامحرمی دستش را می آورد جلو با احترام حواسش را جمع میکردی که بزرگ شدی به هرکدام از دخترهای فامیل که حجاب نداشتند با محبت میگفتی اگه روسری تون رو سرتون نکنید، نمیتونم نگاتون کنم.» من اگر میرفتم توی جاده ی غیبت، می آمدی دستت را می زدی روی شانه ام و میگفتی مامااان مامان بیدار شو بیدار شو! کاش الان هم از توی این خاک سرد بلند میشدی و با قد رشیدت کنارم می ایستادی. من به کت وشلوار بادمجانی و پیراهن یاسیات نگاه میکردم و کیف میکردم. بعد تو دست میگذاشتی روی شانه ام و با صدای قشنگت میگفتی: «ماماااان ماما ان بیدار شو من اینجام!»
هیچ وقت نفهمیدم وقتی به عکس شهدا خیره میشوی 👇