eitaa logo
موسسه انصار المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
1.1هزار دنبال‌کننده
288 عکس
145 ویدیو
169 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم موسسه علمی پژوهشی فرهنگی انصار المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دسترسی به سایر کانال های مجموعه👇 مراسمات: @ansarolmahdi_aj اجتماعی ‌سیاسی: @Tanbiholomah طلبه مدیا: @Talabeh_media خادم کانال: @Mansar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈اجتماع امر و نهی 🔹در مورد1️⃣ است یعنی آمر (امر کننده) باعث شده که امر و نهی با هم جمع شوند که این قسم است. زیرا حکیم هیچگاه به نقیضین امر و نهی نمی کند. و این نوع تکلیف، «تکلیف محال» است. 🔸در مورد 2️⃣ است یعنی حقیقتا یک فعل (خم و راست شدن) وجود دارد و دو عنوان (صلات و غصب) بر آن منطبق می شود که یکی واجب و دیگری حرام است. 🔹درمورد 3️⃣ می باشد یعنی حقیقتا دو فعل جود دارد (1نماز و خم و راست شدن 2نگاه به نامحرم) و به تبع آن دو عنوان وجود دارد که یکی واجب و دیگری حرام است. 👈مورد است و اساسا رخ نمی دهد. 👈مورد نیز است و شخص هم مطیع است و بخاطر نماز ثواب می برد و هم عاصی است و به خاطر نگاه به نامحرم مستحق عقاب است. 👈بحث در مورد قسم است که آیا اساسا امکان دارد چنین امر و نهیی در یک فعل اجتماع کنند؟ یعنی آیا قسم دوم مانند قسم اول محال است تا شخص یا فقط مطیع باشد یا فقط عاصی، یا اینکه مانند قسم سوم ممکن است تا شخص هم بخاطر نماز ثواب ببرد و هم بخاطر غصب گناه کند؟ پس قسم اول محال است، قسم سوم ممکن است و بحث در قسم دوم است که آیا مانند قسم اول است یا مانند قسم سوم. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈اجتماع امر و نهی یکی دیگر از بحث هایی که در قسمت دلیل عقلی بحث می شود، بحث است، که می خواهیم ببینیم در مواردی که در ادله مواجه می شویم که یک کاری هم امر دارد و واجب است و هم نهی دارد و حرام است، در این موارد چه کنیم؟ آیا اصلا امکان دارد که یک کار هم امر داشته باشد و هم نهی؟ یعنی آیا واقعا امکان دارد که خداوند به یک تکلیف هم امر کند و هم نهی کند، اصلا چنین چیزی معقول است؟ 🔹اقسام مختلفی دارد مثلا یک خطاب بگوید «» و خطاب دیگر بگوید «». یا یک خطاب بگوید «» و خطاب دیگر بگوید «» که شخصی که در خانه غصبی نماز می خواند، آیا امکان دارد که هر دو خطاب «صل و لاتغصب» شامل او بشود یا نه؟ ✅امر و نهی به شکلهای مختلفی با هم جمع می شوند؛ به مثال های زیر توجه بفرمائید ببینید فرقی بین اینها متوجه می شوید. 1️⃣«نماز بخوان» «نماز نخوان» امر و نهی در (یعنی نماز) و شده اند. 2️⃣«نماز بخوان» «غصب نکن» و مکلف در دار غصبی نماز بخواند. که اینجا است و . یعنی امر به یک عنوان (نماز) و نهی به عنوان دیگر (غصب) خورده است ولی چون شخص در خانه غصبی نماز خوانده است، امر و نهی در یک فعل واحد (خم و راست شدن) جمع شده اند که هم عنوان صلات بر آن بار می شود و هم عنوان غصب. 3️⃣«نماز بخوان» «نگاه به نامحرم نکن» مکلف هم هنگام نماز به نامحرم نگاه کند. اینجا و است. یعنی هم امر به یک عنوان (نماز) و نهی به عنوان دیگر (نگاه به نامحرم) خورده است ولی اینطور نیست که در خارج یک فعل باشد، بلکه در خارج دو فعل است، یکی نماز و دیگری نگاه به نامحرم، منتهی امر و نهی در یک مورد جمع شده اند. با توجه به 3 مثال بالا آیا امکان دارد که شارع به یک چیز هم امر کند و هم نهی؟ @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈اجتماع امر و نهی خلاصه اینکه بحث در اجتماع مأموری است یعنی جایی که دو عنوان وجود دارد که در خارج بر یک فعل منطبق می شوند. ✅مثل اینکه امر شده ایم به نماز و نهی شده ایم از غصب و شخص بخواهد در خانه غصبی نماز بخواند که اینجا؛ 1️⃣اگر بگوییم اجتماع امر و نهی جایز است، 👈آنگاه می گوییم این کاری که شده است (یعنی نماز در خانه غصبی) هم ثواب دارد و هم گناه کرده است. 2️⃣و اگر بگوییم اجتماع امر و نهی جایز نیست، 👈آنگاه می گوییم مثلا امر وجود ندارد و شخص فقط گناه کرده است و نمازی نخوانده است. ✅مثال دیگر اینکه شارع فرموده است «توضأ» و همچنین از غصب نهی کرده است که اینجا شخص بخواهد با آب غصبی وضو بگیرد، اینجا 1️⃣اگر بگوییم اجتماع امر و نهی جایز است، 👈 آنگاه هم امر داریم و شخص به خاطر انجام امر ثواب می کند و هم نهی داریم و شخص به خاطر ارتکاب آن، گناه کرده است. 2️⃣ ولی اگر بگوییم اجتماع امر و نهی ممتنع است 👈 آنگاه دیگر نمی توان گفت که مثلا امر داریم، بلکه فقط نهی وجود دارد و شخص فقط گناه کرده است. نظر شما چیست؟؟ نظر عقلی شما یا نظر عرفی شما چیست؟؟ @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈اجتماع امر و نهی ✅بحث در اجتماع مأموری بود یعنی جایی که دو عنوان وجود دارد که در خارج بر یک فعل منطبق می شوند، مانند با که دو عنوان صلات و غصب بر نمازی که در ملک غصبی انجام می شود منطبق است که این نماز در مکان غصبی، هم مصداق صلات است و هم مصداق غصب است. اجتماع مأموری دو قسم دارد: 1️⃣مکلف در مقام امتثال چاره ای نداشته باشد تا بتواند امر را در غیر مورد اجتماع انجام دهد. یعنی اجتماع امر و نهی بدون سوء اختیار مکلف بوده، در این موارد باب تزاحم پیش می¬آید و خارج از محل بحث است. مثلا شخص نمی¬تواند در مکان مباح نماز بخواند و مجبور است نمازش را مکان غصبی بخواند. 2️⃣مکلف در مقام امتثال چاره دارد و می تواند امر را در غیر مورد اجتماع انجام دهد و به خاطر بدی و سوء اختیار خود را در جایی قرار داده است که مورد امر و نهی واقع شود. یعنی شخص با اختیار خودش را به دار غصبی رفته و بخواهد آنجا نماز بخواند. محل بحث این قسم می باشد. 👈پس محل بحث اجتماع امر و نهی در اجتماع مأموری است که شخص دارای چاره، اختیار و مندوحه باشد و بخواهد با سوء اختیارش امر و نهی را با هم جمع کند. ✅پس باب تعارض،تزاحم و اجتماع موردی از بحث خارج می باشند. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈اجتماع امر و نهی 📣نظر علماء آیت الله مظفر و آیت الله سبحانی می فرمایند: اجتماع امر و نهی ممکن است. پس شخصی که در دار غصبی عبادتی انجام می دهد هم گناه می کند و هم عبادتش صحیح و ثواب می برد. اگر هم کسی قائل به امتناع امر و نهی باشد دو حالت دارد 1️⃣اگر جانب امر را مقدم کند👈 عبادت صحیح است زیرا نهیی وجود ندارد 2️⃣اگر جانب نهی را مقدم کند دو حالت دارد 🔹اول🔹اگر فاعل به نهی جاهل قاصر بوده یا از روی فراموشی قصد قربت کرده 👈عبادتش صحیح است 🔹دوم🔹اگر علم به حرمت داشته و از روی عمد عبادت کرده 👈 عبادتش باطل است. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈 اقتضاء نهی از فساد👉 یکی دیگر از بحث هایی که در قسمت دلیل عقلی بحث می شود، بحث است. یعنی می خواهیم ببینیم وقتی خداوند در آیات و روایات از عملی نهی کرد، آن عمل باطل است یا اینکه آن عمل فقط گناه است ولی باطل نیست. مثال1️⃣: خداوند از خرید و فروش با بچه ها نهی کرده است، معنا و ظهور این نهی چیست؟ آیا ظهورش این است که هم گناه کرده و هم است؟ یا ظهورش این است که فقط گناه کرده ولی خریدوفروش صحیح است؟ مثال2️⃣: از وضو با آب غصبی نهی شده ایم، حال اگر کسی با آب غصبی وضو بگیرد، آیا فقط گناه کرده و وضو صحیح است یا اینکه هم گناه کرده و هم است؟ مثال 3️⃣: خداوند از خرید و فروش شراب نهی کرده، اگر کسی شراب معامله کند، آیا فقط گناه کرده ولی معامله صحیح است یا اینکه هم گناه کرده و هم است؟ مثال4️⃣: خداوند از نماز خواندن در مکان غصبی نهی کرده، اگر کسی در مکان غصبی نماز بخواند، آیا فقط گناه کرده و نماز صحیح است یا هم گناه کرده و هم است؟ ✅برای اینکه جواب این سؤال ها معلوم شود ما باید در اصول بحث کنیم که (عبادت یا معامله) هست یا نه تا هنگام استنباط احکام اگر نهیی از عبادت یا معامله شده بود بدانیم چه باید بکنیم. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈 اقتضاء نهی از فساد👉 مراد از نهی نهی انواعی دارد، بنابر باید بگوییم مراد ما از نهی در این بحث چیست. آیت الله مظفر و آیت الله سبحانی: نهی دو نوع می باشد: 1- نهی 2- نهی . 1️⃣نهی یعنی نهیی که ارشاد و راهنمایی می کند به اینکه چیزی مانع عبادت یا معامله می¬باشد، مانند نهی از خندیدن در نماز که ارشاد به مانع بودن خنده در نماز است، که نهی ارشادی خارج از بحث است. زیرا نهیی که ارشاد به فساد عمل است، معلوم است که مقتضی فساد است و در آن بحثی نیست. 2️⃣نهی یعنی نهی به انگیزه ردع و زجر از اصل عمل می¬باشد، که این قسم محل بحث است که آیا نهی مولوی مقتضی و موجب فساد و بطلان عمل هست یا نه؟ و در بحث ما فرق نمی کند که نهی تحریمی باشد یا نهی تنزیهی (یعنی کراهت) می باشد. ✅دوستان عزیز، به نظر شما در مواردی که خداوند نهی مولوی از عملی کرد (عبادت یا غیر عبادت) نهی موجب فساد و بطلان عمل هست یا اینکه آن عمل صحیح است؟ 👌فکر کنید تا فردا نظر علماء را عرض کنیم. بهترین این است که با فکر و دلیل نظری برای خودتان انتخاب کنید، حتی اشتباه باشد. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈 اقتضاء نهی از فساد👉 بحث اول: نهی از عبادت 👈مقدمه: می¬خواهیم ببینیم که نهی از عبادت موجب باطل شدن عبادت می¬باشد و مقصود از عبادت کاری است که قصد قربت شرط آن می¬باشد یعنی اگر انسان آن عمل را بدون قصد قربت انجام دهد، آن عمل باطل است مانند نماز. 📣آیت الله مظفر و آیت الله سبحانی: نهی از عبادت در تمامی حالات موجب و ، 🔹چه نهی از اصل عبادت (مانند نهی از روزه روز عید) 🔹چه نهی از جزء عبادت (نهی از خواندن سوره سجده دار در نماز) 🔹چه نهی از شرط عبادت (نهی از لباس غصبی در نماز) 🔹چه نهی از جزء عبادت (نهی از لباس متنجس در نماز) 🔹چه نهی از وصف ملازم عبادت (نهی از جهر در جای اخفات) 🔹چه نهی از وصف ملازم با جزء عبادت (نهی از اخفات به جای جهر). @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈 اقتضاء نهی از فساد👉 بحث دوم: نهی از معامله آیت الله مظفر: نهی از معامله دو گونه است: 1️⃣نهی از 2 نهی از . در هر معامله ای یک سبب داریم و یک مسبب، یعنی و عقد (مانند بعتُ و اشتریتُ یا مانند صیغه نکاح زوجتُ ...) که به وسیله این صیغه ملکیت یا زوجیت ایجاد می¬شود. هم یعنی خود که به واسطه عقد و صیغه ایجاد می شود. یک موقع نهی از سبب است و یک موقع نهی از مسبب و نتیجه است که باید آنها را تک تک بررسی کرد. 1️⃣نهی از معامله موجب و مقتضی فساد معامله نیست. 2️⃣نهی از ، مانند نهی از فروش قرآن.  این نهی نیز مقتضی فساد معامله نیست. آیت الله سبحانی: اگر نهی مولوی به معامله تعلق گرفت از آن جهت که فعل مباشر دو طرف (مانند بایع و مشتری) می¬باشد، مانند عقدی که از مُحرِم در حال احرام صادر شده است، مقتضی فساد نیست. @Qabasat
🔐-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات ✅مباحث علم اصول پایان یافت و حال نوبت به مباحث علم اصول رسیده است. 👈یعنی تا به حال بحث می کردیم که ظهور امر یا نهی یا عام و مطلق در چیست ولی الآن بحث می کنیم که آیا ظواهر حجت می¬باشند. مثلا گفتیم ظهور امر در وجوب است، حال اینجا می¬خواهیم ببینیم اصلا ظهور حجت است یا نه. 👈یا در بحث قبل گفتیم که نظر عقل در مورد اجزاء یا مقدمه واجب یا یا ضد یا اجتماع امر و نهی یا اقتضای نهی از فساد چیست، ولی در این بحث می گوییم آیا احکام عقلی حجت هستند، یعنی آیا اساسا نظر عقل حجت است. ✅خلاصه اینکه بحث¬هایی که تا بحال داشتیم صغروی بود و مباحث حجت، مباحث کبروی است. یعنی مباحث گذشته درباره صغراهای مسائل اصولی بود و در مباحث حجت از کبرای مسائل اصولی بحث می شود. 👈مثال: صغری: «نهی ظهور در حرمت دارد». کبری: «هر ظاهری حجت است» پس «ظهور نهی در حرمت حجت است» @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات 🔹موضوع مباحث حجت، هر چیزی است که بتوان صلاحیت دلیل واقع شدن آن بر احکام شرعی را ادعا نمود و بتوان گفت که حجت است. 👈مثلا می گوییم: خبر واحد حجت است. یا ظواهر قرآن حجتند یا شهرت حجت نیست. که در این مثال ها خبر واحد، ظواهر و شهرت موضوع می باشند و حجت محمول ما می باشد. 🔹حجت در اصول یعنی هر دلیلی که متعلق خود را اثبات می-کند و به درجه قطع نمی¬رسد. پس حجت مرادف با اماره، دلیل و طریق است. 🔹در حجیت امارات فقط ظن نوعی ملاک است، یعنی شارع از این جهت اماره را معتبر دانسته که نزد اغلب مردم، مفید ظن است، پس اگر اماره برای خود شخصی که آن را به دست آورده، موجب ظن فعلی شخصی نباشد ضرری بر حجیت آن اماره نمی¬زند و بر همه حتی خود شخص، حجت است. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات 🔹تقسیم مکلف به اعتبار حالات 👈مکلفی که ملتفت است و به وجود احکام شرعی تنبه دارد یکی از سه حالت برای او رخ می دهد: 1️⃣ قطع به حکم شرعی واقعی. 2️⃣ظن به حکم شرعی واقعی. 3️⃣شک در حکم شرعی واقعی. 👈وظیفه مکلف هنگام پیدا شدن این 3 حالت: 1️⃣اگر برای او قطع حاصل شود، همان قطع برای او فی نفسه حجت است و باید به همان قطعش عمل کند. 2️⃣ اگر ظن برای او حاصل شد، اگر این ظن او معتبر بود یعنی دلیلی بر حجیت آن ظن داشت، باید به آن ظن عمل کند. 3️⃣اگر برای او قطع یا ظن معتبر پیدا نشد و نسبت به حکم شرعی شک داشت، آنگاه به اصول عملیه که روشن کننده وظیفه¬ی عملی می باشند رجوع می کند. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_قطع گفتیم مکلف وقتی به حکم شرعی توجه و التفات می کند، یا به حکم شرعی قطع و علم پیدا می کند یا ظن پیدا می کند یا شک پیدا می کند. 👈می خواهیم در مورد قطع نکاتی بگوییم. 🔹حجیت علم و قطع ذاتی است پس حجیت او قابل جعل و سلب نیست. 🔹همچنین طریقت و کاشفیت قطع از واقع و عندالله ذاتی است پس مطلقا حجت است و شامل همه قطع ها می شود خواه سبب قطع از مقدمات عقلیه باشد یا از مقدمات عادیه، خواه شخص قاطع، قطاع (کثیر القطع) باشد یا فرد عادی. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_قطع_تجری 👈👈تجری👉👉 معلوم است که اگر کسی قطع داشته باشد که کاری گناه است و انجام دهد و واقعا هم گناه باشد، مستحق عقاب است ولی اگر داشت یعنی فکر می کرد گناه است و انجام داد ولی بعد فهمید که گناه نبوده، آیا مستحق عقاب هست یا نه؟ مثال1 🔹جوانی شرابی خرید و خورد، ولی مست نشد، وقتی ظرف شراب را نگاه کرد دید اصلا شراب نبوده بلکه نوشیدنی حلال بوده و اشتباه خریده. آیا این جوان گناه کرده یا نه؟ آیا به خاطر اینکه به نیت شراب خریده و قصد گناه داشته بگوییم گناه کرده است؟ یا به خاطر اینکه نوشیدنی حلالی -مثل ماء الشعیر- خورده بود گناه نکرده است؟ آیا این جوان مستحق عقاب هست یا نه؟ عقل شما چه می گوید؟ @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_قطع_تجری مثال2 🔹چوپانی بدون همسایه اش راضی باشد یکی از گوسفندان او را ذبح می کند و خودش و میهمانانش می خوردن و هر چی دوستش به او می گفت راضی نیستم و حرام است، می گفت حرام خوش مزه تر است. ولی وقتی مهمانی تمام شد، می فهمد که یکی از گوسفندان خودش را ذبح کرده و خورده اند. ❓آیا این کار او حرام است یا حرام نیست؟ ⁉️همچنین اگر کسی فکر می کرده که چیزی واجب است و آن را ترک کند و بعد از ترک کردن بفهمد که واجب نبوده، آیا گناهی رخ داده و مستحق عقاب هست یا نه؟ نظر شما چیست؟ ✅نام اصطلاحی این بحث است. یعنی جرأت پیدا کردن بر گناه. یعنی اینکه انسان یقین دارد فلان عمل حرام است و انجام می دهد و در واقع نیز حرام بوده مثلا می داند شراب است، می خورد و واقعا هم شراب می باشد. ولی در تجری یقین دارد که فلان عمل حرام است و انجام می دهد ولی در واقع حرام نبوده. بعدا می فمهد شراب نبوده. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_قطع_تجری 👈ربط بحث تجری به قطع: در این بحث می خواهیم ببینیم 1️⃣ آیا مخالفت با قطع مطلقا حرام است (چه قطع مطابق با واقع باشد و چه مخالف با واقع) 2️⃣یا اینکه مخالفت با قطع فقط در جاییکه قطع مطابق با واقع باشد، حرام است؟ جاییکه قطع مطابق با واقع باشد،- مثلا واقعا هم خمر بوده که اینجا معصیت است- می دانیم گناه است ولی اگر قطع او مخالف با واقع و لوح مفحوظ باشد و شخص فقط با قطع خود مخالفت کند، آیا باز هم حرام است؟ 📣نظر علماء آیت الله سبحانی: تجری استحقاق عقاب ندارد چون در واقع کار حرامی نکرده و مثلا آب خورده، هر چند فکر می کرده که حرام و شراب است. و نهایتا در تجری معلوم می شود که انسان متجری ضعف ایمان داشته که ضعف ایمان نیز مستحق سرزنش است، نه عقاب. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_قطع_انواع_قطع 👈👈تقسیم قطع به طریقی و موضوعی👉👉 فرق این مثال ها در چیست؟ فرق «الخمر حرام» با «الخمر المقطوع حرامٌ» در چیست؟ فرق «القمار حرامٌ» با «القمار المقطوع حرامٌ» در چیست؟ همانطور که معلوم است در « حرامٌ» یا «الخمر المقطوع حرامٌ» قمار یا خمر به تنهایی موضوع حکم نمی باشد، بلکه خمر مقطوع یا قمار مقطوع موضوع حکم می باشند، یعنی قطع در موضوع آن قید می باشد، به عبارتی اخذ شده است. ولی در «خمر حرام» یا در « حرام» خود خمر و قمار موضوع حکم می باشد و قطع قید آن نمی باشد، یعنی فقط خود خمر و قمار موضوع حکم حرمت می باشند و قطع در موضوع آنها اخذ نشده است. نهایتا قطع و علم طریق به واقع است یعنی موجب تنجز و تعذیر است. یعنی اگر علم یافت که این مایع خمر است یا این عمل قمار است، حرمت در حق او منجز شده و باید ترک کند و اگر انجام داد، مستحق عقاب است و همچنین اگر قطع پیدا کرد که خمر یا قمار نیست و فکر می کرد که آب است یا یک بازی حلال است، و آن را انجام داد، عذر دارد و فردای قیامت می گوید خدایا من یقین داشتم که حلال است و همین قطع او معذر است. خلاصه اینکه قطع گاهی قید و دخیل در موضوع حکم است، که به آن می گوییم و گاهی قطع قید نیست و صرفا طریق به واقع و موجب تنجز و تعذیر واقع می شود که به آن می گوییم. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_قطع_انواع_قطع 👈👈تقسیم قطع به طریقی و موضوعی👉👉 🔹ویژگی قطع طریقی و قطع موضوعی 🔸قطعی طریقی مطلقا حجت است و شارع هم در آن تصرف نمی کند. 🔸ولی قطع موضوعی از آنجا که قطع داخل در موضوع است و هر مقنِّنی حق دارد که در موضوع حکم خود تصرف کند، لذا گاهی می فرماید مطلق قطع موضوعی حجت است و گاهی می فرماید فقط قطعی که از اسباب عادی حاصل شود، حجت است. 👈مثلا شارع فرموده که علم و قطع شاهد و بینه اگر از روی حس (دیدن و شنیدن و ...) باشد، قاضی می تواند بر اساس آن حکم کند ولی اگر علم و قطع شاهد و بینه از روی حدس باشد، قاضی حق ندارد بر اساس آن حکم کند. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_قطع 👈👈علم_اجمالی👉👉 مثال1: 🔸دخترم نمی دانست از درس هشت باید بنویسد یا از درس نه؟ 🔹پسرم بهش گفتم خوب هیچکدام رو ننویس و فراد راستش رو به معلم بگو که نمی دانستم از روی کدام درس باید بنویسم. 🔸دخترم گفت نمی شه که! آخه می دونم به ما تکلیف داده ولی نمی دونم کدوم درس هست. 🔹مپسرم گفت: خوب فرقی نمی کنه که یکیش رو بنویس. 🔸گفت خوب اگر تکلیف اون یکی درس باشه چیکار کنم؟! فردا جریمم می کنه. تنها راهش اینکه از روی هر دو درس بنویسم. 🔹پسرم می گفت دیگه سخت نگیر، یکیش رو بنویسی کافیه. دخترم می داند تکلیفی دارد ولی نمی داند تکلیفش دقیقا کدام است، این نوع علم، در علم اصول، علم اجمالی می گویند. علم اجمالی یعنی علم به اصل تکلیف دارد، ولی نسبت به فرد آن علم ندارد و مردد است. مثال2: 🔸سر سفره بودیم که عمه¬ی ما گوشت نخورد. 🔹بابای ما هم پرسید چرا نمی خوری؟ 🔸گفت هیچی؟ بعد که کلی اصرار کرد گفت هیچی شنیدم یکی از قصابی های تهران دین و ایمان نداره و ذبح شرعی نمی کنه، منم از اون موقع احتیاط می کنم و گوشت نمی خورم. 🔹بابای ما شاکی شد و گفت احتیاط چی چی؟! اینطور که نمی شه زندگی کرد، سنگ روی سنگ بند نمی شه. اینجا احتیاط لازم نیست. 🔸عمه ما گفت اگر دو لیوان باشه که می دونی یکش نجس هست و یکیش پاک ازش می خوری؟ 🔹بابام گفت نه. 🔸عمه ما هم گفت چه فرقی داره، نجس نجس است دیگه، چه بین دو لیوان شک داشته باشیم و چه بین ده هزار تا مغازه؟! ✅عمه و بابا دارن با هم بحث اصولی می کنند و خودشون هم خبر ندارن. به نظر شما حق با عمه است یا با بابا؟ اصول می خوانیم تا بتوانیم این بحث را دقیق متوجه شویم. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_قطع 👈👈علم_اجمالی👉👉 علم دو قسم دارد: 1️⃣ علم تفصیلی 2️⃣ علم اجمالی 1️⃣ علم تفصیلی مثل اینکه انسان می داند قطره ی خونی در این لیوان معین افتاده. 2️⃣علم اجمالی مثل اینکه می داند قطره ی خونی افتاده ولی نمی داند که در کدامیک از این دو لیوان افتاده. ✅بحث این است که آیا علم اجمالی نیز مانند علم تفصیلی می باشد یا نه؟ آیا علم اجمالی مانند علم تفصیلی منجز است و تکلیف را بر عهده می آورد و همچنین اگر کسی علم به تکلیف داشت، اگر به علم اجمالی خود عمل کرد، آیا تکلیف از گردن او ساقط می شود یا نه؟ پس در دو جهت از علم اجمالی بحث می کنیم که شبیه علم تفصیلی هست یا نه؟ 1- منجزیت؛ یعنی آیا علم اجمالی تکلیف آور می باشد؟ 2-آیا علم اجمالی موجب ساقط شدن تکلیف می باشد (تکلیف بر)؟ @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_قطع 👈👈علم_اجمالی👉👉 جهات بحث از علم اجمالی: 1️⃣ ؛ یعنی آیا علم اجمالی تکلیف آور می باشد؟ به عبارتی آیا علم اجمالی منجز تکلیف می باشد یا نه؟ یعنی اگر علم اجمالی به وجوب چیزی داشتیم باید آن را انجام داد یا اگر علم اجمالی به نجاست یا حرمت چیزی داشتیم باید از آن اجنتاب کرد یا نه؟ ما می دانیم که علم تفصیلی بر عهده ما تکلیف می آورد (مثلا یقین دارم این لیوان شراب می باشد، پس باید از آن اجتناب کنم)، ولی آیا علم اجمالی نیز مانند علم تفصیلی تکلیف ساز هست (مثلا می دانم یکی از این دو لیوان، شراب است، آیا باید از هر دو یا یکی اجتناب کنم)؟ 📣آیت الله سبحانی: علم اجمالی منجز تکلیف می باشد، پس باید از هر دو مورد اجتناب کند و درجایی نیز که می داند واجبی بر عهده او می باشد ولی نمی داند کدامیک از چند عمل بر عهده اوست، باید همه-ی موارد محتمل را به جا بیاورد. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_قطع 👈👈علم_اجمالی👉👉 جهت2️⃣ آیا علم اجمالی می باشد(تکلیف بر)؟ به عبارتی آیا علم اجمالی معذِّر می باشد یا نه؟ یعنی اگر تکلیفی بر عهده باشد بدون اینکه علم تفصیلی یا اماره را کسب کنیم، با احتیاط کردن بر اساس علم اجمالی تکلیف از ما ساقط می شود؟ مثلا می دانیم که نماز بر عهده ما می باشد ولی نمی دانیم قبله در کدام سمت می باشد، آیا می توان فقط به علم اجمالی عمل کرد و به هر 4 طرف نماز خواند تا نماز از گردن ما ساقط شود؟ 📣آیت الله سبحانی می فرماید چند صورت وجود دارد که در همه صور عمل کردن به علم اجمالی کافیست و دیگر لازم نیست که علم تفصیلی پیدا کند. ایشان می فرماید چه در امور توصلی و چه در امور تعبدی (چه عمل به علم اجمالی مستلزم تکرار باشد مانند نماز خواندن به چهار طرف و مستلزم تکرار نباشد) عمل به علم اجمالی کافیست. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_ظن مقدماتی در مورد قطع و علم اجمالی گفتیم و حال نوبت رسیده است که مقدماتی در مورد عرض کنیم. 👈👈نکاتی در مورد ظن👉👉 👈 (ظن معتبر) با 👉 ، کاشف از واقع است یعنی به مناط کشف از واقع حجت شده است ولی کاشفیت از واقع ندارد و فقط مرجع در هنگام تحیر است. 👈ملاک اثبات حجیت اماره (ظن معتبر)👉 اصل اولیه در ، است مگر اینکه علم به حجیت ظنی داشته باشیم. پس ملاک اثبات حجیت امارات علم است و تا دلیل قطعی، موجود نباشد نمی توان به حجیت اماره ای حکم کرد. 👈جایگاه حجیت امارات👉 مطلقا حجتند یعنی هم در صورت (یعنی مکلف می تواند به معصوم علیهم السلام رجوع کند و علم به دست بیاورد) و هم در صورت (یعنی مکلف نمی تواند به معصوم رجوع کند). 🔹پس اگر امام معصوم علیه السلام قابل دسترسی است شخص می تواند به ظنی که دارد عمل کند بدون اینکه با پرسیدن از امام علم به دست آورد. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_ظن 👈انواع انسداد: کبیر و صغیر👉 ، انسداد باب علم به احکام شرعی در مورد تمام احکام است؛ هم از جهت روایات و هم از جهت غیر روایات. ، انسداد باب علم، در خصوص روایاتی است که در دست ما بوده و اجمالا می دانیم برخی از آنها ما را به واقع می رساند پس به مواردی که مفید ظن می باشند مثل «خبر واحد» اکتفا می کنیم. 👈انواع ظن: خاص و مطلق👉 (طریق علمی): ظنونی که دلیل قطعی -به غیر از دلیل انسداد کبیر- بر حجیت آن به طور خاص قائم شده. : ظنونی که دلیل حجیتشان دلیل انسداد کبیر باشد. و فقط درصورتی حجت است که باب علم و علمی (طریق علمی) بسته باشد. 👈مقدمات دلیل انسداد👉 1️⃣بعد از ائمه علیهم السلام باب علم و علمی در اکثر ابواب فقه بسته است. 2️⃣امتثال احکام واقعی که اجمالا می دانیم لازم است. 3️⃣راه فراغ ذمه نه تقلید از شخص انفتاحی است و نه احتیاط و نه اجرای اصل عملی، مثلا اگر انسان بخواهد همیشه احتیاط کند، عسر و حرج دارد و سخت است، لذا می دانیم که احتیاط واجب نیست. 4️⃣عمل به ظن در جایی جایز است که به طرف راجح آن عمل شود نه به طرف مرجوح. ✅خلاصه: اجمالا می دانیم احکامی هست و راه فهم واقع آنها ممکن نیست، احتیاط هم نمی توان کرد چون سخت است، پس تنها راه این است که به ظن عمل کنیم، پس مطلق ظنون حجت هستند. 📣نظر علماء در مورد مطلق ظنون و دلیل انسداد آیت الله مظفر دلیل انسداد را قبول ندارند. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_ظن 👈👈امکان و اثبات امارات👉👉 🔹بحث قبلی در مورد علم و قطع بود که گفتیم قطع به خودی خود حجت است و اگر کسی به مطلبی قطع داشت می تواند به همان عمل کند. ❓حال بحث در این است که آیا ظن نیز حجت است یا نه؟ مثلا اگر انسان به واسطه¬ی حدیثی به مطلبی ظن و گمان پیدا کند که چیزی واجب است، آیا بر او واجب است که به این حدیث عمل کند یا اینکه نباید یا لازم نیست به این ظن و گمان خودش عمل کند؟ ✅ظن فی نفسه حجت نیست و برای حجت شدنش نیاز به دلیل وجود دارد. 🔻حال اینجا چند بحث کلی وجود دارد. 1️⃣ (تصحیح جعل اماره) 👉👉 یعنی آیا اساسا امکان دارد که خداوند ظن را حجت قرار دهد یا اینکه محال است که خداوند ظن را حجت قرار دهد؟ @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_ظن 👈👈امکان و اثبات امارات👉👉 📣نظر علماء 1️⃣بعضی گفته اند اینکه خداوند بخواهد ظن را حجت قرار دهد، محال وقوعی است. زیرا اگر خداوند ظن را حجت قرار دهد و انسان به ظن عمل کند و ظن نیز اشتباه باشد و ما را به واقع نرساند، باعث می شود که مصلحت مهمی از دست انسان برود یا دچار مفسده¬ی مهمی شود، اینکه خداوند باعث شود مصلحتی از دست انسان برود یا مرتکب مفسده ای بشود، قبیح است و قبیح از خداوند حکیم محال است. 2️⃣اصولیون گفته اند: امکان تعبد به ظن وجود دارد و «أدلّ الدلیل علی أمکانه، وقوعه» می باشد یعنی بهترین دلیل بر اینکه امکان تعبد به ظن وجود دارد این است که می بینیم خداوند عمل به ظن و اماره را در مواردی حجت می داند مانند عمل به خبر واحد که با اینکه ظن آور است ولی خداوند عمل کردن به آن را حجت می داند. 🔹آیت الله مظفر در این مورد می فرماید: درست است که عمل به اماره گاهی موجب تفویت مصلحت واقعی می شود ولی شارع به خاطر مصلحتی که در تسهیل و آسانگیری وجود دارد اماره را حجت کرده تا زندگی مردم برای دستیابی به احکام واقعی دچار مشقت نشود. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_ظن 👈👈امکان و اثبات امارات👉👉 2️⃣ 👉👉 در بحث قبل گفتیم امکان دارد خداوند ظن را حجت قرار دهد و این قضیه محال نیست، حال می گوییم آیا دلیلی نیز بر حجیت ظن وجود دارد یا خیر؟ در بحث های آتی مواردی از ظنون را می شماریم که دلیل بر حجیت آنها و اینکه خداوند آن ظنون را حجت قرار داده، وجود دارد مانند خبر واحد. و مواردی نیز وجود دارند که می دانیم خداوند آنها را باطل می داند مانند قیاس کردن. ❓ولی لازم است بحث کنیم در مواردی که دلیل بر حجیت یا عدم حجیت ظن وجود ندارد، آن ظن حجت است یا نه؟ 📣علمای اصول فرموده اند اصل در ظنون عدم حجیت است پس اگر موردی را شک داشتیم که حجت است یا نه، می گوییم حجت نیست. 3️⃣ 👉👉 تا به اینجا گفتیم تعبد به ظن امکان دارد و واقع هم شده است و حال نوبت بررسی این است که چه مواردی دلیل بر حجیت آنها وجود دارد و اینکه آیا این ادله تمام می باشند یا نه. ✅مواردی وجود دارد که روزهای آینده عرض می کنیم همچون حجیت ظواهر قرآن، حجیت فعل و سیره معصوم علیه السلام و دیگر موارد @Qabasat