eitaa logo
مَرَج البَحرین
1.1هزار دنبال‌کننده
42 عکس
87 ویدیو
1 فایل
🌹اشعار، سرود و سبک های زیبا، سنتی، محلی و... 🌹مولودی و عروسی🌹 👇کانال روضه و نوحه @noaheh_khajehpoor 👇کانال مولودی @marajalbahrain 👇گروه محفل مداحان https://eitaa.com/joinchat/1411383588C803b9d928e شماره تماس: 09173426998 خواجه پور
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام نوحه های جدید در کانال 🎤نوحوا علی الحسین 🎤 بارگذاری شد 👇👇 https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor بیاین کانال خودمونه☺️
رسول اللهی بزرگ مایی.mp3
2.19M
شماره 263 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رسول اللهی بزرگ مایی تو عالم تنها تویی که اباالزهرایی از هر انگشتش رحمت می‌باره مهربون‌تر از تو دنیا نداره عاشق تو هر روز و شب صلوات روی لباشه شیعه‌ی علی اونه که شیعه‌ی محمد باشه 🌹بَلَغ العُلی بکَماله کَشَفَ الدُّجی بجَماله 🌹حَسُنَت جمیعُ خِصاله صَلّوا علیه و آله دوباره سال جهان شد تحویل صدای آمنه اومد سلام جبرائیل توی گهوراه ست چه قرص ماهی صد بار من دورش بگردم الهی چه ولادتی ای جانم چه سعادتی ای جانم ملائک شدن مبهوتش چه ابهتی ای جانم 🌹بَلَغ العُلی بکَماله کَشَفَ الدُّجی بجَماله 🌹حَسُنَت جمیعُ خِصاله صَلّوا علیه و آله یه عمره شیعه با قلبی عاشق نشسته پای منبرهای قالَ الصّادق تو عرش اعلا هستند سرآمد شیعه های جعفر ابن محمد پای پرچم این مکتب خون این همه سربازه یه روزی سپاه شیعه بقیع تو رو می سازه 🌹بَلَغ العُلی بکَماله کَشَفَ الدُّجی بجَماله 🌹حَسُنَت جمیعُ خِصاله صَلّوا علیه و آله شاعر: حمید رمی @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
47.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به کانال مولودی و عروسی خوانی 🌹 مرج البحرین🌹 بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/marajalbahrain
2FilesMerged_20231002_194100.mp3
1.93M
شماره 264 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بگو علی بقیه رو بریز دور هرکسی هرچی میگه رو بریز دور خلیفة الله حیدره و لا غیر خلیفه های دیگه رو بریز دور حرف حق برای سُنی ها نمی صرفه هنوز حقیقت معلومه سرهاشون زیر برفه هنوز علی بن ابی طالب امام اول ماست نه اونیکه سر اسم پدرش حرفه هنوز محبتش بخدا         تو هر دلی نمیره حرومزاده که دیگه   پی علی نمیره دشمن شاه نجف         می سوزه خشک و ترش به هرکی با علی نیست   بگو که خاک تو سرش 🌹لعن علی عدوک یا علی کسی ک جانشین پیغمبره امیر مومنین علی حیدره فضیلت علی شکاف کعبه است فضیلت اون دو تا شرم آوره در خونه‌ی علی شیعه تا آخر می مونه هر کی میره دنبال دشمن مولا ملعونه اونی که سَلونی گفت باید رو منبر بشینه نه اونی که تعداد پدرهاشُ نمیدونه شکر خدا که دلم خورده به نام علی علی امام من و منم غلام علی قسم به فاطمه و قسم به جان علی بدم میاد به خدا ز دشمنان علی 🌹لعن علی عدوک یا علی مثل علی کسی جگر نداره شیر نره صاحبِ ذوالفقاره دومی اما وقت جنگ تو میدون تنها کاری که بلده فراره آتیش فتنه ها با شمشیر حیدر میخوابه نعره میزنه با نعره هاش یه لشکرمیخوابه اون دو تا دنبال کشتن پیمبرن ولی علی لیلةالمبیت جای پیمبر میخوابه گفته رسوله خدا شیر خدا علیه امام فاطمه و امام ما علیه امیر عالمه و به مؤمنین ولیه اون دو تا غاصب حق صاحب حق علیه 🌹لعن علی عدوک یاعلی @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
مثل تو نبود و مثل تو.mp3
2.13M
شماره 265 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 مثلِ تو نبود و مثل تو نباشه مثل تو نخواهد آمد رو قلبم نوشتم حک شد تو سرشتم حبیبی مصطفا محمد جانم چه اسم زیبایی ماه تماشایی نورٌ علی نور یعنی که بابای زهرایی چی بهتر از اینکه غلامت باشم چی بهتر از اینکه به نامت باشم چی بهتر از اینکه شب میلادت سرمست از کلامت باشم 🌹قال رسول الله علی ولی الله ای نور معلا ای والای والا مثل تو نخواهد آمد تو خُلق عظیمی عشقم از قدیمی حبیبی مصطفا محمد جانم چه شأن والایی حضرت طاهایی سرور کل عالمین دلبر دلهایی چی بهتر از اینکه فقیرت هستم چی بهتر از اینکه اسیرت هستم چی بهتر از اینکه با عشق حیدر من تویِ مسیرت هستم 🌹قال رسول الله علی ولی الله ای فَتّاح خیبر ای استاد منبر مثل تو نخواهد آمد بعد از شخص احمد بر کل خلایق یا حیدر تویی سرآمد جانم کعبه سیاری حیدر کراری نورٌ علی نور یعنی بابای علمداری چی بهتر از اینکه شدم مجنونت چی بهتر از اینکه منم حیرونت چی بهتر از اینکه باشم آقاجون زائرِ ایوونت 🌹قال رسول الله علی ولی الله شاعر: حسین رحمانی @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
صل علیک یا محمد.mp3
1.72M
شماره 266 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 صلِّ علیک یا محمد خاتم الانبیا محمد مثل تو توی عالمین نیست دلبر دلربا محمد جان جانانی تو روح قرآنی رسول ربانی مدد رسول الله یا ابالزهرا امیر بی همتا الی الابد آقا مدد رسول الله 🌹مولانا یا محمد عشق خدایی یا محمد روح دعایی یا محمد ای روشن از جمالت عالم بدر الدجایی یا محمد شاهی و مولا زلالیِ دریا آبروی دنیا مدد رسول الله شأن تو والا بنده ی تو مولا نوکرتو آقا مدد رسول الله 🌹مولانا یا محمد فدای نام تو محمد منم غلام تو محمد کبوتر دلم نشسته به روی بام تو محمد یا رسول الله ای نور مهر و ماه تو روشنی راه مدد رسول الله ای فدات جونم برا تو میخونم من به تو مدیونم مدد رسول الله 🌹مولانا یا محمد شاعر: حسین رحمانی @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
شب شب وصال ماه.mp3
2.15M
شماره 267 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شب شب وصال ماه و ستاره ها شد شب شب امید نا امیداست دستای خالی رو همه بالا بیارید عیدی ها تو دست بی بی زهراست گوش کن این صدای بارش بارون رحمتِ امشب بیشتر از زمین تو آسمون قیامتِ آخه شب میلاد پیمبر کرامتِ خوبه مست ذکر و جملاتش باشیم زیر نور لطف و برکاتش باشیم بیا تا دائم الصلواتش باشیم 🌹یا نبی الله خوش آمدی یا رسول الله مثه مکّه توی مدینه هم پیچیده بوی عطر خوش یک شقایق واشده گلی که نتیجه ی حسینه افتاده رو لبا  اسم صادق اومد پایه ریز مذهب و مکتب شیعه ها اومد اون که می بره  کلامش ما رو تا خُدا اومد اون که میگه تا میتونی برو کربلا می بره دلها رو با صدای زیباش مثه قرآن نابه هر حدیث لب هاش روضه برپا میشد تو تموم درساش 🌹ای گل زهرا خوش آمدی ای گل زهرا مهربون تر از تو پیمبری نداریم هستی توی خوبی بی قرینه آرزو داریم که واسه حسن بسازیم یه ضریح کنارت تو مدینه آقا بزودی کوری چشم خصم فاطمه آقا یه نُه ربیع میایم مدینه ما همه اونجا ذکر یا علی میگیم با شور و زمزمه واسه فتح مکّه ثانیه میشماریم سعودی میدونه که شیر پیکاریم آخه ما سرباز حیدر کرّاریم 🌹یا علی مولا شیر خدا یا علی مولا @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
AudioCutter_۱جان اومده جانان اومده.mp3
1.95M
شماره 268 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 جان اومده جانان اومده اولین قاری قرآن اومده چشم همه روشن شده بهترین رهبر دوران اومده تموم دلها رو قلب دنیا رو مهر پیمبر خدا تسخیر کرده محبتش بر دلها تاثیر کرده بتکده رو تحقیر کرده بِنَبیٍّ عَرَبیٍّ وَ رَسولٍ مَدَنی ای که بر سینه فقط سنگ علی را بزنی بر علی و حسنین و فاطمه جان و تنی 🌹یا رسول الله یا اباالزهرا دل اومده دلبر اومده مهربان ترین پیمبر اومده ای مردمِ گمراهِ زمین سینه چاک عشق حیدر اومده دوباره توو محشر توو دست پیغمبر دست علی و فاطمه بالا میره علی به دنبال پیمبر راه میره پشت سرش زهرا میره وَ أَخیهِ أَسَدِ اللهِ مُسَمّا بِعَلی هرکسی خورده به یک قطره می ناب علی مثه سلمان و اباذر شده اصحاب علی 🌹یا علی جانم یا علی جانم شاعر: سید محمدرضا حسینی @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
جبرئیلی که از او.mp3
3.85M
شماره 269 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 جبرئیلی که از او جلوه ی رب می ریزد به زمین آمده و نُقل طرب می ریزد دارد از نخل خبرهاش رُطب می ریزد خنده از لعل لب «بنت وهب» می ریزد آمنه ! پرچم توحید برافراشته ای آفرین ! دست مریزاد ! که گل کاشته ای پیش گهواره ی خورشید ، قمرها جمع اند ملک و حور و پری ، جن و بشرها جمع اند بعد تو شاید و امّا و اگرها جمع اند جلوی بتکده ها باز تبرها جمع اند ماه و خورشید و فلک مژده به عالم دادند لات و عزّی و هبل ، سجده کنان افتادند «یوسف مکّه» شدی بس که جمالت زیباست چه قدَر ای پسر آمنه ! خالت زیباست رحمت واسعه ای ، خلق و خصالت زیباست چه کسی گفته که زشت است بلالت، زیباست ای که در دلبری از ما ید طولی داری «آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری» هدف خلقتی و «خواجه ی لولاک» شدی «انّما» خواندی و از رجس و بدی پاک شدی یکی یک دانه ی حق ، محور افلاک شدی در جنان صاحب یک باغ پر از تاک شدی ما که از باده ی پیغمبری ات مدهوشیم فقط از جام تولای تو مِی می نوشیم آمدی امر نمایی که امیر است علی ولی الله وَ مولای غدیر است علی اوج فتنه بشود باز بصیر است علی صاحب تیغ دو دم ، شیر دلیر است علی ما گرفتار تو و دختر و داماد توایم تا قیامت همگی نوکر اولاد توایم پشت تو فاطمه و حضرت حیدر ماندند اهل نجران ، همه در کار شما در ماندند نسل تو سبز و حسودان تو ابتر ماندند نوه هایت همگی سیّد و سرور ماندند ای پیمبر چه نیازی به پسرها داری ؟ صاحب کوثری و حضرت زهرا داری شاعر: محمد فردوسی @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عموم سيره نويسان اتّفاق دارند كه تولّد پيامبر گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله- در عام الفيل در سال 570 ميلادي بوده است. زيرا آن حضرت به طور قطع، در سال 632 ميلادي درگذشته است و سنّ مبارك او 62 تا 63 سال بوده است. بنابر اين، ولادت او در حدود 570 ميلادي خواهد بود. اكثر محدثان و مورخان بر اين قول اتفاق دارند كه تولد پيامبر در ماه ربيع الاول بوده، ولي در روز تولد او اختلاف دارند. معروف ميان محدثان شيعه اين است كه آن حضرت، در هفدهم ربيع الاول، روز جمعه، پس از طلوع فجر چشم به دنيا گشود؛ و مشهور ميان اهل تسنن اين است كه ولادت آن حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است[1]. 🌹مراسم نامگذاري پيامبر اسلام روز هفتم فرا رسيد. عبدالمطلب ، براي عرض سپاسگزاري به درگاه الهي گوسفندي كشت و گروهي را دعوت نمود و در آن جشن باشكوه، كه از عموم قريش دعوت شده بود؛ نام فرزند خود را « محمد» گذارد. وقتي از او پرسيدند: چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب كرديد، در صورتي كه اين نام در ميان اعراب كم سابقه است؟ گفت: خواستم كه در آسمان و زمين ستوده باشد. در اين باره « حسان بن ثابت » شاعر رسول خدا چنين مي گويد: فشــــق له من اسمه ليجله فذوالعرش محمود و هذا محمد آفريدگار، نامي از اسم خود براي پيامبر مشتق نمود. از اين جهت خدا « محمود » (پسنديده) و پيامبر او « محمد » (ستوده) است و هر دو كلمه از يك مادّه مشتقند و يك معني را مي رسانند[2]. قطعاً الهام غيبي در انتخاب اين نام بي دخالت نبوده است. زيرا نام محمد، اگر چه در ميان اعراب معروف بود، ولي كمتر كسي تا آن زمان به آن نام ناميده شده بود. طبقِ آمار دقيقي كه بعضي از تاريخ نويسان به دست آورده اند، تا آن روز فقط شانزده نفر به اين اسم نامگذاري شده بودند. چنانكه شاعر در اين باره گويد: ان الذين سموا باسم محمّد من قبل خير الناس ضعف ثمان[3] كساني كه به نام محمد، پيش از پيامبر اسلام نام گذاري شده بودند، شانزده نفر بودند. «احمد» يكي از نام هاي مشهور پيامبر اسلام بود. هر كس مختصر مطالعه اي در تاريخ زندگي رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ داشته باشد؛ مي داند كه آن حضرت، از دوران كودكي دو نام داشت و مردم او را با هر دو نام خطاب مي كردند. يكي « محمد » كه جد بزرگوارش عبدالمطلب براي او انتخاب كرده بود، و ديگري « احمد » كه مادرش آمنه او را به آن، ناميده بود. اين مطلب يكي از مسلمات تاريخ اسلام است و سيره نويسان اين مطلب را نقل كرده اند و مشروح اين مطلب را در سيره حلبي مي توانيد بخوانيد[4]. عموي گرامي وي، « ابوطالب » كه پس از درگذشت « عبدالمطلب » كفالت و سرپرستي « محمد » به او واگذار شده بود؛ با عشق و علاقه زائد الوصفي، چهل و دو سال تمام، پروانه وار به گرد شمع وجود وي گشت، و از بذل جان و مال در حراست و حفاظت او دريغ ننمود. در اشعاري كه درباره برادرزاده خود سروده، گاهي از او به نام « محمد »و گاهي به نام « احمد » اسم برده است و اين خود حاكي از آن است كه در آن زمان يكي از نامهاي معروف وي همان « احمد » بوده است. 💠 دوران شيرخوارگي نوزاد قريش فقط سه روز از مادر خود شير خورد، و پس از او، دو زن ديگر به افتخار دايگي پيامبر نائل شده اند: 1ـ ثويبه: كنيز ابولهب كه چهار ماه او را شير داد. عمل او، تا آخرين لحظات مورد تقدير رسول خدا و همسر پاك او (خديجه) بود. وي قبلاً حمزه عموي پيامبر را نيز شير داده بود. پس از بعثت، پيامبر كسي را فرستاد تا او را از « ابولهب » بخرد. وي امتناع ورزيد، امّا تا آخر عمر از كمك هاي پيامبر بهره مند بود. هنگامي كه پيامبر اكرم از جنگ خيبر بر مي گشت، از مرگ او آگاه شد و آثار تأثر در چهره مباركش پديد آمد. از فرزند او سراغ گرفت تا در حقّ او نيكي كند، ولي خبر يافت كه او زودتر از مادر خود فوت كرده است[5]. 2ـ حليمه: دختر ابي ذؤيب كه از قبيله سعد بن بكر بن هوازن بوده است و فرزندان او عبارت بودند از: عبدالله، انيسه، شيماء؛ آخرين فرزند او از پيامبر اكرم پرستاري نيز نموده است. رسم اشراف عرب اين بود كه فرزندان خود را به دايه ها مي سپردند؛ و دايگان معمولاً در بيرون شهرها زندگي مي كردند تا كودكان را در هواي صحرا پرورش دهند؛ و رشد و نمو كامل، و استخوان بندي آنها محكمتر شود؛ و ضمناً از بيماري وباي شهر « مكه » كه خطر آن براي نوزادان بيشتر بود مصون بمانند؛ و زبان عربي را در يك منطقه دست نخورده فرا گيرند. در اين قسمت دايگان قبيله ي « بني سعد » مشهور بودند. آنها در موقع معيني به مكه مي آمدند، و هر كدام نوزادي را گرفته همراه خود مي بردند. چهار ماه از تولد پيامبر اكرم گذشته بود كه دايگان قبيله بني سعد به مكه آمدند و آن سال، قحطي عجيبي بود، از اين نظر به كمك اشراف بيش از حد نيازمند بودند. @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برخي از تاريخ نويسان مي گويند: هيچ يك از دايگان حاضر نشد به محمد شير دهد، زيرا بيشتر طالب بودند كه اطفال غير يتيم را انتخاب كنند تا از كمكهاي پدران آنها بهره مند شوند، و نوعاً از گرفتن طفل يتيم سر باز مي زدند. حتي حليمه اين بار از قبول او سر باز زد ولي چون بر اثر ضعف اندام، هيچ كس طفل خود را به او نداد؛ ناچار شد كه نوه ي عبدالمطلب را بپذيرد و با شوهر خود چنين گفت كه: برويم همين طفل يتيم را بگيريم و با دست خالي برنگرديم، شايد لطف الهي شامل حال ما گردد. اتفاقاً حدس او صائب درآمد، از آن لحظه كه آماده شد به « محمد »، آن كودك يتيم، خدمت كند؛ الطاف الهي سراسر زندگي او را فرا گرفت[6]. نخستين قسمت اين تاريخ افسانه اي بيش نيست، زيرا عظمت خاندان بني هاشم؛ و شخصيت مردي مانند « عبدالمطلب » كه جود و احسان، نيكوكاري و دستگيري او از افتادگان، زبانزدِ خاص و عام بود، سبب مي شد كه نه تنها دايگان سر باز نزنند بلكه مايه ي سر و دست شكست دايگان درباره او مي گرديد. از اين جهت اين بخش از تاريخ افسانه اي بيش نيست. علت اينكه او را به ديگر دايگان ندادند، اين بود كه: نوزاد قريش پستان هيچ يك از زنان شيرده را نگرفت. سرانجام، حليمه ي سعديه آمد پستان او را مكيد. در اين لحظه وجد و سرور خاندان عبدالمطلب را فرا گرفت[7]. عبدالمطلب رو به حليمه كرد و گفت: از كدام قبيله اي؟ گفت: از « بني سعد ». گفت: اسمت چيست؟ جواب داد: حليمه. عبدالمطلب از اسم و نام قبيله او بسيار مسرور شد و گفت: آفرين آفرين، دو خوي پسنديده و دو خصلت شايسته، يكي سعادت و خوشبختي و ديگري حلم و بردباري[8]. 🌹دوران كودكي پيامبر صفحات تاريخ گواهي مي دهد كه: زندگاني رهبر عاليقدر مسلمانان، از آغاز كودكي تا روزي كه براي پيامبري برگزيده شد؛ متضمن يك سلسله حوادث شگفت انگيز است و تمام اين حوادثِ شگفت انگيز، جنبه ي كرامت داشته و همگي گواهي مي دهند كه حيات و سرگذشت رسول گرامي يك زندگاني عادي نبوده است. 1ـ تاريخ نويسان، از قول حليمه چنين نقل مي كنند كه او مي گويد: آنگاه كه من پرورش نوزاد «آمنه» را متكفل شدم؛ در حضور مادر او، خواستم او را شير دهم. پستان چپ خود را كه داراي شير بود در دهان او نهادم؛ ولي كودك به پستان راست من بيشتر متمايل بود. اما من از روزي كه بچه دار شده بودم، شيري در پستان راست خود نديده بودم. اصرار نوزاد، مرا بر آن داشت كه پستان راستِ بي شير خود را در دهان او بگذارم. همان دم كه كودك، شروع به مكيدن كرد، رگهاي خشك آن پر از شير شد و اين پيش آمد موجب تعجب همه حضار گرديد[9]. 2ـ باز او مي گويد: از روزي كه « محمد » را به خانه خود بردم؛ روز به روز خير و بركت در خانه ام بيشتر شد، و دارايي و گلّه ام فزونتر گرديد[10]. ما در قرآن، نظاير اين جريان را درباره مريم (مادر عيسي) مي خوانيم: مثلاً مي فرمايد: وقتي وضع حمل مريم فرا رسيد، به درختي پناه برد و (از شدّت درد و تنهايي و وحشت از اتّهام) از خدا تمناي مرگ كرد. در اين موقع صدايي شنيد: « غمناك مباش، پروردگار تو چشمه آبي زير پاي تو قرار داده و درخت (خشكيده ي) خرما را تكان ده، خرماي تازه بر تو مي ريزد[11]». اگر چه ميان مريم وحليمه، از نظر مقام و ملكات فاضله، فاصله زياد است. ولي اگر لياقت و آراستگي خود « مريم »، موجب اين لطف الهي شده؛ اينجا هم ممكن است مقام و منزلتي كه اين نوزاد در درگاه خدا دارد، سبب شود كه خدمتكار آن حضرت مشمول لطف الهي گردد. 🌹بازگشت به آغوش خانواده دايه مهربان محمد، پنج سال از وي محافظت كرد، و در تربيت و پرورش او كوشيد. در طيّ اين مدّت زبان عربي فصيح را آموخت، كه بعدها حضرتش به اين افتخار مي كرد. سپس حليمه او را به مكه آورد، و مدتي نيز آغوش گرم مادر را ديد، و تحت سرپرستي جدّ بزرگوار خود قرار گرفت؛ و يگانه مايه تسلي بازماندگان « عبدالله »، همان فرزندي بود كه از او به يادگار مانده بود[12]. سفري به « يثرب » و مرگ مادر از روزي كه نوعروس عبدالمطلب (آمنه) ، شوهر جوان و ارجمند خود را از دست داده بود؛ پيوسته مترصد فرصت بود كه به « يثرب » برود و آرامگاه شوهر خود را از نزديك زيارت كند، و در ضمن، از خويشان خود در يثرب، ديداري به عمل آورد. با خود فكر كرد كه فرصت مناسبي به دست آمده، و فرزند گرامي او بزرگ شده است و مي تواند در اين راه شريك غم او گردد. آنان با « امّ اَيمَن »، بار سفر بستند و راه يثرب را پيش گرفتند و يك ماه تمام در آنجا ماندند. اين سفر براي نوزاد قريش، با تألمات روحي توأم بود. زيرا براي نخستين بار ديدگان او به خانه اي افتاد كه پدرش در آن جان داده و به خاك سپرده شده بود[13] و طبعاً مادر او تا آن روز چيزهايي از پدر وي براي او نقل كرده بود. https://eitaa.com/marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 هنوز موجي از غم و اندوه در روح او حكمفرما بود كه ناگهان، حادثه ي جانگداز ديگري پيش آمد، و امواجي ديگر از حزن و اندوه به وجود آورد. زيرا موقع مراجعت به مكه، مادر عزيز خود را در ميان راه، در محلي به نام « اَبواء » از دست داد[14]. اين حادثه محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را بيش از پيش، در ميان خويشاوندان عزيز و گرامي گردانيد، و يگانه گلي كه از اين گلستان باقي مانده بود، فزون از حد مورد علاقه ي عبدالمطلب قرار گرفت. از اين جهت او را از تمام فرزندان خود بيشتر دوست مي داشت و بر همه مقدم مي شمرد. در اطراف كعبه، براي فرمانرواي قريش (عبدالمطلب) بساطي پهن مي كردند. سران قريش و فرزندان او در كنار بساط حلقه مي زدند، هر موقع چشم او به يادگار « عبدالله » مي افتاد، دستور مي داد كه راه را باز كنند تا يگانه بازمانده ي عبدالله را روي بساطي كه نشسته است بنشاند[15]. قرآن مجيد، دوره يتيمي پيامبر را در سوره « الضحي » ياد آور مي شود و مي گويد: « الم يجدك يتيماً فآوي[16]؛ مگر تو را يتيم نيافت و پناه نداد؟ » حكمت يتيم گشتن نوزاد قريش، براي ما چندان روشن نيست. همين قدر مي دانيم كه سيل خروشان حوادث بي حكمت نيست، ولي با اين وضع مي توان حدس زد كه خدا خواست رهبر جهانيان، پيشواي بشر، پيش از آنكه زمام امور را به دست بگيرد و رهبري خود را آغاز كند، شيريني و تلخي روزگار را بچشد و در نشيب و فراز زندگي قرار گيرد؛ تا روحي بزرگ و رواني بردبار و شكيبا پيدا كند، و تجربياتي از سختيها بيندوزد، و خود را براي مواجهه با يك سلسله از شدائد، سختيها، محروميتها و دربدريها، آماده سازد. خداي او خواست طاعتِ كسي بر گردن او نباشد؛ و از نخستين روزهاي زندگي حرّ و آزاد بار آيد، و مانند مردان خود ساخته موجبات پيشرفت و ترقي و تعالي خود را به دست خويش فراهم سازد، تا روشن گردد كه نبوغ، نبوغ بشري نيست و پدر و مادر در سرنوشت او دخالتي نداشتند و عظمت و بزرگي او از منبع وحي سرچشمه گرفته است. مرگ عبدالمطلب🏴 حوادث جانگداز جهان، پيوسته در مسير زندگاني انسان خودنمايي مي كنند. و مانند امواج كوه پيكر دريا، يكي پس از ديگري سر برداشته و كشتي زندگي او را مورد هدف قرار مي دهند، و ضربات شكننده ي خود را بر روح و روان آدميزاد وارد مي سازند. هنوز امواجي از اندوه، در دل پيامبر حكومت مي كرد، كه براي بار سوم، با مصيبت بزرگتري مواجه گرديد. هنوز هشت بهار بيشتر از عمر او نگذشته بود، كه سرپرست و جدّ بزرگوار خود (عبدالمطلب) را از دست داد. مرگ « عبدالمطلب » آن چنان روح وي را فشرد كه در روز مرگ او، تا لب قبر اشك ريخت، و هيچ گاه او را فراموش نمي كرد[17]. پی نوشت: [1] - مقريزي، در « الامتاع » ، صفحه ي 3، همه ي اقوالي را كه در روز و ماه و سال تولد آن حضرت وجود دارد، آورده است، مراجعه شود. [2] - سيره حلبي ج 1 / 93. [3] - همان مدرك / 97. [4] - « انسان العيون في سيرة الامين و المأمون » ج 1 / 93 - 100. [5] - بحار الانوار جلد 15 / 384 ؛ « مناقب » ابن شهر آشوب ج 1 / 119. [6] - سيره ابن هشام ج 1 / 162 ـ 163. [7] - بحار ج 15 / 442. [8] - بخ بخ سعد و حلم. خصلتان فيهما خير الدهر و عز الابد يا حليمة - « سيره حلبي » ج 1 / 106. [9] - بحار ج 15/ 345. [10] - مناقب ابن شهر آشوب ج 1 / 24. [11] - لا تَحزَني قَد جَعَلَ رَبّك تَحتكِ سَرِيّاً وَ هُزّي اِليكِ بِجِذعِ النّخلَة تُساقِط علَيكِ رُطباً جنيّاً ـ سوره مريم، آيه هاي 24 ـ 25. [12] - سيره ابن هشام ج 1 / 167. [13] - خانه اي كه قبر حضرت عبدالله در آنجا قرار داشت، تا چندي پيش و قبل از توسعه ي فلكه « مسجد النبي » محفوظ بود ولي اخيراً به بهانه ي توسعه ي فلكه، خانه ويران گرديد و آثار قبر از بين رفت. [14] - سيره حلبي ج 1 / 125. [15] - سيره ابن هشام ج 1 / 168. [16] - سوره الضحي / 6. [17] - يعقوبي در تاريخ خود ج 2 ص 7 - 8 پيرامون سيره ي « عبدالمطلب » و اينكه او يك فرد خدا پرست بود نه بت پرست، سخن گفته و يادآور شده است كه بسياري از دستورهاي او در اسلام امضا شده است. منبع : مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات حوزه علميه قم https://eitaa.com/marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌