eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45.5هزار عکس
20.3هزار ویدیو
447 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
3.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این روزها من شده ام محرم و تو شده ایی روضه مجسم حتما باید بخوانمت... سایه سنگین رفتنت؛ مثل یک ماه گرفتگی نماز آیات دارد... شبهای بی قراری؛ جولان ماه در دریای مواج را می ماند؛ که غریق نجات می طلبد. اخلاص مخلصانه ات هیچ سوالی را بی پاسخ نگذاشته است. عین جوابی بی هیچ شبهه انقلابی بودنت مانند آفتاب اظهر من الشمس راهنمای هر گم کرده راه است.. امروز شقایق خاطره هایت از خاک دل هر کسی که می روید دلش هنوز هم داغ است. تقارن سالروز شهادتت با شام غریبان .. حرف ها دارد با دل های بیقرار...
🌹💐🕊🌴🕊💐🌹 یعنی یادمان باشد زندگی آنقدر کوتاه است که یک بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت ... یادمان باشد امنیت خود را در کنار هم بودن را دور هم بودن را جشن گرفتن را و ... و ... و ... شادی روح و و سلامتی پدران، مادران ، همسران و یادگاران 🥀 🌴🌹
🌹🕊💐🕊💐🕊🌹 به‌ نیابت از روز را به و تبریک می گوییم . 💐 💐 ان شاالله ما راه را با مردانه و زنانه ادامه خواهیم داد . 🌴 🕊🌹
💐🌸🌺🍀🌺🌸💐 بنای ازدواجم با عشق او به بود. دوست داشتم دستم را بگیرد و از ظلمات و روزمرگی ها بیرون بیاورد. همین مبانی بود که مهریه ام را با بقیه مهریه ها متفاوت کرده بود. قرآن کریم و تعهد از داماد که مرا در تکامل در راه قرآن و اهلبیت هدایت کند. راوی : 🌴 🌺💐 🕊 قرارگاه شهدا 🕊 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹 اومد و نشست کنارم با یه ذوق بچه گانه اے گفت : قرار شده یه هفته اے برم مشهد واسه دوره با تعجب پرسیدم تنها ؟ گفت : نه خانومِ گلم مگه می شه بدون شما برم ؟ نه خدااایی ... جااان من ؟! اصلا بدون شماها بہم خوش می گذره ؟ اگه خدا بخواد و آقا بطلبه با هم می ریم ڪلے ذوق کردم هیچ وقت واسه رفتن به مشهد مثل این بار خوشحال نبود از وقتے ڪه عقد ڪرده بودیم تقریبا هر سال توفیق زیارت آقا نصیبمون شده بود چون آغاز زندگے مشترڪمون از مشهد بود و خیلے ساده خاطرات قشنگے اینجا داشتیم آقا هم هر سال می طلبیدمون ماهم میرفتیم پابوسشون آقا مهدے همیشه میگفت : هر چے تو زندگے داریم از برڪت وجود امام رضاست صبحا می رفت بہ محل مأموریتش ظہرا ڪہ بر می گشت اکثراً غذایے ڪہ بهشون می دادن ، نمی خورد و مےآورد خونہ می گفتم : آخه تو خستہ و گرسنہ از صبح سرڪارے غذاتو هم نگه می دارے تا اینجا ! ضعف می ڪنے ڪہ عزیزم می گفت : نمی تونم بدون شما چیزے بخورم دلم می خواد سر سفره دور هم باشیم و البته دست پخت خانوم گلمو بخورم همیشه خونواده دوستے و محبتشو تو عمل نشون می داد . راوی : 🥀 🕊🌹 🕊 قرارگاه شهدا 🕊 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷 وقتایی که ناراحت بودم یا اینکه حوصلم سر می رفت و سرش غر می زدم ... می گفت : دل ؟ چیه ؟ چند هفته بیشتر از نگذشته بود یه شب که خیلی دلم گرفته بود فقط اشک می ریختم و ناله می زدم . دلم داشت می ترکید از و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به از عذاب و عشقم نوشتم براش . نوشتم ، فقط یه بار ، فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم . بعد بهترین خوابی بود که می تونستم ازش ببینم . دیدمش با و عشق درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام می کرد . صداش زدم و بهترین جوابی بود که می شد بشنوم . دلِ . چیه ، چرا اینقد میکنی؟ تو جات پیش خودمه شده ای. راوی : 🌹 🕊🌷
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 پنـج شنبه است به گلزار که رسیدی آهسته قدم بردار اینجا قرارگاه است که دلتنگی و عشق را کنار تربت مَرد خانه شان آورده اند... شادی روح و و که آسمانی شده اند 🌴 🌹🕊
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 ۲۶ مرداد ماه سال ۹۵ زنگ زد و گفت : « مراببخش و از همه برایم حلالیت بخواه و چون دست دهنده ای داشت گفت « هر که به من بدهکار است تو ببخش که من بخشیده ام....» ۲۷مردادماه بود که به رسید و چون نیمی از صورتش به دلیل انفجار ربوده شده بود، تا زمانی که جواب دی ان ای آمد ( طبق آزمایشی که از بچه هایم گرفته شد ). شانزدهم دی ماه سال ۹۵ در گلستان اصفهان در آغوش خاک آرمید و خواب دوران مجردی من اینگونه تعبیر شد که نتوانست از عشق دفاع از حرم خانم حضرت زینب (س) دل بکند و با بی بی زینب _س) ماند و من خوشحال هستم، چون خوابهایی که بعد از ایشان می بینم آنقدر زیباست که، هر لحظه آرزو می کنم کاش که جای او بودم یا شرایطی پیش می آمد که در کنارش باشم . شادی روح و 🌹 🥀🕊
‍ ‍ در روز اول مهرماه ۱۳۵۹ هنگامے کہ از ماموریت برون مرزی باز مےگردد، در هنگام فرود 🛬 باند پایگاه همدان توسط هواپیماهای عراقی بمباران می شود💣 کہ به همین علت ایشان مجبور به اوج گیری مے شود 🛫 ولے به دلیل کمبود سوخت هر دو موتور خود را از دست می دهد. و کوچک ایشان در بالکن منزل در حال مشاهده این منظره بودند و همسر شهید در لحظات آخر متوجه میشود که هواپیمایی که در حال برخورد با ساختمانی نیمه کاره در پایگاه است، هواپیمای همسر اوست😥😭 او که دست کودک خردسالش را در دست گرفته بود، در این لحظات بےاختیار آنقدر دست بچه را فشار می دهد که استخوان های دست بچه خرد مےشود😭😔 😭 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 مشنو که مرا از تو صبوری باشد یا طاقت دوستی و دوری باشد لیکن چه کنم گر نکنم صبر و شکیبایی خرسندی عاشقان ضروری باشد 🌷 🌹💐