eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45.5هزار عکس
20.3هزار ویدیو
447 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺 ، بدون تو که نیست ... اصلا مسخره است ... یکی نیس داد بزنه و بگه از وقتی رفته ، همه ی شبا واسم یکی نیس ببینه و پاک کنه ... یه عده ، رفتنِ تو رو مسخره کردن ... راستی این که حرفش تو دهن همه است ؟ کجا گذاری کردی؟؟؟؟!!!! ، قراره بنویسم..... یه جمله بگم ات نکنم..... واقعاً واقعاً واقعاً..... ، همون طوری که نداشت ... خدایا ، به حق نیمه شبِ گوشه ی تا ..... تا دلم از پر نشده تا سیاهی سفیدی رو نپوشونده منو به قافله ی برسون..... ... 🌺💐🌼
🌹🕊🥀🌷🥀🕊🌹 سلام من هستم تنها فرزند زمان بابام همین قدری بودم « ۱۸ ماهه » چون بابام زیاد می رفت ، چند ماه بیشتر ندیدمش دلم خیلی برای تنگ می شه خیلی دوستت دارم یه سؤال فردای چه برای این داریم ؟؟؟ شرمنده ایم که دائم 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🌹 🥀🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 سلام بر سلام بر امیدوارم حالت در در کنار و خوب باشد . می دانم که جان ازآن بالا ما رو می بینی و برامون دعا می کنی ، ولی کاش بابا بودی ، مهربان و گرمت را در می گذاشتی ، رو پاک می کردی شبهای بدون تو برای ما همیشه بوده دوستانم با می روند خرید و من به خودم می گویم تو هم کنارم همیشه هستی و مواظب منی و این بهترین است که دارم . من به تو می کنم می توانستی مثل خیلیها موقع به نروی و همیشه ما باشی ولی چون تو را خریداری کرده بود ، نیروی ایمانی در وجودت گذاشت و باعث شد که بگویی (( اجازه نخواهم داد این به و من و حمله کنند )) و چقدر زیبا رفتن را سرودی و میدان کردی . خوبم ، همینکه نگاهم کنی سرد زمستان برایم و خواهدشد ..... میگن هر کس که دلش تنگ بود آدرس را به او بدهید ، من به همه و دوستانم ، آدرس تو را می دهم ... از همینجا بوسه ای را نثارت می کنم تا برای ما نشود بدان که ما را تا رسیدن به 🌹 🌹🌴 🌹🌴🌹 🌹 🕊🥀
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹 .. جمعیت خیلی زیاد بود... اصلا غیر ممکن بود که به تابوت پدرم برسم... بابام روی دوش بقیه تشییع میشد و من از تابوتش خیلی فاصله داشتم... دلم می خواست این دقایق آخر دوشادوش بابام باشم... دلم می خواست کنار تابوتش راه برم... دلم براش خیلی تنگ شده بود... تابوت بابا از کوچه بیرون رفت و حتی از جلوی چشمانم محو شد... چقدررر سریع می رفت و عجله داشت.... پیش خودم گفتم دیگه رسیدن و دیدن تابوت بابا غیر ممکنه و حتی شاید از شدت جمعیت، خاکسپری رو هم نتونم ببینم... وقتی از کوچه پیچیدم، تابوت بابا درست کنار شانه ام بود... دقیقاً کنار شانه ی راستم.... حیرت کردم... غیر ممکن بود... انگار تابوت برای چند لحظه مکث کرده بود، تا من به آن برسم.... اشک در چشمانم حلقه زد... آنجا بود که فهمیدم همیشه کنار من است و صدای دلم را می شنود.... 🌹 🥀🕊
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 دلمان برایت تنگ شده است اما وقتی به یاد حضرت رقیه و سکینه (علیهما السلام) می‌افتیم و سر مزارت می‌آئیم قلبمان آرام میگیرد . خدا رو شاکریم که با ایثار و فداکاری افرادی همچون شما سایه پدران بر سر فرزندانشان می‌باشد و وقتی آرامش و امنیت کشورمان رو میبینیم به شما قهرمانان افتخار می کنیم . پدر عزیزمان، امیدواریم باعث سرفرازی شما باشیم تا شفاعت شما نیز شامل حال ما گردد . تو تا همیشه ی عمرمان در قلبمان جای داری و همیشه یاد و خاطرت برایمان زنده است 🌹 🥀🕊
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 بعد از ، زیاد زمین مے خورد . همہ نگران بودند و می گفٺند شاید به خاطر اٺفاقاٺ این مدٺ مشڪلی براش پیش اومده و نگران بودیم و می خواسٺیم او را پیش دڪٺر ببریم ڪہ شبے بہ خواب یڪے از نزدیڪانمان آمــد وگـفـٺ : نگران نباشید وقٺے داره بازے میڪنه مے دود ڪہ بیاد من ولی امڪانش نیسٺ مے خوره زمین... مشڪلے نداره و سالمہ نگران نباشید... راوی : شادی روح راحل و 🌷 🌷
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 من بزرگ می شوم و تو همان رعنا می مانی !! چقدر می کنم که تو مثل دیگر نمی شوی یک روز با می آیی و من غرق در مستیِ آمدنت با زینبی ام می شوم برایت ... شادی روح و 🌺 🌺🌼
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 چهل روز بعد از شهادت علی ، دخترم مائده به دنیا آمد . در تمام این پنج سال سعی کردم یک جوری جای خالی پدر را برایش پر کنم اما گاهی اوقات این کار خیلی سخت می شد. مدتی پیش که او را به خانه کودک برده بودم بیشتر بچه ها با پدرشان آمده بودند و این خیلی دخترم را اذیت کرد . صبح روز بعد که از خواب بیدار شد با گریه بهانه بابایش را گرفت . فهمیدم که خوابش را دیده . خواستم آرام اش کنم اما بی فایده بود . در حالی که هق هق می کرد گفت : « من اون رو دوست داشتم . چرا رفته؟ چرا من ندیدمش؟ چرا اون منو دوست نداشته؟!» . و من در جواب کودکم واقعا کم آوردم ... 🌷 🌷🌺
🌹🕊🌸🌷🌸🕊🌹 در آینده میخواهید چکاره شوید من می خواهم در آینده بشوم. چون... معلم که خنده اش گرفته بود، پرید وسط حرف مهدی و گفت: ببین مهدی جان! موضوع انشاء این بود که در آینده می خواهید چه کاره بشین. باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی. مثلاً، پدر خودت چه کاره ست؟ آقا اجازه! شده... شادی روح و و سلامتی و طول عمر یادگاران 🌺 🌼🌺
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺 ، بدون تو که نیست ... اصلا مسخره است ... یکی نیس داد بزنه و بگه از وقتی رفته ، همه ی شبا واسم یکی نیس ببینه و پاک کنه ... یه عده ، رفتنِ تو رو مسخره کردن ... راستی این که حرفش تو دهن همه است ؟ کجا گذاری کردی؟؟؟؟!!!! ، قراره بنویسم..... یه جمله بگم ات نکنم..... واقعاً واقعاً واقعاً..... ، همون طوری که نداشت ... خدایا ، به حق نیمه شبِ گوشه ی تا ..... تا دلم از پر نشده تا سیاهی سفیدی رو نپوشونده منو به قافله ی برسون..... ... 🌺 💐🌼
🌹🕊🥀🌷🥀🕊🌹 سلام من هستم تنها فرزند زمان بابام همین قدری بودم « ۱۸ ماهه » چون بابام زیاد می رفت ، چند ماه بیشتر ندیدمش دلم خیلی برای تنگ می شه خیلی دوستت دارم یه سؤال فردای چه برای این داریم ؟؟؟ شرمنده ایم که دائم 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🌹 🥀🕊