۱۰ فروردین ۱۴۰۳
#استادشیروانی
#شب_قدر
مواجهه ی پیامبر با نوعِ انسان است نه فردِ انسان
انسان در این مسیر به وحی خودش میرسد #وحی = رسیدن به منبع آگاهی ، از خود گسیختگی ، رهیدگی
پیامبر نقشه ی ما را برای رسیدن به وحی خودمان ، ترسیم میکند
#وحی ضروریِ هر انسانی است نه ممتنع یا حتی ممکن
#پیامبر_ص فرمودند :
❇️ « لولا تکثیر فی کلامکم ، و تمریج فی قلوبکم ، لرایتم ما اری ، و لسمعتم ما اسمع »
اگر هرج و مرج در قلوبتان نباشد ، مییابید ، آنچه را من یافته ام ...☺️
#مولوی:
❇️گفت پیغامبر که چون کوبی دری.
عاقبت زان در برون آید سری
ابهام با علم حصولی برای انسان رفع نمیشود باید به حضور برسی
.....................................................
#مولوی حکایت مارگیر بغداد
✨یک حکایت بشنو از تاریخگوی
تا بری زین راز سرپوشیده بوی
✨مارگیری رفت سوی کوهسار
تا بگیرد او به افسونهاش مار
✨او همیجستی یکی ماری شگرف
گرد کوهستان و در ایام برف
✨اژدهایی مرده دید آنجا عظیم
که دلش از شکل او شد پر ز بیم
✨مارگیر اندر زمستان شدید
مار میجست اژدهایی مرده دید
✨آدمی کوهیست چون مفتون شود
کوه اندر مار حیران چون شود
✨خویشتن نشناخت مسکین آدمی
از فزونی آمد و شد در کمی
✨خویشتن را آدمی ارزان فروخت
بود اطلس خویش بر دلقی بدوخت
✨صد هزاران مار و که حیران اوست
او چرا حیران شدهست و ماردوست
✨او همی مرده گمان بردش ولیک
زنده بود و او ندیدش نیک نیک
✨او ز سرماها و برف افسرده بود
زنده بود و شکل مرده مینمود
✨تا به بغداد آمد آن هنگامهجو
تا نهد هنگامهای بر چارسو
✨بر لب شط مرد هنگامه نهاد
غلغله در شهر بغداد اوفتاد
✨مارگیری اژدها آورده است
بوالعجب نادر شکاری کرده است
❇️فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿۷۹﴾سوره قصص
آنگاه قارون (روزی) با زیور و تجمل بسیار بر قومش در آمد، مردم دنیا طلب (که او را دیدند) گفتند: ای کاش همان قدر که به قارون از مال دنیا دادند به ما هم عطا میشد که او بهره بزرگ و حظّ وافری را داراست
✨جمع آمد صد هزاران خامریش
صید او گشته چو او از ابلهیش
مردمانِ خام ریش فکر میکردند، او چه چیزی را صید کرده است..
✨بر لب شط مرد هنگامه نهاد
غلغله در شهر بغداد اوفتاد
✨بسته بودش با رسنهای غلیظ
احتیاطی کرده بودش آن حفیظ
✨در درنگ انتظار و اتفاق
تافت بر آن مار خورشید عراق
✨و اژدها کز زمهریر افسرده بود
زیر صد گونه پلاس و پرده بود
✨مرده بود و زنده گشت او از شگفت
اژدها بر خویش جنبیدن گرفت
✨با تحیر نعرهها انگیختند
جملگان از جنبشش بگریختند
✨آفتاب گرمسیرش گرم کرد
رفت از اعضای او اخلاط سرد
✨مارگیر از ترس بر جا خشک گشت
که چه آوردم من از کهسار و دشت
✨اژدها یک لقمه کرد آن گیج را
سهل باشد خونخوری حجاج را
❇️✨نفست اژدرهاست او کی مرده است
از غم و بی آلتی افسرده است
✨کرمکست آن اژدها از دست فقر
پشهای گردد ز جاه و مال صقر
✨اژدها را دار در برف فراق
هین مکش او را به خورشید عراق
✨تا فسرده میبود آن اژدهات
لقمهٔ اویی چو او یابد نجات
✨میکشانش در جهاد و در قتال
مردوار الله یجزیک الوصال
✨صدهزاران خلق ز اژدرهای او
در هزیمت کشته شد از رای او
وقتی اکنون گرایی را فراموش کردید کم کم به فساد نزدیک میشوید
اضافات را به خودمان نزدیک کنیم، فساد نزدیک میشود..
#سعدی : خنک آنکه آسایش مرد و زن گزیند به آرایش خویشتن
وقتی این روند برعکس بشود ، فساد نزدیک میشود
❇️همین الان و هم برای الان به #وحی خودمان برسیم
به ندای درونی خودمان برسیم
بهترین بیت #مولوی :
❇️مؤمن آن باشد که اندر جزر و مد
کافر از ایمان او حسرت خورد
نمیگوید مؤمن آنست که فلسفه بلد باشد ، نماز بخواند یا هر چیز دیگری:
مولوی ، ایمان را رفتار معنوی ، تفسیر میکند
#تربیت_فرزند : به جای تربیت بچه ، آنها را به موقعیت های موضع گیری خودمان دعوت کنیم