✍لب تشنه
🍃کویر لبهای چاک خورده اش را بر هم مالید. سپاه دشمن گرداگردش نیزه و شمشیر به دست ایستاده بودند. هر چند دقیقه از پس گرد و غبار، چهره غبار گرفته حسین علیهالسلام بر بلندای ذوالجناح در میان اسبهای فراری و تنهای افتاده بر زمین باعث میشد سپاهیان آل زیاد دندان بر هم بسایند؛ شمشیر میان انگشتان بفشارند و دوباره چندین نفره به سویش حمله کنند. شمشیر حسین علیه السلام صاعقه وار بر پیکرشان می نشست و آنها را مثل برگ بر روی زمین میریخت. خورشید شرمسار میتابید. قطرههای عرق از کوهسار تن حسین علیهالسلام سرازیر شده بود و دریای وجودش را میخشکاند.
☘صدای گریه کودکان و شیون زنها، چشمهایش را به سمت خیمهگاه دعوت کرد. قامت خمیده تکیه گاه و همراه همیشگیاش، زینب سلام الله علیها از میان خیمه نمایان شد؛ میان دستهایش نوزاد، فریاد العطش میکشید. قلب حسین علیهالسلام پاره پاره شد. نیمنگاهی به ورودی خیمه انداخت؛ ندیدن رباب، گره اخمهایش را باز کرد.
🌱چند روز قبل رباب در کنار زینب سلام الله علیها و مردان هاشمی و غیر هاشمی ایستاده بود. حسین علیه السلام به شترهای جهاز شده و اسبهای زین شده اشاره کرد و گفت:« هرکس قصد دارد نفس خویش را در راه ما قربانی کند و آماده ملاقات با خداست، با ما حرکت کند.» رباب لبخند بر لب نشاند. علی اصغر را در آغوش گرفت و دستهای کوچک سکینه را میان انگشتهایش فشرد، همراه با زینب سلام الله علیها به سمت شترها حرکت کرد. حسین علیه السلام خیره به قدمهای آنها در دل دوباره این سخن خود را تکرار کرد:« من خانه ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. دوستتان دارم و تمامی دارایی ام را به پایتان می ریزم و ذرهای از این سخنم برنمیگردم.»
🌾زینب سلام الله علیها به او نزدیک شد: «حسین جانم، فرزندت تشنه است. رباب شیر ندارد تا او را سیراب کند.» حسین علیه اسلام دوباره نگاهی به سرا پرده خیمه انداخت. تکههای قلب پاره پاره شدهاش به سینهاش نیشتر میزدند. علی اصغر را بغل کرد، صورت سرخ و لبهای چاک چاک علی اصغر، قلب حسین علیه السلام را آتش زد، بر پیشانیاش بوسه زد. حسین علیه السلام ، علی اصغر گریان را بر روی دستهای خود بالا برد و رو به سپاه تا بن دندان مسلح آل زیاد گفت:« ای مردم! پیروان و اهل بیتم را کشتید و تنها این کودک باقی مانده است که از تشنگی لبانش را بر هم میزند، او را با جرعه آبی سیراب کنید.»
🍃تکان دست و پای کوچک علی اصغر و صدای گریهاش قطع شد. حسین علیه السلام خیره به گردن افتاده علیاصغر، او را پایین آورد و جلوی دیدگان خیسش گرفت. خون از زیر تیر فرورفته در گردن علی اصغر جاری شده بود. حسین علیه السلام دستش را زیر خون جاری گرفت؛ با چشمان تر به خیمه خیره شد. خون جمع شده میان دستش را به آسمان پاشید و گفت:« پروردگارا چه آسان است آنچه در محضر خدا بر من وارد میشود.» صدای شیون زنها بلند شد و از خیمه بیرون رفتند. پاهای رباب سست شد. اشک از چشمانش جوشید. علی اصغرش به جای سیراب شدن در خون خودش غلتیده بود.
#داستان
#همسرداری
#به_قلم_صبح_طلوع
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مسار
🤔شمام دوست داری با ما همراه بشی؟
چله زیارت عاشورا به نیت فرج امام زمان ارواحنا فداه و رفع مشکلات همه مسلمانان
اگر دوست داری در چله شرکت کنی، یک یاعلی بفرست به آیدی @taghatoae
آغاز چله از روز عاشورا خواهد بود.
🆔 @tanha_rahe_narafte
🏴🏴🏴🏴🏴
✍ عشقبازی حسین و یارانش
▪️عاشورا ؛ یعنی عقل میگوید برو و عشق میگوید بمان.
▪️یعنی لبهای خشکیده طفلی به تلظّی افتادن.
▪️یعنی دختری سه ساله با لبهای ترک خورده، غُصّه عطش برادر شیرخوار خوردن.
▪️یعنی مَشک را پُر کردن و آب را روی آب ریختن با لب عطشان.
▪️یعنی ندای العطش کودکان عمو را شرمنده کردن.
▪️یعنی وداع سوزناک خواهری با بهترین خلق عالَمین.
▪️یعنی بیتاب شدن هفتاد و دو تن و فدا کردن جان برای یک تن.
▪️یعنی درس خوب زیستن و خوب عمل کردن و خوب مُردن.
▪️در یک کلام عاشورا؛ یعنی غروب به خون نشسته همیشه تاریخ.
▪️ " یا قدیمَ الْاِحْسان بِحَقِّ الْحُسِیْنْ اِشْفِ صَدْرِالْحُسِیْن بِظُهوُرِالْحُجّه "
#صبح_طلوع
#محرم
#به_قلم_افراگل
#عکس_نوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠خبرچینی
✅ برخی کودکان اخبار خانواده را به بیرون از خانه انتقال میدهند. در چنین موقعیتی اگر خبربَری از مسائل کم اهمیت است، مثل این که بگویند:«ما دیروز مهمان داشتیم و...» بهترین کار این است که والدین هیچ واکنشی نشان ندهند.
🔘اما اگر از مسائل مهم زندگی است، والدین باید در درجه اول این مسئله را مد نظر داشته باشند؛ شاید خودشان همین کار را میکنند و بچه هر چند در حال بازی است حرفهای آنها را میشنود و میخواهد کار ایشان را تکرار کند.
🔘در ابتدا باید سعی کنند حرفهای مهم زندگیشان را جلوی بچهها با دیگران در میان نگذارند.
✅ در نهایت وقتی کودک رازهای خانواده را مطرح میکند، واکنش شدید نشان ندهند. او را به گوشهای بکشانند و به او بگویند کار درستی نیست که مسائل خصوصی زندگیشان را در جمع تعریف میکند یا میتوانند در حین تعریف او برای چند ثانیه با قیافه جدی به او نگاه کنند تا فرزند متوجه اشتباهش شود.
#ارتباط_با_فرزندان
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_بهاردلها
#عکس_نوشته_کوثر
🆔 @tanha_rahe_narafte
🏴نهم محرم
⚫️محاصره خیمه ها در کربلا
امام صادق علیه السّلام فرمودند: تاسوعا روزی بود که حسین علیه السّلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع نمودند و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر کثرت سپاه و لشکری که برای آنها جمع شده بود خوشحال شدند، و آن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد و اهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود.
(کافی: ج ۴، ص ۱۴۷)
⚫️آمدن امان نامه برای فرزندان امّ البنین علیه السّلام
در این روز شمر ملعون برای حضرت عبّاس علیه السّلام و برادرانش امان نامه آورد.
(بحار الانوار: ج۴۴، ص ۳۶۱)
⚫️ درخواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السّلام
در عصر تاسوعا امام علیه السّلام برای به تعویق انداختن جنگ یک شب دیگر مهلت گرفتند.
(بحار الانوار: ج ۴۴، ص ۳۹۲)
⚫️ آمدن لشکر تازه نفس به کربلا
در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد، و شمر نامه ابن زیاد را آورد.
(اعلام الوری: ج۱، ص۴۵۵)
⚫️خطابه امام حسین علیه السّلام برای اصحابش
در عصر این روز امام حسین علیه السّلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.
(مناقب ابن شهر آشوب: ج۴,ص۱۰۷)
#نهم_محرم
#عکس_نوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨علمدار حرم
🏴السلام علیک یا ابالفضل العباس علیه السلام
⛺️بیا برگرد خیمه ای کَس و کارم
🚩منو تنها نگذار ای علمدارم
🚩علمدارم
💧آب به خیمه نرسید فدای سرت
فدای سرت😭
🥀حسین قامتش خمید فدای سرت
فدای سرت😭
#کلیپ
#تاسوعا
#تولیدی_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🏴سقای دشت کربلا
وقتی حضرت اباالفضل به دنیا آمد. امام علی علیهالسلام در گوش او اذان و اقامه خواند، و نام او را نهاد.
امام علی علیهالسلام گه گاهی قنداقه عباس را در آغوش میگرفت، گریه میکرد و بازوانش را میبوسید.
روزی امالبنین علت این گریه را پرسید ؛ امام در جواب فرمود: این دست ها در راه کمک به حسین قطع خواهند شد.
حضرت عباس در خانه علی علیه السلام و در دامان مادری با ایمان و وفادار و در کنار حسن و حسین علیهالسلام رشد کرد واز این خاندان پاک درسهای بزرگ انسانیت، شهادت و صداقت آموخت.
او به یقین میدانست که برای چه روز عظیمی ذخیره شده و میدانست که برای عاشورا به دنیا آمده است.
🔹دستت به روی خاک و همه دست میزنند
🔹در این میان منم که دو دستی به سر زنم
📚مولدالعباس
#مناسبتی
#تاسوعا
#عکس_نوشته_باران
🆔 @tanha_rahe_narafteh
✍نذر روضه
🍃 دستش را روی دست گذاشته بود و حرص میخورد. صدای بلند کودکانش در گوشش تاب می خورد و داغ گریه ی نکرده، روی قلبش سنگینی می کرد.
😭خدیجه گریه میکرد و از مادرش میخواست، گریه نکند. مادر اشکش را با لبخند پاک کرد و با نوک انگشتان اشک از چهرهی دخترش زدود.
🏴صدای مداح که روضه ی علی اصغر، میخواند، توی سرش میپیچید و تصور روضه ی ابا عبدلله برجانش آتش میزد. خانم کناری روی شانه اش زد و گفت:«می خواید من بچتون رو نگه دارم.»
✨فاطمه قلبش تپید:« عجب وسوسه ای یعنی کسی پیدا میشه به داد من مادر برسه و بچمو نگهداره تا من هم چند قطره اشک بریزم؟» صدایی در گوشش گفت:«ازکجا اطمینان میکنی؟»
☘به خاطر شرایط کرونا مجلس خلوت بود و فاطمه می توانست کودک و زن کناری را ببیند حتی اگر چند متری از او فاصله گرفته باشند.
🍃چشمش روی خدیجه اش خشک ماند و کودک را در میان دستهای زن بغلی سپرد و میان اشک به او لبخند زد.
☘زن مثل فرشته ها، آرام و پر طمأنینه، کودک را گرفت، به سینه چسبانید، آرام در گوش فاطمه گفت:«نگران نباشین من همین کنار میمونم، فقط نمیذارم صدای گریهی بچتون اذیتتون کنه، باهاش بازی میکنم، هرسال نذر حضرت علی اصغر منه.»
🏴نام علی اصغر بر جان فاطمه شراره زد وتصویر مبهم علی اصغر میان دستان امام و اشک رباب، آتش برجانش ریخت و اشکهایش را جاری کرد و فاطمه درخیالش به رباب و دلتنگی هایش پیوست و او را آرام کرد.
#ارتباط_با_فرزندان
#محرم
#به_قلم_ترنم
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨خلوت عاشقانه یاران حسین علیهالسلام
🏴سخنان امام علیه السّلام با اهل بیت و اصحابش
🍃در این شب امام حسین علیه السّلام اصحاب و اهل بیت خود را جمع نمودند و کلماتی را به آنان فرمودند. خلاصه کلمات حضرت این بود که من بیعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختیار خود گذاشتم تا به هرجا که می خواهید کوچ کنید. پس از فرمایشات حضرت اهل بیت علیهم السّلام و اصحاب کلماتی در وفاداری و جان نثاری خود نسبت به آن حضرت ابراز داشتند.
📚فیض العلام: ص۱۴۷
#شب_عاشورا
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨نجوای خواهرانه
🏴 سخنان زینب کبری سلاماللهعلیها با امام حسین علیه السّلام
🍃در این شب بود که زینب کبری سلاماللَّهعلیها اشعار «یا دهر اف لک من خلیل ...» را از زبان برادرش امام حسین علیهالسّلام شنید و هنگامی که متوجه شد فردا روز شهادت حضرت است فرمود:«ای کاش مرگ مرا نابود ساخته بود و این روز را ندیده بودم.»
🍃 سپس سیلی به صورت زد و بیهوش شد. امام علیهالسّلام خواهر عزیز و مکرمه خود را به هوش آوردند و مطالبی فرمودند.
📚فیض العلام، ص۱۴۹
#شب_عاشورا
#عکس_نوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🏴 آغاز چله زیارت عاشورا
☀️از فردا صبح زود چله زیارت عاشورا با قراردادن متن و صوت زیارت عاشورا در کانال شروع خواهد شد.
✉️پیام یادآوری روزانه، هر روز عصر برای شرکت کنندگان ارسال میشود.
📨اگر شرکت کنندگان محترم پیشنهاد یا انتقادی دارند با آیدی @taghatoae در میان بگذارند.
🤲خداوند از همه ما قبول بفرماید.
اجرکم عندالله🌸
🆔 @tanha_rahe_narafte
😭خدایا نگام کن، میخوام حسینی بشم.
🖤روز عاشورا بر همه همراهان گرامی تسلیت
✨امروز اولین روز چله زیارت عاشوراست. اگر چله گیران عزیز موافق باشند، همه در ساعت خاصی زیارت عاشورا را مطالعه بنماییم.
💫در دعای جمعی خیر و برکت بسیاری است. ساعت پیشنهادی ادمین کانال،۶ صبح است.
🏴اگر موافق هستید یک یا حسین به @taghatoae ارسال بفرمایید.
#زیارت_عاشورا
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte