✨فقیر واقعی
🔸روزی یک مرد ثروتمند پسر خردسالش را به یک روستا برد تا به وی نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی ميکنند چه قدر فقیر هستند.
🔹آن دو، یک شبانه روز در خانه ی کوچک یک روستايي مهمان بودند.
🔸در راه برگشت و در پایان سفر مرد از پسرش پرسید: نظرت در خصوص مسافرتمان چه بود ؟
🔹پسر جواب داد: خوب بود پدر!
🔺پدر پرسید:آیا به زندگی آن ها توجه کردی؟
🔹پسر جواب داد:آری پدر!
🔺و پدر پرسید:چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟
🔹پسر اندکی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در منزل یک سگ داریم و آن ها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آن ها رودخانه ای دارند که انتها ندارد. ما در حیاطمان فانوسهای تزئینی داریم و آن ها ستاره ها را دارند.
🔹حیاط ما به دیوارهایش محدود ميشود ولی باغ آن ها بی انتهاست.
🔸با گوش دادن حرفهای پسر زبان مرد بند آمده بود. پسر بچه اضافه کرد:سپاسگزارم پدر تو به من نشان دادی که ما چه قدر فقیر هستیم.
#داستانک
🆔 @masare_ir
✨پیشرفت
🔹هرگز کسی را که پیوسته در حال پیشرفت است، دلسرد نکنید، ولو اینکه آن پیشرفت به کندی صورت گیرد.
💠 Never discourage the one who is making progress even if his progress is too slow.
#تلنگر
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨ رسالت دانشگاهیان
🔹دوستان دانشگاهی ام! شما نیز رسالتی سنگین بر دوش دارید و اساس و بنیان مملکت را شما باید بسازید.
💠 جامعه اسلامی، نیاز به متخصص متعهد دارد. هر کدام از این ها به تنهایی ارزش ندارد. لذا در کسب این دو فضیلت کوشش کنید. کنار کسب علم، فعالانه و پرتوان، در صحنه سیاست و جامعه حضور داشته باشید. خون شهدا را پاس دار و مراقب باشید که مسئولیتی سنگین بر دوش بازماندگان میگذارد.
📚کتاب خط فکه؛ خاطرات شهید سید محمد شکری، نوشته شهید سید محمد شکری، ناشر: نشر بیست و هفت،نوبت چاپ: سوم- بهار ۱۳۹۴؛صفحه ۷۱ و ۷۲
#سیره_شهدا
#شهید_سید_محمد_شکری
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨حس مهم بودن
🌾حتما نظر فرزندانتان را در تصمیم گیری های خانوادگی بپرسید.
🔹هنگامی که کودک در تصمیم گیری شریک می شود، حس مهم بودن مي كند و همين باعث شكل گيري شخصيت مستقل و قوی در وی می شود.
#ایستگاه_فکر
🆔 @masare_ir
✨ پند گفتن به نادان
🔸یک شکارچی، پرندهای را به دام انداخت.
🔹پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده ای و هیچ وقت سیر نشده ای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمی شوی. اگر مرا آزاد کنی، سه پند ارزشمند به تو می دهم تا به سعادت و خوشبختی برسی.
1⃣ پند اول را در دستان تو می دهم.
2⃣ اگر آزادم کنی پند دوم را وقتی که روی بام خانه ات بنشینم به تو می دهم.
3⃣ پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم.
🔸مرد قبول کرد.
🔹 پرنده گفت: پند اول اینکه: سخن محال را از کسی باور مکن.
🔸مرد بلافاصله او را آزاد کرد.
🔹 پرنده بر سر بام نشست و گفت پند دوم اینکه: هرگز غم گذشته را مخور و برچیزی که از دست دادی حسرت مخور.
🔹پرنده روی شاخ درخت پرید و گفت: ای بزرگوار! در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده درم هست، ولی متاسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود. و گرنه با آن ثروتمند و خوشبخت می شدی.
🔸مرد شکارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و ناله اش بلند شد.
🔹پرنده با خنده به او گفت: مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور؟ یا پند مرا نفهمیدی یا کر هستی؟
🔹پند دوم این بود که سخن ناممکن را باور نکنی. ای ساده لوح! همه وزن من سه درم بیشتر نیست، چگونه ممکن است که یک مروارید ده درمی در شکم من باشد؟
🔸مرد به خود آمد و گفت: ای پرنده دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست. پند سوم را هم به من بگو.
🔹پرنده گفت: آیا به آن دو پند عمل کردی که پند سوم را هم بگویم.
◽️پند گفتن با نادان خواب آلود مانند بذر پاشیدن در زمین شوره زار است.
#داستانک
🆔 @masare_ir
✨زندان
🔹 اگر تمام عمر را هم در زندان غم و تنهایی اسیر باشی، کسی برای نجاتت نخواهد آمد ,از زندانی که خود ساخته ای، بیرون بیا طعم زندگی را احساس کن و از آن لذت ببر...
💠Never expect a savior if you are the prisoner of your solitude and sorrow, break your self-made prison, redeem yourself, taste and enjoy the flavor of life…
#تلنگر
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨خدمتگزار اسلام
💠بسمالله الرّحمن الرّحیم
انا لله و انا الیه راجعون
ستایش خدای عزوجل را که مرا از امت محمد صلّیالله علیه و آله و سلّم و شیعه علی علیهالسّلام قرار داد و سپاس خدای را که با آوردن حق از ظلمت به روشنایی، از طاغوت نجاتم داد و مرا از کوچکترین خدمت گزاران به اسلام و انقلاب اسلامی قرار داد.
🔹امیدوارم که خداوند متعال رحمت خود را نصیب بنده گناهکار خود بفرماید و مرا به آرزوی قلبی خود، یعنی شهادت فی سبیلالله برساند که تنها راه نجات خود میدانم و آرزوی دیگرم این است که اگر خداوند شهادت را نصیب بنده گناهکار خود کرد، دوست دارم با بدنی پاره پاره به دیدار الله و ائمه معصومین به خصوص سیدالشهدا علیهالسّلام بروم.
#سیره_شهدا
#شهید_کاظم_نجفی_رستگار
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ فرمول استراحت کودکان و بزرگترها 🛌
دکتر عزیزی روانشناس🎤
#ایستگاه_فکر
🆔 @masare_ir
✨درس ماندگار
🔸روزی بهلول در حالی که داشت از کوچهای میگذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید:
🔹من در سه مورد با امام صادق کاملا مخالفم!
🔸یک اینکه می گوید: خداوند دیده نمیشود، پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
🔹دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم میسوزاند، در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
🔸سوم هم میگوید: انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
🔹بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد، اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !
🔸استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.
🔹خلیفه گفت: ماجرا چیست؟
🔸استاد گفت: داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !
🔹بهلول پرسید: آیا تو درد را می بینی؟
🔸گفت: نه
🔹بهلول گفت: پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد.
🔹ثالثا: مگر نمیگویی انسانها از خود اختیار ندارند؟
🔹پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم
🔺استاد دلایل بهلول را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت.
#داستانک
🆔 @masare_ir
💠به غربت شما فکر میکنم مولای من
به ابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی یا صاحب الزمان...
🌾بارالها باقی مانده عمر مرا بگیر و به شادی قلب مهدی زهرا عج بیفزا
#مقاومت
به قلم ریحانه الحسین
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨حق انقلاب
💠من راهم را آگاهانه انتخاب کردم و اگر وقتم را شبانهروز در اختیار این انقلاب گذاشتم، چون خود را بدهکار انقلاب و اسلام میدانم و انقلاب اسلامی گردن بنده حق زیادی داشت که امیدوارم توانسته باشم جزء کوچکی از آن را انجام داده باشم و مورد رضایت خداوند بوده باشد.
#سیره_شهدا
#شهید_کاظم_نجفی_رستگار
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 امام زمان را شوخی گرفتیم
#امام_زمان
🆔 @masare_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 قوانینِ ماورائیِ جذبِ خیر و برکت
#ایستگاه_فکر
🆔 @masare_ir
✨آمادگی
🔹 اگر آماده نباشیم ارزشمندترین زمانها را نیز از دست خواهیم داد، و کسی که آماده نیست بخت کمتری برای پیروزی خواهد داشت. آمادگی یعنی به روز بودن در هر حرفه و کاری.
💠If we are not prepared, we will miss out on the most valuable moments! An unprepared one will have slim chances for success. Preparedness means being up-to-date and professional!
#تلنگر
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨تقوا پیشگی
💠پدر و مادر و همسر و برادران و خواهران و آشنایانم مرا ببخشند و حلالم کنند و اگر نتوانستم حقی که بر گردن من داشتند ادا کنم، عذر میخواهم.
🔺برای پدر و مادر و خواهران و برادرانم از خداوند طلب صبر مینمایم و امیدوارم تقوا را پیشه خود قرار دهند.
#سیره_شهدا
#شهید_کاظم_نجفی_رستگار
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨ بخشش و مهربانی
💠تحقیقات نشان میدهد روابطی که به مدت طولانی ادامه می یابد و حتی دو طرف در سنین پیری هم از رابطه شان راضی هستند معمولا دو ویژگی مهم در هر طرف وجود دارد:
❤️ "بخشش و مهربانی"
👈اولین چیزی که محبت را از خانه میبرد و شیشه محبت را بین زن و شوهر می شکند بداخلاقی است.
#ایستگاه_فکر
🆔 @masare_ir
✨ گران بهاترین شی
🔸یکی از بزرگان را گفتند: فلان کس بر روی آب میرود.
🔹شیخ گفت: «سهل است، وزغ و صعوه نیز بر روی آب میروند.»
🔸شیخ را گفتند: فلان کس در هوا می پرد.
🔹شیخ گفت: «مگس نیز در هوا میپرد.»
🔸او را گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری میرود.
🔹شیخ گفت: «شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب میرود.
🟠 این چنین چیزها را بس قیمتی نیست. مرد آن بُوَد که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بجنبد و با خلق داد و ستد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدا غافل نباشد».
#ایستگاه_فکر
🆔 @masare_ir
✨لحظات خوب و بد
🌾 لحظات خوب، خاطرات خوب می شوند؛ لحظات بد، درس های خوب.
💠“Good times, become good memories. Bad times, become good lessons.”
#تلنگر
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨طلب اجر برای همسر
💠از همسرم عذر میخواهم که نتوانستم حقش را ادا کنم و چه بسا او را اذیت فراوان کردم و از خداوند طلب اجر و رحمت برای او میکنم که در مدت زندگی صبر زیاد بهخاطر خداوند انجام داد و رنجهای فراوان کشید.
🌾از تمام اقوام و آشنایان و دوستان طلب حلالیت و التماس دعا دارم. به علت وضعیت جنگ مدت سه سال که در جبهه بودم، نتوانستم امر واجب خدا یعنی روزه را انجام بدهم. همچنین در رابطه با خرید خانه به مبلغ ۲۲۳ هزار تومان از علی تاجیک و ۶۵ هزار تومان از حسین کاوکدو و ۱۰ هزار تومان از حاج محمد علی دولابی قرض کردم و مبلغ ۳۰ هزار تومان از همسرم که خانه برای همسرم است و موتورم را برای جبهه در نظر گرفتم.
🔺والسلام کاظم نجفی رستگار ساعت ۹ شب مورخ ۳ اسفند ۱۳۶۲ شرق بصره (جفیر)
#سیره_شهدا
#شهید_کاظم_نجفی_رستگار
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
15.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨هشدار بسیار مهم عارف الهی حضرت آیه الله قرهی(حفظه الله ) در مورد نزدیکی فتنه ی اکبر ❗️
💠در سالروز خنثی سازی فتنه سال ۸۸ باید از فتنه دیگر گفت. غرب و صهیونیست با همکاری عناصر مزدور داخلیشان با گران کردن افسارگسیخته طلا، ارز و اجناس دنبال اغتشاش در ایران هستند و بعد از آن کلید مذاکره با آمریکا زده می شود تا به راحتی بدون هیچ مشکلی با قراردادی بدتر از قرارداد دولت روحانی، به راحتی آب خوردن تمام ایران را تصرف کنند و بعد آن را تکه تکه کنند.
#ایستگاه_فکر
🆔 @masare_ir
✨ یاغی نیستم
🔹روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند..
🔸که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد...
🔹با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...!
🔸به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد.
ایشان پرسیدند:
🔹چه کار می کردی؟ ....
گفت: هیچ.
🔸فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟
🔹گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند)!
🔸آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟
گفت: نه!
🔹آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی...!
🔸گفت: نه آقا اشتباه دیدید!
🔹سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟
🔺گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین!
🔸این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت...
🔹تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود:
🔺من یاغی نیستم
🔅 خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست!...
فقط اومدیم بگیم که:
🔺خدایا ما یاغی نیستیم....
بنده ایم....
🔺اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده.....
🔺لطفا همین جمله را از ما قبول کن.
#داستانک
🆔 @masare_ir
✨حضور
🔹 زیباترین مکان برای حضور، بودن در افکار کسی است...
💠The most beautiful place to be is in one's mind…
#تلنگر
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨ به مقدسات چقدر احترام میذاری؟
🌹ما از بچگی این را دیدیم که از نظر ایشان [مرحوم پدر خودمان]، آن چه که مربوط به دین و مذهب بود، در نهایت احترام بود. نماز یک حقیقت محترم، بلکه محترمترین حقیقتها بود. ما حس می کردیم ماه رمضان که میآید، واقعا یک امر قابل احترام می آید. یک امر میآید که دارد استقبال میشود.
📚 قله پارسایی، ص۱۰۷، در احوالات شیخ محمدحسین مطهری، پدر شهید مطهری، به نقل از شهید مطهری.
#سیره_علما
#شهید_مطهری
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨مدارا کردن
🔹امام علی علیه السلام:
💠همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت با صفا شود.
#ایستگاه_فکر
🆔 @masare_ir
✨مراقب باورهایتان باشید
🔹روزی دانشمندى آزمايش جالبى انجام داد. او يك صندوقچه ساخت و با قرار دادن يک ديوار شيشهاى در وسط صندوقچه آن را به دو بخش تقسيم کرد.
🔸در يک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهىِ بزرگتر بود.
🔹ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى ديگرى نمىداد.
🔸ماهی بزرگ براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سويش حمله برد ولى هر بار با ديوار شیشۀ كه وجود داشت برخورد مىکرد، همان ديوار شيشهاى که او را از غذاى مورد علاقهاش جدا مىکرد.
🔹پس از مدتى، ماهى بزرگ از حمله به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى صندوقچه غير ممکن است!
🔸در پايان، دانشمند شيشه وسط صندوقچه را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت ولى ديگر هيچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آن سوى صندوقچه نيز نرفت !!!
⬅️ میدانید چرا؟
🔺ديوار شيشهاى ديگر وجود نداشت اما ماهى بزرگ در ذهنش ديوارى ساخته بود از ديوار واقعى سختتر، آن ديوار بلند باور خودش بود! باوري از جنس محدودیت! باوري به وجود دیواری بلند و غير قابل عبور! باوری از ناتوانی خويش!
#داستانک
🆔 @masare_ir
✨سخاوت
🌾 دنیای ما هنوز دست هایی دارد که خسته نمی شوند از سخاوت
🔹Our world has still such kind hands, never tired of generosity
#تلنگر
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨دنیای شیرین
💠در کنار تو ای همسنگر چه دنیای شیرینی داشتم. وقتی آن روز، دشمن زبون دزفول را به موشک بست. آن شب که تو در سنگر قطرات اشکت چون دانه های مروارید روی گونه هایت می غلتید.
🍃 قبضه اسلحه ات را محکم در دست می فشردی و با خود می گفتی، ای دشمنان بدکردار، اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید. شما با ما جنگ دارید، کودکان بی گناه و خانه های مردم بی دفاع چرا؟ ای همسنگر آیا به یاد داری که می گفتی می شود یک روزی که با جمع دوستان در کنار مرقد امام حسین(ع) بنشینیم و خاطرات جنگ را و حماسه های یاران را بازگو کنیم.
🌾 ولی بغض گلویت را گرفت و نتوانستی حرفت را ادامه دهی و من ادامه دادم و گفتم انشاءالله روزی می شود که اولین زائرین کربلا خانواده شهید باشند. این آرزوی هر دوی ما بود؛ لکن من به وصال کربلا نرسیدم ولی از اینکه در نیمه راه وصال، در خون تپیدم، خوشحالم چون که رضای مولایم در همین است.
🍀 ولی تو ای همسفر، ای همسنگر، فرصت داری و می توانی همچنان پیش بتازی تا این راه را بگشایی. راهی که گشایش آن در خواست هر دوی ما بود و در آرزوی آن بی قراری می کنیم. همسنگر با صبرت، با عزمت، با ایمان استوارت و با مدد گرفتن از مولایت و استمداد از خداوند قادر همچنان در وصالش بتاز.
#سیره_شهدا
#شهید_حسین_بصیر
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
💠بعضیها مثل پیامک واریزی هستند.
دیدنشان در هر شرایطی حال آدم را بهتر میکند.
پیامک واریزی باشیم!
#ریزنوشت
به قلم نیکو
🆔 @masare_ir
🔆 #پندانه
🔸ابوعلی سینا در سفر بود، در هنگام عبور از شهری، جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذایی بخورد.
🔹 خر سواری هم به آنجا رسید، از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست.
🔸 شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من نبند،چرا که خر تو از کاه و یونجه او میخورد و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را میشکند.
🔹خر سوار آن سخن نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد و مشغول خوردن شد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد.
🔸خر سوار گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی.
🔹شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد.
🔸صاحب خر ، ابوعلی سینا را نزد قاضی برد و شکایت کرد.
🔴 قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود، هیچ چیز نگفت.
🔹قاضی به صاحب خر گفت : این مرد لال است؟
🔸روستایی گفت : این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد....
🔹قاضی پرسید : با تو سخن گفت .......؟چه گفت؟
🔸صاحب خر گفت: او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را میشکند....... قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا آفرین گفت.
🔹قاضی به ابوعلی سینا گفت: حکمت حرف نزدنت پس چنین بود؟!!!
🔸ابوعلی سینا جوابی داد که از آن بعد به مثلی تبدیل شد:
🔴 «جواب ابلهان خاموشی ست»
#داستانک
🆔 @masare_ir
✨دارایی من
🔹 خدایا! بر اساس آخرین حساب و کتابهایی که کردم فهمیدم که من ثروتمندترین فرد جهانم. چرا که تو دارایی منی.
💠 O' Lord! By all examination I have come to know that I am the richest in the world, as you are my assets!
#تلنگر
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir