eitaa logo
مسار
343 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
576 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴تقاص کدوم گناهه؟ این‌ فراق است که هر ثانیه‌اش یک‌ سال است .. خدایا‌ اشتباه‌ کردیم ...💔 اللهم‌اغفِرلی‌الذنوب‌التی‌تُنزل‌البلاء در آرزوی کربلاء 🆔 @tanha_rahe_narafte
💵تا حالا از بانک وام گرفتی؟ 💳هیچ وقت با خودتان نگویید؛ مملکت اسمش اسلامی است، پس بانکهایش شرع را رعایت می‌کنند. 💰هنگام گرفتن وام، چند درصد بودن آن را حتما در نظر بگیرید. با دفتر مرجع‌تان تماس بگیرید و از میزان درصد اجازه داده او مطلع شوید. اکثر مراجع درصدهای بالا را ربا می‌دانند و شاید بدانید؛ ربادهنده و رباگیرنده هر دو در آتش هستند. 💸اجازه ندهید برای رفع نیازتان در دام بدترین گناه گرفتار شوید. نگذارید لقمه حرام یا شبهه‌ناک وارد زندگی‌تان شود. 🌸امروز سی‌ و نهمین روز چله زیارت عاشوراست. چله گیران عزیز هر زمان زیارت عاشورا را قرائت فرمودند با یک اعلام کنند تا از ادمین کانال @taghatoae دعای خیر هدیه بگیرند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
1292709_715.mp3
3.65M
🌸 کاش سلام‌مان را درست روبروی ضریحت می‌دادیم 💫 صبح را با نام و یاد امام حسین و امام زمان علیهماالسلام و صدقه دادن برای سلامتی حضرت حجت ارواحنافداه شروع می‌کنیم تا با این اعمال به آرامش روزانه برسیم. 🏴وضو می‌گیریم. رو به قبله روی دو زانو می‌نشینیم. دست ادب بر سینه می‌گذاریم و سلام می‌دهیم: ✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨ ✨ السلام علیک یا بقیة الله خیر لکم✨ 🆔 @tanha_rahe_narafte
💫 کاش کنارت بودم. 😔این روزها دلمان گرفته که ارباب به حضور نپذیرفت ما را... 🌸ارباب من! مولای من! از همین راه دور خاک پای زائرانت را توتیای چشمان بی نور و فروغم می‌کنم. اشک‌هایم می‌ریزد تا شاید مرهمی بر فراغت باشد. 🌺عزیز زهرا! کاش کنار ضریح شش گوشه ات با تو حرفهایم را می‌زدم. کاش قسمتم بین الحرمینت می‌شد. آقاجان کاش روز عاشورا در کربلا بودم و جانِ بی مقدار را فدایت می‌کردم. کاش... کاش... کاش... 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨فرصت‌ها را غنیمت بشمار 🍃علامه حسن زاده برای تحقیق و پژوهش و کاوش در آثار و اندیشه های بزرگان از لحظات گوناگون زندگی بهره می گیرد و اگر عواملی برایش در این راستا مزاحمت ایجاد کند به شدت ناراحت می شود، یکی از شاگردانش نوشته است یک بار وقتی به درب منزل استاد رفتم، آقازاده درب را گشودند و چون استاد به بیرون منزل تشریف آوردند دیدم قلمی در دست ایشان بود که نشان می‌داد از هر فرصتی استفاده می نماید، آن روز مصادف با ششمین روز، از ماه مبارک رمضان بود و استاد با دهان روزه و ایام تعطیلی دست از کار تحقیقی نکشیده بود، زیرا ذائقه پژوهش تعطیل بردار نمی‌باشد. 📚 در محضر استاد، ص ۷۸ 🥀رحلت عالم ربانی علامه حسن زاده آملی را محضر امام زمان علیه‌السلام و رهبر عزیزمان تسلیت عرض می‌کنیم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠خیرخواهی ✅ در فرهنگ اسلامی ، نصیحت مترادف خیرخواهی است. 🔘در این زمانه، متأسفانه به اشتباه نصیحت، مترادف دخالت وفضولی معرفی می شود از این رو نگاه های منفی نسبت به این موضوع گسترش پیدا کرده. امّا خیلی از ما نگران آموزش به کودک و نوجوانمان هستیم. 🔘 به نظر می رسد با صحه نگذاشتن بر ایـن موضوع امّا پرهیز از سخنرانی طولانی راجع به مسائل تربیتی و اخلاقی، و بهره برداری از شرایط ایجاد شده، در هنگام ایجاد یک موقعیت، در یکی دو جمله به اصل مطلب بپردازیم تا شکل ناخوشایندی به خود نگیرد. ✅ مثلا در این شبها، وقتی در مجلس عزا، هنوز فرزندمان با روضه، ارتباط برقرار نکرده، از او بخواهیم صورتش را بپوشاند و تباکی کند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍میان نخل‌ها ☀️خورشید قصد نداشت دست از وظیفه‌اش بردارد. خاک سرد را کوره آتش، بدن‌های خسته را خشک و لب‌های تر را کویری می‌کرد. 💠حسین عرق از پیشانی‌اش پاک کرد. زبان روی‌لب‌های خشکیده اش کشید. چشم‌هایش میان شبح‌های انسانی به دنبال قامت رعنای علی گشت. 🔘ساعتی قبل پسرش را در آغوش گرفته بود. شانه‌های پهنش را وجب و چشم‌های سیاهش را نظاره کرده بود؛ بازوهایش را میان بازوهای خود گرفته و پیشانی‌اش را بوسیده بود؛ اما تمام وجودش همچنان تشنه به آغوش کشیدن علی بودند. 💠صدای علی را از میان جهش جرقه‌های آهن و هیاهو جمعیت شنید: « تشنه‌ام بابا، جرعه‌ای آب می‌خواهم. » حسین به میان نخل‌ها چشم دوخت جایی که آب خنک و روان از میان درختان عبور می‌کرد. سمت نخل‌ها قدم برداشت. چهره‌های سرخ و عرق کرده‌ی جماعت عهد شکن مقابلش صف کشیدند. تیر و نیزه از هر سو به سمتش پرتاب شد. سپر مقابل صورت گرفت و تیر و نیزه‌ها را پیش از رسیدن به بدنش به آغوش خاک مهمان کرد؛ اما قبل از اینکه قدمی دیگر بردارد موج دیگری از تیر و نیزه به سمتش پرتاب شد. 🔘لب‌های تشنه‌ی علی از جلو چشم‌هایش دور نمی‌شد. رو به سوی علی از میان لب‌های ترک خورده اش فریاد زد: « کمی صبر کن پسرم، به زودی جدت را ملاقات می‌کنی، او چنان شربت آبی به تو بنوشاند که هرگز تشنه نشوی.» 💠لبخند روی لب‌های علی را بدون دیدن هم حس کرد. او عاشق پدربزرگش بود و همیشه دلش می‌خواست او را ملاقات کند. 🔘میان چکاچک شمشیرها و قدم‌هایش به سمت نخلستان، قلبش صدای افتادن قامت علی را شنید. چشم به سوی جماعت و گردوغبار دور علی دوخت. به سمتش پرواز کرد. جمعیت دورش را با شمشیر از هم شکافت. 💠جلوی بدن پاره پاره و خونی علی نشست. سر علی را از روی خاک داغ بلند کرد و روی پای خود گذاشت. لب‌های خشکش را به صورت خاکی علی چسباند. کنار گوشش نجوا کرد: « خداوند بکشد کسانی که تو را کشتند! چقدر اینان نسبت به خداوند و هتک حرمت رسول خدا گستاخ شده‌اند. پسرم! بعد از تو خاک بر سر این دنیا.» 🆔 @tanha_rahe_narafte
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨پرده نشین خانه وحی زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است، پرده‌نشین خانه وحی است، پرورده غیرت‌هاست. همان خاتونی است که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار اویند تا در درس تفسیرش بیاموزند که چنین بی‌مانند تفسیر قرآن بر سرنیزه خوانده شده را فریاد می‌کند، چنان‌که به قدرت قرآن، جان‌های بی‌وجدان اهل شهر نفاق را زنده کرد و حیات حسینی به رگ‌هامان تزریق کرد. آرى، به خدا که تاریخ در محضر زینب سلام الله علیها از پا درآمده و خود را به دست باکفایتش داده تا تاریخ و شریعت محمدی، همه و همه را از نو بسازد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🏴 چهلمین روز 💫چهل روز با هم همراه شدیم، بر در خانه اهل بیت علیهم‌السلام رفتیم. امام حسین علیه‌السلام و یارانش را واسطه کردیم تا از ایشان ظهور امام زمان ارواحنافداه را طلب کنیم. ▪️خودمان را فریب ندهیم. آدم‌های خوب در دنیا هستند، اما وقتی تدبیرکننده اصلی بالای سرشان نباشد، نخواهند توانست اثرگذاری حقیقی را داشته باشند. ▫️ما همه به ظهور او نیازمندیم. وجودمان طفیلی وجود اوست. گره تمام مشکلات‌مان با دست‌های او باز خواهد شد. می‌دانیم عدالت‌گریزان تاب عدالت او را ندارند. می‌دانیم برای در امان ماندن از شر آنها از دیده‌ها غایب شده است. می‌دانیم اگر ما فریب عدالت‌گریزان را نخوریم و پشت او بایستیم، او خواهد آمد. 💡پس چرا پشت امام زمان‌مان نمی‌ایستیم؟ 🌸امروز آخرین روز چله زیارت عاشوراست. چله گیران عزیز دعاهای‌تان در حق امام زمان ارواحنا فداه، تمام اعضای گروه و خانواده‌تان مستجاب باشد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
1292709_715.mp3
3.65M
🏴 روز اربعین همگی صبح را با سلام آغاز کنیم 💫 صبح را با نام و یاد امام حسین و امام زمان علیهماالسلام و صدقه دادن برای سلامتی حضرت حجت ارواحنافداه شروع می‌کنیم تا با این اعمال به آرامش روزانه برسیم. 🏴وضو می‌گیریم. رو به قبله روی دو زانو می‌نشینیم. دست ادب بر سینه می‌گذاریم و سلام می‌دهیم: ✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨ ✨ السلام علیک یا بقیة الله خیر لکم✨ 🆔 @tanha_rahe_narafte
❤️چشمانت را به روی مهربانی بگشا 🌺اسطوره مهربانی را با باز شدن چشمانت یاد کن. با گفتن یاعلی از جا برخیز. ☘از او بخواه تا روز اربعین در بندگی خدا یاورت باشد. 🌸صبح علوی و حسینی‌ات به خیر 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨عشق تو چیه تو دنیا؟ 🍃علی بدو بدو از مسجد آمد خانه. گفت: «اجازه بده برم. اگر اجازه ندی نمیرم.» زدم توی گوشش. گفتم: «چهار سالت بود که پدرت فوت کرد. با بدبختی بزرگت کردم.» 🍃سرش را انداخت پایین و گفت: «بگو بمیرم، ولی اجازه بده.» 🍃افتاد به دست و پایم و اشک ریخت. دلم نمی‌آمد برود. گفتم: کاری از دست تو بر نمی‌آید. گفت: آب که می‌توانم دست رزمنده‌ها بدهم. آن قدر قربان صدقه‌ام رفت تا راضی شدم. آن روزها فقط شانزده سالش بود. 📚یادگاران، جلد ۳۰، کتاب علی محمود وند، نویسنده: افروز مهدیان، خاطره شماره ۵ 🆔 @tanha_rahe_narafte