eitaa logo
مسار
330 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
557 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤حسینیه شهید علی صیاد شیرازی 🔺خانه‌دار شدن شهید صیاد طول و تفصیل دارد. بالاخره بعد از کش و قوس‌ها و چانه‌زنی‌های فراوان صیاد را راضی کردیم که ماشینش را بفروشد و خرج خانه کند. با کمک چند نفر از همکاران خانه را برایش آماده کردیم. قرار شد با خودش برویم و خانه را ببینیم. رفتیم. خوب همه‌جا رو بازدید کرد. حیاط، طبقه‌های بالا و زیر زمین که یک سالن وسیع داشت و یک اتاق کوچک‌تر. 🔺 خانه تازه رنگ‌شده بود و موکت هم نداشت. برگشت یکی از بچه‌ها را صدا کرد و گفت: «آقای جمشیدی! برو بازار چندمتر پرچم بگیر و بیار دور تا دور این اتاق نصب کن. از این پارچه هایی که روش شعر نوشته‌شده؛ “باز این چه شورش است” از همون‌ها بگیر و بیار.» 🔺من و تیمسار از گیجی به‌ هم نگاه کردیم که صیاد چه کار می‌خواهد بکند. 🔺گفت: «از این سالن استفاده شخصی نمی‌کنیم. این‌جا می‌شه حسینیه که همان هم شد. شب‌های اول هر ماه مراسم عزاداری امام حسین و ائمه را آن‌جا برگزار می‌کرد. خودش جارو دست می‌گرفت و قبل‌ از آمدن مهمان‌ها، حیاط و پیاده‌روی جلوی در را آب‌وجارو می‌کرد. هرچه اصرار می‌کردم که «حاج‌آقا! بدید من جارو می‌کنم»، فایده نداشت. 🔺وقتی هم که مهمان‌ها می‌آمدند، کفش‌ها را جفت می‌کرد. بعد می‌آمد توی سالن؛ همان کنار در دو زانو می‌نشست. 📚خدا می خواست زنده بمانی؛ کتاب علی صیاد شیرازی. نویسنده: فاطمه غفاری، صفحات ۲۰۴-۲۰۵ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍زیاد بوسیدن ❌کودکش را نمی‌بوسید. وقتی به پیامبر گفت: «فرزندانم را هرگز نبوسیده‌ام! » پیامبر فرمودند: «هر کس رحم نکند بر او رحم نمی شود... »۱ 💯بوسیدن فرزند فواید زیادی را به همراه دارد. از آن‌جمله می‌توان موارد زیر را برشمرد: ⭕️ تندخویی او را کاهش می‌دهد. 🔺انرژی زیادی او را خالی می‌کند. ⭕️ موجب افزایش رابطه عمیق محبتی بین فرزند و پدر ومادر می‌شود. 🔺ضریب احساس امنیت فرزند را بالا می‌برد. ⭕️ اشتهای خورد و خوراک فرزند را زیاد می‌کند. 🔺سبب آرامش روح و روان او می‌شود. ⭕️ فرمانپذیری و گوش‌به‌حرف بودن او را بالا می‌برد. 🔺زمان مناسبی‌ست تا پدر و مادر، نکات تربیتی خود را به فرزند آموزش دهند. 💥نکته طلایی: فرزندان خود را زیاد ببوسید. 🔹زیرا امام صادق علیه‌السلام فرمودند: فرزندان خود را زیاد ببوسید، به درستی که برای هر بوسه‌ای درجه‌ای برای شما در بهشت به اندازۀ مسیر پانصد سال خواهد بود. ۲ 📚۱. بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۹۳. 📚۲. وسائل الشیعة، ج ۱، ص ۴۸۵. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍شکوفه شادی 🍃دختر چهار ساله با موی دم اسبی از آسانسور خارج شد. سارا کالسکه‌‌ی کوچک را به بیرون هل داد. توی آن عروسکی با موهای طلایی و خرس قهوه‌ای رنگ بود. سارا رو به دخترش گفت: «خودت، تو پارکینگ بازی کن! من خونه خیلی کار دارم.» ☘مهسا با عروسک و خرس قهوه‌ای رنگ مشغول بازی شد. او با کالسکه، وسط پارکینگ مقابل در ورودی ایستاده بود. همان لحظه ماشین سِراتو سفید رنگی می‌خواست داخل پارکینگ شود که مهسا با صدای بوق پی در پی ماشین سرش را بلند کرد و از ترس جیغی بلند کشید. ✨سارا سراسیمه از واحد طبقه اول، خودش را به پارکینگ رساند. مهسا و کالسکه را از سر راه ماشین برداشت و به سمت آسانسور رفت. 🎋وقتی در طبقه‌شان از آسانسور خارج شد، نظافتچی ساختمان را دید. زن جوانی که هر هفته شنبه‌ها برای نظافت راه پله‌ها به ساختمان آن‌ها می‌آمد. 🌾ناگهان صدای خنده‌، توجه سارا را جلب کرد. نگاهی به زن نظافتچی انداخت. دختر سه ‌ساله‌ای که روی یک تکه موکت کوچک روی اولین پله نشسته بود. زینب رو به مادرش گفت: «مامان! بعد از این‌جا، کجا میریم؟ » 🍀_امروز دیگه هیچ جا نمیریم عزیزدلم! شنبه‌ها روز خاله بازیه. ⚡️یک مرتبه مهسا با خوشحالی به طرف آن‌ها رفت و گفت: «خاله! با دخترتون بازی کنم؟» زن نظافتچی گفت: «سلام دختر خوب، از مامانت اجازه بگیر، بیا بازی کن.» 🍃سارا سرش را به عنوان رضایت تکان داد. مهسا با خوشحالی به سمت آن‌ها رفت؛ اما زینب یک دفعه از مادرش پرسید: «فردا کجا میریم؟ » مادرش با ذوق جواب داد: «فردا صبح میریم اونجا که یه بار من، رو پله‌هاش سر خوردم! مثل بستنی ولو شدم رو زمین. » 🌾زینب از خنده ریسه رفت. سارا مکثی کرد بعد داخل واحدشان شد. ظرفی از پاستیل و چوب شور برای بچه‌ها آورد. ☘سارا در دلش این مادرانگی را تحسین کرد؛ زیرا زن نظافتچی با هنر مادرانه در وسط کارِ سخت، دنیای شاد وشیرین برای فرزندش می‌ساخت. 🆔 @tanha_rahe_narafte
بسم الله الرحمن الرحیم 🔍کدام علل سبب شکل گیری نهضت حسینی شد؟ : ۱.مخالفت با بیعت: یزید از حاکم مدینه، ولید بن عتبه بن ابی سفیان خواست برای خلافتش از امام بیعت بگیرد.* امام حسین علیه‌السلام به شدت مخالف کرد تا بدعت مورثی سلطنت که معاویه پایه‌گذار آن بود از بنیان ویران شود. 💥فشار حاکم مدینه سبب شد امام ۲۸ رجب همراه خانواده و گروهی از بنی هاشم، مدینه را به سوی مکه ترک نماید. 💡هجرت به مکه بدین جهت بود که امام آزادانه و در کمال امنیت دیدگاه‌های خود را برای مسلمانان بیان کند. موسم حج بهترین زمان برای انتقال دیدگاه و مخالفت با دستگاه اموی و یزید بود. امام می‌‌خواست با گروه‌های مختلف سرتاسر مملکت اسلامی از جمله کوفه و بصره در ارتباط باشد. ✅بنابر این هجرت امام از مدینه به مکه، ماهیت عکس العملی در برابر خواسته نامشروع حکومت برای بیعت با یزید بود. 📚*مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۱۷۹ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ارادت به امام حسین علیه‌السلام 🍃مدتی بود که زیارت عاشورای لشکر تعطیل شده بود. حاج قاسم مرا دید و پرسید: «پس زیارت عاشورا چه شده؟ » ☘گفتم به علت نبود مداح خوش صدا تعطیل است. حرفم را برید و گفت: «این هم شد دلیل. در جبهه اسلام، عَلَم زیارت عاشورا نباید بر زمین بماند. » 🌾از آن به بعد، هر وقت می‌آمد و می‌دید که لنگ مداحیم، خودش میکروفون را بر می داشت و شروع می کرد: «السلام علیک یا ابا عبد الله. » راوی: مهدی صوفی 📚خط عاشقی ۱، حسین کاجی، ص ۱۰۱. (به نقل از کتاب نگین هامون، احمد دهقان، ص ۱۳۵) 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️نمک زندگی 📌صحبت کردن با پدر و مادر بعد از تمام شدن دعوایشان راه‌کار خوب و مناسبی‌ست. 💯وقتی شما احساسات خود را بیان می‌کنید، موقعیتی را ایجاد کرده‌اید تا آن‌ها هم احساسات خود را بیان کنند. 🔺همچنین والدین غیرمستقیم یاد می‌گیرند انسان‌ها می‌توانند حرف‌های درونشان را بدون تنش و درگیری با هم درمیان بگذارند. اگر با شما حرف نزدند به آن‌ها پیشنهاد بدهید به مشاور خانواده سربزنند تا راه‌حلی برای مشکل‌شان دریافت کنند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍تشویش خاطر 🍃چهره‌اش رنگ پریده و خسته بود. دستی لای موهای کوتاه پشت سرش کشید. از کارگاه بیرون آمد. ماشین سعید را آن طرف خیابان دید.‌ برادرش از داخل ماشین دستی تکان داد و صدا زد: «احمد! بیا دیگه.» ☘سعید کارمند بود، مرخصی ساعتی گرفت تا برادرش را در کارگاه نجاری ببیند. به همین خاطر وقتی احمد برای ناهار به خانه می‌رفت، متوجه سعید شد. ⚡️احمد به سمت ماشین رفت؛ اما سعید با شیطنت نگاهی به او انداخت. یک مرتبه ماشین را روشن کرد. در حالی که سرش را از پنجره بیرون آورده بود: «اصلا وقت ندارم ... میرم، خودت بیا. » 🍂احمد از حرف او شوکه شد. خیره نگاهش کرد و چیزی نگفت و راه افتاد؛ هنوز به انتهای خیابان نرسیده بود که ماشینی با شتاب جلوی پایش ترمز کرد. ⚡️_داداش احمد! می‌خواستم سر به سرت بزارم. 🍃احمد پوفی کشید و در ماشین را باز کرد روی صندلی جلو نشست. سرش را به سمت سعید چرخاند و گفت: «فک کردم می‌خوای پیاده بیام خونه؛ تا تنبیه بشم.» ☘شب گذشته بعد از این‌ که مادر سفره‌ی شام را جمع کرد. رو به همسرش گفت: «کی بریم خرید نذری ماه محرم؟» 🎋_حسابدار احمده. 🍁احمد با کلامی تند رو به پدرش گفت:« دخل و خرج با هم جور نیست، شما که از وضع کارگاه با خبری پدر من!» ✨پدر نگاهش را از احمد گرفت و دیگر چیزی نگفت، از جایش بلند شد و به سمت حیاط رفت. 🌾سعید از رفتار دیشب برادرش ناراحت بود؛ نفس عمیقی‌ کشید: «البته بگم، دیشب تند رفتی. من و تو باید با هم دیگه به پدر و مادرمون خدمت کنیم. » 🍃احمد سرش را به سمت پنجره چرخاند و به بیرون خیره شد. دقایقی سکوت، فضای‌ ماشین را پر کرد. سعید از برادرش پرسید: «چرا ناراحتی؟! » 🍀_هر سال وقتی ماه محرم میشد، بابا نذری می‌داد. الان چند وقته کارگاه سفارش نگرفته. ✨_خب برادر من! برای همین میگم تند رفتی، تو نباید پیش مامان و بابا اون شکلی می‌گفتی، پس‌اندازی دارم، برای همین وقت‌‌هاست. 🍃احمد در دلش گفت: «از نگرانی، دل بابامو شکستم، خدایا! حالا چی کار کنم؟» 🌾احمد با صدای سعید به خودش آمد: «این کارت رو بگیر، با مامان و بابا برو خرید برای مراسم عزاداری ابا عبدالله (علیه‌السلام). » 🆔 @tanha_rahe_narafte
بسم الله الرحمن الرحیم 🔍 کدام علل سبب شکل گیری نهضت حسینی شد؟ ؛ 🍃امام حسین علیه‌السلام تا هشتم ذیحجه در مکه مشغول فعالیت و تبلیغ دیدگاه خویش بود. حضرت روز هشتم ذیحجه یعنی «یوم الترویه» از مکه خارج شد.۱ ✨اعمال حج با احرام در مکه و وقوف در عرفات شروع می‌شود یعنی از شب نهم ذیحجه بنابراین امام وارد اعمال حج نشده بود تا بخواهد حجش را نیمه تمام رها کند. ✅امام به خاطر خطر جانی و احتمال ترور شدن از مکه با همراهانش خارج و به سوی عراق حرکت کرد. 🌾امام حسین علیه‌السلام در جواب ابن عباس فرمود: «کشته شدن در مکانی دیگر برای من دوست داشتنی‌تر از کشته شدن در مکه است.»۲ ۱.ابو مخنف ازدی، وقعة الطف، ص ۱۴۷ ۲.ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۱۵۹ 🆔 @tanha_rahe_narafte
🥀دریافت مژده شهادت از امام حسین (ع) 🍃حسین برای شهید شدن خیلی عجله داشت. می‌ترسید از قافله شهدا جا بماند؛ اما روزی حرفی عجیب زد. گفت: «دیگر ترسی از شهید نشدن ندارم. » ☘گفتم: «تو که تا دیروز خیلی دلواپس بودی. » 🌸گفت: «در عالم رؤیا رفتم سمت خیمه امام حسین (ع). محافظش راه نداد. » 🌾گفت: «اگر سؤالی داری بنویس. نوشتم آیا من شهید می‌شوم. جواب آمد که شما حتما شهید می‌شوید. » راوی: سردار حسین کهن سال 📚خط عاشقی ۱، حسین کاجی، ص ۱۰۷ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍بهانه‌ها 🔺برای تغییر رفتار خود در زندگی به دنبال بهانه بگردید. ⭕️یکی از آن بهانه‌ها می‌تواند روزهای خوش سال و اعیاد باشد. 💯مثلا به بهانه روز عیدغدیر رفتار زیبا و نو از خود نشان دهید. 🔺به همسرتان بگویید امروز به خاطر عید، ظرف‌شستن و نظافت خانه با من. یا اینکه غذای امروز با من! ⭕️مهربانی و محبت‌تان را زیاد کنید. ادب و احترام‌تان با اعضای خانواده را رنگ و بوی عید بدهید. 🔺اینچنین آرامش را به خود، همسر و فرزندانتان هدیه دهید. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️آش نخورده و دهن سوخته 💠استاد علوی می گفت: «زندگی مثل سرسرست، یا سرازیری یا سربالایی! اگه بیفتی تو سرازیری دیگه تا تهش باید بری.» 🍃یادش به خیر استادعلوی بزرگ انسان وارسته ای بود! همیشه مثل پدری مهربان به ما جوانان این نصیحت را می کرد؛ اما آن زمان این نصحیتش را متوجه نمی شدم؛ چون جوان بودم و آرزوها و خیالات خام جوانی داشتم حالابعد از چندسال که در زندگی وارد شده ام، خوب دارم متوجه می شوم. ✨کاش! صحبتش را آویزه گوشم کرده بودم و در شب و روز با خودم زمزمه کرده بودم، کاش! همان ابتدای زندگی درست فکر می‌کردم که این بلا سرم نیاید. ☘️همین دیروز بود که برای خواستگاری نرجس سر از پا نمی شناختم و به هر شرایطی که بود، می خواستم با او ازدواج کنم، من آن موقع مغزم خاموش شد و عقلم کار نمی کرد. چه شرایط سختی برایم گذاشته بود که گفته بود: «برای مراسم عروسی باید در بهترین تالار با آخرین مد روز مراسم بگیرم و آرایش کنم و لباس بپوشم. » ⚡️این اول ماجرا بود. روزی که وارد زندگی مشترک شدیم، از همان روزهای اول نِق زدناش و ایراداش شروع شد که علی تو هیچی نیستی، تو نمی توانی مثل شوهر خواهرم ماشین شاسی بلند بگیری؟ تو نمی توانی ویلایی بگیری که هزار متر باشد؟ هزار بهانه عجیب و غریب می گرفت و می گفت: «من حالیم نیست که تو چه اندازه درآمد داری و چه می خواهی بکنی تو وظیفه ات است که اینها را برام فراهم کنی. » 🍂هر ماه چک کشیدم تا خانم جلوی اقوامش کم نیاورد؛ آخر سر با چندین چک برگشت خورده در زندان تنهایم گذاشت. 🆔 @tanha_rahe_narafte
بسم الله الرحمن الرحیم 🔍 کدام علل سبب شکل گیری نهضت حسینی شد؟ : ۲.دعوت به رهبری اقامت امام حسین علیه‌السلام در مکه و افشای ماهیت ضد اسلامی حکومت یزید؛ سبب شد گزارشات به مردم کوفه برسد. آن‌ها با ارزیابی اوضاع، تصمیم گرفتند از اطاعت یزید دست بردارند. ✉️سران شیعیان کوفه مانند «سلیمان بن صرد خزاعی»، «مسیب بن نجبه»، «رفاعه بن شداد بجلی» و «حبیب بن مظاهر» به امام نامه نوشتند و ایشان را برای رهبری دعوت کردند.۱ 💢ارسال نامه‌ها از طرف شخصیت‌ها ادامه یافت تا این که مجموع نامه‌ها به تدریج بالغ بر دوازده هزارنامه شد.۲ 🔹امام حسین علیه‌السلام دعوت و اشتیاق آن‌ها را اجابت کرد؛ زیرا ماهیت عکس العمل امام مثبت و موضع ایشان، تعاون و همکاری بود. بنابراین با همراهانش راهی کوفه شدند. 📚۱.مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۱۸۰ ۲.سید بن طاووس ، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص ۱۵ 🆔 @tanha_rahe_narafte