eitaa logo
مشق عشق 💞🌷
122 دنبال‌کننده
787 عکس
287 ویدیو
21 فایل
کانال مشق عشق 🌷 نذر فرهنگی 🌷 نشر روایات و کتب شهدای جلیل القدر🌷 eitaa.com/mashgheshgh313 : لینک کانال منتظر شنیدن نظرات شما عزیزان درباره کانال هستیم @seyedeh_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝با نام تو انقلاب کردیم صد توطئه نقش آب کردیم آقا دلمان گرفت کی می آیی؟ روی ندبه مان حساب کردیم🏝 ⚘..وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ وَ أُفَوِّضُ أُمُورِي كُلَّهَا إِلَيْكَ ..در صورتى كه هم اكنون زمين پر از جور گرديده است و تمام امورم را بحضرتت تفويض كنم⚘ 📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
☘️💐🌾🍁🌼🌴 🍂🍃🌸🍃💐 ☘💐🌱 🌾🥀 ☘️ 🌹﷽🌹 کتاب_هوری🌹🍃 زندگی_نامه_و_خاطرات : سردار_شهید_سید_علی_هاشمی 🌷🕊 ( قسمت دهم)🌹🍃 (۲) 🌼طرح عملیات نصر داده شد سپاه حمیدیه هم در آن مشارکت داشت در این عملیات قرار بود به جاده اهواز خرمشهر برسیم اما نیروها در عمل با مشکلاتی رو به رو شدند نیروهای زرهی عقب کشیدند، نیروهای داوطلب و دانشجویان پیرو خط امام که فرمانده شان حسین علم الهدی بود در محاصره افتادند و مظلومانه به شهادت رسیدند. علی آقا به علم الهدی خیلی علاقه داشت اوایل جنگ که زمزمه تشکیل بسیج و سپاه در شهرستان های خوزستان بلند شد همراه حسین علم الهدی به سراغ تشکیل سپاه بستان و حمیدیه رفت اما حالا جدایی از حسین برای حاج علی دردناک بود به هر حال در این عملیات توفیق لازم حاصل نشد و روحیه بچه ها به هم ریخت. باید کاری می کردیم تا روحیه ها برگردد. 🌼آن زمان عراق ها در پشت کرخه، سدی زده بودند که دریاچه عظیمی به قطر چند کیلومتر ایجاد کرده بود. حسین احمدی به همراه یکی از بچه های نوجوان بسیجی تصمیم گرفتند برای کسب اطلاع از وضعیت سد و نیروهای عراقی تا نزدیک خاکریز آن ها بروند. آن شب هوا خیلی سرد بود در برگشت افتادند پشت عراقی و مجبور شدند تا صبح آنجا صبر کنند زمستان ۱۳۵۹ بود و هوا خیلی سرد، حسین احمدی از شدت سرما همان طور که پاهایش را در بغلش گرفته بوده به شهادت می رسد. با این اتفاق علی آقا دیگر آرام و قرار نداشت باید کاری انجام می گرفت راه حل علی آقا انفجار سیل بند بود تا هم دشمن زمین گیر شود و هم در نیروها امید تازه ای به وجود بیاید قرار بود عملیات ما در شمال کرخه انجام گیرد همراه علی هاشمی و سید طاهر و چند نفر از بچه ها مقداری مواد منفجره برداشتیم و رفتیم سمت سد. 🌼با قایق پای سیل بند رسیدیم ، بخش هایی از سیل بند را کندیم و مواد منفجره را کار گذاشتیم، بعد بی سر و صدا عقب آمدیم و سد را منفجر کردیم. آب بود که زیر تانک ها و نفربرهای عراقی می رفت زمین باتلاقی شد و دشمن زمین گیر عراقی ها فرار کردند ولی تانک هایشان برای ما ماند و غنیمت شد این اولین بار بود که بچه های سپاه غنیمت زرهی از عراقی ها گرفتند روحیه نیروها خیلی خوب شد. 🌼چند روز بعد نتایج کنکور دانشگاه ها آمد جالب بود علی آقا در دانشگاه مشهد رشته پزشکی قبول شد این نشان می داد که نبوغ او در کار جنگ بی دلیل نیست علی آقا انسان با استعدادی بود. اما به خاطر انقلاب و جنگ دانشگاه را رها کرد می گفت می مانم و برای اسلام دفاع می کنم همیشه در زندگی اش اولویت ها را به خوبی می شناخت علی آقا مرد انجام تکلیف بود. ادامه_دارد......... 🌴 🔻 🌴 🔻http://eitaa.com/mashgheshgh313 🌴 🔻 🌴 ♦️🌴🔻🌴🔻🌴🔻🌴
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂🥀🍂🥀🍂 سلام ای قرار دل بیقرار سلام ای طلوع شب انتظار بیا ای عزیز دل فاطمه به زخم دل شیعه مرحم گذار 🥀 یابن الحسن بگو کجایی؟ تنگه دلم از این جدایی... 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝از شهر دلگیرم..... ماه لابلای برج‌ها گم شده است!! از تقویم دلگیرم..... ماه لابلای برج‌ها گم شده است!!🏝 ⚘مَعَ عِلْمِي بِأَنَّ لَكَ السُّلْطَانَ وَ الْقُدْرَةَ وَ الْبُرْهَانَ وَ الْحُجَّةَ وَ الْمَشِيَّةَ وَ الْحَوْلَ وَ الْقُوَّةَ. فَافْعَلْ ذَلِكَ بِي وَ بِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ و من علم و معرفت دارم به اينكه تمام سلطنت و قدرت و برهان برای توست. و حجت بالغه و مشيت نافذه و توانايى و قوت خاص توست. اى خدا اين لطف (رؤیت امام زمان علیه السلام) را در حق من و جميع اهل ايمان بفرما.⚘ 📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
☘️💐🌾🍁🌼🌴 🍂🍃🌸🍃💐 ☘💐🌱 🌾🥀 ☘️ 🌹﷽🌹 کتاب_هوری🌹🍃 زندگی_نامه_و_خاطرات : سردار_شهید_سید_علی_هاشمی 🌷🕊 ( قسمت یازدهم)🌹🍃 🌼آن موقع شایع شده بود که اعراب در شهرهای حمیدیه، هویزه و چند جای دیگر با عراقی ها همکاری می کنند خیلی از سپاهی ها نمی خواستند عرب های بومی را در جمع خود بپذیرند اعتمادی به آن ها نداشتند حس بدبینی ایجاد شد و این اتفاق فقط به سود دشمن بود یادم هست که علی هاشمی با آن تیز هوشی خاصی که از او انتظار می رفت اصرار داشت این فاصله را کم کند با اینکه بعضی دوستان مخالف بودند اما او قصد داشت مردم بومی منطقه را در سازمان سپاه وارد کرده و از آنان برای دفاع کمک بگیرد وقتی عرب ها به ساختمان سپاه می آمدند با روی باز از آنان استقبال می کرد به هر حال سازماندهی این نیروها در کنار بقیه کار بسیار سختی بود. آن هم در منطقه دشت آزادگان که هر قسمتی آداب و رسوم و فرهنگ خاصی داشت در بعضی مناطق شیوخ حرف اول و آخر را می زدند که این خودش انقلاب تازه ای می طلبید. فرهنگ و دیدگاه نیروهای فارس و عرب با هم تفاوت چشمگیری داشت علی باید کاری می کرد تا ان ها با علاقه همدیگر را می پذیرفتند این یک انقلاب دیگر بود. 🌼آن زمان مرکزیت سپاه تازه شکل گرفته و دستور العمل های کلی صادر می شد در چنین موقعیتی باید ساختار سازمان و ... را خود علی هاشمی به وجود می آورد دوست داشتم ببینم علی با این مشکل چه می کند 🌼یک روز علی رفت و یک جزوه از شوهر خواهرش که در ارتش کار می کرد گرفت در آن نوع روابط سازمانی و برخورد با زیر دست و بالا دست و مسائل مربوطه به سازماندهی نیروها را توضیح داده بود آن جزوه را به خوبی مطالعه کرد اساس کار را بر مبنای اصول نظامی ارتش اما با چاشنی محبت و برادری به وجود آورد او همه چیز را با دقت بررسی کرد تا بهترین نتیجه را بگیرد همیشه فرماندهان با معاونانی انتخاب می کرد که قدرت خلاقیت داشته باشند اگر برای دیگر فرماندهان سپاه مشکلی پیش آمد اوضاع به هم نریزد با اینکه شرایط سخت بود اما در چهره علی آرامش موج می زد این طوری بچه ها با دیدن او جان تازه ای می گرفتند. ادامه_دارد....... 🌴 🔻 🌴http://eitaa.com/mashgheshgh313 🔻 🌴 🔻 🌴 ♦️🌴🔻🌴🔻🌴🔻🌴
✍فرازی از وصیت نامه شهید شهید مدافع حرم علی جمشیدی 🔹این دنیا با تمام زیبایی ها و انسانهای خوب و نیکوی آن محل گذراست نه وقف و ماندن و همگی ما بایستی برویم و راه این است. دیر یا زود فرقی نمی کند اما چه بهتر که زیبا برویم هنر آن است که بمیری قبل از آنکه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنان هستند که چنین مرده اند. 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘️💐🌾🍁🌼🌴 🍂🍃🌸🍃💐 ☘💐🌱 🌾🥀 ☘️ 🌹﷽🌹 کتاب_هوری🌹🍃 زندگی_نامه_و_خاطرات : سردار_شهید_سید_علی_هاشمی 🌷🕊 ( قسمت دوازدهم)🌹🍃 🌼 از نیمه دوم مهر ۱۳۵۹ سپاه حمیدیه به یکی از محورهای مهم عملیاتی جنوب تبدیل شد علی آقا بین حمیدیه و سوسنگرد خط تشکیل داد بیشترین سلاحی که از آن استفاده می کردیم خمپاره ۸۱ و ۱۲۰ بود. نیروها داوطلب بودند و آموزش ندیده آن قدر فعالیت ها چشمگیر بود که عراق تصور کرد یک ارتش منظم در حمیدیه صف آرایی کرده بعضی روزها یک قبضه خمپاره بیش از پانصد گلوله شلیک می کرد یادم هست که با حاج علی در ساختمان سپاه حمیدیه بودیم ناگهان صدای انفجار مهیبی شهر را لرزاند بیرون که آمدیم دیدیم مردم همه دارند بر سرشان می زنند و فرار می کنند دنبال علت انفجار بودیم متوجه شدیم زیر زمین دبیرستانی که در نزدیک مقر ما بود منفجر شده وقتی آنجا رسیدیم فهمیدیم بچه ها از سر بی اطلاعی و عدم آموزش مهمات غنیمتی را روی هم در زیر زمین چیده اند و با یک بی احتیاطی همه چیز از بین رفته این شد که علی آقا در کنار کارهای دفاعی و عملیاتی، کار آموزشی را دوباره شروع کرد ابتدا نیروهای داوطلب را سازماندهی کرد بعد بچه هایی را که با امور رزمی آشنایی داشتند مسئول آموزش دادن به داوطلبان کرد این آموزش ها ابتدایی بود اما خیلی به کار آمد گاهی هم نیروها را به پادگان تیپ ۳دشت آزادگان می فرستاد تا آموزش رزمی ببیند یک گروهبان را مسئول کرد تا به سپاهی های گروهبان را مسئول کرد تا به سپاهی های داوطلب آموزش بدهد. 🌼مدتی بعد نیروهای زیادی به جبهه اعزام شد ایستاده بودیم و نگاهشان می کردیم از دیدن این همه نیرو به وجود آمدم و گفتم علی با این همه نیرو ما اگر بخواهیم می توانیم همه عراق رو بگیریم نگاه کن حاج علی نگاهی به من کرد و گفت: نه این طور هم نیست بیشتر این ها آموزش ندیده اند سازماندهی و آموزش این نیروها خودش کلی وقت می بره. یادم هست که علی آقا موشک انداز ناو را از اسلحه خانه ارتش تحویل گرفت و سپرد به دو نفر از بچه های سپاه آن ها هم در مدت کوتاهی کار با آن را یاد گرفتند دیگه کارشان شده بود تانک بالای بلندی نزدیک کرخه سنگر می گرفتند و با موشک تانک های دشمن را شکار می کردند. ادامه_دارد...... 🌴 🔻 🌴 🔻 🌴http://eitaa.com/mashgheshgh313 🔻 🌴 ♦️🌴🔻🌴🔻🌴🔻🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا