🔰 شیعهی بنیاسرائیلی | دو
⭕️ در باب برگزاری فاطمیه در بیت و بهانههای بنیاسرائیلی دو گروه از شیعه
⚫️ برچسب "سنیگری" سابقهی درازمدتی در جامعه دارد و منظورش رفتارهایی است که برخی شیعیان در راستای کم کردن اختلافات میان شیعه و سنی انجام میدهند ولی در نظر "برچسبزنان" کوتاه آمدن از هویت شیعی و نوعی "سنیگری" است.
🟡 یکی از بهانههای شیعهی بنیاسرائیلی آنجاست که جمهوری اسلامی نسبت به مناسکی مانند جشن نهم ربیع و عزای دهه محسنیه و... برخورد "سنیگرانه" دارد. چرا؟ چون نه تنها به توسعهی این مراسمها کمک نمیکند که مانع ترویج آنها هم میشود.
⚫️ برخی هم کمی همدلانهتر و دلسوزانهتر این تئوری را میسازند که اگر جمهوری اسلامی با تمایلات شیعی خاص و تندوتیز همراهی نکند، این تمایلات به شکل رادیکالی در تقابل با اهلسنت یا سرشاخ شدن با خود جمهوری اسلامی بیرون میزند. پس بهتر است به این تمایلات شیعی میدان و بها داده شود.
🟡 اینجاست که میشود فهمید برخی اساسا حکومت دینی و جمهوری اسلامی را تا زمانی میخواهند که درخدمت مناسک خاص و سنیستیزانه باشد وگرنه بود و نبود این حکومت دینی هیچ اهمیت یا حتی توجیهی ندارد و حتیتر ممکن است سنیگری را ترویج کند. پس باید به بهانههای مختلف، نظم و نظام مستقر را کوبید و راههایی برای نافرمانی مدنی در سطح برپایی مناسک یافت.
⚫️ جالب آنکه در همین نقطه باز "امتگرایانی" هستند که چنان به کمرنگ شدن مرزهای هویتی قائلند که برگزاری فاطمیه در بیت رهبری را مورد نقد قرار میدهند و این موضوع را تناقض رفتاری حاکمیت با شعارهای وحدتی میدانند. یعنی میگویند: حاکمیت از یکسو شعارهای وحدت و برادری با اهلسنت میدهد و از سوی دیگر در بیت رهبری مراسم فاطمیه برگزار میشود. این تناقض است.
🟡 با این زمینه و این سبک از بهانههای بنیاسرائیلی، حالا میشود فهمید برگزاری مراسم فاطمیه توسط رهبرانقلاب چقدر واجد اهمیت است. اینکه در بالاترین سطح از حاکمیت، مراسمی مثل فاطمیه برگزار میشود که به لحاظ تاریخی متضمن تقابل با بزرگان اهل سنت است ولی هرگز به اختلاف شیعه و سنی دامن نمیزند، یعنی جمهوری اسلامی درحال ساختوپرداخت فرمولی است که در عین حفظ مرزهای هویتی مشخص با اهل سنت، دعواها و نزاعهای فرقهای را ترویج نمیکند. کاش قدر این تعدیلکنندگیها و عقلانیتِ در میانه ایستادهیِ جمهوری اسلامی را بدانیم!
#سید_میثم
#فاطمیه #بیت_رهبر
@Masihane
🔰 شیعه بنیاسرائیلی | سه: تاریکخانه سوریه
🔹 طبق اخباری که از #سوریه میرسد، گویا این کشور اعم از مردم و ارتش -به استثناء برخی- تصمیم بر عدم مقاومت (نه عدم تصمیم بر مقاومت) دارند. تصمیم بر عدم مقاومت یعنی سوریه به صورت کاملا آگاهانه، بنایی بر مقاومت ندارد. این تصمیم نه ناشی از نوعی بیارادگی که ناشی از اضطرار است. گویا سوریه به این نقطه رسیده که راهی جز پیوستن به مدل توسعه آمریکایی ندارد.
🔸 این روزها به ما نشان میدهد که مقاومت در برابر توحش گروههای تروریستی با همه دشواریها، آسانتر از مقاومت در برابر ایدهها و مدلهای #توسعهی_اقتصادی ماهیتا آمریکایی/استعماری است.
🔹 با این زاویهی دید، نه میتوان دولتمردان ایرانی را به ضعف متهم کرد و نه فرماندهان لشکری را به سستی و نه حتی میتوان بر صداوسیما خرده گرفت. سوریه نه مستعمرهی ما بوده که اکنون سخت نگران از دست رفتن منافع استعماری خود باشیم نه نیروی نیابتی ما در منطقه. هرچند پشتیبان مهمی برای جبهه مقاومت بود. طبعا و قطعا نقدهای زیادی به سیاست و عملکرد ما در قبال سوریه وارد است ولی عجالتا شکل کلی تصمیم نظام غلط نیست چون نمیتواند بینسبت با خود حوادث سوریه و تصمیمشان باشد.
🔸 من نگرانیهای مسئولانه برای جبهه #مقاومت و ناراحتیهای دلسوزانه را درک میکنم ولی در همین نقطه و لحظه، از عمق دل و قلب به شرف و وفاداری مردم ایران درود میفرستم که چهل سال با وعدههای رنگین "قطر و کویت و امارات و عربستان شدن" سراغشان میآیند تا مقاومت خود را در برابر طرح کلی آمریکا و مدل توسعهی حاکم بر منطقه بشکنند و تنشها را با اسرائیل به مثابهی دروازهی تجاری/اقتصادی کم کنند و اگر نه دست دوستی که دستکم دست از دشمنی با این غدهی سرطانی بردارند و چشم بر روی جنایتها و کودککشیها ببندند و مظلومی را وانهند و نهایتا در قامت یک سازمان خیریهی بینالمللی چون قطر ظاهر شوند و عذاب وجدان اسلامی را کاهش دهند؛ اما این مردمِ مقاوم ایران با تمام سختیها و مصائب کوتاه نیامده و نشان داده که میخواهد نظم استعماری/استکباری/استحماری آمریکایی را بشکند.
این میزان از ارادهی جمعی و مقاومت ملی را در کدام کشور اسلامی میتوان یافت؟
🔺سوریه و هر کشوری که بنای مقاومت دارد، همچون نگاتیوی است که به تاریکخانه میرود و یا در آن به ظهور تواناییهای خود میرسد و یا از هستی ساقط میشود.
#سید_میثم
@Masihane
در روزهای پسا بشار در سوریه باید منتظر ماند و دید آیا سوریه مسیر یکپارچگی ملی و همبستگی اسلامی را طی کرده و با بهرهگیری از مدل توسعهی غربی، به سوی قطر و امارات و... شدن گام برمیدارد، یا سوریه همچون لاشهای با چنگ و دندانهای طمّاع داخلی و خارجی تجزیه شده و به سمت لیبی شدن خواهد تاخت؟!
هرکدام که رخ بدهد، در شکلگیری ذهنیت و تصمیم ایرانی بسیار مؤثر خواهد بود!
۱۸ آذر ماه سال۳
#سید_میثم
@Masihane
🔰 یک سوزن و یک جوالدوز
با تپسی آمدم ایستگاه قطار محمدیه. راننده یک مرد حدودا چهل ساله است. از اینها که توی پشت صحنهی موکبها زیاد میبینیم. هیکلی. با ریش تقریبا بلند و صدای تو پُر. میگوید اهل سفر رفتن نیست ولی سالی هفتهشتباری کربلا میرود. بحث میرسد به سوریه. به نگرانیهایش که اینروزها شبیه آن را توی استوری رفقا و دایرکت اینستاگرام زیاد دیده و خواندهام. خلاصهاش میشود نگرانی از کم شدن یک دانه کاشی از حرم.
میترسد که مبادا کار به عراق هم بکشد و دوباره زرتی مرز را ببندند. میگوید تنها دلخوشیام همین زیارت است. میفهمم. از این آدمها قبلا هم دیدهام. ماجرای عشق است. البته دلم میخواهد یک سوزنی نثارش کنم ولی نمیشود تا قبلش جوالدوزی به خودمان نزنم.
حالا چرا سوزن و چرا جوالدوز؟!
بگذارید طوری بگویم که متهم نشوم.
کدام بچهشیعهای را میشناسید که حضرت زینب جانش نباشد و کدام بچهسیدی را میشناسید که با فکر تعرض به در و دیوار حرم عمهاش، از فرط غیرت مجنون نشود؟
من هم یکی از آن همه. اما واقعا چرا آنقدری که افتادن یک خال به کاشی حرم زینب کبری نگرانمان میکند، ستم دیدن هزاران انسان در سوریه به دست اسد یا به چنگ داعش و تکفیری و تحریری؛ نگرانمان نمیکرد و نمیکند؟ من غیرت دوستانم را درک میکنم ولی بیخیالیشان نسبت به "مردم" را نه! مردم هم یعنی مردم! یعنی "الناس"! نه صرفا شیعه! این از سوزنش. اما جوالدوز! مگر ما جماعت حزبالهی هم در یک سطح دیگر، نگران مقاومت نیستیم و سوریه را صرفا به مثابهی خط مواصلاتی باروبنه و باروت به حزبالله عزیز نمیخواستیم؟ باز هم تقریبا بیخیال مردمی که نه در دولت اسد سرنوشت معینی داشتند و نه در حکومت این جماعت قدیمی/سلفی و تازه از راه رسیده!
همین الان مگر چیزی غیر از این نگرانی در لابهلای سطور تحلیلی متبلور است؟ حتی آنها که تحلیل میکنند "در سوریه شکست خوردیم چون مردم سوریه را نداشتیم!" ته همین حرف از مردم هم میرسد به خرج کردنشان به نفع یک ایده. صریحش قول همان بزرگواری است که میگفت: "ولو نصف مردم دنیا کشته شوند!"
مگر نمیگویند و نمیشنویم: گوربابای بشاراسد؛ ما #سوریه را برای #مقاومت میخواستیم نه برای بشار! حالا پسر حافظ اسد رفته که رفته! مراودات را با دولت و حاکمیت جدید برقرار میکنیم! به چه غایتی؟ آوردنشان سرخط تا راهبرد کلانمان درهم نریزد. اسمش هم میشود: استراتژی ما! خب همین یعنی سوریه را برای مردمش نمیخواهیم! وگرنه شاید همه چیز طور دیگری پیش میرفت!
البته من منافع ملی و عمق راهبرد و... را میفهمم. برقراری روابط با همسایه و کشورهای منطقه را هم. اتفاقا این تنها راه است برای منزوی نشدن ایران. من مبارزه با اسرائیل حتی دوشادوش شیطان را هم میفهمم. اما نگرانم. صدبرابر نگرانی رانندهی تپسی. نگرانم که مبادا چشم وا کنیم و ببینیم شدیم شبیه کسی که سالها با آن جنگیدهایم.. شبیه استکبار جهانی! بیتوجه به "مردم". فدا کنندگان آنها برای نیل به مقاصد حتی مقدس!
اینجاست که دلم برای مردی تنگ میشود که خودش را فدایی "مردم" و خدای مردم میخواست وقتی که مینوشت: سلاح به دست گرفتم برای دفاع از آن زن هراسان. چقدر ما شبیهاش نیستیم!
۱۹ آذرماه سال۳
#سید_میثم
@Masihane