🔰 شیعهی بنیاسرائیلی | صفر
🔸مقدمه اول: اصطلاح "ایرادات بنیاسرائیلی" را کمابیش جامعهی ما میداند. این اصطلاح اشاره به ایرادهای قوم بنیاسرائیل دارد آن زمان که با کلیت طرح حضرت موسی همراه نبود و همواره در پی هر سیاست و حکمی، چونوچرا میکرد.
🔹مقدمه دوم: در روزهایی به سر میبریم که بلیهی ایرادات بنیاسرائیلی به بخشی از جریان حزبالهی و طرفداران نظام سرایت کرده. درعین آنکه نقدهای بسیاری میتوان به عملکرد نظام داشت اما الحق که برخی ایرادات از بیخوبُن بنیاسرائیلی است چون برخی از حزبالهیها هنوز کلیت طرح نهضت اسلامی و امتداد آن یعنی نظام اسلامی را درک نکردهاند.
🔸مقدمه سوم: بهمرور یادداشتهایی منتشر خواهم کرد با نام "شیعه بنیاسرائیلی"! لفظ شیعه در اینجا به معنای پیرو و طرفدار است. اما این پیرو و طرفدار، بنیاسرائیلی است چون طرحی را که ظاهرا دنبال میکند، عمیقا و بهدرستی نشناخته و این فقدان شناخت سر بزنگاههای حساس، مثل دمخروسی بیرون میزند.
🔹مقدمه چهارم: هرچند ضرورت پیش کشیدن این بحث از زمان کرونا و تندادن نظام به واکسیناسیون پدید آمد و بعدها در انتخابات ریاستجمهوری پررنگتر شد؛ لکن حوادث، مطالبات و تحلیلها حول مقولههایی مانند #حجاب و #مقاومت نشان داد این بحث ضرورتی صدچندان دارد. مصداقیتر بخواهم بگویم وقتی عدهای در تحلیلها سران لشکری و کشوری را به کمکاری و حتی خیانت متهم کردند، بنیاسرائیلی بودن ایرادات برایم وضوح بیشتری یافت.
🔺پس به مرور یادداشتها را با عنوان شیعهبنیاسرائیلی منتشر خواهم کرد و اگر همدرد و همنقدیم یا خدای ناکرده مورد نقدید، این حرفها تقدیم شما باد!
#سید_میثم
@Masihane
🔰 شیعه بنیاسرائیلی | سه: تاریکخانه سوریه
🔹 طبق اخباری که از #سوریه میرسد، گویا این کشور اعم از مردم و ارتش -به استثناء برخی- تصمیم بر عدم مقاومت (نه عدم تصمیم بر مقاومت) دارند. تصمیم بر عدم مقاومت یعنی سوریه به صورت کاملا آگاهانه، بنایی بر مقاومت ندارد. این تصمیم نه ناشی از نوعی بیارادگی که ناشی از اضطرار است. گویا سوریه به این نقطه رسیده که راهی جز پیوستن به مدل توسعه آمریکایی ندارد.
🔸 این روزها به ما نشان میدهد که مقاومت در برابر توحش گروههای تروریستی با همه دشواریها، آسانتر از مقاومت در برابر ایدهها و مدلهای #توسعهی_اقتصادی ماهیتا آمریکایی/استعماری است.
🔹 با این زاویهی دید، نه میتوان دولتمردان ایرانی را به ضعف متهم کرد و نه فرماندهان لشکری را به سستی و نه حتی میتوان بر صداوسیما خرده گرفت. سوریه نه مستعمرهی ما بوده که اکنون سخت نگران از دست رفتن منافع استعماری خود باشیم نه نیروی نیابتی ما در منطقه. هرچند پشتیبان مهمی برای جبهه مقاومت بود. طبعا و قطعا نقدهای زیادی به سیاست و عملکرد ما در قبال سوریه وارد است ولی عجالتا شکل کلی تصمیم نظام غلط نیست چون نمیتواند بینسبت با خود حوادث سوریه و تصمیمشان باشد.
🔸 من نگرانیهای مسئولانه برای جبهه #مقاومت و ناراحتیهای دلسوزانه را درک میکنم ولی در همین نقطه و لحظه، از عمق دل و قلب به شرف و وفاداری مردم ایران درود میفرستم که چهل سال با وعدههای رنگین "قطر و کویت و امارات و عربستان شدن" سراغشان میآیند تا مقاومت خود را در برابر طرح کلی آمریکا و مدل توسعهی حاکم بر منطقه بشکنند و تنشها را با اسرائیل به مثابهی دروازهی تجاری/اقتصادی کم کنند و اگر نه دست دوستی که دستکم دست از دشمنی با این غدهی سرطانی بردارند و چشم بر روی جنایتها و کودککشیها ببندند و مظلومی را وانهند و نهایتا در قامت یک سازمان خیریهی بینالمللی چون قطر ظاهر شوند و عذاب وجدان اسلامی را کاهش دهند؛ اما این مردمِ مقاوم ایران با تمام سختیها و مصائب کوتاه نیامده و نشان داده که میخواهد نظم استعماری/استکباری/استحماری آمریکایی را بشکند.
این میزان از ارادهی جمعی و مقاومت ملی را در کدام کشور اسلامی میتوان یافت؟
🔺سوریه و هر کشوری که بنای مقاومت دارد، همچون نگاتیوی است که به تاریکخانه میرود و یا در آن به ظهور تواناییهای خود میرسد و یا از هستی ساقط میشود.
#سید_میثم
@Masihane
🔰 یک سوزن و یک جوالدوز
با تپسی آمدم ایستگاه قطار محمدیه. راننده یک مرد حدودا چهل ساله است. از اینها که توی پشت صحنهی موکبها زیاد میبینیم. هیکلی. با ریش تقریبا بلند و صدای تو پُر. میگوید اهل سفر رفتن نیست ولی سالی هفتهشتباری کربلا میرود. بحث میرسد به سوریه. به نگرانیهایش که اینروزها شبیه آن را توی استوری رفقا و دایرکت اینستاگرام زیاد دیده و خواندهام. خلاصهاش میشود نگرانی از کم شدن یک دانه کاشی از حرم.
میترسد که مبادا کار به عراق هم بکشد و دوباره زرتی مرز را ببندند. میگوید تنها دلخوشیام همین زیارت است. میفهمم. از این آدمها قبلا هم دیدهام. ماجرای عشق است. البته دلم میخواهد یک سوزنی نثارش کنم ولی نمیشود تا قبلش جوالدوزی به خودمان نزنم.
حالا چرا سوزن و چرا جوالدوز؟!
بگذارید طوری بگویم که متهم نشوم.
کدام بچهشیعهای را میشناسید که حضرت زینب جانش نباشد و کدام بچهسیدی را میشناسید که با فکر تعرض به در و دیوار حرم عمهاش، از فرط غیرت مجنون نشود؟
من هم یکی از آن همه. اما واقعا چرا آنقدری که افتادن یک خال به کاشی حرم زینب کبری نگرانمان میکند، ستم دیدن هزاران انسان در سوریه به دست اسد یا به چنگ داعش و تکفیری و تحریری؛ نگرانمان نمیکرد و نمیکند؟ من غیرت دوستانم را درک میکنم ولی بیخیالیشان نسبت به "مردم" را نه! مردم هم یعنی مردم! یعنی "الناس"! نه صرفا شیعه! این از سوزنش. اما جوالدوز! مگر ما جماعت حزبالهی هم در یک سطح دیگر، نگران مقاومت نیستیم و سوریه را صرفا به مثابهی خط مواصلاتی باروبنه و باروت به حزبالله عزیز نمیخواستیم؟ باز هم تقریبا بیخیال مردمی که نه در دولت اسد سرنوشت معینی داشتند و نه در حکومت این جماعت قدیمی/سلفی و تازه از راه رسیده!
همین الان مگر چیزی غیر از این نگرانی در لابهلای سطور تحلیلی متبلور است؟ حتی آنها که تحلیل میکنند "در سوریه شکست خوردیم چون مردم سوریه را نداشتیم!" ته همین حرف از مردم هم میرسد به خرج کردنشان به نفع یک ایده. صریحش قول همان بزرگواری است که میگفت: "ولو نصف مردم دنیا کشته شوند!"
مگر نمیگویند و نمیشنویم: گوربابای بشاراسد؛ ما #سوریه را برای #مقاومت میخواستیم نه برای بشار! حالا پسر حافظ اسد رفته که رفته! مراودات را با دولت و حاکمیت جدید برقرار میکنیم! به چه غایتی؟ آوردنشان سرخط تا راهبرد کلانمان درهم نریزد. اسمش هم میشود: استراتژی ما! خب همین یعنی سوریه را برای مردمش نمیخواهیم! وگرنه شاید همه چیز طور دیگری پیش میرفت!
البته من منافع ملی و عمق راهبرد و... را میفهمم. برقراری روابط با همسایه و کشورهای منطقه را هم. اتفاقا این تنها راه است برای منزوی نشدن ایران. من مبارزه با اسرائیل حتی دوشادوش شیطان را هم میفهمم. اما نگرانم. صدبرابر نگرانی رانندهی تپسی. نگرانم که مبادا چشم وا کنیم و ببینیم شدیم شبیه کسی که سالها با آن جنگیدهایم.. شبیه استکبار جهانی! بیتوجه به "مردم". فدا کنندگان آنها برای نیل به مقاصد حتی مقدس!
اینجاست که دلم برای مردی تنگ میشود که خودش را فدایی "مردم" و خدای مردم میخواست وقتی که مینوشت: سلاح به دست گرفتم برای دفاع از آن زن هراسان. چقدر ما شبیهاش نیستیم!
۱۹ آذرماه سال۳
#سید_میثم
@Masihane