#کارگر_سوم
🔹سه کارگر مشغول ساخت معبدی بودند. یکی از راه رسید و از کارگر اول پرسید چه میکنی؟ پاسخ داد مشغول درست کردن ملات برای بالا آوردن دیوار هستم. از کارگر دوم پرسید تو چه میکنی؟ پاسخ داد در تلاشم برای درآوردن لقمه نانی تا اهل و عیالم گرسنه نمانند. از کارگر سوم پرسید تو چه میکنی؟ گفت درحال ساخت محلی هستم برای پرستیدن خدا.
🔸در درستی هر سه پاسخ تردیدی نیست، اما هر جواب نشان از انگیزهای متفاوت دارد که هرچند ظاهرا در برآیند کار چندان موثر نیست ولی بر فرآیند بسیار اثرگذار است.
🔹در روزهای منتهی به اربعین، هرکدام از عازمان کربلا در برپایی بنایی عظیم به نام اجتماع محبان حسین، نقش ایفا میکنند. یکی کارگر اول است و ملات میسازد. یکی کارگر دوم است و در پی بهرههای مادی و معنوی این اجتماع.
یکی هم میخواهد کارگر سوم باشد. حرف از «اقامه امر» میزند و بزرگ فکر میکند.
🔸البته فکرهای بزرگ مرزی دارند با تکبر و خودبزرگپنداری. اینکه میخواهیم کار بزرگ بکنیم با اینکه کار خودمان را بزرگ بپنداریم و طلبکار شویم متفاوت است. در کار بزرگ من نیازمند گره خوردن با بزرگانم. ولی بزرگپنداریِ کار، مرا بینیاز و مستقل جلوه میدهد. همین هم دستمایه تکبر است.
🔹دیگر اینکه با بزرگاندیشی، اگر موانعی سبز شد، خلاقیت گل میکند و مسیرهای دیگر آزموده میشوند. مثلا اگر سیمان و شن نباشد، کارگر اول گوشهای مینشیند و اگر پول کافی پرداخت نشود، کارگر دوم میرود که میرود. اما کارگر سوم، تحت هر شرایطی میماند تا خلق کند.
🔸شاید بتوان گفت همینجا تاحدی تفاوت «اقدام»، «اشاعه» و «اقامه» هم مشخص میشود. من و تو یکبار میرویم زیارت: اقدام. یکبار زیارت رفتن را ترویج میکنیم: اشاعه. یکبار هم «امر زیارت» را اقامه میکنیم. جامعه و حکومتی میسازیم که در معنای کلان خود زائر است و خود را در مسیری و صراطی میپندارد با منتهایی مشخص و غایتی نمایان.
🔹فرهنگ اربعین به عنوان جامع ارزشهای والا و بهسان یک برآیند کار، در حال اقامه شدن است. من و تو میتوانیم انتخاب کنیم در این فرآیند با چه انگیزهای حاضر شویم و چگونه کنشی را احضار کنیم! انما الاعمال بالنیات... انگیزهها، اعمال خرد را به امورات کلان و کارهای بزرگ پیوند میزنند. بیایید شریک شویم!
#سید_میثم
#اربعین
@Masihane