هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
پ ج4-جنایت و جامعهی تحقیر شده.mp3
10.54M
🔰 به مناسبت رحلت پیامبر ۴
[جلسه پایانی]
جنایت و جامعهی تحقیر شده
سرفصل مطالب جلسه چهارم (پایانی):
۱- ویژگیهای جامعهای که خلفای سهگانه تحویل اميرالمؤمنين دادند.
۲- منظور از بازگشت به جاهلیت؟
۳- دو شکل از جامعهسازی و ایجاد روابط
۴- مبارزه امام مجتبی بهوسیله صفت "کرامت"
۵- جامعهشناسی امام حسین و لایههای معنایی "قتیلالعبرات" و ویژگیهای جامعهای که توان جنایت دارد.
۶- مبارزهی امام کاظم و امام رضا با اسلام توسعهگرای عباسی
🆔 @Qasas_school
#انتمالاعلون
#سورهی_محمد
مرد ایستاده بود و از رؤیاها میگفت.
از اینکه دو آینده در انتظار شماست. آیندهای نزدیک که شما بر سرزمینهای قیصر و کسرا حکومت میکنید که: "انتم الاعلون" و آیندهای نزدیکتر در جهانی باقی و بهشت برین.
عدهای که قدرتهای مهیب کسرا و قیصر را دیده بودند و عظمت این قدرتهای جهانی مبهوتشان کرده بود، پوزخندزنان بر مرد خُرده میگرفتند که چگونه با حرفهای پوپولیستی چهار پابرهنهی بیکسوکار که تاکنون از بیابانهای مکه فراتر نرفتهاند را میفریبد به وعدهی حکومت و بهشت.
در نگاه آنها این رؤیاهای سترگ هرچند دهان نادارها را آب میانداخت ولی هرگز واقعبینانه نبود. از این رو مجلس که تمام میشد، این دنیادیدههای قریش و سیاستمداران خبرهی واقعبین، مؤمنانِ به رؤیای مرد را به گوشهای میکشیدند و با لحنی کنایهآمیز میپرسیدند:
این مرد چه میگوید؟ ما که نمیفهمیم!
مگر میشود؟
وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّىٰ إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِكَ قَالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُولَٰئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ (محمد/۱۶)
اما زمان ثابت کرد که "میشود" چون:
وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُم خدا با شماست و زحمات شما را تباه نمیکند.(محمد/٣٥)
میلاد مردی که به پابرهنگان آموخت "ما میتوانیم" مبارک!
#سید_میثم
@Masihane
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 ما و سر و ته پیاز فلسطین |یکم
✍🏻 سیدمیثم میرتاجالدینی
🟡 جنگها همیشه میان دو جبهه شکل میگیرند و تشخیص هویت جبههها در تحلیل هدف جنگ و پیشبینی عاقبت آن اهمیت دارد.
⚫️ با این مقدمه کوتاه باید پرسید: جنگی که در جغرافیای فلسطین به قدمت ۷۵ سال همواره مانند آتشی شعلهور بوده میان کدامین دو جبهه است؟ جنگی میان فرزندان اسحاق و اسماعیل؟ نبردی میان اعراب و اسرائیل؟ ستیزی بین مسلمانان و یهودیان؟ جدالی بین نژادپرستی و وطندوستی؟ و... همینطور میتوان از زوایای مختلف به این جنگ نگریست و هر سویهی عقیدتی، نژادی، سیاسی، فرهنگی و... را مبنای تقسیم دو طرف جنگ قرار داد.
🟡 آنچه که به عنوان یک نظریه سالیان درازی مبنای شناخت دو جبهه قرار گرفته و سپس براساس آن راهبردهای مهمی در سطح کلان اتخاذ شده، مبنایی است که دو طرف این جنگ قدیمی را اعراب و اسرائیل قلمداد میکند. یک دعوا که یک سر آن نژاد عرب و سر دیگر آن را نژاد یهود به عهده گرفته. دعوایی نه 75 ساله که از زمانه حضرت ابراهیم. (ن.ک: کتاب تولد اسرائیل، نوشته صادق زیباکلام)
⚫️ فارغ از پرداختن به این نکته که چرا برخی سیاستمداران جهانی و رسانههای تحت امر آنها به شدت علاقه دارند دو جبهه و طرف این درگیری را با همین مشخصه "اعراب و اسرائیل" جا بیندازند، در ایران قبل از انقلاب همین مبنا منجر به اتخاذ سیاستهایی در قبال مسئله فلسطین بوده است.
🟡 به عنوان مثال میتوان به مصاحبه محمدرضا پهلوی شاه مخلوع ایران با اوریانا فالانچی ارجاع داد. در این مصاحبه فالانچی میگوید: «آمریکاییها دوستان خوب اسرائیلیها هستند و در این اواخر شما روش سرسختانهای در مورد آنها[اسرائیلیها] به کار بردهاید و ضمن نزدیکی به اعراب سعی کردهاید روابطتان را با آنها بهتر کنید.»
شاه پهلوی در مقابل میگوید: «سیاست بر پایه و اساسی ساخته شده که نمیتوانیم قبول کنیم کشوری زمینهای دیگران را غصب کند. برای اینکه اگر امروز این بلا بر سر اعراب آمده ممکن است فردا بر سر ما هم بیاید.»
⚫️ این صحبت محمدرضا حکایت از آن دارد که وی با توجه به این مبنا که جنگ در فلسطین هرچند جنگی میان اعراب و اسرائیل است، اما مملکت ایران منافع ملی خودش را در آن ملاحظه کرده و میترسد این رویهی غاصبانه اسرائیل چنان ادامه یابد که مرزهای ایران هم تهدید شود. وقتی دو طرف جنگ اعراب و اسرائیل شناخته شوند، سیاستهای کلان حول محور منافع خواهد چرخید نه حول محور حق و یا انسانیت.
🟡 لذا وقتی فالانچی با تعجب به شاه میگوید: «عالیجناب، شما حق را به اعراب میدهید، درحالیکه نفت خود را به اسرائیل میفروشید؟!» شاه پاسخ میدهد: «نفت از طریق شرکتهای نفتی فروخته میشود. نفت ما به همه جای دنیا میرود. برای چه اسرائیل نرود؟ اگر هم به اسرائیل میرود چرا باید برایم مهم باشد؟ هرکجا میرود، برود. در مورد روابطمان با اسرائیل هم باید بگویم: ما در اورشلیم سفارتخانه نداریم ولی تکنسینهای اسرائیلی در ایران هستند. ما مسلمانیم ولی عرب نیستیم و سیاست خارجی کاملا مستقلی داریم.»
⚫️ حالا با وضوح بیشتری میتوان دید اثر اتخاذ مبنایی برای شناخت دو طرف جنگ در تعیین سیاستهای کلان چیست! شما میتوانید حق را به فلسطین بدهید و اسرائیل را غاصب بدانید، اما منفعت شما اگر ایجاب کند، به اسرائیل نفت هم خواهید فروخت.
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 ما و سر و ته پیاز فلسطین |دوم
🟡 فالانچی به طور صریحتری از محمدرضا میپرسد: آیا در آینده با اسرائیل روابط سیاسی برقرار خواهید کرد؟
شاه هم پاسخ میدهد: «نه، یا بهتر است بگویم تا زمانی که مسئله زمینهای اشغالی اعراب از طرف اسرائیل حل نشده و آنها نیروهای نظامی خود را از آنجا بیرون نبرند، ما با آنها هیچگونه رابطهی سیاسی برقرار نخواهیم کرد. اگر اسرائیلیها بخواهند در صلح زندگی کنند، راهی جز تخلیه اراضی اشغالی برایشان باقی نمیماند.»
⚫️ اما با وجود این عقیدهی شاه که البته در نظرات شخصی وی منحصر نماند و به اقدامات سیاسی علیه اسرائیل در موارد متعدد انجامید، ایران بعد از ترکیه دومین کشور مسلمانی بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت و روابط اقتصادی و حتی فرهنگی مهمی صورت داد.
🟡 همین امر منجر به شکلگیری روابط خصمانه بسیاری از کشورهای منطقه نسبت به ایران شد. تا جایی که صدام در آستانهی تصمیم برای جنگ با ایران قرار گرفت و شاه در همین مصاحبه با فالانچی اعلام میکند از تحرکات عراق و رژیم بعثی آن مطلع است و صراحتا میگوید: «البته فقط عراق نیست که ما را ناراحت میکند!»
⚫️ حالا اگر بخواهیم خط اصلی بحث را ادامه دهیم باید بگوییم اتخاذ مبنای "جنگ میان اعراب و اسرائیل" و سپس تعیین سیاستهای کلان بر همین مبنا، ما را وارد شکل خاصی از روابط جهانی و البته منطقهای خواهد کرد که نتیجه آن در دوره محمدرضا پهلوی دوستی با اسرائیل و دشمنی با تعداد زیادی از کشورهاست. ناگفته نماند که با توجه به موقعیت اسرائیل، از نگاه سیاستمداران آن دوره، این قمار بر روی اسرائیل ارزشمند بوده است.
🟡 این مبنا هنوز میان بخش مهمی از لیبرالهای وطنی وجود دارد. بهگونهای که در همین دوسهروز اخیر مواضع مختلف ولی با روح یکسان از سوی افراد شاخص این جریان را شاهدیم. مواضع و تحلیلهایی که همه در یک جهت سخن میگویند: «کدام منافع ملی در دشمنی با اسرائیل یا اتخاذ سیاستهای خصمانه علیه آنها تامین میشود؟»
⚫️ هرچند نگارنده باور ندارد جنگ در فلسطین محدود به اعراب و اسرائیل است، اما بر فرض پذیرش آن مبنا، باز تعیین تکلیفهای سیاسی لیبرالها برای امروز به شدت غیرواقعبینانه است. با تغییر محسوس نظم جهانی، امروز اسرائیل آن طرفی نیست که ایران بخواهد همانند کشورهایی چون عربستان برای تامین منافع ملی خویش سمت آن بایستد. به تعبیر رهبرانقلاب «این نوعی قمار بر روی اسب بازنده است».
🟡 عجالتا دلایل نظری برای این ادعا را کنار بگذاریم و نگاهی به میدان بیاندازیم. به #طوفان_الاقصی که به اعتراف همگان باخت مفتضحانهای برای اسرائیل و نشان از کاهش قدرت آن بود.
🔺در آخر هم باید گفت، انقلاب اسلامی ایران نه تنها جهان را وارد نظم جدید سیاسی کرد بلکه مبتنی بر یک جهانبینی توحیدی و ظلمستیزانه سیاستهایی مانند منافع مشترک را هم به چالش کشید و انسانیت و حقطلبی را مبنای اتخاذ راهبرد و سیاست قرار داد. نایستادن ایران در کنار اسرائیل نه از باب قمار نکردن هوشمندانه بر روی اسب بازنده که از باب شوریدن بر ظالم و حمایت از مظلوم است. چیزی که به زودی دنیا آن را بهتر خواهد فهمید.
🆔 @Qasas_school
توی دفتر با رفقا جمع میشویم، حرف داغی است که دیشب روی دل همه مسلمانها گذاشتند.
میروم دانشگاه، سر کلاس همین حرف است. توی تاکسی. توی مغازه. توی مجازی. رفقا پیام میدهند، زنگ میزنند، کار دیگری دارند ولی حرف از غزه هم هست.
من این حالت را تجربه کردهام. وقتی زینبم را از دست دادم. حالت داغداری اینگونه است. رهایت نمیکند و مدام میخواهی دربارهش حرف بزنی! هرچیزی که بشود گفت و سبکتر شد.
آدمهای داغدار وقتی دیگر با اشک و آه و فغان آرام نمیگیرند، به نجوا رو میآورند. زیر لب چیزهایی میگویند و چیزهایی مرور میکنند. از آخرین رفتارهای مرحوم از دسترفته! از آخرین کلماتش. از پایانیترین سکانسهای زندگیاش. از پیراهنی که بار آخر پوشید و آخرین جرعهی آبی که نوشید. بعد کمکم خشمگین میشوند از این مرورها و نجواها. داغ همین است. اما خشم داغدارها یک ژست طفلکگونهای در خودش نهان کرده. یکسری داد و بیدادهای برانگیزانندهی ترحم! خشم گلایه میآورد، شکوائیه میزاید. از زمین، از زمان، حتی از خدا.
این حال ماست از دیشب که مشتی حیوانصفت بیمارستان معمدانه را با موشک زدند. اگر نمیدانید اسم این وضعیت و حالتی که زیر پوستتان دویده و تا عمق استخوان و قلبتان نفوذ کرده چیست؛ من به شما میگویم: ما دستهجمعی داغداریم. برای همین هی حرف میزنیم. مویه میکنیم. نجوا میکنیم. خشم میگیریم. شکایت میکنیم.
#سید_میثم
#غزه
#المستشفی_المعمدانی
@Masihane
🔰قائد یا سائق؟
🔺مختصری در باب اینکه چرا جمهوری اسلامی هنوز مستقیم وارد جنگ با اسرائیل نشده است؟
⁉️ اینروزها که حساسترین روزهای جبهه مقاومت است و فلسطین در دل یک آتش نبردی دیگر، بسیاری از دوستان و دغدغهمندان، دلسوزانه معترضند چرا از توان موشکی ایران علیه غدهی سرطانی اسرائیل استفاده نمیشود؟ مبادا آن همه شعار که چهل سال از کام جمهوری اسلامی بیرون ریخته، بخاری ندارد تا دل مادران غزه را گرم کند؟
⚫️ گذشته از برخی تعبیرات تند و تیز مانند نسبت دادن آهنپاره به موشکها، اما واکنشهای مجازی حاکی از جدی بودن این سوال است: چرا جمهوری اسلامی وارد جنگ مستقیم نمیشود؟
بالاخره مدارا تا کی؟ آیا ایران از هزینه دادن میهراسد؟
🔴 بهنظر میرسد در این وضعیت ما نیازمند یک درک طرفینی هستیم.
🔹 از سویی باید اذهان عمومی مطالبهگر را اقناع کرد کمااینکه رهبر انقلاب معتقد است: "اگر رفع ابهام و گره ذهنی حق مردم هم هست، مسئولان نظام و بدنه اجتماعی مطلع، بخصوص رسانه های حامی، به ادای این حق و انجام فریضه تبیین اولویت دارند! (۱۴۰۰/۱۱/۱۹)"
🔹 از سوی دیگر باید بدانیم که حاکمیت در شرایط جنگی، امکانی ندارد برای شفافیت و ارائه پاسخهای روشنی که دست او را برای دشمن رو میکند. اميرالمؤمنين در نامه ۵۰ نهجالبلاغه میفرماید: أَلَا وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ... آگاه باشید که حق شما بر من این است که شفاف و روشن از تصمیمهای حکومتی سخن بگویم مگر در مورد جنگ.
⚫️ حاکمیت در زمینهی سیاست یا همان "ساسهالعباد" گاهی قائد است و گاهی سائق. قائد یعنی فرماندهی که جلوی نیروهای خودش حرکت میکند و بدنهی طرفدار خودش را جهت میدهد. سائق هم یعنی آن فرماندهی که عقبتر از بدنهی طرفدار میایستد و خروش جبهه را مدیریت میکند.
🔴 قائد برای فراخواندن نیازمند تحریک احساسات است چون مردم با انگیزهها و گرایشها و حب و بغضها به حرکت میافتد ولی سائق، موج احساس و هیجان و انگیزهی خروشیده را با تدبیر و منطق و عقلانیت، ساماندهی میکند.
⚫️ بیش از چهار دهه جمهوری اسلامی قائد جبهه مقاومت بوده و حالا طی یک تصمیم درست در جایگاه سائق بودن ایستاده. ما باید بدانیم در این شرایط هم خروشی که تقاضای هجوم دارد نیاز است و هم منطقی و محاسبهگرانه رفتار کردن جمهوریاسلامی.
🔴 در این پازل همه سرجای خودشان درست قرار گرفتهاند و آفت این است که مغز به تپنده نبودن و پمپاژ نکردن احساس متهم شود و قلب بابت تپنده بودن و پمپاژ احساس بدنام شود.
⚫️ مبادا از انصاف هم خارجش شویم و عقلانیت جمهوری اسلامی را به ترسو بودن ترجمه کنیم و خروش احساس را به نافهمی!!
#سید_میثم
@Masihane
روزهای بعد از شهادت حاج قاسم را به یاد میآورم. وقتی که حال و هوای مردم سراسر مبارزه با آمریکا بود و جنگ با این تجسم و تجسد ابلیس و استکبار از هر زمانی نزدیکتر؛ عدهای از مذهبیهای سنتی را میدیدم که از ترس جنگ، در بحثها چشمهایشان در حدقه میچرخید و ناگاه رنگ از رخسارهها میپرید.
روزهای آغازین طوفانالاقصی هم همینگونه. وقتی حوادث چنان سرعت گرفته بود که ما در آستانهی یک نبرد رودررو با غده سرطانی صهیونیستی بودیم، همین مذهبیهای سنتی، گویی خُل(آتش زیرخاکستر) به شلوارهایشان ریخته بود. آرام و قرار نداشتند و ناتوان بودند از پنهان کردن وحشت عجیبشان. در بحثها حتی توان نشستن نداشتند و گویی زهرهها درحال ترکیدن بود.
اما..
در هر دو ماجرا که دیرزمانی هم از آنها نگذشته، وقتی آبها تقریبا از آسیاب افتاد و زمزمهی «جنگ نخواهد شد» در دهانها پیچید، خیالها راحت شد و بالها فارغ.
سپس نوبت تسویه حساب رسید. تسویه حساب ترسهایی که از آمریکا و اسرائیل به درون این جماعت سنتی-مذهبی ریخته بود و از چهرهها و چشمها سرریز کرده بود. اما نه تسویه حساب با عاملان ترسشان یعنی آمریکا و اسرائیل. که با ما. چون عزت را طلب کرده بودیم و آرمان حمایت از مظلوم را پرورانده بودیم.
زبانهای قفل شده از ترس، گشوده شد به طعن و کنایه. متلکها سرازیر شد که: خب از انتقام سختتان چه خبر؟ نکند موشکهایی که مدام پُز آنها را به عالم و آدم میدادید، فیک است و دروغ؟ پس چرا کاری نکردید و نمیکنید؟ لات کوچه خلوتید؟
اینجاست که با پوست و گوشت و استخوان میشود این آیه را لمس کرد:
أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ
بر شما بخیلند و توان خویش را از شما دریغ میدارند،
فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذي يُغْشى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ
به هنگامهی خطر، آنها را میبینی که چشمهایشان از شدت وحشت در حدقه چشم میچرخد. پنداری در آستانه مرگند و جانشان به لب رسیده است،
فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ
اما همین که ترس خطر برطرف شود، با زبانهای تیز بر شما میتازند،
أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُولئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً
این جماعت بخیل از خیری که به شما میرسد غمگینند. آنها خدا را نمیخواهند و خدا اعمال آنها را حبط میکند که این برای او بسی آسان است.(احزاب/19)
#سید_میثم
@Masihane
📌سیزدهمین جلسهی هماندیشی با موضوع:
مروری بر تاریخ هفتاد ساله درگیری فلسطین و اسرائیل:
- اسرائیل، مالک یا اشغالگر؟
- نبردها و انتفاضهها
- سرانجام: صلح یا محو؟
با حضور «سید میثم میرتاجالدینی»
⏰پنجشنبه ۱۱ آبان ،ساعت ۱۰
@ketabshahre_kerman
#استعارهی_استراتژی
موسی رسید به معرکه و دید یک مرد قبطی با یک مرد بنیاسرائیلی درحال قتال است.
یکی شیعهی موسی بود و یکی دشمن موسی!
موسی چه کرد؟
فوکزه موسی (قصص/۱۵)
یک مشت به قبطی زد و او مُرد.
بعدها که موسی به رسالت مبعوث شد،
دیگر درگیر قبطیها نشد.
صاف رفت سراغ اصل کار... سر مار! یعنی فرعون! من میگویم فرعون تو بخوان آمریکا! جای آن قبطی یا آن شهروند فرعونی هم بگذارید اسرائیل و جای آن فرد بنیاسرائیلی هم، فلسطین.
سوال مهم من این است:
ما موسای قبل رسالتیم
یا موسای بعد رسالت؟!
درضمن موسای بعد رسالت، عصایی داشت که اژدها میشد... من میگویم اژدها تو باز بخوان موشک!
اما اژدها فرعون را نخورد!
#سید_میثم
@Masihane
#جاخالیباف
قدیمترها که قالی را سرپنجه آدمیان میبافت، برخی نقشها چنان پرپیچ و خم بود که فقط هنرمند با تجربه از پسش برمیآمد. تازهکارها به این پیچ و تاب نقش که میرسیدند، ناگزیر جا خالی میگذاشتند. تا آنکه کسی بیاید و جاهای خالی را با هنرش پر کند. آن کس جاخالی باف بود و کار و هنرش جای خالی بافتن.
همین «جا خالی بافی» شد مَثَل. مردم که دختر شوهر میدادند و دار زندگی دونفر را بلند میکردند، گهگاه دستشان نمیرسید همه مایحتاج را ببافند به گَل ریسها تا گُل از گُل قالی بشفکد. گاه لابهلای خرت و پرتهای زندگی چیزهایی نبود. پیچ و تابهایی که وسعشان نمیرسید تدارک ببینند. میگذاشتند جایش خالی بماند تا روز مبادایی که مهمان نورسیدهای بیاید و برای اهل خانه، کادوپیچ آن وسیله را بیاورد. این هدیه در دهانها مشهور شد به «جا خالی باف».
سه شنبه است.. و ما، یعنی ستمدیدگان یک تاریخ سترگ و صبرکنندگان بر ابتلای عظیم، رفتهایم خانهی بخت. چهل سال است که دار قالی را علم کرده و ریسها را آویخته و تاروپود یک سنت قدیمی را به اشتیاق طرحی نو برافراشتهایم. با لاکی خون در حاشیه و مرزها کلوزار امنیت را کوفتهایم، چنان محکم که کسی را جرات آلودن لاجوردی متن آسمان قالی، به دود و غبار و سیاهی بمبهایش نباشد.
اما خودمان میدانیم که پیچیدگی این نقش بس فراتر از توان ماست. هرچند ما بیکار ننشستهایم ولی مُقرّیم که برای پر کردن بسیاری از جای خالیها، وسعمان نمیرسد. بار سنگین و عهدهی ما نحیف! کاستیها رو به فزونی است و قالی ما هنوز نقشش درنیامده. رسیدهایم به پیچ و تابهایی که اهل هنری میخواهد با تجربهای به قدمت ۱۴۰۰سال غیبت. جای همه پیچیدگیها را خالی گذاشتهایم برای روزی که بیاید و جای خالی ببافد..
بیاید تجهیزمان کند برای یک زندگی دیگر، یک زمانهی نوتر. برای آخِرین زمان و آخَرزمان!
#سید_میثم
#سهشنبه #انتظار
@Masihane
فرمود:
وَ جَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا (فرقان/۲۰)
و ما برخی از شما را برای بعض دیگر مایه آزمایش قرار میدهیم..
چنانچه امروز مردمی در غزه مایه آزمایش مردم جهانند!
آیا در این آزمایش هردو سوی ماجرا مقاومت میکنند؟
پروردگار که همواره میبیند!
سپس گویی به ما آموختهاند دعا کنیم:
رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (ممتحنه/٥)
خدایا! در این دنیایی که محل فتنه و معرکهی آزمودن است، ما را مایهی آزمایش کافران قرار نده..
#سید_میثم
@Masihane
🔰 امام رضای واقعی
▪️زیارت برای من، همیشه با چرخیدن توی صحن و رواقها شروع میشود. من خیلی بلد نبودم با همان ذکر و ورد و ادعیهای که از لحظهی غسل و تطهیر تا آنِ ملاقات را پوشش میدهد، خودم را مهیای یک دیدار کنم.
برای من پرسهزدن و تماشا کردن زمینهساز زیارت است. انگار کتابی را تورق میکنم که پایانش ملاقات است با شخصیت اصلی داستان. برای همین توی بحر جزئیات این پرسهزنی و تماشا، غرق میشوم تا لحظهی نجاتم برسد و او، از لای لاجوردی کاشیها و لاکی فرشها و آمدوشد آدمها بیرونم بکشد؛ همو که خودش اصل قصه است!
▪️اینبار که نشستم به تماشا و گوش تیز کردم برای شنیدن ریزریزِ زمزمهها، دیدم امام رضا برای ما چقدر واقعی است!
مثل یک رفیق، مثل یک صاحبخانه، مثل یک بزرگِ بارعام داده، مثل یک قاضی و حتی مثل یک متشاکی است برای مردم!
مثلا یکی جلوی غذاخوری صحن غدیر، میگفت "قربون امام رضا برم دفعهی قبلی گلایه کردیم از مهموننوازیش، این سری ژتون غذا داد که از دلمون دربیاره." لحنش شوخی بود ولی در پس حرفهایش، معلوم بود جدی جدی باور دارد این رفاقت و میزبانی را... واقعی بودن امام رضا را.
یا توی فرورفتگی سهگوش پایین پای حضرت ایستاده بودم که یکی اشکریزان میگفت: "نگذار شکایتت رو ببرم نجف!" دلشکسته بود ولی باور داشت امام رضا اینقدر واقعی است که میشود از وی شاکی هم شد.
▪️اصلا عوام که هیچ! من امام رضای واقعی را در رفتار بزرگان هم دیدهام. مثلا وقتی که همان ورودی حرم میگفتند: أ أدخل یا حجةالله! اشکی داغ چنان فرو میریخت و شوقی مطبوع چنان بر چهرههای گر گرفته میشکفت که گویی شنیدهاند: اهلا و سهلا!!
🔺امام رضای واقعیِ دوستداشتنی! رزق تماشا را برای ما ابدی کن!
پنجشنبه، ۲۵ آبانماه سال ۲، مشهدالرضا.
#سید_میثم
@Masihane