eitaa logo
مسیر شهدا
11 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هر چیزی را نگاه نکن، دیدن مثل غذا خوردن است. هر چیزی را که می‌بینیم، با تمام آلودگی‌ها و پاکی‌ها وارد روح ما میشود و به سادگی بیرون نمیرود..!! @Benam_pedar_madar
مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی می ­فرمودند : 🌺 به عقیده من همه­ چیز مردانه­ اش خوب است الا گریه، که زنانه بودنش لطفش بیشتر است. معظم له می­ فرمودند : در قدیم بکائین زیاد بودند مثل آیت الله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی رحمه الله، میرزا ابوالقاسم عطار و میرزا اسماعیل ارباب، آیت الله سید احمد خوانساری رحمه الله در موقع ارتحال فرمودند: از دنیا می روم در حالی که دستم خالی است، ولی به یک چیز امید دارم و آن گریه بر امام حسین علیه السّلام است. وقتی از مرحوم «نظام رشتی رحمه الله» در عالم رویا می­ پرسند: از آن عالم چه خبر؟ مرحوم نظام می­ گوید: شکر خدا را که در پناه حسینم عالم از این خوبتر پناه ندارد 🌺 سپس می­ پرسند: در آن عالم چه چیز به درد ما می ­خورد؟ ایشان فرموده بودند دو چیز: 1.تقوا، 2.امام حسین علیه السّلام 📗 آداب الطلاب ، ج ۱ ، ص ۴۳۸ . @Benam_pedar_madar
🔴 توجه به کار خانم در خانه آیت الله احمدی میانجی مي‌فرمودند در اطراف آذربایجان شخصی به نام شیخ محمد طاها زندگی می‌کرد. آدم فوق‌العاده‌ای بود. آیت الله محل بود خانمی هم داشت که به او محبت و خدمت می‌کرد. شیخ محمد طاها معمولاً مشغول درس و بحث و عبادت و کارهای دیگر بود. یک روز مشکلی در خانه پیش آمد. سابق معمولاً از چاه آب می‌کشیدند. خانم شیخ محمد طاها از دست آقا ناراحت شده بود و دلو و ریسمان را مخفی کرده بود. شیخ محمد طاها سحر برای نماز شب بلند شد. همیشه آفتابه پر از آب برای او آماده بود ولی آن شب می‌بیند نه از آفتابه‌ی آب خبری است نه از دلو و ریسمان. اطراف را می‌گردد و دلو ریسمان را پیدا می‌کند. دلو را در چاه مي‌اندازد و می‌بیند خیلی مشکل است. پیرمرد است و توان ندارد از چاه آب بکشد. به‌سختی دلو آب را از چاه بالا می‌کشد ولی از دستش مي‌افتد. زار زار شروع می‌کند گریه کردن. خانم دلش به حالش مي‌سوزد می‌گوید این‌که گریه ندارد من برایت آب می‌کشم. می‌گوید من برای آب گریه نمی‌کنم؛ گریه من برای این است که تو چهل سال برای من آب كشيدي و من قدر تو را نمي‌دانستم و اصلاً توجهی به این کارت نداشتم. 📙محبت به زنان و کودکان در سیره پیامبر اکرم، حجت‌الاسلام فرحزاد،‌ص ۹۲ @Benam_pedar_madar
💫 💫زیارت امام زمان (عج) در روز جمعه 🌱به نیت: سلامتی و رضایت امام زمان ( عج) از منتظران ظهور و همچنین دعا برای رفع موانع ظهور؛ در روز جمعه بسیار توصیه شده است. 💫بِسْمِ اللّه الرَّحمٰنِ الرَّحیٖم 🌱 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ 💫 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِه 🌱 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ 💫اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ 🌱 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ 💫اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ 🌱اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ 💫اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ 🌱اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ 💫 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ 🌱 اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَ اُخْريكَ 💫 اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ 🌱 وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ 💫 وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ 🌱 وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 💫 وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ 🌱 وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ 💫 يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ 🌱 هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ 💫الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ 🌱 الْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ 💫وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ 🌱 وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ 💫 وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ 🌱 وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ 💫فَاَضِفْني وَ اَجِرْني 🌱صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ. https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گدای نادان فردى هرروز در بازار گدایی می‌کرد و مردم حماقت وی را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بودو دیگری از نقره. اما او همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد! داستان در تمام منطقه پخش شد. هرروز گروهی زن و مرد به دیدن این گدا می آمدند و دو سکه طلا به او نشان می دادند و او همیشه نقره را انتخاب میکرد، مردم وی را دست می انداختند و به حماقت او می خندیدند. تا این‌که مردی مهربان از راه رسید و از این‌که وی را ان طور دست می انداختند، ناراحت شد. وی را به گوشه اي دنج از میدان کشید و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، تو سکه طلا را بردار. این طوری هم پول بیشتری گیرت می‌آید و همدیگر دستت نمی‌اندازند.   گدا پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمیدهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنهایم! شما نمی‌دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده ام! @Benam_pedar_madar
لقمان حكیم به پسرش گفت:امروز روزه بگیر و غذا نخور و هرچه بر زبانت جاری شد را بنویس. با فرا رسیدن شب، تمام آن چیزی را كه نوشتی، برایم بخوان. آنگاه روزه‏ات را باز کن و غذایت را بخور. پسر در شبانگاه، هر آنچه که نوشته بود را خواند. دیروقت شد برای همین نتوانست غذایش را بخورد. آن پسر در روز دوم هم نتوانست هیچ غذایی بخورد. او در روز سوم نیز، گفته هایش را نوشت و پس از خواندن نوشته هایش، آفتاب روز چهارم طلوع كرد دحالیکه او هیچ غذایی نخورده بود. آن پسر در روز چهارم، هیچ حرفی نزد. پدرش در زمان شب، از او خواست تا كاغذهایش را بیاورد و نوشته‏ هایش را بخواند. پسر در جواب پدر گفت:امروز هیچ حرفی نزده‏ ام که آن ها را بخوانم. لقمان گفت:پس بیا و از این نان كه داخل سفره است بخور و بدان آنان كه كم گفته‏ اند، در روز قیامت، چنان حال خوشی دارند كه اكنون تو داری. @Benam_pedar_madar
از کودکی به تقوا، صبر و پایداری در راه حق عشق می ورزید. مانند فقیران زندگی می کرد و با خوراکی بسیار ساده روزگار می گذارنید. او بر این باور بود که اگر چیزی از لوازم زندگی تهیه می شود، باید ارزش مادّی و معنوی آن سنجیده شود و به همسرش می گفت: فکر کن چیزی که قصد داری بخری، آیا ارزش دارد که در روز قیامت و روز حساب از آن باز خواست شود یا نه؟ اگر آن قدر ارزش ندارد، ضرورتی نیست که خودمان را به سختی بیندازیم. @Benam_pedar_madar
هدایت شده از کانال امام رضا(ع)
🔅 ✍ بر اهداف خود متمركز شويد 🔹كمان‌گير پير و عاقلی در مرغزاری در حال آموزش تيراندازی به دو جنگجوی جوان بود. 🔸در آن سوی مرغزار نشانه كوچکی كه از درختی آويزان شده بود به چشم می‌خورد. 🔹جنگجوی اولی تيری را از تركش بيرون می‌كشد. آن را در كمانش می‌گذارد و نشانه می‌رود. 🔸كمان‌دار پير از او می‌خواهد آنچه را می‌بیند، شرح دهد. 🔹جنگجو می‌گويد: آسمان را می‌بينم. ابرها را، درختان را، شاخه‌های درختان و هدف را. 🔸كمان‌گير پير می‌گويد: كمانت را بگذار زمين، تو آماده نيستی. 🔹جنگجوی دومی پا پيش می‌گذارد. 🔸كمان‌گير پير می‌گويد: آنچه را می‌بينی شرح بده. 🔹جنگجو می‌گويد: فقط هدف را می‌بينم. 🔸پيرمرد فرمان می‌دهد: پس تيرت را بينداز، تير بر نشان می‌نشيند. 🔹سپس ادامه می‌دهد: عالی بود. موقعی كه تنها هدف را می‌بينيد نشانه‌گيری‌تان درست خواهد بود و تيرتان بر طبق ميلتان به پرواز در خواهد آمد. 🔸بر اهداف خود متمركز شويد. 🔹تمركز افكار روی هدف به‌سادگی حاصل نمی‌شود، اما مهارتی است كه كسب آن امكان‌پذير است و ارزش آن در زندگی همچون تيراندازی بسيار زياد است. ✅کانال امام رضا علیه السلام ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62
هدایت شده از کانال امام رضا(ع)
10.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍امام رضا علیه‌السلام: ▪️اى پسر شبیب! اگر می‌خواهی خداوند را بدون گناه ملاقات کنی، حسین علیه‌السلام را زیارت كن. ✅کانال امام رضا علیه السلام ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62
مقيد بود هر روز را بخواند. حتي اگر كار داشت و سرش شلوغ بود، حتما سلام آخر زيارت عاشورا را ميخواند. دائما می‌گفت: "اگر دست جوانان را در دست علیه بگذاريم، همه مشكلاتشان حل می‌شود و امام با ديده لطف به آنها نگاه می‌كند. 🌷🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز جمعه، ١۴٠٢/٠۵/١٣ مناسبت روز: امروز طبق تقویم قمری سالروز نزول عذاب الهی بر أصحاب فیل است که خداوند به دلیل عظمت و اهمیت آن، یک سوره از قرآن کریم را به آن اختصاص داده است لذا سخن امروز را به این ماجرا اختصاص می‌دهیم؛ مفسران و مورخان این داستان را به صورت‌هاى مختلفى نقل کرده‌اند و در سال وقوع آن نیز اختلاف دارند، اما اصل وقوع آن شکی نیست و در ردیف اخبار متواتر قرار دارد؛ ما نیز این ماجرای درس‌آموز را طبق روایات معروف که در «سیره ابن هشام»، «بلوغ الارب»، «بحارالانوار» و «مجمع البیان» آمده، نقل می‌نمائیم: ✍️ در تاریخ قبل از اسلام آمده که «ذونُواس» پادشاه یهودی «یمن»، مسیحیان «نجران» را که در نزدیکى آن سرزمین مى زیستند، تحت شکنجه شدید قرار داد تا از آئین مسیحیت بازگردند و آنها که بر دین خود پایداری کردند را در گودال آتش (اُخدود) انداخته و سوزانید که قرآن این ماجرا را به عنوان «اصحاب الاخدود» در سوره «بروج» آورده است؛ بعد از این جنایت بزرگ، خبر به «قیصر روم» که بر آئین مسیح بود رسید و از آنجا که فاصله میان «روم» و «یمن» زیاد بود، «قیصر» نامه‌اى به «نجاشى» سلطان «حبشه» نوشت، تا انتقام مسیحیان «نجران» را از «ذونواس» بگیرد؛ «نجاشى» نیز سپاهى عظیم بالغ بر هفتاد هزار نفر را روانه «یمن» کرد که «ابرهه» یکى از فرماندهان این سپاه بود و آنها پس از شکست «ذونواس» حکمرانی «یمن» را به دست گرفتند و بعد از مدتى «ابرهه» پادشاه یمن شد و براى اثبات خوش خدمت به «نجاشی»، کلیساى بسیار زیبا و مهمى بنا کرد که مانند آن در آن زمان در کره زمین وجود نداشت، و به دنبال آن تصمیم گرفت مردم «جزیرة‌العرب» را به جاى «کعبه» به سوى آن فرا خواند؛ براى همین منظور، مبلغان بسیارى به میان قبائل عرب و سرزمین «حجاز» فرستاد، اما اعراب که سخت به «مکّه» و «کعبه» علاقه داشتند، احساس خطر کردند و مخفیانه کلیسای او را آتش زدند! «ابرهه» نیز سخت خشمگین شد و تصمیم گرفت خانه «کعبه» را به کلى ویران سازد و با لشکری عظیم و با تعدادی «فیل سوار» عازم «مکّه» شد؛ هنگامى که به نزدیکی «مکّه» رسیدند، تعدادی از آنها حمله کرده و شتران و اموال اهل «مکّه» را به غارت بردند که در این میان، دویست شتر نیز از حضرت عبدالمطلب (ع) غارت شد؛ «ابرهه» سپس برای ایشان به عنوان بزرگ «مکّه» پیام فرستاد که من براى جنگ نیامده‌ام و تنها می‌خواهم خانه کعبه را ویران کنم، لذا اگر شما دست به سلاح نبرید، نیازى به ریختن خونتان نمی‌بینم! حضرت عبدالمطلب (ع) پس از دریافت پیام با فرستاده او به دیدار «ابرهه» رفتند و او که سخت تحت تأثیر چهره نورانی و ابهت فوق‌العاده ایشان قرار گرفت بود، از حاجتشان سؤال کرد؟ حضرت عبدالمطلب (ع) نیز در جواب او فرمودند: حاجتم این است که دویست شتر را که از من به غارت برده‌اید، بازگردانید؛ «ابرهه» سخت از این تقاضا در عجب شد، و گفت من گمان می‌کردم درباره «کعبه» که متعلق به دین تو و اجداد تو است و من می‌خواهم ویرانش کنم، درخواستی داری؟! و حضرت بلافاصله گفتند: «أَنَا رَبُّ الإِبِلِ، وَ إِنَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً سَیَمْنَعُهُ»؛ (من صاحب شترانم، و این خانه نیز صاحبى دارد که از آن دفاع مى‌کند)، این سخن حضرت، «ابرهه» را تکان داد و در فکر فرو برد اما مانع از حمله او نشد! روز بعد ابرهه سوار بر «فیل» معروفش که «محمود» نام داشت با لشکر انبوهش براى درهم کوبیدن کعبه به طرف «مکّه» حمله‌ور شد، ولى هر چه کرد، «فیل» او به طرف کعبه پیش نرفت! او از این ماجرا سخت متعجب شد و در حیرت فرو رفت که در این هنگام، پرندگانى همانند پرستو (ابابیل) که هر یک از آنها سه عدد سنگریزه با خود حمل می‌کردند بالای سر آنها رسیده و سنگ‌ها را بر سر لشگریان «ابرهه» فرو ریختند، و تمامی آنها و فیل‌هایشان را هلاک نمودند و خداوند بدین وسیله قدرت لایزال خویش را به بشریت نشان داد که در قرآن کریم چنین آمده: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ﴿۱﴾ مگر نديدى پروردگارت با فیل‌‌سواران چه‌ كرد؛ أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ ﴿۲﴾ آيا نیرنگشان را بی اثر نساخت؟ وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ ﴿۳﴾ خداوند بر سر آنها پرندگانی را فوج فوج فرستاد؛ تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ ﴿۴﴾ كه بر آنان سنگ‌هايى سخت افكندند؛ فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ ﴿۵﴾ پس آنان را مانند كاه جویده شده گردانيد! 🔰 منابع: «سيره ابن هشام، ج١، ص٣٨ تا ۶٢»؛ «بلوغ الارب، ج١، ص٢۵٠ تا ٢۶٣»؛ «بحارالانوار، ج١۵، ص١٣٠ به بعد» و «مجمع‌البيان، ج١٠، ص۵۴٢ به بعد». @jomalat_talaei_olama_shohada