eitaa logo
خواهران مسجدالحسین (ع) جوادیه بیرجند
474 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
113 فایل
کاری از خواهران مسجدالحسین(ع) جوادیه بیرجند برنامه ی کانال: شنبه:معنوی و اخلاقی 1شنبه:سیاسی 2شنبه:مهدویت 3شنبه:انتخاب همسر 4شنبه:ارتباط همسران و سبک زندگی 5شنبه:مکتب سلیمانی و کتاب صوتی جمعه:آشپزی وپیام های مناسبتی روزانه راه ارتباطی @Maktabsoleimany
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ نمی‌خواهم برای نماز شب نخواندن بهانه داشته باشم! 📌 یک بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش. بچه‌ها تعجب کردند که این دیگه برای چیست؟ نیمه‌شب بطری را برمی‌داشت و با آب داخلش وضو می‌گرفت. می‌گفت: «ممکنه نصف شب بیدار بشم، شیطان تو وجودم بره و نگذاره برم پایین تو سرما وضو بگیرم. می‌خوام بهانه نداشته باشم نکنه را از دست بدم.» بقیه‌ی بچه‌ها هم یاد گرفته بودند. از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود! 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطراتی از سردار مجموعه‌ی ۷ 📖 ص ۴۰ @FatemeyeZahra_birjand
✳ لب به کمپوت نزد! 🔻 بیمارستان شلوغ بود. گرمای هوا همه را از پا انداخته بود. دکتر سِرُم وصل کرد و گفت: «بهش برسید، خیلی ضعیف شده.» براش کمپوت گیلاس آورده بودند. هر کاری کردند، نخورد. گفت: «این‌ها که تو بیمارستان‌اند، همه مثل من گرمازده شده‌اند.» به همه داده بودند، باز هم نخورد. گفت: «هروقت همه‌ی بچه‌های لشکر کمپوت گیلاس داشتند بخورند، من هم می‌خورم.» 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطراتی از سردار مجموعه‌ی ۱ 📖 ص ۸۳ ❤ 💬 حرف حساب: آری، یاران ما رفتند در حالی که ناراحت آینده بودند و شما آیندگان هوشیار باشید که شهدا ناظر بر اعمال شما هستند و مبادا کاری کنید که روی این خون‌ها پا بگذارید، میزی که شما پشت آن نشسته‌اید بر دریایی از خون شهدا استوار است و شما مسئولیت سنگینی بر عهده دارید! یا حسینی باشید یا زینبی، در غیر اینصورت یزیدی هستید. 📜 فرازی از وصیت‌نامه @FatemeyeZahra_birjand
✳ مادرش خیلی دلش می‌خواست پسرش داماد بشه... 📌 قرار بود سر شب برای بردن جهیزیه بروند. ساعت دوازده رفتند. خانمش با اعتراض پرسید: این چه موقع آمدنه؟ چرا حالا؟‌ قبل از این‌که جواب دهد، به همه توصیه کرد سروصدایی نشه. بعد رو به خانمش گفت: گذاشتم همسایه‌تان -خانواده شهید اعتباریان- به خواب برند. مادرش خیلی دلش می‌خواست پسرش داماد بشه اما شهید شد. نمی‌خواستم بفهمه که ما داریم عروسی می‌کنیم. 📚 برگرفته از کتاب ⭐ مجموعه‌ی ۳ 👤 بر اساس زندگی سردار 📖 ص ۴۲ ❤ @FatemeyeZahra_birjand