eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
ج08_موسوعةالأسئلةالعقائدية_مركزالأبحاث‌العقائدية.pdf
4.99M
🌿 کتاب ، ویژه محققین، باعنوان: 〰 مجموعه‌ای از سئوالات اعتقادی شیعه امامیه همراه باجواب مبسوط آنها، با رویكردی قرآنی، روایی وعقلی 🔻 نمونه‌ای از سئوالات: 👈🏼افسانه عبدالله بن سبأ 👈🏼پیدایش تشیع 👈🏼سجده كردن برخاك درنماز 👈🏼تعیین خلیفه پس ازپیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله 👈🏼حرمت شطرنج 👈🏼مسأله شفاعت واثبات آن از منظر شیعه 👈🏼نقد شخصیت برخی ازصحابه وعدالت آنان 👈🏼نقد مسأله نماز تراویح وبطلان آن از نظر فقهی 👈🏼جواز نماز خواندن درقبور 👈🏼كراهت روزه روز عاشورا 👈🏼نقد شخصیت عایشه 👈🏼عثمان عفان 👈🏼تحلیل مسأله غدیر 👈🏼اثبات امامت امیرالمؤمنین علیه‌السلام 👈🏼اثبات مسأله غیبت وظهور امام زمان علیه‌السلام 👈🏼اثبات غصب فدك 👈🏼بررسی فرقه ناجیه در اسلام ➖ کاری‌اختصاصی از مركز الابحاث العقائدية ➖ پیشنهاد دانلود به پژوهشگران و طلبه‌ها و اهل‌منبر ➖ دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◻️ الـســلام علـی المـهــدی رعنا ترینْ قامت به غایت ، قامت مهدی والا ترینْ مَرئیٰ به شوکت ، قامت مهدی باشد زمین و آسمان و آن چه در بین است... برپا چو باشد در سلامت ، قامت مهدی دارد توقّع، دیده بر راهش که هر لحظه... آید بُرون در مجد و رفعت ، قامت مهدی زانو زند هر کس که می بیند شکوهش را می ایستد در اوج عزت ، قامت مهدی چشمی که باشد محو او هرگز نمی لرزد خورشید ایمان و صلابت، قامت مهدی هیبت ببارد از قدش بر چشم ظالم ها شادیست بر ارباب محنت، قامت مهدی گردنْ کِشان را می کند با خاک یکسان، او گردنْ خَمان را هم کفالت، قامت مهدی دل می بَرد از هرکه دارد دل در این عالم زیباترین تصویر خلقت، قامت مهدی ۱۴۰۳/۰۱/۳۱ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم آیت‌الله العظمی -قدّس‌سرّه- نقل می‌کند: بعد از مرحوم آیت‌الله العظمی -قدّس‌سرّه-، مدتی من زمام امور حوزه را به‌دست گرفتم و شهریه طلبه‌ها را عهده دار بودم. (گویا فرمودند: ماهی سه تومان به‌هر طلبه شهریه می‌دادیم). ➖ تا این که یک ماه وجهی نرسید، مجبور شدیم قرض کنیم و شهریه را بدهیم، ماه دوم نیز پولی نرسید، باز هم قرض کردیم و شهریه را دادیم، ولی ماه سوم دیگر جرأت نکردیم قرض کنیم. جمعی از طلبه‌ها، برای گرفتن شهریه به‌خانه آمدند. من هم اظهار کردم که در بساط نیست، مبلغ زیادی هم مقروض شده‌ام. ➖ یک مرتبه صدای گریه طلاب بلند شد، گفتند: “پس چه کنیم؟ نه در مدرسه تأمین امنیّت داریم (با توجّه به فشار و خفقان دوران رضاخان) و نه می‌توانیم به وطن برگردیم، اگر این‌جا هم خرجی نداشته باشیم، دقیقاً توهین‌هایی که می‌کنند صادق می‌شود”. ➖ خلاصه طوری صحبت کردند که من هم گریان شدم. گفتم: «آقایان! تشریف ببرید. ان‌شاءالله تا فردا برای شهریه کاری خواهم کرد». آنها رفتند و من تا شب هرچه فکر کردم، فکرم به جایی نرسید. تمام شب را هم فکر کردم و خوابم نبرد، بالأخره سحر برخاستم تجدید وضو کردم و به حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام مشرّف شدم. حرم بسیار خلوت بود و کسی آمد و شد نداشت. بعد از ادای نماز صبح و مقداری تعقیب، با حالت ناراحتی شدیدی که همه اش منظره روز گذشته را در نظرم جلوه‌گر می‌کرد، پای ضریح مطهر آمدم و با حالت عصبانیّت و ناراحتی به‌حضرت معصومه علیهاالسلام عرض کردم: «عمه‌جان! این رسم نیست که عدّه‌ای از طلاب غریب در همسایگی شما و در کنار گوش شما از گرسنگی جان بسپارند. اگر می‌توانید اداره کنید بسم الله! و اگر توانش را ندارید به برادر بزرگوارتان حضرت علی‌بن‌موسی الرّضا علیه‌السلام و یا به جدّ بزرگوارتان حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام حواله فرمایید». (یعنی بساط حوزه را از قم برچینید و طلاب را به مشهد مقدّس و یا نجف اشرف اعزام نمایید). ➖ این را گفتم و با حالت قهر و عصبانیّت از حرم بیرون آمدم و وارد همین اتاق شدم (اتاقی است در بیت مرحوم آیت‌الله صدر، بین بیرونی و اندرونی) و نشستم. مرتباً منظره روز گذشته جلو چشمم می‌آمد و حالم منقلب می شد. برخاستم قرآن کریم را برداشتم که قرآن بخوانم بلکه مقداری از ناراحتیم کاسته شود، از شدّت پریشانی نتوانستم بخوانم. ➖ ناگهان دیدم درب اتاق را می‌زنند، گفتم: “بفرمایید”. در باز شد، کربلایی محمد (پیر مرد پیشخدمت) وارد شد و گفت: “آقا! یک نفر با کلاه شاپو و چمدانی در دست می گوید: «همین الآن می خواهم خدمت آقا برسم و وقت ندارم که بعداً بیایم. من ترسیدم و گفتم: “نمی دانم آقا از حرم آمده یا نه، حالا چه می‌فرمایید؟» گفتم: “بگو بیاید، اگرچه راحتم کند.” برگشت، طولی نکشید که مردی موقّر و متشخّص، با کلاه شاپو بر سر و چمدانی در دست وارد شد. چمدان را گوشه اتاق گذاشت، شاپو را از سر برداشت و سلام کرد. جواب دادم. جلو آمد و دستم را بوسید. سپس عذرخواهی کرد و گفت: “ببخشید چون وقت نداشتم، بد موقع خدمت شما شرفیاب شدم. همین الآن که ماشین ما بالای گردنه سلام رسید و نگاهم به گنبد حضرت معصومه علیها السلام افتاد، ناگهان به فکرم رسید که من با آتش و باد مسافرت می‌کنم و هر ساعت برایم احتمال خطر هست. با خود گفتم: اگر پیش آمدی شود و بمیرم و مالم تلف شود و دَین خدا و سهم امام علیه‌السلام در گردنم بماند چه خواهم کرد؟” (ظاهراً همان وقتی که مرحوم آیت‌الله صدر به‌حضرت معصومه علیهاالسلام عرض حاجت می کرده، این فکر به‌ذهن آن مرد مؤمن رسیده بود). ➖ وی افزود: "لذا وقتی که به‌قم رسیدیم از راننده خواستم که مقداری در قم صبر کند تا مسافرین به‌زیارت بروند و من هم خدمت شما برسم". ➖ فرمود: اموالش را حساب کرد و مبلغ زیادی بدهکار شد. درِ چمدانش را باز کرد و به اندازه‌ای وجه پرداخت که علاوه بر ادای قرض‌ها و پرداخت شهریه آن ماه، تا یک سال شهریّه را از آن پول پرداخت نمودم. آنگاه به‌حرم مشرّف شدم و از حضرت معصومه علیهاالسلام تشکر کردم. 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◻️ فیش‌های یازده‌ذیقعده، ویژه‌ی ولادت سراسر سعادت حضرت امام‌علی‌بن‌موسی الرضا سلام‌الله‌علیه ➖ برای پارسال هست، ۱۱ ذی‌القعده ۱۴۴۴ق ➖ جلسه‌ی اول 👇🏼👇🏼
🔴 [جلسه‌ی اول] ۴ خرداد ۱۴۰۲شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 ولادت مولانا علی‌بن‌موسی الرضا علیه‌السلام 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۲. در ولادت و اسم و کنیه‌ی امام هشتم علیه‌السلام ۳. اشعار ابونواس، در مدح امام رضا علیه‌السلام ۴. اباصلت هروی و شهادتِ به کثرت علم حضرت 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar