eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
43.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علیه‌السلام ◼️ شهادت مظلومانه‌ی باب‌الحوائج، حضرت موسی بن جعفر امام کاظم صلوات‌الله‌علیه 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @ayatollahbahrololom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ [جلسه‌ی سوم] ۲۶ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت امام کاظم صلوات‌الله‌علیه 📚 مطالب مطرح شده: ۱۲. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۱۳. اِخبار غیبی امام کاظم علیه‌السلام از باطن و ما في الضمیر هشام بن سالم ۱۴. داستان عنایت امام کاظم علیه‌السلام به بی‌بی شطیطه نیشابوری ۱۵. کلمات امام کاظم علیه‌السلام در کودکی ۱۶. واقعه‌ای حیرت‌انگیز در سن شش‌سالگی 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
علیه‌السلام ◼️ لطمه‌زنی زمزمه زمینه روضه واحد گوشواره: یارب عجّل فرج... غریب زهرایی برات بمیرم که یک عمره بی کس و تنهایی پدر شیعه هستی اما ساکن صحرایی حقّ تو نیست ولله که باشه عمری کارت هر روز ،روضه واشک و آه هیچ کسی اونجور که باید نیست از غربتت آگاه ➖➖➖➖➖ پیدا نشد آقا سیصد و سیزده یاور واست تو همه ی دنیا در به در ِ دشت و صحرایی ،توی سوز سرما ای خدای مهدی فکری بنما واسه دلهای مبتلای مهدی ببین که خارند بین اعداء،نوکرای مهدی ➖➖➖➖➖ فرج رو امضا کن با ظهور منتقم دیگه عقده از دل وا کن فکری برای زخم ساق حضرت موسی کن بین سیاه چاله حضرت کاظم منتقم رو میخونه با ناله با کینه های سِندی غرق  ِ زخم پر و باله ➖➖➖➖➖ از زندگی سیره توی زندونا چارده ساله، بی جرم و تقصیره بمیرم ساق پاهاش مرضوض،از کند و زنجیره شد دیگه پژمرده گلی که زیر بار آزار ، دووم نیاورده بمیرم هر روز وقت افطار خیلی کتک خورده ➖➖➖➖➖ به روی تخته در روی دوش چارتا ملعونه ،یک لاله ی پرپر چرا هنوز سلسله داره ساق گل جعفر کی میاد مهدی تا وا کنه این سلسله ها رو از پاهای موسی بگیره انتقامش رو از سندی بی حیا ➖➖➖➖➖ اگه چارده ساله از کینه های بَنِی العَباس،توی سیاه چاله هزار وصد ساله مهدی در زندون و بدحاله هزار وصد ساله حضرت مهدی روضه خون  ِغریب گوداله داره می بینه توی گودال ،یه تنی پاماله (عبدالمحسن) 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبک شعر بالا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. . ◾️ | ➖ ریز موضوعات این جلسات: 👈🏼علی بن یقطین کارگزار دربار هارون 👈🏼 از از کاظم(علیهم‌السلام) 👈🏼 یکی از اصحاب امام کاظم، رضا وجواد (علیهم‌السلام) 👈🏼 ع 👈🏼 ع از ازتمام 👈🏼 ع 👈🏼 ع با 👈🏼شهادت بر مقام والای ع 👈🏼اراده‌ی بر نجات وکمک بشیعیان علیه‌السلام 👈🏼 علیه‌ السلام 👈🏼قدرت وسلطنت علیه‌السلام 👈🏼گلایه علیه‌السلام از درباره تاخیر اقامه 👈🏼 بی‌نظیر واطاعت محض از ع 👈🏼 ع 👈🏼 ع 🔘 از: آیت‌الله در تلگرام، کانال حیدریم حیدری برای دانلود، اینجا رو کلیک کنید.. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه‌السلام 🚩 السلام علیك یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِيدُ السّلام عَلیَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ ایران اگر یم است به هر جاش زیوری مانده ست روی هر وجبش ازتو گوهری خورشیداین زمین ز تو رونق گرفته چون در هر دیار صاحب اولاد انوری روشن دلیم ما همه با نور اهل تو در آسمان دل، تو مه و شمس و اختری سلطان رضا وفاطمه را عُشِّ اهل بیت یعنی پدر برای دو خورشید کشوری شیراز و مشهد و قم اگر درب جنتند پس تو کلیددار بهشت مقرری وقتی که صاحب سه در جنت است قم بر این اساس مالک فردوس دیگری از وقت خوردن نمک سفره‌ی رضات گردیده‌ایم شیعه و هستیم حیدری . . . آقا روا نبود به قعر سجون روی تا که شوی اسیر جفای ستمگری مرضوض گشته ساق تو ودرد می‌کشی از کندها و سلسله‌هایش مکدری یک نانجیب آمد و زد بی‌هوا تو را این صورت کبود تو شد ارث مادری بااین همه جسارت و توهین روا نبود تابوت تو دگر بشود تخته‌ی دری آقا درست درد زیادی کشیده ای شکر خدا نبوده کنار تو خواهری آقا نوشته‌اند مقاتل کفن شدی دیگر نیامده که تو هم پاره حنجری حرف از عصاو نیزه و خنجر نیامده دیگر ندیده دختر تو روی نی سری در زیر گُل نهان شده جسم نزار تو دیگر نرفت زیر سُم اسب، پیکری (عبدالمحسن) 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @abdolmohsen158
علیه‌السلام ◾️ 👈🏼👈🏼 مرحوم و دیگر بزرگان به نقل از عیسى شَلقان آورده اند: روزى بر محضر مبارک امام صادق علیه‌السلام وارد شدم و تصمیم داشتم که درباره شخصى به نام ابوالخطّاب سؤال کنم. همین که داخل منزل حضرت رفتم و سلام کردم، امام علیه السلام فرمود: اى عیسى! چرا نزد فرزندم موسى - کاظم علیه‌السلام - نمى‌روى تا آنچه که مى‌خواهى از او سؤال کنى؟! ➖ من دیگر سخنى نگفتم و براى یافتن حضرت موسى کاظم علیه‌السلام روانه گشتم، و سرانجام او را در حال نوشتن یافتم، که نشسته بود و مدادى در دست داشت. ➖ چون چشم آن کودک معصوم بر من افتاد، اظهار داشت: اى عیسى! خداوند متعال در روز ازل از تمامى پیغمبران و خلایق، بر نبوّت محمّد بن عبدالله صلی‌الله‌علیه‌وآله؛ و نیز خلافت و جانشینى اهل‌بیت عصمت وطهارت علیهم‌السلام عهد و میثاق گرفته است، و همگان نسبت به آن وفادار و ثابت هستند. ولیکن عدّه‌اى از افراد، ایمانشان حقیقت و واقعیّت ندارد، بلکه ایمان آن‌ها عاریه و ظاهرى است، که ابوالخطّاب نیز از جمله همین افراد مى‌باشد. ➖عیسى شلقان گوید: چون از آن کودک، چنین سخنى عظیم را شنیدم، خصوصاً که از نیّت و قصد درونى من آگاه بود، بسیار خوشحال شدم؛ و آن حضرت را در آغوش گرفته وپیشانى او را بوسیدم و اظهار داشتم: ذرّیه رسول‌الله صلوات‌الله‌علیهم، بعضى از بعضى ارث مى‌برند و همگان یکى مى‌باشند. ➖ و پس از آن ، نزد امام صادق علیه‌السلام بازگشتم و جریان را برایش بازگو کردم، و افزودم بر این که همانا او حجّت خدا و خلیفه بر حقّ رسول‌الله صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ است. سپس امام صادق علیه‌السلام فرمود: چنانچه هر مطلب و سؤالى که داشتى، از این فرزندم - که او را مشاهده نمودى - سؤال مى‌کردى، تو را پاسخ کافى و کامل می‌داد. 📚 منابع: ۱. الخرایج والجرایح، ج۲، ص۶۵۳، ح۲ ۲‌، بحارالأنوار، ج۴۸، ص۵۸، ح۶۸ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه‌السلام ◾️ 👈🏼👈🏼 از پدرش گويد: از يكى از شيعيان شنيدم كه‏ مى‏گفت: وقتى هارون، موسى بن جعفر عليهماالسّلام را زندانى كرد، حضرت، شب هنگام، از جهت هارون در ترس بودند كه مبادا ايشان را بكشد. لذا تجديد وضو كردند و رو به قبله ايستادند و چهار ركعت نماز خواندند و سپس دست به دعا برداشته، چنين گفتند: «يا سيّدي نجّني من حبس هارون وخلّصني من يده، يا مخلّص‏ الشّجر من بين رمل وطين، ويا مخلّص‏ اللّبن من بين فرث ودم، ويا مخلّص‏ الولد من بين مشيمة ورحم ويا مخلّص‏ النّار من الحديد والحجر، ويا مخلّص‏ الرّوح من بين الاحشاء والأمعاء، خلّصني من يدي هارون». 📝 يعنى: اى آقاى من، سرور من، مرا از زندان هارون نجات بده و از دست او رهايم كن. اى كه درخت را از بين گل و شن بيرون مى‏آورى! اى كه شير را از بين مجراى خون و سرگين خارج مى‏كنى(۱) اى كه جنين را از ميان رحم و مشيمه خارج مى‏كنى! اى كه آتش را از آهن و سنگ بيرون مى‏آورى! اى كه روح را از بين امعاء و احشاء خارج مى‏كنى(۲) مرا از دست هارون نجات بده. ➖ راوى مى‏گويد: وقتى حضرت موسى بن جعفر عليهماالسّلام اين دعاها را خواند، هارون در خواب مردى سياه پوست را ديد كه به‌سراغش آمده و شمشيرى در دست دارد كه از نيام بيرون كشيده و بالاى سرش ايستاده است و مى‏گويد: هارون! موسى بن جعفر را از حبس آزاد كن وگرنه، گردنت را با اين شمشير مى‏زنم. ➖ هارون از هيبت آن مرد وحشت كرده، دربان را طلبيد و به او گفت: به زندان برو و موسى بن جعفر عليهماالسّلام را آزاد كن. راوى ادامه داد: دربان به سمت زندان حركت كرد، به زندان رسيد و در زد، مأمور زندان گفت: كيست؟ گفت: خليفه، موسى بن جعفر را فراخوانده است او را بيرون بياور و آزادش كن. زندانبان فرياد زد: اى موسى! خليفه تو را فراخوانده است. حضرت موسى بن جعفر- عليهماالسّلام- ترسان و نگران از جابرخاست و گفت: حتما تصميم بدى در مورد من گرفته است كه در اين دل شب مرا فراخوانده است، حضرت گريان و اندوهگين و نااميد از حيات خود، برخاست و با اندامى لرزان به نزد هارون رفت. ➖ حضرت فرمود: سلام بر هارون، هارون نيز جواب سلام حضرت را داد و گفت: تو را به خدا قسم مى‏دهم آيا امشب دعا كرده‏اى؟ حضرت فرمود: بله. هارون پرسيد: چه دعايى؟ حضرت فرمود: تجديد وضوء كردم و چهار ركعت نماز خواندم و سر به آسمان بلند كردم و گفتم: يا سيّدى خلّصني من يد هارون.- و تا آخر دعا را ذكر فرمود. هارون گفت: خداوند دعايت را مستجاب كرد، اى دربان! او را آزاد كن! سپس چند خلعت طلبيد و سه عدد از آنها را به حضرت پوشاند و اسب خود را به‏ ايشان داد و ايشان را گرامى داشت و احترام نمود و نديم و همدم خويش گرداند. سپس گفت: آن دعاها را برايم بخوان، حضرت آنها را به او تعليم فرمود. ➖ راوى ادامه داد: هارون حضرت را آزاد كرد و به دربانش سپرد تا ايشان را به منزل برساند و همراه او باشد، و موسى بن جعفر عليهماالسّلام در نزد هارون از احترام و اكرام برخوردار بودند و هر پنجشنبه نزد هارون مى‏رفتند تا اينكه يك بار ديگر هارون ايشان را دستگير كرد و ديگر آزادشان نكرد تا بالأخره ايشان را به سندىّ‌بن‌شاهك سپرد و او آن حضرت را با سمّ شهيد كرد(۳). 📚 پانوشت‌ها: ۱. اشاره به آيه شريفه ۶۶ سوره نحل است. ترجمه آيه تقريبا چنين مى‏باشد: «از شكم چهارپايان از بين خون و سرگين، شيرى خالص و گوارا بيرون مى‏آوريم». و علّت اينكه فرموده است شير را از بين خون و سرگين خارج مى‏كنيم اين است كه سرگين در شكمبه است و پستان چهارپايان در قسمت عقب شكم نزديك پاها قرار دارد و شريانها و وريدها شكمبه و پستان را احاطه كرده است. و لذا به اين اعتبار، خداوند مى‏فرمايد از بين خون و سرگين، شير خالص بيرون مى‏آوريم. ۲. شايد اشاره به اين حقيقت باشد كه روح در هنگام مرگ از بدن خارج مى‏شود كما اينكه فرموده است: «إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ‏-» واقعه۸۳ (آن زمان كه روح به حلقوم برسد). ۳. ترجمه عيون أخبار الرضا عليه‌السلام، ابن بابويه (حمیدرضامستفيد وعلی‌اکبرغفارى، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، ۱۳۷۲ش)، ج۱، صص۱۹۰_۱۸۸ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
علیه‌السلام ◾️ 👈🏼👈🏼 شيخ صدوق (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) به اسناد خود از نقل مي‌كند. كه پدرم گفت: ➖ روزي نزد رفتم، ديدم بالاي بامي نشسته، به من گفت: نزديك بيا. نزديك رفتم، تا برابرش رسيدم و گفت: به اين اطاق بنگر، (از پنجره يا سوراخ پشت بام) به آن اطاق نگريستم، گفت: «در خانه چه مي‌بيني؟» گفتم: جامه‌ای [لباسی] افتاده است. گفت: درست نگاه كن. با دقت نگاه كردم و حقيقت را دريافتم، گفتم: «مردي در حال سجده است». ➖ گفت: آيا اين مرد را مي‌شناسي؟ گفتم: نه. گفت: اين مرد، مولاي تو است. گفتم: مولاي من كيست؟ گفت: خود را به ناداني مي‌زني؟ گفتم: نه، ولي من مولايي براي خود نمي‌شناسم. ➖ گفت: اين مرد؛ ابوالحسن، است. من شب و روز او را تحت نظر دارم، او را غير از اين حال سجده، كه ديدي نديده‌ام. او نماز صبح را در اول وقتش مي‌خواند، سپس بعد از نماز تا طلوع خورشيد، مشغول تعقيب است، سپس به سجده مي‌رود، و همچنان تا ظهر در سجده است، و به غلامي سفارش كرده كه لحظه‌ی ظهر را به او خبر دهد. ➖ او به محض اين كه از جانب غلام، با خبر مي‌شود كه ظهر شده، از سجده برمي‌خيزد، بي‌آنكه وضو بگيرد، مشغول نماز ظهر مي‌شود. من از خواندن نماز بدون تجديد وضو مي‌فهمم كه او در سجده، به خواب نرفته و چرت نزده است. ➖ او به همين ترتيب مشغول عبادت است تا از نماز عصر فارغ مي‌شود، پس از نماز عصر، به سجده مي رود، و همواره در سجده است تا خورشيد غروب كند. پس از غروب، برمي‌خيزد و نماز مغرب را مي‌خواند بي‌آنكه براي قضاي حاجت برود و همچنان مشغول نماز و تعقيب نماز است تا نماز عشا را مي‌خواند، و بعد از نماز عشا، غذاي اندكي كه برايش آورده مي‌شود، مي‌خورد، سپس تجديد وضو مي‌كند، آنگاه برمي‌خيزد و همواره در دل شب مشغول نماز است تا اول اذان صبح فرا رسد، من نمي‌دانم! [كه در اين بين، قضاي حاجت مي‌كند؟!] همين كه غلام مي‌گويد: سپيده دميده شد، برمي‌خيزد و نماز صبح را بجا مي‌آورد. ➖ اين روش، از حدود يك سال تاكنون كه او را به من سپرده‌اند، برنامه‌ی شبانه‌روزي اوست. 📚 منابع: ۱. انوار البهية، ص۲۹۴ ۲. منتهی الآمال، ج۲، ص۴۳۴ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا