eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام ◾️ 👈🏼👈🏼 از پدرش گويد: از يكى از شيعيان شنيدم كه‏ مى‏گفت: وقتى هارون، موسى بن جعفر عليهماالسّلام را زندانى كرد، حضرت، شب هنگام، از جهت هارون در ترس بودند كه مبادا ايشان را بكشد. لذا تجديد وضو كردند و رو به قبله ايستادند و چهار ركعت نماز خواندند و سپس دست به دعا برداشته، چنين گفتند: «يا سيّدي نجّني من حبس هارون وخلّصني من يده، يا مخلّص‏ الشّجر من بين رمل وطين، ويا مخلّص‏ اللّبن من بين فرث ودم، ويا مخلّص‏ الولد من بين مشيمة ورحم ويا مخلّص‏ النّار من الحديد والحجر، ويا مخلّص‏ الرّوح من بين الاحشاء والأمعاء، خلّصني من يدي هارون». 📝 يعنى: اى آقاى من، سرور من، مرا از زندان هارون نجات بده و از دست او رهايم كن. اى كه درخت را از بين گل و شن بيرون مى‏آورى! اى كه شير را از بين مجراى خون و سرگين خارج مى‏كنى(۱) اى كه جنين را از ميان رحم و مشيمه خارج مى‏كنى! اى كه آتش را از آهن و سنگ بيرون مى‏آورى! اى كه روح را از بين امعاء و احشاء خارج مى‏كنى(۲) مرا از دست هارون نجات بده. ➖ راوى مى‏گويد: وقتى حضرت موسى بن جعفر عليهماالسّلام اين دعاها را خواند، هارون در خواب مردى سياه پوست را ديد كه به‌سراغش آمده و شمشيرى در دست دارد كه از نيام بيرون كشيده و بالاى سرش ايستاده است و مى‏گويد: هارون! موسى بن جعفر را از حبس آزاد كن وگرنه، گردنت را با اين شمشير مى‏زنم. ➖ هارون از هيبت آن مرد وحشت كرده، دربان را طلبيد و به او گفت: به زندان برو و موسى بن جعفر عليهماالسّلام را آزاد كن. راوى ادامه داد: دربان به سمت زندان حركت كرد، به زندان رسيد و در زد، مأمور زندان گفت: كيست؟ گفت: خليفه، موسى بن جعفر را فراخوانده است او را بيرون بياور و آزادش كن. زندانبان فرياد زد: اى موسى! خليفه تو را فراخوانده است. حضرت موسى بن جعفر- عليهماالسّلام- ترسان و نگران از جابرخاست و گفت: حتما تصميم بدى در مورد من گرفته است كه در اين دل شب مرا فراخوانده است، حضرت گريان و اندوهگين و نااميد از حيات خود، برخاست و با اندامى لرزان به نزد هارون رفت. ➖ حضرت فرمود: سلام بر هارون، هارون نيز جواب سلام حضرت را داد و گفت: تو را به خدا قسم مى‏دهم آيا امشب دعا كرده‏اى؟ حضرت فرمود: بله. هارون پرسيد: چه دعايى؟ حضرت فرمود: تجديد وضوء كردم و چهار ركعت نماز خواندم و سر به آسمان بلند كردم و گفتم: يا سيّدى خلّصني من يد هارون.- و تا آخر دعا را ذكر فرمود. هارون گفت: خداوند دعايت را مستجاب كرد، اى دربان! او را آزاد كن! سپس چند خلعت طلبيد و سه عدد از آنها را به حضرت پوشاند و اسب خود را به‏ ايشان داد و ايشان را گرامى داشت و احترام نمود و نديم و همدم خويش گرداند. سپس گفت: آن دعاها را برايم بخوان، حضرت آنها را به او تعليم فرمود. ➖ راوى ادامه داد: هارون حضرت را آزاد كرد و به دربانش سپرد تا ايشان را به منزل برساند و همراه او باشد، و موسى بن جعفر عليهماالسّلام در نزد هارون از احترام و اكرام برخوردار بودند و هر پنجشنبه نزد هارون مى‏رفتند تا اينكه يك بار ديگر هارون ايشان را دستگير كرد و ديگر آزادشان نكرد تا بالأخره ايشان را به سندىّ‌بن‌شاهك سپرد و او آن حضرت را با سمّ شهيد كرد(۳). 📚 پانوشت‌ها: ۱. اشاره به آيه شريفه ۶۶ سوره نحل است. ترجمه آيه تقريبا چنين مى‏باشد: «از شكم چهارپايان از بين خون و سرگين، شيرى خالص و گوارا بيرون مى‏آوريم». و علّت اينكه فرموده است شير را از بين خون و سرگين خارج مى‏كنيم اين است كه سرگين در شكمبه است و پستان چهارپايان در قسمت عقب شكم نزديك پاها قرار دارد و شريانها و وريدها شكمبه و پستان را احاطه كرده است. و لذا به اين اعتبار، خداوند مى‏فرمايد از بين خون و سرگين، شير خالص بيرون مى‏آوريم. ۲. شايد اشاره به اين حقيقت باشد كه روح در هنگام مرگ از بدن خارج مى‏شود كما اينكه فرموده است: «إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ‏-» واقعه۸۳ (آن زمان كه روح به حلقوم برسد). ۳. ترجمه عيون أخبار الرضا عليه‌السلام، ابن بابويه (حمیدرضامستفيد وعلی‌اکبرغفارى، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، ۱۳۷۲ش)، ج۱، صص۱۹۰_۱۸۸ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
علیه‌السلام ◾️ 👈🏼👈🏼 شيخ صدوق (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) به اسناد خود از نقل مي‌كند. كه پدرم گفت: ➖ روزي نزد رفتم، ديدم بالاي بامي نشسته، به من گفت: نزديك بيا. نزديك رفتم، تا برابرش رسيدم و گفت: به اين اطاق بنگر، (از پنجره يا سوراخ پشت بام) به آن اطاق نگريستم، گفت: «در خانه چه مي‌بيني؟» گفتم: جامه‌ای [لباسی] افتاده است. گفت: درست نگاه كن. با دقت نگاه كردم و حقيقت را دريافتم، گفتم: «مردي در حال سجده است». ➖ گفت: آيا اين مرد را مي‌شناسي؟ گفتم: نه. گفت: اين مرد، مولاي تو است. گفتم: مولاي من كيست؟ گفت: خود را به ناداني مي‌زني؟ گفتم: نه، ولي من مولايي براي خود نمي‌شناسم. ➖ گفت: اين مرد؛ ابوالحسن، است. من شب و روز او را تحت نظر دارم، او را غير از اين حال سجده، كه ديدي نديده‌ام. او نماز صبح را در اول وقتش مي‌خواند، سپس بعد از نماز تا طلوع خورشيد، مشغول تعقيب است، سپس به سجده مي‌رود، و همچنان تا ظهر در سجده است، و به غلامي سفارش كرده كه لحظه‌ی ظهر را به او خبر دهد. ➖ او به محض اين كه از جانب غلام، با خبر مي‌شود كه ظهر شده، از سجده برمي‌خيزد، بي‌آنكه وضو بگيرد، مشغول نماز ظهر مي‌شود. من از خواندن نماز بدون تجديد وضو مي‌فهمم كه او در سجده، به خواب نرفته و چرت نزده است. ➖ او به همين ترتيب مشغول عبادت است تا از نماز عصر فارغ مي‌شود، پس از نماز عصر، به سجده مي رود، و همواره در سجده است تا خورشيد غروب كند. پس از غروب، برمي‌خيزد و نماز مغرب را مي‌خواند بي‌آنكه براي قضاي حاجت برود و همچنان مشغول نماز و تعقيب نماز است تا نماز عشا را مي‌خواند، و بعد از نماز عشا، غذاي اندكي كه برايش آورده مي‌شود، مي‌خورد، سپس تجديد وضو مي‌كند، آنگاه برمي‌خيزد و همواره در دل شب مشغول نماز است تا اول اذان صبح فرا رسد، من نمي‌دانم! [كه در اين بين، قضاي حاجت مي‌كند؟!] همين كه غلام مي‌گويد: سپيده دميده شد، برمي‌خيزد و نماز صبح را بجا مي‌آورد. ➖ اين روش، از حدود يك سال تاكنون كه او را به من سپرده‌اند، برنامه‌ی شبانه‌روزي اوست. 📚 منابع: ۱. انوار البهية، ص۲۹۴ ۲. منتهی الآمال، ج۲، ص۴۳۴ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ [جلسه‌ی چهارم] ۲۷ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت امام کاظم صلوات‌الله‌علیه 📚 مطالب مطرح شده: ۱۷. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۱۸.‌خبر دادن از آن‌چه در خیال و وسوسه‌ی شيطاني بود ۱۹. خباثت هارون در دستگیری، زندان و شهادت امام کاظم علیه‌السلام ۲۰. وضعیت زندان و مدت زندان امام کاظم علیه‌السلام در بصره 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ [جلسه‌ی پنجم] و ۲۸ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت امام کاظم صلوات‌الله‌علیه و وفات حضرت ابوطالب علیه‌السلام 📚 مطالب مطرح شده: ۲۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۲۲. لرزیدنِ سندی‌بن‌شاهک در حضور ۸۰تن از علمای اهل‌سنت بر اثر کلام امام کاظم علیه‌السلام ۲۳. گواهی ۵۰تن از علمای اهل‌سنت به‌وفات امام کاظم و نماز امام رضا علیهماالسلام ۲۴. شناخت‌نامه حضرت ابوطالب علیه‌السلام ۲۵. سرپرستی و کفالت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله ۲۶. ایمان ابوطالب در کلام اهل‌بیت علیهم‌السّلام 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
علیه‌السلام 🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم نقل فرمودند که: «در بغداد مردی نصرانی به نام (یعقوب) مبتلا به مرض استسقاء بود که از معالجه آن نامید شده بودند و به طوری بدنش ضعیف شده بود که توان راه رفتن نداشت. ▫️او می گوید: مکرر از خدا مرگم را خواسته بودم تا آنکه در سال (۱۲۸۰ هـ.ق) در عالم خواب سید جلیل القدر نورانی را دیدم که کنار تختم ایستاده، و به من گفت: اگر شفا می‌خواهی باید به زیارت کاظمین بیایی. ▫️از خواب بیدار شدم و خوابم را به مادرم گفتم. مادرم که مسیحی بود گفت: این خواب شیطانی است. دو مرتبه خوابم برد. این مرتبه زنی را در خواب دیدم باچادر و روپوش که به من گفت: برخیز که صبح شد آیا پدرم با شما شرط نکرد که او را زیارت کنی و تو را شفا بخشد؟ گفتم پدر شما کیست؟ گفت: موسی بن جعفر. گفتم شما کیستی؟ فرمود: من معصومه خواهر رضا (علیهم‌السلام) هستم. ▫️ از خواب بیدار شدم و متحیر بودم که به کجا بروم؛ به ذهنم آمد که به خدمت بروم. به بغدادی رفتم تا به در خانه او رسیدم، در زدم صدا آمد کیستی؟ گفتم: در را بازکن. همین که سید صدایم را شنید به دخترش گفت: در را باز کن که یک نفر نصرانی است آمده مسلمان شود. ▫️وقتی بر او وارد شدم گفتم: از کجا دانستید که من چنین قصدی دارم؟ فرمود: جدم در خواب مرا از قضیه خبر داد. او مرا به کاظمین نزد برد؛ داستان خود را برایش گفتم، دستور داد مرا به حرم مطهر حضرت کاظم علیه‌السلام بردند و مرا دور ضریح طواف دادند عنایتی نشد. ▫️از حرم بیرون آمدم احساس تشنگی کردم؛ آب آشامیدم، حالم منقلب شد و روی زمین افتادم، گویا کوهی بر پشتم بود و از سنگینی آن راحت شدم. ورم بدنم از بین رفت و زردی صورتم به سرخی مبدل شد و دیگر اثری از آن مرض ندیدم. ▫️خدمت شیخ بزرگوار رفتم و به دست ایشان مسلمان شدم.. 📚 ، مرحوم میرزای نوری، ج۲، ص۱۶۹ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
علیه‌السلام 🔷🔶 👈🏼👈🏼 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي‌عُمَيْرٍ قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو جَعْفَرٍ الشَّامِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي رَجُلٌ بِالشَّامِ يُقَالُ لَهُ هِلْقَامُ بْنُ أَبِي‌هِلْقَامٍ قَالَ: أَتَيْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! عَلِّمْنِي دُعَاءً جَامِعاً لِلدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَوْجِزْ. فَقَالَ: قُلْ فِي دُبُرِ الْفَجْرِ إِلَى أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ: 🔅سُبْحَانَ الله اَلْعَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَأَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ. قَالَ هِلْقَامٌ: لَقَدْ كُنْتُ مِنْ أَسْوَإِ أَهْلِ بَيْتِي حَالاً فَمَا عَلِمْتُ حَتَّى أَتَانِي مِيرَاثٌ مِنْ قِبَلِ رَجُلٍ مَا ظَنَنْتُ أَنَّ بَيْنِي وَبَيْنَهُ قَرَابَةً وَإِنِّي اليَوْمَ لَمِنْ أَيْسَرِ أَهْلِ‌بَيْتِي. وَمَا ذَلِكَ إِلاَّ بِمَا عَلَّمَنِي مَوْلاَيَ العَبْدُ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ. 📝 می‌گويد كه: مردى در شام به نام گفت: من نزد امام كاظم (عليه‌السّلام) رفتم و به او گفتم: قربانت! دعائى به من بياموز كه جامع دنيا و آخرت باشد و كوتاه بفرما. در پاسخ فرمود: دنبال نماز بامداد تا بر آمدن آفتاب بگو: سبحان اللّٰه العظيم وبحمده واستغفر اللّٰه واسأله من فضله. گويد: من ميان خاندانم از همه بدحالتر بودم و بر اثر اين دعاء،ندانسته ميراث مردى به من رسيد كه گمان نمى‌كردم با من خويشاوند باشد و من امروزه در خاندانم از همه توانگرترم و سببى براى آن نمى‌دانم جز آنچه مولایم آموخت. 📚 کافی، ج۲، ص۵۵۰ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
علیه‌السلام 🔷🔶 👈🏼👈🏼 قال الإمام مُوسَی بنِ جَعفر (علیهماالسلام): رَجَبٌ شَهرٌ عَظيمٌ يُضاعِفُ اللهُ فيهِ الحَسَناتَ ويَمحُو فيهِ السَّيِّئاتَ. 📝 رجب ماه بزرگى است كه خداوند [پاداش] نيكى‌ها را در آن دو چندان و گناهان را پاك مى‌كند. 📚 من لايحضره الفقيه، ج۲، ص۹۲ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ [جلسه‌ی اول] ۲۴ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت امام کاظم صلوات‌الله‌علیه 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۲. در بیوگرافی و تاریخ ولادت و شهادت امام کاظم علیه‌السلام ۳. نام‌های فرزندان امام کاظم علیه‌السلام ۴‌. برنامه إمام کاظم علیه‌السلام در زندان فضل‌بن‌ربیع ۵. دعای امام هفتم به‌جهت خلاصی از زندان هارون ۶. عابده شدن کنیز هارون‌الرشید 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar
◾️ [جلسه‌ی دوم] ۲۵ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت امام کاظم صلوات‌الله‌علیه 📚 مطالب مطرح شده: ۷. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۸. اخلاق امام کاظم علیه‌السلام با فرد عُمری ۹. توبه‌ی بشر حافی به‌دست امام کاظم علیه‌السلام ۱۰. بنی‌العباس، آگاه به‌مقامات اهل‌بیت علیهم‌السّلام ۱۱. عطا و دعای امام کاظم علیه‌السلام 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar
علیه‌السلام من و توسل به صحن و سرای موسی بن جعفر سر ارادت ‌نهادم بپای موسی بن جعفر جهان هستی و جانش فدای نطق و بیانش که لب گشاید به مدح و ثنای موسی بن جعفر قسم به جان رضایش بکوش بهر رضایش رضای حق را بجو در رضای موسی بن جعفر به ذات حق کن توکل به سوی او بر توسل که کل رحمت بود در عطای موسی بن جعفر هزار خاقان و قیصر کم از غلام غلامش هزار حاتم گدای گدای موسی بن جعفر کلیم مدهوش طورش عصا به کف در حضورش مسیح بیمار دارالشفای موسی بن جعفر نه می دهم دل به طور و نه می کنم رو به سینا که سینه ام گشته دارالولای موسی بن جعفر عدوست مرهون فیضش به حیرت از کظم غیظش کع فیض گیرد به غیظ از دعای موسی بن جعفر کجا نیازم به درمان و یا به ناز طبیبان که درد خواهم به شوق دوای موسی بن جعفر ز عالمی پا کشیدم به کوی جانان رسیدم ز ما سوی دل بریدم سوای موسی بن جعفر نه عاشق خنده ی گل نه مستم از صوت بلبل که خیزد از بند بندم نوای موسی بن جعفر خوشم که صورت گذارم شبی به دیوار زندان که بشنوم نغمه ی دلربای موسی بن جعفر ز دیدگان اشک ریزد ندای العفو خیزد دل سحر از طنین صدای موسی بن جعفر به سجده آن جان جانان چنان شده نقش زندان که گشته تن در نظر چون عبای موسی بن جعفر ز خاندانش جدا شد به یاری دین فدا شد الا که جان دو عالم فدای موسی بن جعفر نگشت با آن غم دل ز دوست یک لحظه غافل نبود زنجیر قاتل سزای موسی بن جعفر خدا گواهی ز دردم چه می شود دفن گردم به دامن تربت با صفای موسی بن جعفر ز گریه بسته گلویم کجا روم با که گویم که خون روان شد به زندان ز پای موسی بن جعفر سیاه چال، آشیانه به کتف و گردن نشانه غروبها تازیانه غذای موسی بن جعفر چو باغبان در غم گل ز هجر و سنگینی غُل خمیده گردیده قدّ رسای موسی بن جعفر جنازه بر تخته ی در مشیّعش گشته مادر فتاده زاری کنان در قفای موسی بن جعفر سرشک غم آب و دانه شراره ی دل ترانه خموش شد مخفیانه صدای موسی بن جعفر رضا کند آه و زاری به موج غم گشته جاری ز چشمه معصومه اشک عزای موسی بن جعفر به سینه تا هست آهش به ناله تا هست سوزش هماره «میثم» بگرید برای موسی بن جعفر 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
◾️ [جلسه‌ی سوم] ۲۶ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت امام کاظم صلوات‌الله‌علیه 📚 مطالب مطرح شده: ۱۲. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۱۳. اِخبار غیبی امام کاظم علیه‌السلام از باطن و ما في الضمیر هشام بن سالم ۱۴. داستان عنایت امام کاظم علیه‌السلام به بی‌بی شطیطه نیشابوری ۱۵. کلمات امام کاظم علیه‌السلام در کودکی ۱۶. واقعه‌ای حیرت‌انگیز در سن شش‌سالگی 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar
علیه‌السلام باز شد موقع افطار خدا رحم کند من و سندی جفا کار خدا رحم کند باز شلاق به دست آمده بر دیدارم به من زار وگرفتار، خدا رحم کند بین تاریکی این حبس دگر با سیلی هر دو چشمم نشود تار خدا رحم کند نوک شلاق که بر زخم رسد میسوزد زخمهایم شده بسیار خدا رحم کند کند و زنجیر و غل و سیلی و شلاق و لگد یک تن و این همه آزار خدا رحم کند تازه فهمیدم در کوی یهودی چه کشید دختر حیدر کرار خدا رحم کند یک محل پر زیهودی و همه خصم علی چه شود عاقبت کار خدا رحم کند دختران علی و چشم حرامی ای وای به اباالفضل علمدار خدا رحم کند (ظرف خاکستر یک عده هنوز آتش داشت آتش افتاد به گلزار خدا رحم کند) رفت بر بام زنی سنگ دل و سنگ به دست بر سر زخمی دلدار خدا رحم کند شب و روز است دعایم ،که پس از من نبرند دخترم را سر بازار خدا رحم کند 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
علیه‌السلام ◾️ 👈🏼 امام کاظم عليه‌السلام: ما فِي الْميزانِ شَيءٌ أثْقَلُ مِنَ الصَّلاةِ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمّد. 📝 در ميزان الهی نيست عمل و چيزی، سنگين‌تر از ذكر صلوات بر محمّد واهل‌يتش (صلوات الله عليهم اجمعين). 📚 كافی، ج ۲، ص ۴۹۴ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ [جلسه‌ی چهارم] ۲۷ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت امام کاظم صلوات‌الله‌علیه 📚 مطالب مطرح شده: ۱۷. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۱۸.‌ خبر امام کاظم علیه‌السلام دادن از آن‌چه در خیال و وسوسه‌ی شيطاني بود ۱۹. خباثت هارون در دستگیری، زندان و شهادت امام کاظم علیه‌السلام ۲۰. وضعیت زندان و مدت زندان امام کاظم علیه‌السلام در بصره 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar
◾️ [جلسه‌ی پنجم] و ۲۸ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت امام کاظم صلوات‌الله‌علیه و وفات حضرت ابوطالب علیه‌السلام 📚 مطالب مطرح شده: ۲۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۲۲. لرزیدنِ سندی‌بن‌شاهک در حضور ۸۰تن از علمای اهل‌سنت بر اثر کلام امام کاظم علیه‌السلام ۲۳. گواهی ۵۰تن از علمای اهل‌سنت به‌وفات امام کاظم و نماز امام رضا علیهماالسلام ۲۴. شناخت‌نامه حضرت ابوطالب علیه‌السلام ۲۵. سرپرستی و کفالت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله ۲۶. ایمان ابوطالب در کلام اهل‌بیت علیهم‌السّلام 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar
علیه‌السلام ◾️ 👈🏼👈🏼 مرحوم در کتاب از یکی از معصومین علیهم‌السلام روایت می‌کند که فرمود: کسی که ثواب نماز خود را برای رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام و اوصیاء بعد از او علیهم‌السلام قرار دهد، خداوند ثواب نماز او را بسیار بسیار می‌گرداند تا نفسش قطع شود. در آن حال (یعنی قبل از جان دادن) به او می‌گویند: ای فلانی! الطاف تو و هدیه تو به ما، هم اکنون برای تو مفید خواهد بود. امروز، روز جبران کردن و پاداش دادن به توست. دلت خوش و چشمت روشن باد برای آنچه خداوند برای تو آماده نموده است، و گوارایت باد آنچه به آن رسیدی. ➖ راوی سؤال می‌کند: انسان چگونه می‌تواند، نمازش را هدیه نماید؟ حضرت می‌فرمایند: نیّت کند که ثواب نمازش را برای رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله قرار دهد، و اگر امکان داشت علاوه بر ۵۰ رکعت نماز (یعنی نمازهای واجب و نافله آنها)، حتی اگر یک نماز دو رکعتی هم باشد، بخواند و هر روز به یکی از این بزرگواران هدیه نماید. ➖ طریقه خواندن نماز هدیه: دو رکعت نماز بخوان، و هر رکعت از این نماز را با یک یا سه یا هفت تکبیر شروع کن. در همه رکوع‌ها و سجده‌ها، بعد از ذکر تسبیح، سه بار بگو: «صَلَّى الله عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ». و بعد از سلام نماز چنین بگو : «اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ، وَمِنْكَ السَّلَامُ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ، وَأَبْلِغْهُمْ مِنِّي أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلَامِ». پس اگر نماز را به حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام هدیه می‌کنی، چنین بگو: «اللَّهُمَّ إِنَ‏ هَاتَيْنِ‏ الرَّكْعَتَيْنِ‏ هَدِيَّةٌ مِنِّي‏ إِلَى‏ عَبْدِكَ‏ وَابْنِ عَبْدِكَ، وَوَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، سِبْطِ نَبِيِّكَ، مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه‌السلام، وَارِثِ عِلْمِ النَّبِيِّينَ. اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُمَا مِنِّي، وَأَبْلِغْهُ إِيَّاهُمَا، وَأَثِبْنِي عَلَيْهِمَا أَفْضَلَ أَمَلِي وَرَجَائِي فِيكَ وَفِي نَبِيِّكَ وَوَلِيِّكَ وَابْنِ وَلِيِّكَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِين». 📚 جمال الأسبوع، سیدبن‌طاووس، ص۱۶ -۱۹ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
علیه‌السلام ◾️ 👈🏼👈🏼 ، پسر ، از دانشمندان نامی اسلام است در سال ۱۳۰۰ هجری صحن و رواق و گنبد و تزئینات حرم و صحن مقدس حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسلام) را به هزینه خود تعمیر نمود. ➖ بعضی به او اشکال کردند که شما از جمله‌ی علمائید و مؤلف کتب و و غیره می‌باشید؛ چرا یکصد هزار تومان (معادل یکصد هزار مثقال طلا) از اموال خود را در راه ساخت حرم، مصرف نمودید؟! پاسخ گفت: ثروتمندان، دارایی خود را در بانک‌ها ذخیره می‌کنند و من دارایی خود را در بانک حضرت موسی بن جعفر و حضرت جواد (علیهماالسلام) و در بانک حضرت سید الشهداء (علیه‌السلام) و در کتاب قمقام، پس‌انداز کرده‌ام. ➖ در سال ۱۳۰۵ق در تهران مریض شد و چون در وقت احتضار وی، اکثر بزرگان در اطراف او جمع شدند، فرمان سکوت داد و گفت: از جمله وصایای من این است که: پس از مرگم، مرا غسل و کفن کنید و به هر تشریفاتی که مایلید در تهران و شهرهای دیگر تشییع نمایید و مرا در کاظمین، در حجره‌ی شخصی‌ای که در صحن حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسلام) برای خود ساخته‌ام دفن نمایید. ➖ و به فرزندان خود گفت: می‌دانم که اگر مردم مطلع شوند، در بغداد برای من تشییع بی‌نظیری بر پا خواهد شد، در این صورت من از حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسلام) خجالت می‌کشم و دوست دارم تشییع من مثل تشییع موسی بن جعفر (علیهماالسلام) غریبانه باشد! ➖ لذا هنگامی که به نزدیک بغداد رسیدید، جنازه‌ی مرا بر روی تخته پاره‌ای بگذارید و آن را چهار نفر حمال بدون هیچ تشریفاتی بردارند و به صورت یک نفر غریب دفنم کنید. فرزندان به دستور او عمل کردند، اما همین‌که به بغداد رسیدند، دیدند که به یک‌باره از سمت کاظمین جمعیت زیادی با عماری و پرچم‌ها به استقبال جنازه آمدند. ➖ فرزندان آن مرحوم سفارش آن بزرگوار را به مردم گفتند، اما (متولی حرم) گفت: این دستور حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسلام) است. آن حضرت در خواب به‌من امر کردند که با جمعیت و تشریفات بروید و جنازه حاج فرهاد را بگیرید و با عزت تمام تشییع کنید. 📚 منابع: ۱. مردان علم در میدان عمل، ج۲، سیدنعمت‌الله حسینی [با اندکی تلخیص] ۲. ستارگان درخشان، ج۹ ص۱۱ ۳. منتخب التواریخ وزندگانی چهارده معصوم علیهم‌السلام، عمادزاده، ص۳۶۶ ۴. رجال اسلام، ص۲۹۹ ۵. احسن الودیعه و فارسنامه، علی فلسفی، ج۲، ص۱۱۸ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
علیه‌السلام 🔷🔶 👈🏼👈🏼 ، برای فریب دادن، یا شكنجه و یا تحقیر امام كاظم علیه‌السلام در دید مردم، و زیبا را به بهانه خدمتكاری نزد ایشان فرستاد و از طرفی غلامی را گمارد كه مواظب اوضاع باشد. وقتی كنیز را به محضر آن حضرت آوردند، فرمود: من نیازی به كنیز و خدمتكار ندارم؛ لذا او را برگردانید. ➖ هارون الرشید از این كار ناراحت شد و گفت: ما با اجازه او، وی را زندانی نكرده‌ایم تا كنیز را نیز با اجازه او به آنجا بفرستیم و بعد دوباره دستور داد كنیز را به زندان برگردانند... ➖ مدتی گذشت. غلام، گزارش داد كه كنیز نیز به سجده افتاده و پیوسته و مرتب در سجده می‌گوید: «قدوس قدوس سبحانك سبحانك سبحانك..». ➖ هارون گفت: موسی بن جعفر وی را سحر كرده است!! او را با سرعت نزد من آورید. وقتی كنیز را نزد او بردند، دیدند از خوف خدا می‌لرزد و مرتب به آسمان نگاه می‌كند؛ آن‌گاه مشغول نماز گشت. هارون پرسید: چرا چنین می‌كنی، این‌چه حالی است كه در پیش گرفته‌ای؟ ➖ كنیز گفت: وقتی محضر علیه‌السلام بودم، او مرتب مشغول نماز و دعا بود. سرانجام به او گفتم آیا كاری دارید كه من آن را انجام دهم؟ فرمود: من با تو كاری ندارم. عرض كردم: مأمور به خدمت شما می‌باشم. فرمود: اینها چه بد فكر می‌كنند.!! ناگهان متوجه باغ بزرگی شدم كه ابتدا و انتهای آن پایانی نداشت؛ این باغ با فرش‌های زیبا و پرارزش مفروش شده بود، و كنیزان و حوریانی زیبا در آن صف كشیده بودند، و در دست‌های خود ظرفهای آب و طشت برای شستن دست‌های آن حضرت آماده ساخته بودند، از آن به بعد به سجده افتادم تا لحظه‌ای كه غلام به بالین من آمد. ➖ هارون گفت: شاید این قضایا را در خواب دیده‌ای؟ كنیز گفت: به‌خدا قسم همه اینها را قبل از اینكه به سجده روم با چشمان خود دیدم و سجده‌ام برای سپاس از آنها بود. هارون دستور داد از او مراقبت نمایند كه این حرف‌ها را به كسی نگوید. آن كنیز دوباره به سجده افتاد و مشغول نماز شد. 📚 بحارالأنوار، ج۴۸، ص۲۳۸ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
علیه‌السلام ای چاره هر کار یا باب الحوائج کار دلم شد زار یا باب الحوائج با کوله بار حاجتم رو بر تو کردم غم از دلم بردار یا باب الحوائج من سائل باب المراد کاظمینم جز این ندارم کار یا باب الحوائج هر جا گره افتاد در کار دل من خواندم تو را هر بار یا باب الحوائج تو کیستی باب الرضا باب المرادی من عبد این دربار یا باب الحوائج تو هفتمین شمس ولایت من چو ذره تو باغ گل من خار یا باب الحوائج موسی صدایت کرده یا موسی بن جعفر عیسی تو را بیمار یا باب الحوائج شد کاظمینت قبله حاجات از بس دیدند از آن آثار یا باب الحوائج افلاکیان اند آستان بوس در تو ای حجت دادار یا باب الحوائج جبریل کرده بال خود را در حریمت فرش ره زوار یا باب الحوائج والکاظمین الغیظ اوصاف خصالت قرآن کند اقرار یا باب الحوائج چشم امید ما به دست بسته توست وا کن گره از کار یا باب الحوائج جرمت چه بوده که تو را از شهر جدت بردند با اجبار یا باب الحوائج جرمت چه بوده سالها در کنج زندان دیدی جفا بسیار یا باب الحوائج هر روز تو بوده در آن قعر سیه چال مانند شام تار یا باب الحوائج چون مادر خود آرزوی مرگ کردی دیدی زبس آزار یا باب الحوائج هر روز روزه بودی و شلاق خوردی در موقع افطار یا باب الحوائج زیر غل و زنجیر بودی یاد مادر یاد در ودیوار یا باب الحوائج بر روی تخته پاره ای جسم تو بردند گریم برایت زار یا باب الحوائج بعد از تو دیگر دخترانت را نبردند در مجلس اغیار یا باب الحوائج 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @hosenih
علیه‌السلام آسمان را به روی تخته ی در می بردند تاج سر بود که باید روی سر می بردند سرو سامان همه بی سر و بی سامان بود پا به یک سوی، سر از یک طرف آویزان بود او درست است که یک همدم و غمخوار نداشت بدنش روی دری بود که مسمار نداشت جگرش پاره شده اما به دل تشت نریخت عضو عضو بدنش هر طرف دشت نریخت بود زندانی و در مجلس اغیار نرفت همره اهل و عیالش سر بازار نرفت کسی از دور به پیشانی او سنگ نزد گرگ درنده به پیرهن او چنگ نزد کنج زندان خبر از بزم می و جام نبود دخترش ثانیه ای در ملاء عام نبود سر سجاده و در حال سجودش نزدند هر دو دستش به تنش بود و عمودش نزدند تن او ماند روی خاک ولی چاک نشد تیغ خونین شده با پیرهنش پاک نشد بود مظلوم ولی هفت کفن داشت به تن گریه میکرد به جسمی که نشد و غسل و کفن 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
علیه‌السلام 🔷🔶 👈🏼👈🏼 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي‌عُمَيْرٍ قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو جَعْفَرٍ الشَّامِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي رَجُلٌ بِالشَّامِ يُقَالُ لَهُ هِلْقَامُ بْنُ أَبِي‌هِلْقَامٍ قَالَ: أَتَيْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! عَلِّمْنِي دُعَاءً جَامِعاً لِلدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَوْجِزْ. فَقَالَ: قُلْ فِي دُبُرِ الْفَجْرِ إِلَى أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ: 🔅سُبْحَانَ الله اَلْعَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَأَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ. قَالَ هِلْقَامٌ: لَقَدْ كُنْتُ مِنْ أَسْوَإِ أَهْلِ بَيْتِي حَالاً فَمَا عَلِمْتُ حَتَّى أَتَانِي مِيرَاثٌ مِنْ قِبَلِ رَجُلٍ مَا ظَنَنْتُ أَنَّ بَيْنِي وَبَيْنَهُ قَرَابَةً وَإِنِّي اليَوْمَ لَمِنْ أَيْسَرِ أَهْلِ‌بَيْتِي. وَمَا ذَلِكَ إِلاَّ بِمَا عَلَّمَنِي مَوْلاَيَ العَبْدُ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ. 📝 می‌گويد كه: مردى در شام به نام گفت: من نزد امام كاظم عليه‌السّلام رفتم و به‌او گفتم: قربانت! دعائى به‌من بياموز كه جامع دنيا و آخرت باشد و كوتاه بفرما. در پاسخ فرمود: دنبال نماز بامداد تا بر آمدن آفتاب بگو: سبحان اللّٰه العظيم وبحمده واستغفر اللّٰه واسأله من فضله. گويد: من ميان خاندانم از همه بدحالتر بودم و بر اثر اين دعاء، ندانسته ميراث مردى به من رسيد كه گمان نمى‌كردم با من خويشاوند باشد و من امروزه در خاندانم از همه توانگرترم و سببى براى آن نمى‌دانم جز آنچه مولایم آموخت. 📚 کافی، ج۲، ص۵۵۰ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar