#با_موسی_بن_جعفر علیهماالسلام
#مرثیه_امام_کاظم علیهالسلام
#اشعار_کاظمی
#25_رجب
احساس می کردم که درخاک خراسانم
در مِلک طِلق اهل بیتم توی ایرانم
روی لبم هم ذکر یا موسی بن جعفر بود
هم یا جواد العشق بود و هم رضا جانم
از بس فضای صحن ها مانند مشهد بود
شک کرده بودم میزبانم یا که مهمانم
دنبال جسمی تازه بودم بین زائرها
دنبال یک قالب برای روح عریانم
درمحضر باب الحوائج حس من این است
با پهلوان نَفْس پیش هفتمین خوانم
دور ضریحش بود که یک لحظه حس کردم
در نوکری هم شانه با موسی بن عمرانم
یک بار کظم غیظ کردم تازه با سختی
از آن به بعد احساس کردم من مسلمانم
تا که بگردد چرخ بر وِفق مراد من
باید خودم را دور این مرقد بگردانم
وقتی که درهای حرم را خادمان بستند
احساس کردم سیزده شب توی زندانم
🔸شاعر: #مهدی_رحیمی
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالزهرایم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#با_موسی_بن_جعفر علیهماالسلام
#مرثیه_امام_کاظم علیهالسلام
#اشعار_کاظمی
#25_رجب
⚫️⚫️ #اشعاری_در_رثای_امام_موسی_بن_جعفر (علیهماالسلام)..
پر بسته بود و وقت پریدن توان نداشت
مرغی که بال داشت ولی آسمان نداشت
خو کرده بود با غم زندان خود ولی
دیگر توان صبر در آن آشیان نداشت
جز آه زخمهای دهن باز کردهاش
در چارچوب تنگ قفس هم زبان نداشت
آنقدر زخمی غل و زنجیر بود که
اندازه ی کشیدن یک آه جان نداشت
زیر لگد صداش به جایی نمیرسید
زیر لگد شکست و توان فغان نداشت
با تازیانه ساخت که دشنام نشنود
دیگر ولی تحمل زخم زبان نداشت
هر چند میزبان تنش تخته پاره شد
هر چند روی پل بدنش سایبان نداشت
دیگر تنش اسیر سم اسبها نشد
دیگر سرش به خانهی نیزه مکان نداشت
🔸بر زندانبان امام موسی بن جعفر علیهالسلام لعنت
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالزهرایم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#با_موسی_بن_جعفر علیهالسلام
#وضعیت_واتساپ_و_استوری
#اشعار_کاظمی
#25رجب
◾️ #صلوات_خاصه_ی_حضرت_امام_کاظم_علیه_السلام
➖ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ،
➖ الطَّاهِرِ الزَّكِيِّ،
➖ النُّورِ الْمُبِينِ،
➖ الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذىٰ فِيكَ.
➖ اللّٰهُمَّ وَكَما بَلَّغَ عَنْ آبائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَنَهْيِكَ،
➖ وَحَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ،
➖ وَكابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَالشِّدَّةِ فِيما كانَ يَلْقىٰ مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ،
➖ رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَأَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِمَّنْ أَطاعَكَ وَنَصَحَ لِعِبادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ.
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
.
.
#با_موسی_بن_جعفر علیهالسلام
#اشعار_کاظمی
#25رجب
همیشه سهم آب و نان ما چندین برابر بود
چرا که رزق ما از سفرهی موسیبنجعفر بود
اگر بابالحوائج خوانده میشد علتش این است؛
که با قلب شکسته مرهم دلهای مضطر بود
زن بدکار و بُشر حافی و مردان زندانبان
به لطف او برای هرکسی ایمان میّسر بود
عذاب شیعیان یا قعر زندان؟ انتخاب از او
به دوشش بار جرم دوستان تا روز محشر بود*
اسیری که تمام مدت آزادیاش تنها
زمان رفتن از زندان به یکزندان دیگر بود
امام مهربانِ مسلمین افطار هر روزش
به دست سندیبنشاهک ملعون کافَر بود
اگرچه عاقبت آزاد شد، اما همه دیدند
که بر یک تختهپاره در غل و زنجیر، پیکر بود
به یاد مادرش افتاد هرکس دید جسمش را
به او گفتند؛ "صارت کالخیال" از بس که لاغر بود
#مجتبی_خرسندی
* امام کاظم علیه السلام فرمودند:
«إنَّ الله عَزَّوَجَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَالله بِنَفْسِي»
📝 خداوند متعال بر شیعه غضب کرد و مرا بین جان خودم و آنان مخیّر فرمود؛ پس بهخدا قسم من با جان خودم شیعیان را حفظ کردم.
📚کافی، ج۱، ص۲۶۰
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#با_موسی_بن_جعفر علیهالسلام
#اشعار_کاظمی
#25رجب
🚩 السلام علیك یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِيدُ
السّلام عَلیَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ
وَظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ
ایران اگر یم است به هر جاش زیوری
مانده ست روی هر وجبش ازتو گوهری
خورشیداین زمین ز تو رونق گرفته چون
در هر دیار صاحب اولاد انوری
روشن دلیم ما همه با نور اهل تو
در آسمان دل، تو مه و شمس و اختری
سلطان رضا وفاطمه را عُشِّ اهل بیت
یعنی پدر برای دو خورشید کشوری
شیراز و مشهد و قم اگر درب جنتند
پس تو کلیددار بهشت مقرری
وقتی که صاحب سه در جنت است قم
بر این اساس مالک فردوس دیگری
از وقت خوردن نمک سفرهی رضات
گردیدهایم شیعه و هستیم حیدری
.
.
.
آقا روا نبود به قعر سجون روی
تا که شوی اسیر جفای ستمگری
مرضوض گشته ساق تو ودرد میکشی
از کندها و سلسلههایش مکدری
یک نانجیب آمد و زد بیهوا تو را
این صورت کبود تو شد ارث مادری
بااین همه جسارت و توهین روا نبود
تابوت تو دگر بشود تختهی دری
آقا درست درد زیادی کشیده ای
شکر خدا نبوده کنار تو خواهری
آقا نوشتهاند مقاتل کفن شدی
دیگر نیامده که تو هم پاره حنجری
حرف از عصاو نیزه و خنجر نیامده
دیگر ندیده دختر تو روی نی سری
در زیر گُل نهان شده جسم نزار تو
دیگر نرفت زیر سُم اسب، پیکری
#علی_مهدوی_نسب (عبدالمحسن)
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🆔 @abdolmohsen158
#با_موسی_بن_جعفر علیهالسلام
#اشعار_کاظمی
#25رجب
من و توسل به صحن و سرای موسی بن جعفر
سر ارادت نهادم بپای موسی بن جعفر
جهان هستی و جانش فدای نطق و بیانش
که لب گشاید به مدح و ثنای موسی بن جعفر
قسم به جان رضایش بکوش بهر رضایش
رضای حق را بجو در رضای موسی بن جعفر
به ذات حق کن توکل به سوی او بر توسل
که کل رحمت بود در عطای موسی بن جعفر
هزار خاقان و قیصر کم از غلام غلامش
هزار حاتم گدای گدای موسی بن جعفر
کلیم مدهوش طورش عصا به کف در حضورش
مسیح بیمار دارالشفای موسی بن جعفر
نه می دهم دل به طور و نه می کنم رو به سینا
که سینه ام گشته دارالولای موسی بن جعفر
عدوست مرهون فیضش به حیرت از کظم غیظش
کع فیض گیرد به غیظ از دعای موسی بن جعفر
کجا نیازم به درمان و یا به ناز طبیبان
که درد خواهم به شوق دوای موسی بن جعفر
ز عالمی پا کشیدم به کوی جانان رسیدم
ز ما سوی دل بریدم سوای موسی بن جعفر
نه عاشق خنده ی گل نه مستم از صوت بلبل
که خیزد از بند بندم نوای موسی بن جعفر
خوشم که صورت گذارم شبی به دیوار زندان
که بشنوم نغمه ی دلربای موسی بن جعفر
ز دیدگان اشک ریزد ندای العفو خیزد
دل سحر از طنین صدای موسی بن جعفر
به سجده آن جان جانان چنان شده نقش زندان
که گشته تن در نظر چون عبای موسی بن جعفر
ز خاندانش جدا شد به یاری دین فدا شد
الا که جان دو عالم فدای موسی بن جعفر
نگشت با آن غم دل ز دوست یک لحظه غافل
نبود زنجیر قاتل سزای موسی بن جعفر
خدا گواهی ز دردم چه می شود دفن گردم
به دامن تربت با صفای موسی بن جعفر
ز گریه بسته گلویم کجا روم با که گویم
که خون روان شد به زندان ز پای موسی بن جعفر
سیاه چال، آشیانه به کتف و گردن نشانه
غروبها تازیانه غذای موسی بن جعفر
چو باغبان در غم گل ز هجر و سنگینی غُل
خمیده گردیده قدّ رسای موسی بن جعفر
جنازه بر تخته ی در مشیّعش گشته مادر
فتاده زاری کنان در قفای موسی بن جعفر
سرشک غم آب و دانه شراره ی دل ترانه
خموش شد مخفیانه صدای موسی بن جعفر
رضا کند آه و زاری به موج غم گشته جاری
ز چشمه معصومه اشک عزای موسی بن جعفر
به سینه تا هست آهش به ناله تا هست سوزش
هماره «میثم» بگرید برای موسی بن جعفر
#حاج_غلامرضا_سازگار
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🆔 @raziolhossein
#با_موسی_بن_جعفر علیهالسلام
#اشعار_کاظمی
#25رجب
باز شد موقع افطار خدا رحم کند
من و سندی جفا کار خدا رحم کند
باز شلاق به دست آمده بر دیدارم
به من زار وگرفتار، خدا رحم کند
بین تاریکی این حبس دگر با سیلی
هر دو چشمم نشود تار خدا رحم کند
نوک شلاق که بر زخم رسد میسوزد
زخمهایم شده بسیار خدا رحم کند
کند و زنجیر و غل و سیلی و شلاق و لگد
یک تن و این همه آزار خدا رحم کند
تازه فهمیدم در کوی یهودی چه کشید
دختر حیدر کرار خدا رحم کند
یک محل پر زیهودی و همه خصم علی
چه شود عاقبت کار خدا رحم کند
دختران علی و چشم حرامی ای وای
به اباالفضل علمدار خدا رحم کند
(ظرف خاکستر یک عده هنوز آتش داشت
آتش افتاد به گلزار خدا رحم کند)
رفت بر بام زنی سنگ دل و سنگ به دست
بر سر زخمی دلدار خدا رحم کند
شب و روز است دعایم ،که پس از من نبرند
دخترم را سر بازار خدا رحم کند
#عبدالحسین
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🆔 @raziolhossein
#با_موسی_بن_جعفر علیهالسلام
#اشعار_کاظمی
#25رجب
آسمان را به روی تخته ی در می بردند
تاج سر بود که باید روی سر می بردند
سرو سامان همه بی سر و بی سامان بود
پا به یک سوی، سر از یک طرف آویزان بود
او درست است که یک همدم و غمخوار نداشت
بدنش روی دری بود که مسمار نداشت
جگرش پاره شده اما به دل تشت نریخت
عضو عضو بدنش هر طرف دشت نریخت
بود زندانی و در مجلس اغیار نرفت
همره اهل و عیالش سر بازار نرفت
کسی از دور به پیشانی او سنگ نزد
گرگ درنده به پیرهن او چنگ نزد
کنج زندان خبر از بزم می و جام نبود
دخترش ثانیه ای در ملاء عام نبود
سر سجاده و در حال سجودش نزدند
هر دو دستش به تنش بود و عمودش نزدند
تن او ماند روی خاک ولی چاک نشد
تیغ خونین شده با پیرهنش پاک نشد
بود مظلوم ولی هفت کفن داشت به تن
گریه میکرد به جسمی که نشد و غسل و کفن
#سعید_خرازی
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#با_موسی_بن_جعفر علیهماالسلام
#دو_خط_روضه
#اشعار_کاظمی
#25رجب
شبیه آينه ای که جلا نیاز ندارد
عزیز فاطمه مدح و ثنا نیاز ندارد
کسی که مرقد موسی بن جعفر است مطافش
به طوف کعبه و سعی و صفا نیاز ندارد
به ازدحام گدا نیست اعتبار کریمان
کریم دور و بر خود گدا نیاز ندارد
اگر کمی ز غبار قدوم او برسانند
شفای درد مریضان دوا نیاز ندارد
کلیم وقت غریبی ز بی کسی نهراسد
به گفتگوی کسی جز خدا نیاز ندارد
از اژدهای زنی با دعا فرشته بسازد
برای معجزه اصلا عصا نیاز ندارد
نبود در خور شأنش سیاه چال وگرنه
نفس کشیدن او که هوا نیاز ندارد
برای سفره افطار او که هست گرسنه
بس است سیلی قاتل غذا نیاز ندارد
بس است دوری از دخترش برای شکنجه
دگر شکنجه جلاد را نیاز ندارد
نظاره بر غل و زنجیر اگر که داشته باشد
به روضه خوانی شام بلا نیاز ندارد
کسی که خود ملک الموت را صدا زده یعنی
مسافر است، به زهر جفا نیاز ندارد
به تخته پاره و این چند تا غلام چه حاجت
بزرگ عرش به این چیزها نیاز ندارد
هزار شکر که چندین کفن رسید و رضا هم
زمان دفن پدر بوریا نیاز ندارد
😭😭
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🆔 @raziolhossein
#با_موسی_بن_جعفر علیهماالسلام
#دو_خط_روضه
#اشعار_کاظمی
#25رجب
ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی ابن جعفر
ای همه آزادگان را مقتدا موسی ابن جعفر
ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی
هم قدر را هم قضا را رهنما موسی ابن جعفر
با نگاه نافذت ای موسی آل محمد
شد عصا در دست موسی اژدها موسی ابن جعفر
در دل مطمورهها داری به فرمان الهی
حکمرانی بر سماوات العلی موسی ابن جعفر
کاظمینت از برای شیعیان و دوستانت
هم مدینه، هم نجف، هم کربلا موسی ابن جعفر
شب که تاریک است و تنهایی چراغ تو است با تو
حلقه زنجیر میخواند دعا موسی ابن جعفر
این عجب نبود که کوه و دشت و صحرا و بیابان
با تو گردد همنوا و همصدا موسی ابن جعفر
تا بود جانم به تن دست از ولایت بر ندارم
کز ولادت با تو بودم آشنا موسی ابن جعفر
ناز بر فیض مسیحا میکنم جایی که باشد
خاک درگاه تو بر دردم شفا موسی ابن جعفر
عضو عضوم گر ز هم گردد جدا صد بار بهتر
کز تو یک لحظه دلم گردد جدا موسی ابن جعفر
تربت و صحن و سرای تو است در شهر دل من
هر دلی بر تو است یک صحن و سرا موسی ابن جعفر
شُهرت بابالحوائج در امامان را تو داری
انس و جان آرند در کویت رجا موسی ابن جعفر
کل خلقت را دهی حاجت اگر آرند خلقت
بر درت پیوسته روی التجا موسی ابن جعفر
تو همان چشم خدای ذوالجلالی کز نگاهی
خلق عالم را کنی حاجت روا موسی ابن جعفر
دوست دارم کز دو چشم خویش در پای ضریحت
اشک ریزم بر تو هر صبح و مسا موسی ابن جعفر
دوست دارم گردنم در حلقة زنجیر باشد
تا کنم یاد از تن پاک تو یا موسی ابن جعفر
دوست دارم چون درختی بین آب و گل بمانم
تا بدانم با تو چون شد سالها موسی ابن جعفر
کُند بر پا، دست در زنجیر، اشکت در دو دیده
در دلت خون، بر لبت ذکر خدا موسی ابن جعفر
در دل تاریک زندان زیر ضرب تازیانه
بود خالی جای فرزندت رضا موسی ابن جعفر
کس نبود از هیفده دختر به بالای سر تو
تا بگرید بر تو و گیرد عزا موسی ابن جعفر
تو همای قله نوری و زندانت قفس شد
در قفس ماند از تو مشتی پر به جا موسی ابن جعفر
با کدامین جرم بعد از سالها حبس و شکنجه
سوخت قلب پاکت از زهر جفا موسی ابن جعفر
چون نگرید بر تو میثم ای همای وحی کآخر
گوشهی زندان بدادی جان و گردیدی رها موسی ابن جعفر
#حاج_غلامرضا_سازگار
😭😭
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🆔 @raziolhossein