eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
چه اضطراب و چه باکى زآفتاب قيامت که زير سايه اين خيمه کرده‌ايم اقامت شفيع گريه کنانش ائمه‌اند يکايک به اين دليل که جمع است در حسين امامت کسى که آه ندارد چه سود آه خجالت کسى که اشک ندارد چه سود اشک ندامت چه نعمتی است نشستن میان مجلس روضه که جبرییل در آنجا فکنده رحل اقامت کسى که بارعلم را به شانه‌اش نکشيده ست بعيد نيست بميرد به زير بار ملامت کسى که در پى کار حسين نيست, محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت ""کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید ز دوستی چه نشانی، زشیعگی چه علامت کسی که در کفنش تربت حسین ندارد چه خاک بر سر خود میکند به روز قیامت کسی که قبر حسین را ندید و رفت ز دنیا به نزد فاطمه ریزد ز دیده اشک ندامت"" به روز حشر که جمله فقير و کاسه بدستند خدا به زائر تو ميدهد مقام زعامت غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد برابرش نکنم با هزار تاج کرامت چه نابجاست به وصف شهادت تو شهادت چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی خدا قيامت خود را سند زده ست به نامت 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
امشب خبر ز عالم بالا رسیده است روشن ترین ستاره ی دنیا رسیده است این بار دوم است که شاعر نوشته است خورشید خانواده ی زهرا رسیده است دیروز نور شبّر و امروز هم به خاک نور شبیرحضرت مولا رسیده است در نیل غصه مانده بیا،مرده دل بیا موسی رسیده است،مسیحا رسیده است بیراهه رفته اید اگر اي رودهای اشک راهی شوید،حضرت دریا رسیده است دنبال کاروان ملائک پریده بود جا مانده بین راه دلم یا رسیده است؟ شوق دلم نه شوق شفا مثل فطرس است ميلش در آن هوا دو سه جرعه تنفس است در آن هوا که بوی خدا میرسد از آن در خانه ای که نور دعا میرسد از آن اطراف گاهواره ی طفلی که نیمه شب لالای جبرئیل خدا میرسد از آن در آن هوا که فاطمه در آن نفس کشید آنجا که عطر آل عبا میرسد از آن ما را دخیل بر پر قنداقه اش کنید قنداقه ای که شوق شفا میرسد از آن در پشت درب خانه ی زهرا نشسته ایم نجوای چند مرد گدا میرسد از آن این خانه ی علی ست پسردار گشته است آخر صدای گریه چرا میرسد از آن شاید صدای گریه ی...نه کودکانه نیست جز یا حسین زمزمه ی اهل خانه نیست دنیا به دام نام شريفش فتاده است دل نیست آن دلی که به او دل نداده است روشن شده است طبق روايات اهل بيت کار خداست؛ عشق به او بی اراده است هرکس سوار کشتی عشقش نمیشود سوگند میخورم که قیامت پیاده است ما رعیتیم رعیت باغ ولایتیم امشب شب تولد ارباب زاده است شیرین شده ست با قدمش کام اهل بیت هرچند این پسر نمک خانواده است معراج جبرئیل شبی بوده است که در پای گاهواره ی او سر نهاده است یک شب مرا مجاور گهواره اش کنید چون جبرئیل زائر گهواره اش کنید جز آب چشم آب حیاتی نخواستم جز شور اشک شهد نباتی نخواستم جز معرفت به ساحت خاک قدوم او من از خدای خود عرفاتی نخواستم تنها کرامت قفس عشق اوست او كه من از کسی مسیر نجاتی نخواستم یک شب که سخت تشنه شدم از خدا به جز گریه کنار نهر فراتی نخواستم بی حسّ عطر سیب شب جمعه ی حرم هرگز زیارت عتباتی نخواستم امشب مدینه آمده پا بوس کربلا امشب حسین آمده"حی علی العزا" آمد حسین و اوج تألّم شروع شد باران گریه جای تبسم شروع شد آمد حسین و از شب میلاد، روضه اش با گریه ی زنانه ی مردم شروع شد آمد حسین و در سر هر کمتر از جوئی عشق ری و حکومت گندم شروع شد آمد حسین و در دل دریایی علی با موج غصه هاش تلاطم شروع شد در ذهن مادرانه ی زهرا که از پدر از کربلا شنیده تجسم شروع شد در قتلگاه، دردل نیزه شکسته ها از حنجری بریده تکلم شروع شد از زیر نیزه ها بدنم را در آورید یک بوریا برای تن بی سر آورید 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
امشب زمین و آسمان دارد صفای دیگری قلب تمام عاشقان دارد جلای دیگری درحلقه افلاکیان باشد نوای دیگری آمد مگر در این جهان فرمانروای دیگری سرحلقه عشاق حق محبوب سرمد آمده یعنی حسین بن علی سبط محمد آمده -------------------- باد صبا آورده با خود ناف مشک ختن یا بوی جانبخش گل نسرین و عطر یاسمن این نفحه میباشدمگراز یوسف گل پیرهن کامشب رها گردد دگر، یعقوب از بیت الحزن چون بوی این گل روضه رضوان کجا دارد سراغ؟ گردیده خیره سوی او، چشم همه گل‌های باغ -------------------- زیبا گلی در گلشن هستی شکوفا گشته است امشب زمین چون روضه‌ی رضوان مصفّا گشته است لعل لب قدوسیان، مانند گل وا گشته است پرونده ی آزادی فطرس هم امضا گشته است چشم تمنا هر کسی، امشب به داور دوخته تا حق به او احسان کند چون فطرس پر سوخته -------------------- امشب به زهرا و علی، داده خدا خیر التّحف جاریست سیل تهنیت بر مصطفی از هر طرف همراه جبریل امین خیل ملائک صف به صف حوران و غلمان از جنان، آیند با شور و شعف هر یک به کف یک دسته گل با لعل خندان آمده از بهر دیدار رخ تابان جانان آمده -------------------- چون جلوه گرشد روی او، عرش خدا پرنورشد موسی مگرآمد ز ره، که عالم همه چون طور شد قلب تمام انبیاء، غرق نشاط و شور شد هر عاشق دلباخته چون مصطفی مسرور شد تابید و الشمس الضحی، از لطف رب العالمین ماهی که از نور رخش، شد خلقت خلد برین ------------------- از مقدم نورانی سبط النبیّ ی المصطفی امشب همه بگرفته جا، در سایه‌ی لطف خدا ظلمت دگر رفت از میان از نور مصباح الهدی گهواره جنبانش شود، پیک امین کبریا آمد شهنشاهی که از، او هست درهرجا سخن فرمود پیغمبر: منم از او و او باشد زمن ------------------- آمد حسین بن علی، محبوب ما کان و یکون سوم وصیّ مصطفی هم مَظهر بی‌چند وچون هم مُظهر امر خدا، هم شاهد غیب مصون هم پیشتاز قافله، در عرصه شمشیر و خون آری شهی آمد که کل ماخلق مدیون اوست گر نخل دین احمدی بگرفته پا، از خون اوست ------------------- ای زینت عرش خدا، نام نکویت یا حسین وی جسم و جان عاشقان زنده ز بویت یا حسین کی قسمت ما می‌شود که آییم سویت یا حسین وی توتیای دیده ما خاک کویت یا حسین نام تو و کرببلا، برده قرار از ما، همه زهرا برایت گریه کرد، قربان اشک فاطمه ------------------- از ابتدای خلقت خود دل به تو بستم حسین وز باده ی عشق و تولای تو سرمستم حسین من هر چه هستم از تو ای آرام جان هستم حسین جان علی اکبر مکش از دامنت دستم حسین ای شمع جمع انجمن پروانه‌ات هستم حسین من "ملتجی" هستم به تو دیوانه‌ات هستم حسین 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
خاكم ولي به دست گدا آسمان بده دل مرده ام كمي به من مرده جان بده داغ تو اعظم است چرا جان نميدهم قلب مرا براي غم خود تكان بده زخم تنت زيادتر از گريه هاي ماست ما را براي گريه بر اين غم زمان بده گر چه هميشه زحمت ما را كشيده اي ما را به زير سايه ي پرچم امان بده با گفتن حسين زبان باز كرده ام در تنگي لحد به غلامت زبان بده داري هزار و نهصد و پنجاه زخم ، آه خود را به زير تيغ به خواهر نشان بده از روي تل به قتلگهت ميكند نگاه دارد ز دست ميرود او را توان بده هنگام رفتن است ولي بي برادرش پشت سرش ز حنجره ي خود اذان بده... 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
🚩 توسل به سیدالشهدا و روضه‌ی آن حضرت صلوات‌الله‌علیه خاكم ولي به دست گدا آسمان بده دل مرده‌ام كمي به من مرده جان بده داغ تو اعظم است چرا جان نميدهم قلب مرا براي غم خود تكان بده زخم تنت زيادتر از گريه هاي ماست ما را براي گريه بر اين غم زمان بده گر چه هميشه زحمت ما را كشيده اي ما را به زير سايه ي پرچم امان بده با گفتن حسين زبان باز كرده ام در تنگي لحد به غلامت زبان بده داري هزار و نهصد و پنجاه زخم ، آه خود را به زير تيغ به خواهر نشان بده از روي تل به قتلگهت ميكند نگاه دارد ز دست ميرود او را توان بده هنگام رفتن است ولي بي برادرش پشت سرش ز حنجره ي خود اذان بده... 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
◾️ آجَرَكَ يا بَقيَّةَ اللّه من، دو ماهی به دلم حسين، فرمانفرماست در مُصَلّای دلم مجلس ِ روضه، برپاست هست در مجلس ِ دل، بلندگو از اخلاص پاکیِ باطن مجلس، ز همین رو پیداست کفشداریّ ِ دلم هست به دستِ اخلاق چای‌ْریزِ جلسه، اَدَب، سِرِشک و تقواست خادم ِ مجلس دل، بر درِ دل هست ايمان که حُسینیّه حسابش ز يزيديّه جداست پیشْ‌منبر بُوَد آوای " بِنَفْسي اَنتَ... " منبرِ مجلس ِ دل‌، کارِ خیال و نجواست روضه‌خوان، عاطفه و زمزمه و احساس است سینه‌ زنهای دلم نم نم ِ اندوه و بُکاست شبِ اوّل، دلم آواره ی مُسلم باشد همدم ِ او به لبم: "حسین‌جان! کوفه میا" ست قافله می‌رسد از راه، " اَعوذُ بِاللّه... " شب دوّم به دلم حُزن و غم ِ کرب‌وبلاست شب سوّم دلِ من، کُنج خرابه باشد پیش چشمانِ دلم یک‌سر و یک‌طشتِ‌طلاست شبِ بعد است دلم مجلس ِ حُرّ و توبه... به لبِ مجلسم " اَستَغْفِرُ اللّه "، نواست شب پنجم به دلم درد و غم ِ گودال است ششمین شب به لبم روضه‌ی قاسم، اَحلاست‌ شب هفتم به دلم روضه‌ی ششماهه بُوَد با تلظّیّ ِ علی، نَمْ نَم ِ اشکم دریاست هشتمین شب، دلِ من، مثلِ علیّ اكبر... قِطعه قِطعه شود از غُصّه و اِرباً ارباست نهمین شب بُوَد آوای دلم " یا عبّاس! " روضه‌ی دستِ قَلَمْ گشته و مَشکِ سقّاست در حسینیّه‌ی دل در شب آخر، غوغاست از شب اوّل روضه، دلِ من، عاشوراست دل بسوزد ز غم حضرت زینب به وداعـ... شب آخر به دلم ناله‌ی " مَهلاً مَهلا... "ست می‌رسد کار به آنجا که سرِ هجده تن... از عزيزانِ عزيزانِ خدا بر نی‌هاست آخرِ مجلس دل، سفره‌ی اطعام بپاست بعدِ روضه، به فَرَج، نوبت اِکثار دعاست بهترینْ جای فَرَج‌خواهی و مهدی‌خواهی... بعدِ گرییدنِ چشم از عطش ِ خون خداست یک خروجیست خروجیّ ِ دو ماه از روضه: " دل به دنبال وليّ ِ عصر گردد رو راست " داشت هفتاد و دوتن، حسین، جان برکف‌ویار مهدیِ فاطمه امّا به خدا که تنهاست... " عَجَّلَ اللّهُ تَعالیَ فَرَجَ مَهدینا " گوش‌کُن گوش‌کُن این حاجتِ قلبِ زهراست! جمعه ۷ مرداد ۱۴۰۱ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ در بساط ما بجز غم نیست، از ما غم بخر خوب‌و‌بد فرقی ندارد پیش تو، درهم بخر اهل تو هستیم، اهل کم‌فروشی نیستیم ما زیاد آورده‌ایم، اما تو از ما کم بخر... دم به دم از داغ تو دم می‌زنیم و دلخوشیم لطف کن از این همه اندازه‌ی یک‌دم بخر جنس نامرغوب در هرحالتی بی‌مشتری‌ست جنس خوبی نیستیم، اما تو ما را هم بخر چشم ما دریا به دریا در غم تو گریه کرد تو از این دریای بی‌پایان ما نم‌نم بخر هرکسی در جمع خوبان می‌رود از خوب‌هاست ما سگ کهف شما هستیم، ما را هم بخر ما اگر اهل شما باشیم آدم می‌شویم پس تو ما را لااقل اهلی کن و آدم بخر مادرم شوق محرم را به من آموخته است اول این ماه می‌گوید؛ "برو پرچم بخر..." 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Yaqoote_sorkh
◾️ کجا شیرین‌تر از این غم در عالم می‌شود پیدا که شادی‌های عالم در همین غم می‌شود پیدا همین که تکیه برپا می‌شود با رخت خون‌آلود هوای روضه در عرش معظم می‌شود پیدا خدا مرثیه‌خوان است و ملائک مستمع هستند در آن بزمی که حتی مثل آن کم می‌شود پیدا هوای شهر رنگ عشق می‌گیرد به خود، وقتی که روی سردر هر خانه پرچم می‌شود پیدا گناهان تمام عمر او بخشیده خواهد شد همین که کنج چشمی اشک نم‌نم می‌شود پیدا حسین بن علی فیض وسیع حضرت حق است که در اطراف او هرجور آدم می‌شود پیدا مگر اعجاز جز این است که با نام این آقا میان چشم‌های ما دو زمزم می‌شود پیدا هوای گریه کردن دارم و دل‌تنگ بارانم مسیر روضه از این بین کم‌کم می‌شود پیدا غمی کهنه دلم را می‌فشارد هر زمانی که هلال تازه‌ی ماه محرم می‌شود پیدا ... 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Yaqoote_sorkh
در راه دین ؛ راه خدا ؛ راه عمو جانش جان داد ؛ جان بچه های ما به قربانش دستی که آویزان شود از پوست می لرزد ما را مدینه می برد با دست لرزانش دست حسین بن علی با زحمت بسیار خون لخته ها را می گرفت از روی دندانش وقتی در آغوش امام عصر خود جان داد نقش تبسم بود بر لب های عطشانش روی تن غرق به خونش راه افتادند تکبیر گویان دشمنان نامسلمانش پیش نگاه اهل خیمه عصر عاشورا می رفت زیر سم مرکب جسم عریانش بستند با دستار عبدالله دستان را وای از دل بی تاب خواهرهای گریانش روشن کند مانند ماهی از سر نیزه شب های تار نجمه را چشم درخشانش 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
◾️ نجوای سوزناک شب عاشورا امشب شب قتل حسين، سلطان خوبان است زينب پريشان است فردا زمين کربلا از خون گلستان است زينب پريشان است امشب علمدار حسين دارد نگهباني آن حيدر ثاني فردا تن بي‌دست او اندر بيابان است زينب پريشان است امشب به روي سينة مادر بود اصغر آن طفل خوش‌منظر فردا ز تير حرمله مهمان جانان است زينب پريشان است امشب بود قاسم ميان خيمه‌گه شادان از خواندن قرآن فردا ز مَرکَب سرنگون اين سرو بستان است زينب پريشان است امشب گُلان مصطفي از تشنگي بي‌تاب در گفتگوي آب فردا روان از ديدگان اشک يتيمان است زينب پريشان است 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ اي تير بلا شيشه ي جان را تو شكستي وي پيك اجل قلب جهان را تو شكستي چشمم به رهت بود ,رسيدي به سراغم آيينه ي آيين زمان را تو شكستي داغ علي اكبر به دمت گشته نشانه خون گريه نما,چون كه نشان را تو شكستي از بوسه گه فاطمه تقبيل نمودي گنجينه ي اسرار نهان را تو شكستي قلبي كه بود قلب همه عالم امكان كاشانه به خود كردي و آن را تو شكستي آن لحظه كه اندر دل من جاي گرفتي يكباره دل عالميان را تو شكستي از ناي دلم نغمه ي يا فاطمه خيزد آخر به گلو بغض فغان را تو شكستي تيري چو تو بر سجده گه سر سپهم خورد پيشاني آن يار جوان را تو شكستي بر اصغر من نيز از اين تير زد اعدا زآن قلب رباب نگران را تو شكستي زآن حنجر و زآن سجده گه وزين دل پر سوز فرياد,كه پيمانه ي جان را تو شكستي 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ یکی گفت با گریه این جسم کیست بهم خورده با رمل صحرا یکیست یکی گفت از بس بهم ریخته تکانش مده قابل دفن نیست یکی گفت سر نه لباسش کجاست چرا بند بند تن از هم جداست یکی گفت این زخم های هلال گمانم که جای سم اسب هاست بزرگ قبیله گلو را که دید عبای خودش روی حنجرکشید صدا زد به والله بد کشتنش گلو را نباید به ضربه برید 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
آه ، ای بی کفنِ کرببلا وای‌حسین تنت اینجاست سرت رفته کجا وای‌حسین خاک عالم به سرم خاک نکردند تو را خاک آلود تنت گشته رها وای‌حسین آنقدر  دور تو شمشیر و سنان ریخته است شده گودال تو چون کوه منا وای‌حسین پدرت از زرهِ قیمتی عَمْر گذشت از لباست نگذشتند چرا وای‌حسین چادر سوخته ای دارم اگر بگذارند میکشم بر تن تو جای عبا وای‌حسین روز جمعه نه ، تو را روز دوشنبه کشتند قاتل مادرمان کشت تو را وای‌حسین هرکجا مادر تو بوسه زده نیزه زدند جایی یک بوسه نداری به خدا وای‌حسین قطعه قطعه شدی و بعد از آن ذبح شدی قتلِ صبرت به خدا کُشت مرا وای‌حسین تو کریمی غم انگشتریت را نخورم بگو انگشت تو افتاده کجا وای‌حسین من که یک عمر فقط با تو سفر می رفتم حال با شمر روم شام بلا وای‌حسین کعب نی میخورم اما چه کنم این نامرد؟ بین مردم نبرد اسم مرا وای‌حسین روی نی حرف بزن ، آیه بخوان ، کاری کن نشود خواهرت انگشت‌نما وای‌حسین 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
حسین من مگر کفن نداره واویلا واویلا پیروهن کهنه به تن نداره واویلا واویلا زمزمه ی حسین حسین گواه است واویلا واویلا فاطمه در گودی قتلگاه است واویلا واویلا پشت حسین بن علی تا شده واویلا واویلا پای عدو به خیمه ها وا شده واویلا واویلا پشت یل لشکر من به خاک است واویلا واویلا حساب کودکان خیمه پاک است واویلا واویلا آب بر اولاد علی حرام است واویلا واویلا کار علی اصغرم تمام است واویلا واویلا 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
شاعر نشست و مثنویش را مرور کرد از بیتها و قافیه هایش عبور کرد حس کرد لحن واژه نفسگیر می شود و شعر در کشاکش آن پیر میشود هر چه نوشت کاغذ خیسش توان نداشت گویی قلم به دلهره افتاده، جان نداشت سردرگم تلاقی غم بود و داستان.... کم کم به سر رسید و نیزه و فریاد و بعد از آن... میدید بین معرکه دریای تشنه را سرو به خون نشسته تنهای تشنه را مانند پیر مرثیه خوان دم گرفت و سوخت در اوج مصرعی دم ماتم گرفت و سوخت کشتی شکست خورده طوفان کربلا در خاک و خون فتاده به میدان کربلا میدید حق روضه بدین سان ادا نشد هر چه سرود ذره ای از کربلا نشد آخر نشست و سر به گریبان کشید و بعد... اندوه را به صحن بیابان  کشید و بعد... تلخیصی از شراره طوفان گرفت و خواند ابیات شعر مقبل کاشان گرفت و خواند نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ... و شعر گلگون شد اگر غلط نکنم....شاعری که مجنون شد... هنوز بر سر طبعش تب سرودن داشت و زخم کهنه این غم سر گشودن داشت نوشت، راوی این قصه های درد بیا یگانه منجی دنیا، بزرگ مرد بیا به بزم خسته این چشمهای بارانی رسیده موقع اینکه شکوفه افشانی شناسنامه هستی و آفتاب یقین شکوه نام بلند تو اعتبار زمین به جان خسته ی این بی پناه مردم شهر به نامه عمل پر گناه مردم شهر در این سیاهه تردید و عصر اضمحلال فرو فتاده به ویل غم و قصور و ملال در این زمانه که حق کنج خانه در قفس است به جان مادرت این زخم ملحدانه بس است تمام مقصد امّن یُجیب‌ها برگرد و چاره جگر بی شکیبها برگرد 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ خطاب به وجود مبارک امام زمان أرواحنافداه ای که در صبح و مساء بسیار گریه می‌کنی روز و شب از غصه صدها بار گریه می کنی نوکرت یک عمر از درد تو غافل شد ولی او همین که می شود بیمار گریه می کنی دشمنت که جای خود، وقتی که یک شیعه تورا با جسارت می کند انکار گریه می کنی وای از من!چون گناهی می کنم غمها همه می شود روی دلت آوار گریه می کنی من تو را نشناختم وقتی کنارم رد شدی این چنین در موقع دیدار گریه می کنی خواب بر چشمت نمی آید به یاد عمه ها تا سحر هر شب تویی بیدار گریه می کنی یازده قرن از دوچشمت می چکد خون جای اشک یاد رقص و طعنه و آزار گریه می کنی در محرم وَ صفر نه، در تمام طول سال روضه ها می خوانی از بازار گریه می کنی بین روضه می زنی فریاد: وای از سنگ بام شد گذر از کوچه ها دشوار گریه می کنی خورد روی سینه ی یک نازدانه کعب نی باز یاد سینه و مسمار گریه می‌کنی (عبدالمحسن) 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
اربعین2_5906979280805430882.mp3
3.64M
بزا برم به بالای تل خاک غم بزا برم به خاک غم دوباره ای برادر،برات بگیرم دم از غمی که دیدم، چقد شد خم... میره، اون لحظه عجیب مقتل مگه یادم میرم دیدم شدی، غریب مقتل مگه یادم میره خوردی زمین،تو شیب مقتل مگه یادم میره شری که ، اینجا بپا کرد مگه یادم میره باچکمه هاش رو سینه جا کرد مگه یادم میره چند ضربه زد، سرُ جدا کرد مگه یادم میره مُردم سَره مگه یادم میره نامحرما میدادن آزار مگه یادم میره بود روی چِشِ مگه یادم میره گریم گرفت وسط مردم مگه یادم میره سوخت چادرم،بجای مگه یادم میره اون شبی که شد گم مگه یادم میره روی سرش، جای مگه یادم میره سنگش زد اون، مگه یادم میره خودت که بودی حسین.... مارو وارد بزم شراب کردن چش چرون یه عده از یه طرف، وارد رباب وارد ، ، حسین... 😭😭 🔘 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ ای سرِ انور که رشکِ آفتابِ خاوری ازچه خونینی، چرا پرخاک و پر خاکستری میهمان را هیچ کس ناداده جا اندر تنور این ستم هرگز نکرده، کافری بر کافری ای پناه عالمین اندر همه عالم نبود غیر خولی میهمان داری برایت دیگری بودم آن دم بر سرِ نعشت که آمد با سنان تا کند دستت جدا، در دست بودش خنجری خواستم تا دستت ای مادر نهم بر چشمِ خویش نه تورا انگشت بر جا بود و نه انگشتری تو در اینجا خفته، زینب را به گردن ریسمان در چنین حالی چرا غافل زحالِ خواهری 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
با غصه های آل عبا گریه می کنی در اوج روضه های عزا گریه می کنی ما با گناه اشک تو را در می آوریم از سوز بی وفایی ما گریه می کنی ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما می آیی و بدون صدا گریه می کنی «گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه» در مشهد امام رضا گریه می کنی بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا بر داغ سید الشهدا گریه می کنی این روزها به حال دل زینب اسیر در ماجرای شام بلا گریه می کنی بر رأس های رفته به بالای نیزه ها با خیزران و طشت طلا گریه می کنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عبا گریه می کنی 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
فاطمه! مادر سادات! چه آمد به‌سرت؟ شامیان عید گرفتند به‌قتل پسرت سنگ و خاکستر و دشنام و کف و زخم زبان کوچه ‌کوچه شده مزد زحمات پدرت بوسه از دور به پیشانی بشکسته بزن اگر افتد به سر پاکِ حسینت نظرت شانه بر گیسوی زینب بزن و اشک بریز گر به دروازۀ ساعات بیفتد گذرت دیگر از چوب و لب خشک نگویم سخنی بیش از این نیست روا تا که بسوزد جگرت زینب و گیسوی خونین؛ به خدا حق داری عوض اشک اگر خون رود از چشم ترت چون مه نیمه درخشد به کنار خورشید سر عباس که خود هست حسین دگرت مادر زینب! از زینب مظلومه بپرس دخترم! در ملاء عام چه آمد به سرت؟ یا محمّد بنگر حق ذوی‌ القربی را کشت اولاد تو را امت بیدادگرت "میثم!" از بس سخن از سوز جگر می‌گویی شعر تو در نفس سوخته گشته شررت 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
اگرچه معصیتم پیش تو خرابم کرد ولی نگاه تو از لطف انتخابم کرد بگیر دست مرا جان تو کم آوردم به هرکه رو زده ام غیر تو جوابم کرد بیا به مجلس ما..سر بزن به ما آقا بیا که داغ فراقت ز غصه آبم کرد تورا به فاطمه دادم قسم،گره وا شد گناه بودم و لطف شما ثوابم کرد به لطف حضرت زهرا،منم غلام علی نگاه مادر تو عبد بوترابم کرد گریز شعر چه بهتر به کربلا برود که گریه های زنی در حرم کبابم کرد رباب ناله زنان پای نیزه ی خورشید به گریه گفت که مادر غم تو آبم کرد تو بر فراز نی و حرمله به من خندید به طعنه و به کنایه مدام عذابم کرد 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ السلام علیك یا صاحب الزمان ای زائر پیاده ی جدم به کربلا! در هر قدم برای ظهورم بخوان دعا! با همرهان ز غصه ی صاحب زمان بگو! عجِّل لِسیّدی فرجَه را ز جان بگو! بیش از هزار و یکصد و هشتاد و شش بهار در من شده مصائب اجدادم آشکار! خواهید اگر که گریه بر اجداد من کنید در ذکر هر مصیبتتان یاد من کنید! امروز جای مادر در پشت در منم! آن ریسمان به گردن جای پدر منم! آری منم همان که شد از زهر، چهره زرد! از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد! آن کشته ی فتاده به هامون دگر منم! وآن صید دست و پا زده در خون دگر منم! باور نمی کنید منم شاه کم سپاه؟! من جای جد خویش فتادم به قتلگاه! دیدند هر مصیبتی آن یازده امام امروز می رسد همه بر من علی الدوام! گفتم زیاد بهر ظهورم دعا کنید! ای شیعیان به گفته ی من اعتنا کنید! 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
ای شمر بده مهلت یک دم منِ محزون را تا بارِ دگر بینم دیدارِ عزیزان را ای شمر بده انصاف، از بهرِ خدا برگو بی‌کس بگذارم من، این نعشِ شهیدان را ای شاهِ نجف بنگر، برحالِ منِ مضطر کاین ظلم وستم گستر، بگرفت گریبان را ای عمّهٔ غم دیده، بانوی ستم دیده برگو که چرا کشتند بابِ من محزون را خواهم زدلِ پرخون، زآن گونه کشم آهی کز آتشِ آهِ من سوزد همه کیوان را کو اکبر وکو اصغر، ای عمّهٔ غم پرور برکش تو مرا دربر، بنواز تن وجان را خاکِ سیه‌ام برسر، زین قومِ ستم گستر کردند اسیر از کین، ما جمله غریبان را ای شمر بکن رحمی، برعترتِ پیغمبر بگذار به حالِ خود، ما بی‌کس ویلان را ای شاهِ غضنفرفر، برحالِ «نظر» بنگر گشته است زجان ودل، مدّاح شهیدان را 📚 پی‌نوشت: ۱. برخی از ابیات این نوحه را در روضهٔ شیخ عبدالحسین واعظ خراسانی شنیدم واین دلیل شهرتِ این نوحه درمیان روضه خوان‌های قدیم است ۲. بیاض نوحه، نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ مجلس شورای اسلامی بشمارهٔ ۱۸۸۷۰/۲،فریم ۳۳ 🔆کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
1️⃣ بند اول ای سمت نوکری‌ات، شرف و عزت و فخر همه ای به تمنای غمت، به لبِ اهل وِلا زمزمه ذاکر و مداح توام، نظری ای پسر فاطمه گرچه تو را نوکر ناقابلم نوکری‌ات داده صفا بر دلم یا حسین، یا حسین یا حسین، یا حسین 2️⃣ بند دوم تا که بسوزم همه را همه‌جا سوز درونم بده پاکی و تقوا و صفا، به درون و به برونم بده سینه‌ام افروخته کن زعنایت دل خونم بده عشق تو سرمایه فردای من گر تو قبولم نکنی وای من یا حسین، یا حسین یا حسین، یا حسین 3️⃣ بند سوم ای پدر و مادر من به فدای لب عطشان تو نیزه و شمشیر و سنان، کفن پیکر عریان تو بر سر نی جلوه‌کنان سر همچون مه تابان تو مرا مران مرا مران از درت به پهلوی شکسته مادرت یا حسین، یا حسین یا حسین، یا حسین 4️⃣ بند چهارم سوز بده بر سخنم، به دل سوخته خواهرت تا که بگویم سخن از تن صدچاک علی‌اکبرت ناله زنم یاد کنم زلب خشک علی‌اصغرت گوهر اشکم شده ایثار تو گریه کنم یاد علمدار تو یا حسین، یا حسین یا حسین، یا حسین 5️⃣ بند پنجم شعله دل جای نوا همه شب سر کشد از نای من ناله برآید همه دم به سما از همه اعضای من از چه جدا شد ز بدن لب عطشان سر آقای من شسسته شد از خون رخ مولای من وای من و وای من و وای من یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین 6️⃣ بند ششم گریه بر آن کشته کنم که بر او ارض و سما گریه کرد مادر و جد و پدرش به نهان و به مَلا گریه کرد بر تن صدپاره او پسرش روح خدا گریه کرد پیروی از روح خدا می‌کنم یاد حسین و شهدا می‌کنم یا حسین، یا حسین یا حسین، یا حسین 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ ...روزِ عاشورا به هنگامِ وداع آسمان بنمود طرحی اختراع آن زمان کان سرور و سلطانِ عشق یکّه تازِ عرصهٔ میدانِ عشق شد روانه از میانِ رزمگاه با دلی پرخون به سمتِ خیمه گاه خواست از اهلِ حرم، شه پیرهن بود اورا در چنین حالی کفن خواهرش زینب به صد سوز و تعب گفت با آن مظهرِ الطافِ رب کای شهِ کونین، فخرِ عالَمین نورِ چشمِ حضرتِ زهرا حسین زین کهن جامه چه داری در نظر کافکنی هر لحظه بر جانم شرر کی روا باشد تو ای گل پیرهن کاین کهن جامه چنین پوشی به تن گفت ای خواهر چو من گردم شهید نوبتِ جانبازیِ من چون رسید می کنند این اشقیا عریان تنم کو بماند بر تن این پیراهنم الغرض پوشید شه آن جامه را سوخت از غم دفتر و هم خامه را وقتِ میدان رفتنش آمد فراز نوبتِ جانبازی شاه است باز موسمِ تفریقِ جان آمد زتن وقتِ دوریّ روان شد از بدن خواست چون سلطان دین گردد سوار روز بر اهلِ حرم شد شامِ تار آن زنان و دختران بر دورِ وی چون بناتُ النّعش بر گردِ جُدی قدسیان حیران به حالِ آن جناب سر به سر لاهوتیان در التهاب پس گرفتش زینب بیدل رکاب شد سوار آن خسروِ عالی جناب عشق گفتا وقتِ جانبازی رسید العجل کاین خوشترین بازی رسید عقل گفتا اینکه در تاب وتب است دختر زهرا و نامش زینب است عشق گفتا درگذر از ما سِوا آنچه جز معشوق، عاشق راست لا عقل گفتا کاین زنان و کودکان کاین چنین خوارند در چشمِ خسان جملگی ذرّیّهٔ پیغمبرند نورِ چشمانِ بتولِ اطهرند عشق گفتا بایدت از سر گذشت هر چه جز معشوق از یک سر گذشت عقل گفتا کاین سر و سامان گذشت حبّ محبوبِ خدا بس دلکش است عشق گفتا این همه باشد حجاب بی حجاب اندر رهِ جانان شتاب 📚 مثنوی سرّ البلاء، میرزا حسینعلی خان واعظ ملقّب به سلطان المحققین، چاپ سنگی، ص۱۳۵و۱۳۶ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar