eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
ج04_الإمام‌الحسين‌عليه‌السلام‌وأصحابه_شیخ‌فضل‌علی‌قزوینی.pdf
8.97M
🌿 کتاب پیرامون حضرت سیدالشهدا و اصحاب‌شان علیهم‌السلام، باعنوان: ➖ پیشنهاد دانلود به پژوهشگران و طلبه‌ها و اهل‌منبر ➖ دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام 🔘 مؤلف: 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 مهمان‌سرای گریه و ماتم شده دلم/بهر جلوس عشق فراهم شده دلم ما را که یا مجیر و اجرنا عوض نکرد/دلتنگ روضه‌های محرم شده دلم 🔘 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
خاكم ولي به دست گدا آسمان بده دل مرده ام كمي به من مرده جان بده داغ تو اعظم است چرا جان نميدهم قلب مرا براي غم خود تكان بده زخم تنت زيادتر از گريه هاي ماست ما را براي گريه بر اين غم زمان بده گر چه هميشه زحمت ما را كشيده اي ما را به زير سايه ي پرچم امان بده با گفتن حسين زبان باز كرده ام در تنگي لحد به غلامت زبان بده داري هزار و نهصد و پنجاه زخم ، آه خود را به زير تيغ به خواهر نشان بده از روي تل به قتلگهت ميكند نگاه دارد ز دست ميرود او را توان بده هنگام رفتن است ولي بي برادرش پشت سرش ز حنجره ي خود اذان بده... 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 السلام علیك یا علی‌بن‌موسی‌الرضاالمرتضی ➖ شب‌جمعه، ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳شمسی رسیدم تا حرم گویی کسی می‌گفت در گوشم بیا ای خسته از دنیا که من باز است آغوشم سلیمانا بیا بردار بار از شانه‌ی موری مرا باری‌ست از غم‌ها که سنگین است بر دوشم کجا پیدا کنم دیگر شراب از این طهوراتر؟ بهشت اینجاست اینجایی که دارم چای می‌نوشم بجز دامان تو دستانم از هر ثروتی خالیست مکن ای شاه در تنهایی محشر فراموشم 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
35.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿 کلیپی قدیمی از: ياسين الرميثي واسمه الكامل: ياسين الحاج خضير جبر العبيدي. ➖ وُلد في عام ۱۹۲۹م، في مدينة الرميثة، وتُوفي في ۲۵ فبراير ۲۰۰۵م، وهو رادود عراقي، ومن أشهر قصائده: «يا حسين بضمايرنه». ➖ کلیپ قدیمی، مربوط به‌حدود ۳۰ سال قبل 📥 شرح‌حال ایشان رو، 👈🏼 در اینجا ببینید 📥 درباره‌ی این‌شاهکار صوتی و شعری، 👈🏼 اینجا رو کلیک کنید 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
ای شمر بده مهلت یک دم منِ محزون را تا بارِ دگر بینم دیدارِ عزیزان را ای شمر بده انصاف، از بهرِ خدا برگو بی‌کس بگذارم من، این نعشِ شهیدان را ای شاهِ نجف بنگر، برحالِ منِ مضطر کاین ظلم وستم گستر، بگرفت گریبان را ای عمّهٔ غم دیده، بانوی ستم دیده برگو که چرا کشتند بابِ من محزون را خواهم زدلِ پرخون، زآن گونه کشم آهی کز آتشِ آهِ من سوزد همه کیوان را کو اکبر وکو اصغر، ای عمّهٔ غم پرور برکش تو مرا دربر، بنواز تن وجان را خاکِ سیه‌ام برسر، زین قومِ ستم گستر کردند اسیر از کین، ما جمله غریبان را ای شمر بکن رحمی، برعترتِ پیغمبر بگذار به حالِ خود، ما بی‌کس ویلان را ای شاهِ غضنفرفر، برحالِ «نظر» بنگر گشته است زجان ودل، مدّاح شهیدان را 📚 پی‌نوشت: ۱. برخی از ابیات این نوحه را در روضهٔ شیخ عبدالحسین واعظ خراسانی شنیدم واین دلیل شهرتِ این نوحه درمیان روضه خوان‌های قدیم است ۲. بیاض نوحه، نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ مجلس شورای اسلامی بشمارهٔ ۱۸۸۷۰/۲،فریم ۳۳ 🔆کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ ...روزِ عاشورا به هنگامِ وداع آسمان بنمود طرحی اختراع آن زمان کان سرور و سلطانِ عشق یکّه تازِ عرصهٔ میدانِ عشق شد روانه از میانِ رزمگاه با دلی پرخون به سمتِ خیمه گاه خواست از اهلِ حرم، شه پیرهن بود اورا در چنین حالی کفن خواهرش زینب به صد سوز و تعب گفت با آن مظهرِ الطافِ رب کای شهِ کونین، فخرِ عالَمین نورِ چشمِ حضرتِ زهرا حسین زین کهن جامه چه داری در نظر کافکنی هر لحظه بر جانم شرر کی روا باشد تو ای گل پیرهن کاین کهن جامه چنین پوشی به تن گفت ای خواهر چو من گردم شهید نوبتِ جانبازیِ من چون رسید می کنند این اشقیا عریان تنم کو بماند بر تن این پیراهنم الغرض پوشید شه آن جامه را سوخت از غم دفتر و هم خامه را وقتِ میدان رفتنش آمد فراز نوبتِ جانبازی شاه است باز موسمِ تفریقِ جان آمد زتن وقتِ دوریّ روان شد از بدن خواست چون سلطان دین گردد سوار روز بر اهلِ حرم شد شامِ تار آن زنان و دختران بر دورِ وی چون بناتُ النّعش بر گردِ جُدی قدسیان حیران به حالِ آن جناب سر به سر لاهوتیان در التهاب پس گرفتش زینب بیدل رکاب شد سوار آن خسروِ عالی جناب عشق گفتا وقتِ جانبازی رسید العجل کاین خوشترین بازی رسید عقل گفتا اینکه در تاب وتب است دختر زهرا و نامش زینب است عشق گفتا درگذر از ما سِوا آنچه جز معشوق، عاشق راست لا عقل گفتا کاین زنان و کودکان کاین چنین خوارند در چشمِ خسان جملگی ذرّیّهٔ پیغمبرند نورِ چشمانِ بتولِ اطهرند عشق گفتا بایدت از سر گذشت هر چه جز معشوق از یک سر گذشت عقل گفتا کاین سر و سامان گذشت حبّ محبوبِ خدا بس دلکش است عشق گفتا این همه باشد حجاب بی حجاب اندر رهِ جانان شتاب 📚 مثنوی سرّ البلاء، میرزا حسینعلی خان واعظ ملقّب به سلطان المحققین، چاپ سنگی، ص۱۳۵و۱۳۶ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ 👈🏼👈🏼 صاحب کتاب: ، مرحوم (م۱۳۱۳ق)، که آن را در سال ۱۲۷۳ق، تألیف کرده‌است، می‌نویسد: ➖ صاحب ( بسطامی) از نقل کرده که: بعد از شهادت امام شهید [علیه‌السلام]، لشکر عنید شمشیرهای خود را کشیدند و به‌خیمه امام زمان [علیه‌السلام] دویدند. ➖ فریاد کرد که: ای جماعت نامرد! در خیمه‌های پسر ابوطالب آتش بیداد برافروزید و هرچه در آن است تمام را بسوزید!! زنان و دختران را به‌زنجیر ستم مقیّد سازید و غل جامعه به‌گردن بیمار کربلا بیندازید!! از بیم آتش در آن بیابان به‌هر جانب می‌دویدند و خروش و از دل می‌کشیدند. ➖ در آن حال دختری کوچک از امام تشنه کام [علیه‌السلام] به‌دامن عمّه‌اش [علیهاالسلام] آویخته بود و با پدرش را از عمه طلب می‌نمود، می‌گفت: عمّه جان! پدرم کجاست که ما را به‌این حالت نظاره نماید و این درد بی‌دوای عیال پریشان حال را چاره فرماید؟!مقارن آن مقال وارد شده، سر مطهر امام تشنه جگر [علیه‌السلام] را نزد آن دختر انداخت که: ای دختر! اینک سر پدرت را بردار و هرچه می‌توانی اشک خونین به‌رخسار به‌باران!! مظلومه نزدیک‌تر تاخت و خود را به‌روی آن سر منّور انداخت، از سوز دل خویش به‌این بیانات بنای شکایت گذاشت و خاک بیابان را از اشک روان به‌گل انباشت: نظم؛ پدرجان از مدینه تا درین وادی سفر کردم ز همراهان و یاران وطن نظر کردم  ز هجر خواهر بیمار خود کاندر وطن مانده بهر منزل چه خون دل که جاری از بصر کردم در اینجا تا رسیدیم از فغانم عمّه‌ام زینب بجان آمد ز لب خشکی خود پس دیده تر کردم ... روان شد او به میدان و نیامد العطش گویان به اکبر شکوه ها از فرقۀ بیدادگر کردم برای انتقام عم به رزم قوم کافر شد برای یاریش شهزاده قاسم را خبر کردم دگر یک تن نماند از فرقۀ اعوان و انصارت درین صحرا به اطراف تو از هر سو نظر کردم به امید وصالت داشتم جانی به تن بابا ز داغ هرکس از چشمم روان خون جگر کردم تو را هم یا سر ببریده دیدم اندرین میدان چو یاران دگر منهم به پایت ترک سر کردم ➖ ، سنگدلی خود را بیفزود و آن طفل بیگناه را به‌یک ضربت عمود به پدر بزرگوارش ملحق نمود. 😭😭 📚 تحفه الذاکرین، میرزامحمدبیدل‌کرمانشاهی، چاپ سنگی، ص۲۴۶ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 الإمامُ الصّادقُ عليه‌السلام، في مُناجاتِهِ بَعدَ صَلاتِه: يا مَن خَصَّنا بِالكَرامَةِ، ووَعَدَنا الشَّفاعَةَ ··· اِغفرْ لي ولإِخواني وزُوّارِ قَبرِ أبِيَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ صَلَواتُ اللهِ عَلَيهِما ··· اَللّهُمَّ، إنَّ أعداءَنا عابُوا عَلَيهِم خُروجَهُم فَلَم يَنهَهُم ذلكَ عَنِ النُّهوضِ والشُّخوصِ إلَينا خِلافا عَلَيهِم، فَارحَمْ تِلكَ الوُجوهَ الّتي غَيَّرَتها الشَّمسُ، وَارحَمْ تِلكَ الخُدودَ الّتي تَقَلَّبُ عَلى قَبرِ أبي‌عَبدِالله عليه‌السلام، وَارحَمْ تِلكَ الأعيُنَ الّتي جَرَت دُموعُها رَحمَةً لَنا، وَارحَمْ تِلكَ القُلوبَ الّتي جَزِعَت وَاحتَرَقَت لَنا، وَارحَمْ تِلكَ الصَّرخَةَ الّتي كانَت لَنا. اَللّهُمَّ إنّي أستَودِعُكَ تِلكَ الأنفُسَ وتِلكَ الأبدانَ حَتّى تَروِيَهُم مِنَ الحَوضِ يَومَ العَطَش. 📝 امام صادق عليه‌السلام ـ در مناجات خود بعدازنماز ـ فرمودند: اى كسى كه ما را به كرامت خود ويژه گردانيدى و به‌ما وعده شفاعت [نمودن] دادى··· من و برادران من و زائران قبر پدرم حسين بن على، صلوات‌الله‌عليهما، را بيامرز··· بارخدايا! دشمنان ما از رفتن اينان به‌زيارت خرده گرفتند، اما اين خرده‌گيريها، على‌رغم ميل دشمنان، آنان را از برخاستن و آمدن سوى ما باز نداشت. پس، اين چهره‌هاى آفتاب سوخته را و اين‌گونه‌هايى را كه بر قبر پدرم ابى‌عبدالله [حسين ] به‌خاك ماليده مى‌شود و اين چشم‌هايى را كه از سر دلسوزى براى ما اشك‌هايشان سرازير مى‌گردد و اين دل‌هايى را كه در غم مصيبت ما بيتاب و سوزان است و اين ناله و شيون‌هايى را كه براى ما مى‌شود، مشمول رحمت خويش بفرما. بارخدايا! من اين جان‌ها و اين پيكرها را به‌تو مى‌سپارم تا در آن روز تشنگى از حوض [كوثر ]سيرابشان كنى. 📚 بحارالأنوار، ج۱۰۱، ص۸، ح۳۰ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
ترجمه‌مقتل‌الامام‌‌الحسين‌عليه‌السلام‌ومسيرالسبايا_شيخ‌عبدالزهراءكعبی.pdf
40.31M
🌿 مقتلی، عربی، ترجمه‌ی آن، باعنوان: با مقدمه‌ای از آیت‌الله دکترمحسن‌حیدری ➖ پیشنهاد دانلود به‌پژوهشگران وطلبه‌ها واهل‌منبر ➖ دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام و لعن بر دشمنانشان 🔘 مؤلف: مرحوم 🔘 ترجمه: 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar
آتش کسی به بال کبوتر نمی‌زند مردی تشر به کودک مضطر نمی‌زند سیلی کسی به صورت دختر نمی‌زند گم‌گشته را که خصم مکرر نمی‌زند ترساندن یتیم دل شب عجیب نیست گریاندن غریب مرتّب عجیب نیست گیسو کشیده را که به گیسو نمی‌کشند قد خمیده را که به هر سو نمی‌کشند طفل یتیم را به سر مو نمی کشند دخت سه ساله را که به زانو نمی کشند حقّش نبود خنده به چشم تَرَش دهند گریان به دست عاطفه‌ی مادرش دهند از پا فتاده را به تهاجم نمی‌زنند لکنت‌گرفته به تبسّم نمی‌زنند جا مانده را به جای ترحم نمی‌زنند تنها به جرم یک دو تکلّم نمی‌زنند با گریه گفت: شیخ! یتیمم مرا نزن من خود میایم از پِیِ تو، بی‌هوا نزن با گوشواره بچّه کشیدن شجاعت است؟ یا بر یتیم نعره‌کشیدن شجاعت است؟ او را شبیه برده کشیدن شجاعت است؟ یا هر طرف به خنده کشیدن شجاعت است؟ شکر خدا که عمه به این درد سر نخورد از قافله نماند و به رویش تشر نخورد یک شب دوباره باز پریده ز خواب ناز بابای خویش را طلبیده به رمز و راز نقش پدر به دیده کشیده به صد نیاز می‌خواند گه به قدّ خمیده کمی نماز گفت ای پدر ببین به رخِ نیلی‌ام زدند گوشم نمی‌شنید ز بس سیلی‌ام زدند حیرت‌زده مقابل بابا نشست و دید شد باز پلک زخمی بابا و بست و دید تا دست زد بر آن لب و دندان شکست و دید دستی به ابرویش زد و از هم گسست و دید این سر دگر برای پدر سر نمی‌شود رأس بریده مرهم دختر نمی‌شود 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein