eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم ، در کتاب قیّم و شریفِ می‌نویسد: می‌گوید: وقال الأحنف‌ بن قيس: دخلت على معاوية فقدّم إليّ من الحلو والحامض ما كثر تعجّبي منه، ثم قدّم ألوانا ما أدري ما هو فقلت: ما هذا؟ فقال: مصارين البطّ محشوّة بالمخ، قد قلي بدهن الفستق، وذرّ عليه الطبرزد، فبكيت. فقال: ما يبكيك؟ فقلت: ذكرت عليا (عليه‌السلام) بينا أنا عنده فحضر وقت افطاره، فسألني المقام إذ دعا بجراب مختوم، فقلت: ما هذا الجراب؟ قال: سويق الشعير. فقلت: خفت عليه أن يؤخذ أو بخلت به؟ قال: لا ولا أحدهما لكنّي خفت أن يليته الحسن والحسين (عليهماالسلام) بسمن أو زيت. قلت: محرّم هو؟ قال: لا ولكن يجب على أئمة الحقّ أن يقتدوا بالقسم من ضعفة الناس، كيلا يطغي الفقير فقره، فقال معاوية: ذكرت من لا ينكر فضله. 📝 احنف بن قيس روايت كرده است: بر معاويه🔥 وارد شدم. به حدي از غذاهاي شيرين و ترش برايم آورد كه مايه تعجب فراوان من شد. سپس نوعي غذا برايم آورد كه برايم ناآشنا بود. از او پرسيدم: اين چيست؟ پاسخ داد: روده مرغابي است كه آن را با مغز حيوان پر كرده اند و با روغن پسته، سرخ شده و شكر سفيد بر روي آن ريخته شده است. در اين هنگام من شروع به گريه كردم. معاويه🔥 پرسيد: چرا گريه مي‌كني؟ گفتم: به ياد علي بن ابي‌طالب عليه‌السلام افتادم. روزي نزد او بودم كه وقت افطار فرا رسيد. از من خواست تا نزد ايشان بمانم. سپس كيسه‌اي مهر شده آورد. گفتم: اين چيست؟ پاسخ داد: قاووت جو! گفتم: آيا بيم آن داشتي از آن استفاده كنند يا بخل ورزيدي؟ امام فرمود: نه! بلكه ترسيدم كه آن را با روغن بياميزند. پرسيدم: آيا اين كار حرام است؟ پاسخ داد: خير! بلكه بايد ائمه حق سلام و درود خدا بر آنان باد، مانند مردم فقير زندگي كنند تا فقر بر نيازمندان چيره نشود. در اين هنگام معاويه🔥 گفت: از كسي ياد كردي كه فضايلش غير قابل انكار است. 📚 حلية الأبرار في أحوال محمد وآله الأطهار (علیهم‌السلام)، ج۲ ص۲۳۳ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 می‌گوید: روزی بر وارد شدم. به‌حدّی از برایم آورد که مایه‌ی تعجّب فراوان من شد. سپس نوعی غذا برایم آورد که برایم ناآشنا بود. از او پرسیدم: این چیست؟ گفت: روده‌ی مرغابی است که آن را با مغز حیوان پر کرده‌اند و روغن پسته‌ی سرخ شده و شکر سفید بر روی آن ریخته شده است. ➖ در‌ این‌ هنگام من شروع به‌گریه کردم. معاویه پرسید: چرا گریه می‌کنی؟! گفتم: علیه‌السلام افتادم. روزی نزد او بودم که وقت افطار فرارسید. از من خواست تا نزد ایشان بمانم. سپس کیسه‌ای دربسته را آورد. گفتم: این چیست؟ فرمود: ! گفتم: آیا ترسیدی کسی از آن استفاده کند یا بخل ورزیدی؟! امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: نه! بلکه ترسیدم که (علیهاالسلام) آن را با روغن بیامیزند. ➖ پرسیدم: آیا این کار حرام است؟ پاسخ داد: «لاَ، وَلَكِنْ يَجِبُ عَلَى أَئِمَّةِ اَلْحَقِّ أَنْ يَقْتَدُوا بِالْقَسْمِ مِنْ ضَعَفَةِ اَلنَّاسِ كَيْلاَ يَطْغَى بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ» خیر! بلکه ائمه‌ی حق (علیهم‌السلام) باید مانند مردم ضعیف جامعه زندگی کنند تا فقر بر نیازمندان چیره نشود _ و به آن ها فشار نیاورد». ➖ در این‌ هنگام معاویه گفت: از کسی یاد کردی که است. 📚 تفسیربرهان، علامه‌بحرانی، ج۵، ص۴۵ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar