eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔷🔶 👈🏼👈🏼 ، برای فریب دادن، یا شكنجه و یا تحقیر امام كاظم علیه‌السلام در دید مردم، و زیبا را به بهانه خدمتكاری نزد ایشان فرستاد و از طرفی غلامی را گمارد كه مواظب اوضاع باشد. وقتی كنیز را به محضر آن حضرت آوردند، فرمود: من نیازی به كنیز و خدمتكار ندارم؛ لذا او را برگردانید. ➖ هارون الرشید از این كار ناراحت شد و گفت: ما با اجازه او، وی را زندانی نكرده‌ایم تا كنیز را نیز با اجازه او به آنجا بفرستیم و بعد دوباره دستور داد كنیز را به زندان برگردانند... ➖ مدتی گذشت. غلام، گزارش داد كه كنیز نیز به سجده افتاده و پیوسته و مرتب در سجده می‌گوید: «قدوس قدوس سبحانك سبحانك سبحانك..». ➖ هارون گفت: موسی بن جعفر وی را سحر كرده است!! او را با سرعت نزد من آورید. وقتی كنیز را نزد او بردند، دیدند از خوف خدا می‌لرزد و مرتب به آسمان نگاه می‌كند؛ آن‌گاه مشغول نماز گشت. هارون پرسید: چرا چنین می‌كنی، این‌چه حالی است كه در پیش گرفته‌ای؟ ➖ كنیز گفت: وقتی محضر علیه‌السلام بودم، او مرتب مشغول نماز و دعا بود. سرانجام به او گفتم آیا كاری دارید كه من آن را انجام دهم؟ فرمود: من با تو كاری ندارم. عرض كردم: مأمور به خدمت شما می‌باشم. فرمود: اینها چه بد فكر می‌كنند.!! ناگهان متوجه باغ بزرگی شدم كه ابتدا و انتهای آن پایانی نداشت؛ این باغ با فرش‌های زیبا و پرارزش مفروش شده بود، و كنیزان و حوریانی زیبا در آن صف كشیده بودند، و در دست‌های خود ظرفهای آب و طشت برای شستن دست‌های آن حضرت آماده ساخته بودند، از آن به بعد به سجده افتادم تا لحظه‌ای كه غلام به بالین من آمد. ➖ هارون گفت: شاید این قضایا را در خواب دیده‌ای؟ كنیز گفت: به‌خدا قسم همه اینها را قبل از اینكه به سجده روم با چشمان خود دیدم و سجده‌ام برای سپاس از آنها بود. هارون دستور داد از او مراقبت نمایند كه این حرف‌ها را به كسی نگوید. آن كنیز دوباره به سجده افتاد و مشغول نماز شد. 📚 بحارالأنوار، ج۴۸، ص۲۳۸ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar