eitaa logo
مطلع ِعشقآنه
206 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
148 فایل
محب‌وصی، ولایت، طرح‌ولایت درراه رسیدن به خدا جنسیت شرط نیست، مهم بندگیست فعالیت‌فرهنگی: برگزاری مسابقه‌‌احکام‌ِامربه معروف درمزارشهدا، راهپیمایی ها و . . . و برگزاری‌کلاس‌مجازی کتاب مطلع‌عشق(رهنمودهارهبرانقلاب به زوج‌هاجوان). ارتباط بامدیر: @Hamie_din
مشاهده در ایتا
دانلود
ی حجابی 🌱درست دیدن صورت مساله خودش بخش مهمی از جواب را به همراه دارد. یک عده میکنند. اگر آقایان تذکر بدهند شروع میکنند به فحاشی و فیلمبرداری و مظلوم نمایی. آن آقا هم یا منفعل میشود یا اگر هر رفتاری انجام دهد چون یک طرف دعوا خانم است متهم است. اگر خانمها تذکر بدهند طبیعتا عمدتا خانمهای چادری و محجبه تذکر میدهند طرف مقابل هم دعوا راه میاندازد و معرکه میگیرد و این زنان هم عمدتا محجوب به حیا هستند و سختشان است جلوی زن و مرد صدایشان بلند شود و با این و آن دعوا کنند. لذا ترجیح میدهند چیزی نگویند و حرمت خودشان حفظ شود. اگر ماموران حکومتی وارد عمل شوند شروع میکنند به سر و صدا و مظلوم نمایی جلوی دیگران در مقابل حکومت و اینکه اینها به مردم فشار میآورند و همه در رنجند و فقط به حجاب گیر میدهند و امثالهم. 🌱دقیقا چه کنیم؟ ما هم فیلمبرداری کنیم؟ بحث را ناموسی میکنند که اینها از ناموس مردم فیلم برمیدارند. شماره ماشین یادداشت کنیم و پیامک کنیم خوب آن مجموعه ای که باید عمل کند حکومتی است و حکومت هم متهم است. تذکر لسانی هم که مشکلات بالا را دارد. 🌱آیا صورت مساله را درست تقریر کردم؟ نه. به نظرم درست تقریر نشده. ☘️اولا این دعوا آیا صرفا است؟ یعنی آیا ما با مشتی هنجار شکن طرفیم؟ این اشتباه است کاملا روشن است که اراده سیاسی آمریکایی پشت داستان است. بحث نیست به عنوان یک مرض غربی بلکه یک تصمیم در مقابل ما است از جنس و تهدید. پشت سر این بازی است و های او. ☘️چرا دشمن روی بی حجابی اصرار دارد؟
بی حجابی 🌱درست دیدن صورت مساله خودش بخش مهمی از جواب را به همراه دارد. یک عده میکنند. اگر آقایان تذکر بدهند شروع میکنند به فحاشی و فیلمبرداری و مظلوم نمایی. آن آقا هم یا منفعل میشود یا اگر هر رفتاری انجام دهد چون یک طرف دعوا خانم است متهم است. اگر خانمها تذکر بدهند طبیعتا عمدتا خانمهای چادری و محجبه تذکر میدهند طرف مقابل هم دعوا راه میاندازد و معرکه میگیرد و این زنان هم عمدتا محجوب به حیا هستند و سختشان است جلوی زن و مرد صدایشان بلند شود و با این و آن دعوا کنند. لذا ترجیح میدهند چیزی نگویند و حرمت خودشان حفظ شود. اگر ماموران حکومتی وارد عمل شوند شروع میکنند به سر و صدا و مظلوم نمایی جلوی دیگران در مقابل حکومت و اینکه اینها به مردم فشار میآورند و همه در رنجند و فقط به حجاب گیر میدهند و امثالهم. 🌱دقیقا چه کنیم؟ ما هم فیلمبرداری کنیم؟ بحث را ناموسی میکنند که اینها از ناموس مردم فیلم برمیدارند. شماره ماشین یادداشت کنیم و پیامک کنیم خوب آن مجموعه ای که باید عمل کند حکومتی است و حکومت هم متهم است. تذکر لسانی هم که مشکلات بالا را دارد. 🌱آیا صورت مساله را درست تقریر کردم؟ نه. به نظرم درست تقریر نشده. ☘️اولا این دعوا آیا صرفا است؟ یعنی آیا ما با مشتی هنجار شکن طرفیم؟ این اشتباه است کاملا روشن است که اراده سیاسی آمریکایی پشت داستان است. بحث نیست به عنوان یک مرض غربی بلکه یک تصمیم در مقابل ما است از جنس و تهدید. پشت سر این بازی است و های او. ☘️چرا دشمن روی حجاب گیر داده؟ بی حجابی در ایران بیش از آنکه ناشی از بی عفتی باشد ناشی از است. میل به غرب و عدم احساس هویت اصلی ترین عامل بی حجابی در ایران است و الا اینجا زن ایرانی ذاتا عفیف است. انفعال در مقوله حجاب خروجیش توسعه بی حجابی و شکستن هنجار و حرمت اجتماعی حجاب است و این یعنی ناامنی دختران ما. این یعنی پیوست فرهنگی سند تربیتی . یعنی جامعه کمک کند تا دخترانی بی هویت داشته باشیم. ☘️اما این پاسخ کافی نیست. به نظرم این داستان یک تاثیر کوتاه مدت دارد و آن مدد گرفتن از یک گسل و اجتماعی است و تبدیل آن به آشفتگی و شورشهای پراکنده. وجود این دو قطبی باعث شده صحنه منفعل باشد. یعنی شما اگر سفت هم جلوی این داستان بایستی و دعوا کنی به نفع طرف مقابل است چون او همین را میخواهد. دعوا و های اجتماعی. ☘️ هر گناه اجتماعی قطعا تقریر روشن اجتماعی دارد. تقریر اجتماعی گناه، تبیین همان ضرری است که از قبل آن گناه به شخص من و شما میرسد. آیا این ضرر کاملا روشن و ملموس است؟ یا فقط میگوییم خدا گفته یا میگه؟ اینها برای توجیه سریع همه کافی نیست. الان اگر کسی یا در محیط سربسته بکشد قبل از اینکه بگوییم حرام است یا خلاف قانون است میگوییم برای من ضرر دارد و طرف منفعل میشود. 🌱خوب حالا چه کنیم؟
بسم الله الرحمن الرحیم من چون چند روزی ست دارم رنج و درد می کشم می نویسم اگر احیانا کسی احساس کرد ایمان و باورش ذره یی در باب ضعیف دارد می‌شود نخواند و مطالعه را متوقف کند ... به هرحال ملاک شرایط چهارگانه است نه چیز دیگر. تشخیص هم با وجدان نوعی افراد است . ما دوسال پیش خیلی جدی تذکر می دادیم و آنها را استوری می کردیم یکی از رفقا که دوبرابر ما هیکل دارد و بدن‌ساز است پیام داد بابا ایول من روم نمیشه تودچطور میگی!؟ گفتم خب یکبار بیا ببین روت باز شه قرار پارک لاله بود بعد نمازجمعه اما گفت ماشین آوردم ما را برد سمت و بعد پارکی که بعدا فهمیدم اسمش و است که تا حالا نرفته بودم ... فکر گنم پایه ۵ بودم آن سال بهار. که حتی می خواستم نمایشگاه کتاب بروم رفیق خیلی اخلاقی ام گفته بود توصیه اش این است کسی نرود برای تخفیف... او پول هزینه تخفیف را می دهد... من رفتم و کردم همش موفق و بدون دردسر... آدم های گُنده هم بودن مرد هیکلی با زن‌ش...گفته بودم چندین نورد بدون هیچ بحثی... برگردیم پارک طبیعت: آنجا تا وارد شریم کشف حجاب زن یی را دیدم شوهرش همراه‌ش بود... وارد گفتگو شدم با شوهرش که: شما غیرت داری روز جمعه است متعلق به امام زمان عج گفت آیه قرآن نداریم اصلا برای حجاب... آمدم ارشاد و آگاه کنم آیه قرآن نشان‌شان دهم که ... خانمه شروع کرده بود فیلم گرفتن و روی فیلم دروغ و کذب بستن ... بنده غافل‌گیر شدم کسی که از دوربین و عکس گرفتن فراری ست ... آن سالمدتی اذیت شدم و تمام شد البته چند وقت یک بار دچار یک مومن بی شعور می شدم که اذیت می کردحتی طلبه ی معمم!!! تمسخر کرده من را... طلبه یی که قرار است برود بالا منبر بگوید لایسخر قوم من قوم... داستان هرکدام از این اذیت ها سوا و مفصل است ... برگردیم به آغاز اذیت این چند روز ... از قم برگشته بودم فهمیوم جوجه ها مردند... رفتم جوجه بگیرم... تازه اذان شده بود... از کوچه که باید می پیچیدم سمت چپ... دو نفر سمت راست و چپ یکی نشسته ب سکو یکی ایستاده یکی به آن یکی: این اونه ...نه.... آره اونه... حدس زدم روی آن فیلم گفتگو می کنند.... برگشتنی که جوجه ها دستم بود گفتم از طرف کوچه بروم سمت خونه🤔 گفتم ولش بزار از همین طرف بروم ببینم چه می خواهند بگویند که هنگام عبور آن یکی صدا زد آقای شیرزاد سوال فرهنگی داریم ... اهمیت ندادم رفتم گفتم ببخشید وقت ندارم... آن یکی نشسته بر سکو ... آره میدونم دنبال دختره افتادی از سنگگی تا دروازه غار! آخه الان من بابت این تیکه و تهمت بایستم و دعوا کنم!؟ چه کنم!؟ هیچی جوجه ها دستم بودند رفتم سمت خانه ... فردا باز آمدم از مغازه چیزی بخرم... آمدم سمت خانه... آن مردک باز بر همان سکو نشسته بود تا رد شدم داد کشید !!! ماندم چه بگویم!؟ آخه آخه من با این آدم صنمی ندارم... گفتگویی ندارم ...!!!؟؟؟ رفتم سمت خانه... شب با درگیری ذهنی خوابیدم چه کنم فردا هم امتحان داشتم وسط امتحان ها تنها چیزی که به ذهنم رسید برداشتن آن سکو ی زائد کنار دیوار است احتمالا باید زنگ بزنم شهرداری ۱۳۷ .... . اما دلم می خواستبا رضا معتمد محله و بسیج محله مشورت کنم.... که این مشورت فردا روزش اتفاق می افتد بالاخره