بسم.الله.الرحمن.الرحیم از جلسه سخنرانی استاد تقوایی از طریق کانال شان باخبر بودم اما یکی از مخاطبین پیج ، گفتن تو سخنرانی شان بودن خیلی جملات خوبی گفتن...تاثیرگزار بود... نمایشگاه خوبی گذاشته بودند...این شد که عزم را جزنم کردم شب دوم قدر بروم هئیت بیت الاحزان #تهرانپارس . در خط دو ی #مترو ، با آقایی هم صحبت شدیم که از ظلم هایی که مردان می شود ناراحت بود ، مرد مسنی بود وارد نشوم مفصل می شود سرچهاراه منو راننده پیاده کرد گفت پیاده بروی می رسی. در همان اول مسیر یک خانم شلوار و مانتو جلوباز دیدم ناراحت که چرا مردها امنیت بصری ندارند نکنه مردها باید در خانه بشینند؟ و خانم بیان بیرون اولویت حضور در اجتماع با آنهاست نکنه؟ این چه جامعه ی اسلامی ست که مومنین اش آرامش ندارند در اجتماع، فضا برای گناه گناهکار امن است بجای اینکه فضا برا گناه سهت و ناامن باشد. یکدفعه آن طرف خیابان تنگ ، دو خانن دیدم مانتو جلوباز و بدپوشش ، تا خواستم خودم را بهشان برسانم سوار ماشین ۲۰۶ تیره و خاکستری شدند. تنها کاری هم می تونستم بکنم و کردم عکس گرفتن از پلاک ماشین بود. از جلو خواستم بگیرم نیفتاد. رفتم از عقب عکس گرفتم کمی دنده عقب آمد گفتم الان منو زیر می کند. گوشی نگاه کردم تاریک فلش زد. تصویر خوب افتاد. اما بعد متوجه شدم که فهمیده. شروع به سروصدا کرد که برای چی عکس گرفتی از پلاک ماشین ام؟ جواب نمی دادم من در پیاده روی مقابل بودم او در آن طرف...ماشین را آورده بود در لاین مخالف تا به من نزدیک تر بشود من رنگ زدم ۱۱۰ . برداشت. گفت بدپوششی دیدم. مشخصات خواست گفتم. گفتم نیاز هست به خودش بگویم؟ گفت نه. اون خانم جوان هم باز سروصدا . گفت گزارش شد بهتون اطلاع می دهند می گفت برای چی؟ بعد گفت ازت فیلم می گیرم پخش می کنم تو اینترنت عجب خودش ناراحته مثلا از اینکه عکس از پلاک ماشبن گرفته شده تازه از خودش و چهره اش نگرفتم منو تهدید به گرفتن عکس و فیلم از خودم می کند؟؟؟ رفتم جلو. دیدم رسیدم به بیت الاحران. شخصی را با لباس #ناجا دیدم از همبن ها که مقابل هئیت ها می ایستند اون خانم ۲۰۶ هم دور زده آمده جلو پلیس توقف کرده. خودم می روم جلو. قبل اینکه اون خانم بگوید این بود. می گویم بله من بودم. پلیس می گوید برای چی عکس گرفتی؟ خیلی بد صحبت می کند می گویم شما ناجا یی؟ شما ناجایی؟ می گوید رنگ لباس ام را نمی بینی؟ گفتم ظاهرا از قانون خبر ندارید طبق قانون #بدپوششی را گزارش کرده ام... پلیس: چی به من قانون می گویی من خودم قانون می دانم نداریم آقا چندین بار گفت اشتباه کردی می گفت جرمه گفتم براساس کدام ماده_قانونی جرم است؟ چیزی نداشت بگوید آن خانم هم می گفت بگو پاک کند عکس پلاک ماشین را منم می گفتم اگر ایشان خلافی نکرده چرا نگران است؟ آخرش اون ۲۰۶ رفت. این پلیس هم به من اهانت کرد که این #دیوونه ست رفتم داخل #حسینیه زنگ زدم ۱۹۷ جریان واقعه را گفتم پشت تلفن گفت شما کی هستی که عکس گرفتی؟ گفت فرقی می کند کی باشم گفت جرمه عکس گرفتن. گفتم طبق کدام ماده قانونی جرم است؟ چند بار پرسیدم گفت نمی دانم گفتم ثبت نمی کند گزارش شکایتم را؟ کمی مکث کرد بعد شروع به تایپ کرد ... بنده سریع به یکی دوستان ِاساتید زنگ زدم. دادیار در دادسرا ارک اند. تصریح کردند کار شما جرم نبوده. صرف عکس گرفتن جرم نیست باز پیامک زدم به محمدابراهیم بچه ها #طرح_ولایت ۹۱، که الان دادیار در #میناب است گفت نه #جرم نیست گفتم نیشه تلفن کنم؟ خودش زنگ زد کامل تصریح کرد ابدا قیلم و عکس گرفتن جرم نیست جز اینکه نشر خلاف عفت عمومی باشد یا عکس و فیلم خصوصی اشخاص باشد مربوط به #قانون_جرایم_رایانه_ای گفت این ها خودشان(ناجایی ها و قضات) خودشان خانواده شان پوشش خوبی ندارند. این ناجایی هم که قانون را اطلاع ندارند . میتونی داداسرا نظام شکایت ببری. استرس نداشته باش خبری نیست در این دولت روحانی جز گرانی جلسه #استاد_تقوی شروع شد. فضا جلسه خیلی عجیب بود تیپ یا پیرمردی بود یا جوان ها تیپ ها لاتی با ریش ها عجیب ... با خودم گفتم استاد کجا آمده دارد از #امر_به_معروف_نهی_از_منکر می گوید!؟ اما انصافا خوب گفتند ... یعنی طوری گفتن که اکثر افراد بپذیرند خیلی فقهی نگفتند بیشتر عامه پسند و داستانی اش کردند و از مشهوراتی که اکثرا قبول دارند استفاده کردند از چیزهایی که هنوز برا خیلی ها ارزش است و ضدارزش نشده‌است بعد سخنرانی سریع دویدم پیشش. گفتم ضروری است شروع کردم به صحبت دید مهمه. گفت بشین تو ماشین ...بگو نشستم جریان را گفتم. گفت الان پلاک را داری گفتم آره. عوس را نسان دادن محافظ شان تو بی سیم پیج کردند. گفت آنها پیگیری نمی کنند ما به بچه ها می گوییم پیگیری کنند خیال ات راحت. آن پلیس را هم تو ولش کن ما خودمان می کشانیم اش دادسرا نظامی. من رفتم. اما باهام تماس گرفته شد که مصلحتا عذرخواهی کند ازش. گفتم چرا؟ اون ب من ا

برخورد پلیس ضدشورش قبل انقلاب و بعد انقلاب #ناجا

✳️بازداشت عامل ارسال فیلم به صفحه مصی علینژاد 🔵فرد بی‌حجابی که از آمر به معروف فیلم گرفته و برای رسانه‌های دشمن ارسال کرده بود؛ ساعاتی پس از انتشار فیلم، با وصول #گزارش_مردمی به سامانه دادسرای ارشاد و صدور دستور قضایی، توسط مامورین #پلیس اطلاعات و امنیت #ناجا شناسایی و بازداشت شد. 🔹طی روزهای اخیر، رئیس دادگاه انقلاب اعلام کرده بود متخلفینی که از خودشان یا دیگران فیلم در رابطه با #کشف_حجاب بگیرند و منتشر کنند و یا آن را به افراد یا رسانه‌های دشمن ارسال کنند، مشمول ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی خواهند بود و بین یک تا ده سال حبس برایشان در نظر گرفته می‌شود. ◀️شهروندان گرامی می‌توانند در صورت مشاهده چنین موضوعاتی یا سایر مواردی که قبلا اطلاع رسانی شده است، بدون هیچگونه درگیری با متخلفین، با گرفتن تصویر از این افراد و پلاک اتومبیل آنها، مورد را به #سامانه_دادسرای_ارشاد به شماره ۰۹۰۵۴۳۰۹۴۸۴ در پیام‌رسان‌های بله، ایتا، سروش، گپ و... ارسال کنند. موضوع پیگیری می شود و در این موارد، #گزارش_پیگیری آن در کانال‌های دادسرای ارشاد در بله، سروش، و ایتا به آدرس @dadsara_ershad اعلام خواهد شد. ✅ پایگاه اخبار و اطلاعات حقوقی #رسانه_حقوق @law_press 🔚

نزدیک گیت بلیط زدن رسیده بودم که ... دوتا دختر با موهای پهن و پخش از پشت دیدم ( #گناه #منکر #فسق #معصیت #نافرمانی_خدا ) متوقف شدم در چندمتری گیت. تامّل می کرد و تدبیر اندیشی که چه کنم میشه گفت یا بروم؟ اول با قسمت بلیط فروشی صحبت کردند گویا آدرس می پرسیدند. . گفتم الان میان بروند بلیط بزنند پشت شان می روم تذکر را اعمال می کنم. نه،.. باز متوقف ماندند رفتن مقابل آقای سبزپوش(#ناجا) گفتگو و پرسش. با خود گفتم طبق وظیفه ی قانونی اش باید جلوی #جرم_مشهود را بگیرد. چرا هیچی نگفت؟!؟ بروم به خودش تذکر بدهم؟ نه بابا قبلا با اینها صحبت کروم صدجور توجیه و بهانه تراشی دارند ( #پلیس_بی_غیرت و #پلیس_حقوق_بگیر #پلیس_مسلمان_بی_دین ) به نظرم بهتره بروم پشت این دو صاحب فعل ِمنکر و جلوی منکرشان را بگیرم. ) وقتی میدانی #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر _مسئولین اثر ندارد یا اون منکر خیلی مهم تره یا حرف تو رو صاحب فعل منکر اثرگذارتره تا این مسئول یا به طریق دیگری بعد می شود به اون مسئول تذکر داد پس تذکر دادن به .... لازم تر و واجب تره) پشت سرشان بودم. منتظر فرصت که دور و برم از مردان بی غیرت خالی بشود تا تذکر بدهم. رفتم رفتم پشت شان...تا رسیدم به روی سکو خط۷ که تاره افتتاح شده. تا نشستن من هم با یک فاصله نشستم. دوتا پشر بی غیرت هم سمت راستم من بدون فاصله نشستن. بخاطر وجود دوتا مرد بی غیرت کنارم امکان تذکر به شکل گفتن و گفتگو شفاهی نبود. گفتم رو کاغذ بنویسم گوشی؟ به نظر صحفه داستان گذاری برنامه اینستاگرام تاثیرگذار تر بود با پس زمینه مشکی. شروع کردم نوشتن. نوشتن تمام شد دادم دست ش. گفت خاموش شد. صخفه را روشن کردم باز دادم دستش. خوند... تشکر کرد شروع کرد به پوشاندن ... دیدم تذکر گوش کرد برگه پیکسل ها را درآوردم گذاشتم جلوش روی صندلی. مثل مورد قبلی پیکسل حاوی نوشته دار انگیزشی را برداشت. بعد دیدم ساق دست اش عریانه و لاک دست هاش. اونو هم نوشتم تو ایتا گفتم بخوانید. خواند. آستین تا شده را کشید پایین‌. گفت خب حالا لاک را چه کنم الان که پاک نمی شود!؟ ماندم چه بگم فقط گفتم حالااا خب دیگه . . . در آخر #کتاب_شناسنامه #شهیدحججی را هم بهشون دادم. اما آن دوتا پسربی غیرت خیلی پچ پچ می کردند و بد و تجسسآنه نگاه می کردند. نمی فهمیدم چی می گفتند