هدایت شده از ایتام شهدای مقاومت
🩸 به جلال و عزت سیدالشهدا(ع) سوگند که اگر هزاران بار هم آتش بس امضا کنند، خونی که از این چشمان خونین به دلمان نشسته است پاک نخواهد شد.
🩸این را مکتب کربلا به ما آموخت که حتی اگر در مسجد اموی مجلس عزای سیدالشهدا(ع) برپا شد، دشمنی با یزید تمامی ندارد.
آتشبس پایان نیست. آغاز برگی تازه از تاریخ است.
🪴 کمک به ایتام شهدا غزّه از طریق شماره کارت زیر نزد بانک ملی به نام مرکز نیکوکاری انصار الزهرا(سلامالله علیها):
💳|
6037-9979-5027-0075(روی شماره کارت بزنید کپی میشه) 🛑 تنها تشکیلات تخصصی کمک به ایتام شهدای مقاومت و فلسطین🇵🇸 🆔 https://eitaa.com/joinchat/579141830C27424bd540
هدایت شده از انتفاضه فلسطین، محسن فایضی
🔴با آغاز آتش بس، تلاش ها برای آواربرداری ها آغاز شده و همین امروز تنها در رفح حدود 80 پیکر خارج شده است
با آنکه حدود 11 هزار نفر مفقودند، تا 5 هزار پیکر هم پیش بینی میشود در زیر آوارهای گسترده سراسر نوارغزه پیدا شود
✳️یکی از پیکرهایی که امروز پیدا شده، شهید حمزه ابوقینص خواننده مشهور فلسطین است.
@Thirdintifada
هدایت شده از نجباء | Nujaba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زن لبنانی ایستاده در برابر تیراندازی اسرائیل..
@alnujaba
هدایت شده از نجباء | Nujaba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زن لبنانی ایستاده در برابر تیراندازی اسرائیل..
@alnujaba
هدایت شده از نجباء | Nujaba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 قدردانی اسرای اسرائیلی از گردانهای قسام به زبان عربی
➕ از گردانهای قسام به خاطر رفتار خوبی که با ما داشتند، قدردانی میکنیم.
➕ از آنها به خاطر آب و غذا و پوشاک ممنونیم.
➕ از جوانان قسام به خاطر اینکه هنگام بمباران مراقب ما بودند مچکریم.
➕ امیدوارم که روزهای خوبی داشته باشند.
@alnujaba
هدایت شده از اصرار
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسیر غزهای میگوید در اسارت غذایی نبود جز دعا. دعایش این بوده «بارالها همانطور که مریم دختر عمران را روزی بخشیدی هر بار که زکریا در محراب بر او وارد میشد و نزد مریم رزقی مییافت...»
در ادامه میگوید:
«به خدا قسم سیر میشدیم. دعا میکردم، همانطور که حضرت محمد میفرمود در آخر الزمان امت من غذایشان تسبیح و تهلیل است. تسبیح میکردیم و تهلیل، و خدا را شکر سیر میشدم.
به حضرت محمد صلی الله و آله و سلم میگفتم
عزیزم! من تو را همچون اسمت دوست میدارم...»
🧷نگویید سُنی
بگویید محمّدی
دین غزه «محمّد» است
زلال
چون نام ایشان؛ محمّد
غزه بوی محمّد میدهد
اگر در پی ایشانی
#غزه
#اسم #مواد_غذایی #دعا #زمان
@Esrar3
زهرا جان! شما مرا نمیشناسید ولی من یکبار شما را از نزدیک زیارت کردم.
پارسال که روایت اربعینام در جشنواره راویا برگزیده شد، بهترین هدیهی نشست برایم آشنایی با شما بود.
آن روز آمدی بالای جلسهی ما نویسندهها نشستی. گفتی روزی که حاجقاسم شهید شد، مضیف سردار را در جنوب لبنان راه انداختی و برای خرج مضیف یک شب تا صبح ۸۰۰ تا صابون درست کردی و فروختی.
از همان روز از جهاد نصف و نیمهی خودم شرمنده شدم.
عربی را مثل سیدحسن پرشور بر زبان میراندی و مترجم میماند چهطور این همه حرارت را کلمه کلمه به فارسی برگرداند.
گفتی بچه که بودی چادر سرمیکردی، خندیدی و دستت را هم شبیه چادر سرکردن تکان دادی. عروسکت را بغل میکردی تا خودت را شبیه زنهای ایرانی کنی که عکس امامخمینی به دست و کودک به بغل در تظاهرات شرکت میکردند.
گفتی مقاومت را از زنان ایران یاد گرفتی.
از آن روز به بعد هرجا اسم شما را میشنیدم یا کلیپی از روایتگری شما از لبنان میدیدم، بی درنگ دلم غنج میرفت که ما نه فقط خطبههای آتشین زنان را توی کتابها خواندهایم بلکه زنده ماندیم و دیدیم.
از پارسال تا حالا این جمله که گفتید از ذهنم پاک نمیشود، من سخنرانی زیاد گوش دادم ولی باور کنید جملهی شما با همهی آنها فرق داشت، حق دارم فراموش نکنم.
شما گفتید: ما صدای قدمهای امامزمان را در جنوب لبنان میشنویم، باید کارنامهی کارهایمان را به امامزمان روز ظهور نشان بدهیم، اگر فقط خود آقا میدید عیبی نداشت، کنارش شهدایی که خوب دویدند هم میبینند!
امروز توی گروههای مجازی میچرخیدم که یک دفعه اسم آشنایی به چشمم خورد.
امروز دیدم که شما و مردم لبنان در حال برگشت به خانههایتان بودید. رژیم آتشبس شصتروزِ اعلام کرده بود اما با تانکهای مرکاوا آماده بود جلوی ورود شما به خانههایتان را در زمان آتشبس بگیرد.
امروز دیدم شما بدون ذرهای ترس جلوی لولهی مرکاوا ایستادید و خطبه خواندید، انگار نه انگار این تانک اسرائیلی است، زهرا خانم نشست زنان نویسنده که نیست. شهادت به شما نزدیکتر از لبخند همیشگی روی لبتان بود.
امروز شما کنار همهی روایتهایتان از لبنان، روایت بزرگی را مخابره کردید که نیازی نیست توی کارنامهتان روزظهور به امامزمان نشان بدهید، من از همین امروز برای خوب دویدن شما و برای نشستن خودم، شرمندهام.
شما امروز مخابره کردید، سرزمین را مردان پس میگیرند و زنان نگهمیدارند.
انگار زهرا شدی که به اقتدا از نام مادرسادات، پرچم علی(علیهالسلام) را بلند کنی، هرچند بند بند بدنت را بشکافند و مجروحت کنند.
بیش از گذشته
دوستتدارم ابرقهرمان و شیرزن لبنانی.
دختری از اهالی ایران
به لبخند روی لبت قسم
زهرا جان روزی
دست در دست هم
وارد مسجدالاقصی میشویم.
و آن روز دیر نیست...
#برای_زهرا_قبیسی
به قلم: محدثه قاسم پور
هدایت شده از یادداشت های مهدی افراز
💡خون های غزه به گردن کیست؟
✍
مهدی افراز🔸جنگ دومِ جهانی، مدرسه است. یکی از درس هایش نفی مدخلیت عددِ کشته ها در تعیینِ طرف پیروز است. ثبت بیش از ۶۰ میلیون کشته از متفقین به عنوان فاتحان در برابر ۱۲ میلیون کشته از متحدین به عنوان بازندگان، کافی است تا برای همیشه بدانیم بحث از تعیین طرفین غالب و مغلوب و پرسش از پیروز کیست؟، با حساب و کتابِ تعداد کشته ها و مقایسه آن ها، تا چه حد لغو است. اما... 🔹از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا ۱۹ ژانویه ۲۰۲۴ را با چه شمارش کنیم؟! یک سال؟ ۱۵ ماه؟ ۴۷۰ روز؟ ۱۱ هزار ساعت؟ ۶۷۰ هزار دقیقه؟ بی تردید منصفانه ترین روش برای مرور این ایام، ثانیه هاست. ۴۰ میلیون لحظه... در لحظه به لحظه این ایام، در این ۴۰ میلیون مرتبه، خون های مقدس و معصومی ریخته شد که هرکدامش قرار و استقرار را از انسان می رباید. فارغ از تلاش برای اثباتِ وجه انتصاری آن، باید روشن شود که این خون ها به گردن کیست؟! 🔸می توانیم با یک فُرم حماسی و غرور آفرین القا کنیم که دستاوردهای طوفانِ مردم غزه آنقدر عظیم است که ارزش اش را داشت که برای خلق آن بیش از این هم در پیشگاه تاریخ و بشریت، قربانی داشته باشیم... می توانیم با یک خشم تمدنی، جنون تکنولوژیک و انحطاط ایدئولوژیک غرب را قاتل مباشر هزاران زن و کودک غزاوی بدانیم و منطق بچینیم که ذبح جمعی ۵۰ هزار انسان هزینه ای بود تا خبر فروپاشی نظام ارزشی مدرن را به گوش همگان برساند... می توانیم با زنده کردن عقده های فروخفته از مردان جمهوری اسلامی، به مداخلات دائمی آن ها به عنوان مشارکت کنندگان در این پرونده ضریب بدهیم و آن ها را به جرم کارکِشی نیابتی، در تصویر ذهنی خود محاکمه و تیرباران نماییم... می توانیم ساده تر و سیاسی تر هم باشیم و همه لعن ها و نفرین های خود را به تیم نابکار و جنایتکار فعلی، پروتکل های دانشوران صهیون و الهیاتی چون برخیز اول تو بکش، نثار کنیم. 🔹اما می توانیم کمی از قتلگاه غزه بیشتر فاصله بگیریم و بیابیم که زمینه سازان اصلی این فاجعه، دقیقا همان ها هستند که امروز نیستند... همان ها که در گفتگوهای راجرز به رژیم آموختند پیش پای ما جز مقاومت مسیری دیگری هم هست و برای انتخاب آن نیاز داریم تا کمی بیشتر کشته شویم... همان ها که در کمپ دیوید، جنگنده ها را بد عادت کردند که اگر هدفمندتر رهاکنی زودتر پسرعمو بودنمان را به یاد خواهیم آورد... همان ها که در اسلو روی کاغذ نوشتند که غده شما چندان هم سرطانی نیست و بدهید ما هم از آن به صورتِ خودگردان بمکیم... همان ها که در مادرید، گرا دادند که انتفاضه چی ها اقلیتی تندور هستند که باید برای حذفشان در انتخابات ها از ما حمایت شود... همان ها که در نیویورک شاخه زیتون به دست گرفتند و دست سنوارها، حمدان ها و عایش ها را برای یک تاریخ از سلاح خالی کردند... 🔸مصیبت های امروز غزه ریشه در سازش های دیروز دارد، خون ده ها هزار مؤمن که حتی مجال بر زمین ریختن هم نیافت و بر سقف ها و دیوارها پاشیده شد به گردنِ وادادگان در نسل های قبلی فلسطینی است. کسانی که در همه دادگاه های ذهنی امروز غایب هستند. اگر امروز انسان فلسطینی مافوق تصور ایستاده و بی محابا هزینه می دهد، دلیلش این آگاهی تاریخی است که برای او سراب مذاکره و سازش به انتهای خط رسیده و برای انفتاحی دیگر باید هزینه های تحمیلی همان مسیر را قبل از آن که عمیق تر و سنگین تر شود پرداخت نماید. @afrazmahdi
هدایت شده از کلبه اندیشه و فرهنگ
💠مغز متفکر حماس
محمد المصری زاده یکی از همین اردوگاههای پناهندگان بود
لابد در چادری، آلونکی، خانه محقری در خان یونس به دنیا آمده بود. مردی که بعدها به کابوس اشغالگران صهیونیست تبدیل شد. می گویند او مغز متفکر و مبدع ایده حفر تونلهای پیچ در پیچ و اعجاز انگیز حماس بوده است.
محمد مصری را ضیف نامیدند چرا که هر روز و هر لحظه برای در امان ماندن از دستگاه ترور صهیونیست ها از جایی به جایی نقل مکان می کرد. هر جا که می رفت ضیف و مهمان بود. درست مانند این کره خاکی که تنها چندی مهمان او بود و او چون قهرمان بالاخره از آن پرکشید و در پیش پروردگارش آرام گرفت.
محمد ضیف بارها ترور شده بود و انگار در یکی از این ترورها ستون فقراتش آسیب جدی دیده بود و حتی معلول شده بود. اما اراده آهنین او حتی در خلال یورش وحشیانه اخیر صهیونیست ها هم چون خاری در چشمان آنها بود.
محمد ضیف زاده یکی از همین اردوگاههای پناهندگان بود. شهید شد و تو خیال مکن که شهدا مرده اند که روحشان غوغاگر است و صدها ضیف و سنوار را از دل همین اردوگاهها دوباره چون ققنوسی به پا می کنند. ضیف ها زنده اند و خونشان جوشان...
@Kolbe_Andishe_Farhang