eitaa logo
Mediaw.ir
60 دنبال‌کننده
71 عکس
27 ویدیو
0 فایل
جهان رسانه (نقد، تحلیل و گزارش از رسانه ها، جنگ شناختی و جهاد تبیین)
مشاهده در ایتا
دانلود
در جستجوی آرامش ملودرامی از کارگردانی صاحب سبک و خوش فکر است که با روایتی خطی قصد طرح موضوعی اجتماعی را دارد که تا حدودی از پس آن برآمده است. چهارمین اثر سینمایی از لحاظ فرم سینمایی و فیلم برداری اثری چشم نواز و قابل قبول است، فاکتورهایی که در نیمه اول فیلم خودنمایی بیشتری دارد. نوع قاب بندی و تصویر برداری فیلم به طرز ماهرانه ای مخاطب را با خود همراه و در انتقال حس عاشقانه و رمانتیک راوی داستان اثر را یاری میکند؛قوتی که البته در نیمه ی دوم فیلم رفته رفته کم رنگ و کم رمق تر می شود. فیلم با سبک روایی اول شخص و مونوگ های کاراکتر اصلی فیلم مینا "لیلا حاتمی" به نوعی روایتگر محاکات درونی زنی سرخورده و پریشان است که به دنبال یافتن مأمن و پناه گاهی برای رسیدن به آرامش می باشد. موضوعی که فیلم در سکانس آغازین آن با صحنه ای از دادگاه خانواده و مینا آغاز و با تحولی درونی بر سر مزار پدر وی پایان می یابد. در شخصیت پردازی رگ خواب که دو شخصیت اصلی بیشتر ندارد، اثر از طریق خود کاراکتر مینا وی و ویژگی های شخصیتیش را به خوبی به مخاطب معرفی میکند و از زاویه دید وی به معرفی شخصیت دیگر داستان یعنی کامران می پردازد.فیلم در مدل قصه گویی خود دچار اشکالاتی در نحوه مدیریت می باشد؛ اشکالاتی که نحوه روایت و کشش داستان را در دقایقی از فیلم به چالش می کشد و به نوعی خط سیر سعودی آن رها می شود. نویسنده: ادامه مطلب : https://b2n.ir/89872
به بهانه سانسور سریال #گاندو 🔰 #جیسون_رضائیان خبرنگار ۳۸ ساله #واشنگتن _پست، که از سال ۲۰۱۲ به عنوان #خبرنگار در #ایران فعالیت می‌کرد، زاده #آمریکا که #تابعیت دوگانه ایرانی و آمریکایی دارد. #جیسون_رضاییان در پوشش خبرنگار شروع به فعالیت کرد و به زودی #نفوذ وی در دفتر #رئیس_جمهور، مخصوصا #خواهرزاده_روحانی و نزدیکان برخی مقامات ارشد دولتی توسط اطلاعات #سپاه ردیابی و کشف شد . تیم جیسون در سفرهای استانی آقای #روحانی کاملا فعال بوده و در هواپیمای او نیز حضور داشت؛ رضاییان و تیمش در خصوصی‌ ترین جلسات رئیس‌جمهور نیز شرکت و اخبار این جلسه را به شبکه‌های #جاسوسی منتقل می‌‌کردند. او در گزارشی به آمریکایی‌ها می‌گوید من به قدری به رئیس‌جمهور نزدیک شدم که حتی طعم و مارک آدامسی که می‌جود را شناسایی کردم.‼️ 🔰لو رفتن نفوذ رضاییان توسط #اطلاعات سپاه با واکنش عجیب و کم نظیر #روحانی مواجه شد . وی در آبان ۹۴ ناراحتی شدید خود را از دستگیری جیسون با این سخنان ابراز کرد: «از قلم شکسته و دهان بسته چه کاری ساخته است؟ نشکنیم قلم‌ها را به بهانه‌های واهی، نبندیم دهان‌ها را با بهانه‌های غیراساسی. بگذاریم در این جامعه #آزادی باشد و بگذاریم آزادی مسئولانه باشد...» رضائیان آنقدر برای آمریکایی‌ها اهمیت داشت که حاضر شدند برای آزادی او یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار از پول‌های بلوکه شده ایران را آزاد کنند و علاوه بر آن #تحریم‌های بانک سپه را نیز لغو کردند. حالا بهتر میتوان دلیل دستپاچگی دولت و فشار برای سانسور این #سریال را فهمید. #محمد_عبدالهی #مرکز_مطالعات_و_تحقیقات_نستوه #نقد_فیلم #تحلیل_فیلم #رسانه #سواد_رسانه
را می توان اتفاقی جدید و نادر در سریال سازی در جمهوری اسلامی ایران دانست، تجربه ای که شاید پنجره جدیدی را پیش روی مدیران محتاط و زده صدا و سیما باز کند! سالهاست ساخت سریال های خنثی در ژانرهای ملو درام و تمام چیزی است که مخاطب از قاب تلویزیون میبیند، تکراری که بارها و بارها اتفاق میافتد و به الگویی ثابت و بی خطر در سریال سازی تبدیل شده است! در سالهای اخیر که صدا و سیما در حال باختن قافیه به رقبای قدرتمند نوظهور و سنتی خود است، با رجوع به سلبریتی ها درصدد بازیابی قدرت خود است! روشی که بعضا با کپی برداری از آثار غربی نه تنها به توفیق چندانی دست نیافته بلکه خود به نوعی چالش فرهنگی تبدیل شده است. حال با تجربه موفق گاندو که علاوه بر استقبال گسترده مخاطب، زامبیهای مجازی از و گرفته تا هنرمند های داخلی را سخت به تکاپو انداخته، شاید مدیران این رسانه به جایگاه تاثیر گذار پی برده باشند! گاندو شاید از نظر فرمی دارای اشکالاتی باشد ولی با ورودی شجاعانه و خارج از کلیشه ها حتی بدون استفاده از استارهای پوشالی و با پرداخت به موضوعی ملی ضمن تقویت روحیه در مخاطب جایگاه این رسانه را به همگان مخصوصا مدیران آن ثابت کرد! حال بایستی دید این الگو چقدر در تصمیم گیری آینده مدیران رسانه ملی تأثیر گذار است! البته در این مسیر بازیگران و تصمیم سازان آشنا و غیر آشنایی وجود دارند که با اهرم هایی مثل بودجه و گروگان گیری آن میتوانند آن را منحرف یا منصرف کنند! در پایان از متعهدی که با وجود آگاهی از خطراتی که از جانب مزدوران غربگرای رسوب کرده در سینمایی ایران متوجه آنهاست نقش آفرینی در این اثر تلویزیونی را پذیرفتند تشکر میکنم . نویسنده:
آکادمی که پیش از این نشان داده در ساخت آثار با سبکی جذاب و خاص سابقه ای طولانی دارد، این بار پا در رکاب آخرالزمان گذاشته و با عرضه سریال 10 قسمتی The Umbrella Academy مجددا بر سر زبان ها افتاده است. داستان از آن جا شروع می شود که در اولبن روز ماه اکتبر 43 زن در سراسر دنیا بدون داشتن همسری بچه دار می شوند؛ میلیاردری ماجراجو 7 نفر از آن ها را پیدا کرده و در ازای پرداخت مبلغی به فرزندی قبول می کند؛ این 7 کودک با دارا بودن خصوصیات ویژه، به محافظت از دنیا پرداخته و سعی در جلوگیری وقوع آخر الزمان دارند... باوجود آن که سازندگان، سرمایه نسبتا زیادی را برای تولید این اثر هزینه نموده اند، ضعف های فاحش فرمی و محتوایی آن، آکادمی آمبرلا را در زمره ضعیف ترین آثار نتفلیکس قرار داده است؛ موضوعی تکراری با درونمایه ای نخ نما شده و قهرمان پروری های فانتزی و قصه گویی پراکنده، همه و همه دلایلی بر تأیید این ادعاست. البته خواننده محترم به خوبی می داند، این دست از آثار که بار ایدئولوژیکی خاصی را به دوش می کشند، باید از همین زاویه مورد کنکاش و بررسی قرار گیرد. آکادمی آمبرلا کاریکاتوری است از آن چه اعتقاد اونجلیست ها یا مسیحیان صهیونیست نامیده می شود؛ اعتقادی که در جهت آرماگدونیزه کردن جهان و تقابل حداکثری است تا از این مسیر به سوی تحقق اهداف پیش رود. پر واضح است که تولد نوزادانی بدون داشتن همسر، کهن الگوی علیه االسلام را در ذهن تداعی می کند؛ که این بار در قامت 7 نفر ظاهر شده و میلیاردر نیز آن ها را تصرف نموده و به دنبال جلوگیری از وقوع آخرالزمان است. جذابیت داستان آن جاست که این بار نیز نفر هفتم همانند نفر سیزدهم (یهودای اسخریوطی) عامل وقوع و رستاخیز نهایی است، که البته در این مسیر توفیق چندانی ندارد. سازندگان این با زیرکی هر چه تمام این بار چهره مسیح را در قالب بازیگر، دانشمند و مانند آن نمایش داده اند که علاوه بر مقبولیت مردمی، به گونه ای جذابیت های ظاهری و مانند آن را نیز داراست. همچنین توانمندی های خارق الاده ای همچون ابرقدرت بودن، سفر در زمان، سخن گفتن با مردگان، کنترل اجسام، القاء تفکرات و مانند آن، شباهت هایی است که در روایات انجیلی برای آن حضرت اثبات شده است. حمله به متعلقات ایمان چه از جانب دینداران و چه غربی، اصلی ترین برنامه ایست که در طی چند دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته است؛ آکادمی که پیش از این نشان داده در ساخت آثار با سبکی جذاب و خاص سابقه ای طولانی دارد، این بار پا در رکاب آخرالزمان گذاشته و با عرضه سریال 10 قسمتی The Umbrella Academy مجددا بر سر زبان ها افتاده است. داستان از آن جا شروع می شود که در اولبن روز ماه اکتبر 43 زن در سراسر دنیا بدون داشتن همسری بچه دار می شوند؛ میلیاردری ماجراجو 7 نفر از آن ها را پیدا کرده و در ازای پرداخت مبلغی به فرزندی قبول می کند؛ این 7 کودک با دارا بودن خصوصیات ویژه، به محافظت از دنیا پرداخته و سعی در جلوگیری وقوع آخر الزمان دارند... باوجود آن که سازندگان، سرمایه نسبتا زیادی را برای تولید این اثر هزینه نموده اند، ضعف های فاحش فرمی و محتوایی آن، آکادمی آمبرلا را در زمره ضعیف ترین آثار نتفلیکس قرار داده است؛ موضوعی تکراری با درونمایه ای نخ نما شده و قهرمان پروری های فانتزی و قصه گویی پراکنده، همه و همه دلایلی بر تأیید این ادعاست. البته خواننده محترم به خوبی می داند، این دست از آثار که بار ایدئولوژیکی خاصی را به دوش می کشند، باید از همین زاویه مورد کنکاش و بررسی قرار گیرد. آکادمی آمبرلا کاریکاتوری است از آن چه اعتقاد اونجلیست ها یا مسیحیان صهیونیست نامیده می شود؛ اعتقادی که در جهت آرماگدونیزه کردن جهان و تقابل حداکثری است تا از این مسیر به سوی تحقق اهداف پیش رود. پر واضح است که تولد نوزادانی بدون داشتن همسر، کهن الگوی علیه االسلام را در ذهن تداعی می کند؛ که این بار در قامت 7 نفر ظاهر شده و میلیاردر نیز آن ها را تصرف نموده و به دنبال جلوگیری از وقوع آخرالزمان است. جذابیت داستان آن جاست که این بار نیز نفر هفتم همانند نفر سیزدهم (یهودای اسخریوطی) عامل وقوع و رستاخیز نهایی است، که البته در این مسیر توفیق چندانی ندارد. سازندگان این با زیرکی هر چه تمام این بار چهره مسیح را در قالب بازیگر، دانشمند و مانند آن نمایش داده اند که علاوه بر مقبولیت مردمی، به گونه ای جذابیت های ظاهری و مانند آن را نیز داراست. همچنین توانمندی های خارق الاده ای همچون ابرقدرت بودن، سفر در زمان، سخن گفتن با مردگان، کنترل اجسام، القاء تفکرات و مانند آن، شباهت هایی است که در روایات انجیلی برای آن حضرت اثبات شده است.
حمله به متعلقات ایمان چه از جانب دینداران و چه غربی، اصلی ترین برنامه ایست که در طی چند دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته است؛ این سریال نیز با زیر سؤال بردن متعلق ایمان به خداوند در این عرصه گام برداشته است. شبکه گسترده ای به نام "کمیسیون" وجود دارد که بار ربوبیت الهی را به دوش کشیده و خود در صدد رقم زدن آخرالزمان است؛ آخرالزمانی که ضدمسیحش هیچ موجودی نیست غیر از خدا و این بار، انسان باید علیه و دستگاه او شورش نماید چرا که درصدد نابودی هاست. تلفیق دینداری و منفک از معنویت و گره خوردن آن با کار را به جایی می رساند که در این بین، علمی و تکامل یافتگی بشر از 3میمون نیز سربرآورده و خودنمایی می کند! آن جا که یکی از مسیح های 6 گانه هیبتی همچون میمون داشته و به اصل خود بازگشته است؛ گویا تنها از اعتقاد دینی ابرقهرمانیِ مسیح مانده که درصدد قدرت بخشیدن 3یهود است وگرنه مسیح خود برآمده از قشر معروف جامعه با سبک زندگی امریکایی است که با ویسکی صبح می کند و با زیست کازینووار خوش می گذراند؛ او اعتقادی به خدا هم نداشته و حتی به مقابله او بر می خیزد... مسیح قرن 21 این بار از امریکا سربرآورده، از مسیح بودنش توبه کرده و این بار به دنبال نجات است! هرچند میداند احتضار آن نزدیک است... نویسنده: روح_الله_سعیدی_فاضل
#خرگیوش اولین ساخته #مانی_باغبانی اثری کم مایه و بی سر و ته است که کلکسیون آثار سخیف #سینمای_کمدی ایران را تکمیل کرده است! فیلم نه منطق روایی مناسبی دارد نه از فرم سینمایی جذابی بهره می‌برد! کاستی هایی که مخاطب را سردرگم و این حس را در وی ایجاد میکند که منظور از تولید این اثر چه بوده و مسئله آن چیست؟ بی منطقی و دیالوگ های #هجو فیلم نه تنها به کمدی بودن آن کمکی نمیکند بلکه باعث از هم گسیختگی بیشتر اثر گردیده، هجویاتی که شاید به نوعی ادعای #کارگردان برای تولید فیلمی #روشنفکرانه باشد! اما در نهایت به اثری بی سر ته همانند قطعه شعری که در آغاز و پایان فیلم زمزمه می‌شود منجر گردیده! خرگیوش حتی با استفاده از بازیگری پولساز همچون #جواد_عزتی با شکست در گیشه عملا نه در جذب مخاطب عام و نه مخاطب خاص موفق نبوده است! دنیای کاراکتر های تحصیلکرده فیلم دنیایی وهم گونه و شبیه به #معتادان مواد روان گردان است که به قول بابک یکی از کارکتر های آن مدام در حال زرزر زدن هستند! دیالوگ هایی که این حس را در مخاطب ایجاد میکند که افرادی #معتاد و نه بازیگران حرفه ای در حال بداهه گویی هستند! این اثر نه تنها برای مخاطب ارزشی قائل نیست بلکه برای خود ارزشی نمی آفریند و قطعا نقطه ای تاریک در کارنامه کارگردان سابقا #منتقد آن محسوب می‌شود! نویسنده: #سید_رضا_مهدوی #مرکز_مطالعات_و_تحقیقات_نستوه #نقد_فیلم #تحلیل_فیلم #رسانه #سواد_رسانه #جهان_رسانه #بابک_حمیدیان #سیامک_انصاری #سینمای_ابتذال #سینمای_روشنفکری
سلسله جلسات کرسی های نقد #سواد_رسانه ای جریان شناسی آثار سریالی #شبکه_خانگی (همراه با معرفی و نقد) استاد ناقد:حجت الاسلام و المسلمین #پیروی زمان :98/5/15 ساعت : 14 مکان: اداره کل تبلیغات اسلامی خراسان رضوی حضور برای عموم علاقه مندان آزاد است. #مرکز_مطالعات_و_تحقیقات_نستوه
ناکجاآباد! #پری_ناز دومین ساخته ی #بهرام_بهرامیان اثری سیاه است، که میتوان آن را آیینه ای تمام نما از بغض جریان #روشنفکری نسبت به جامعه دینی دانست!
ناکجاآباد! دومین ساخته ی اثری سیاه است، که میتوان آن را آیینه ای تمام نما از بغض جریان نسبت به جامعه دینی دانست! این فیلم را میتوان به عنوان اثری کامل در حوزه محتوا، در جرگه آثار سینمای روشنفکری محسوب و با تحلیل و بررسی تفکرات این جریان، تلاش های فکری و عملی آنان را جهتِ برابر نشان دادن و با مذهب روشن نمود. بهرامیان در این فیلم تصویری زشت و موهوم از جامعه ای متحجر و عقب مانده را به نام "اسلام آباد" به مخاطب عرضه میکند؛ویران شهری که هیچ نسبتی با جامعه ی ایمانی ندارد و حتی متضاد با آن عمل میکند. پری ناز را شاید بتوان تفصیل جمله ی معروف که میگوید "دين افيون جامعه و ملت‎هاست" دانست، روایتی که گوی سبقت را از فیلسوف و جامعه شناس ملحد ربوده و به شکلی اغراق شده جامعه ای به شدت خرافاتی را به عنوان "اسلام آباد" به تصویر میکشد.خالق این اثر سعی نموده جامعه اسلامی را، اجتماعی در حاشیه ی دنیای متمدن و پر از خرافات و عقب ماندگی نشان دهد؛ روایتی که با فرم ناقص خود در صدد تحقق آن است؛ تصویری که با نشان دادن فضایی غبارآلود از ناکجاآبادی با کور راهی متصل به اتوبانی که کل راه دسترسی این جامعه با دنیای متمدن است! و افرادی علی ظاهر مذهبی و در باطن متحجر و وسواسی درصدد اثبات آن است. علاوه بر محتوای نا مناسب و به دور از واقعیت این اثر فاقد فرمی قابل اعتنا است! منطق روایی فیلم بسیار ضعیف و خط تعلیق آن دچار اشکالات منطقی فراوان است.کاراکترهای اضافی اثر و شخصیت پردازی نامناسب آن به نحوی است که حتی با استفاده از استارهای سینمای ایران مخاطب درک چندانی از آنها ندارد. البته برخی از این اشکالات به تحمیق بیشتر کاراکترها در نگاه مخاطب می انجامد،مثلا فیلم مردمی را نشان میدهد که با زبان باز کردن کودکی گنگ بر اثر تصادف،پری ناز را تا درجه ی یک قدیس بالا میبرند و حتی از ادرار او حاجت میگیرند! و با مرگ فردی زیر چرخ و فلک وی را فردی شوم و نحس می­خوانند؛ شاید این سرعت در تغییر نگرش ها در نوع روایت فیلم غیر منطقی و حتی کمدی به نظر برسد اما وقتی صحبت از جامعه ای متحجر و خرافاتی است، مخاطب جامعه را به سخره می گیرد نه فیلم ساز را، و این همان هدف نهایی است! پری ناز را میتوان تلاشی ناموفق در عرصه فیلم سازی برای بهرامیان دانست، اما ساخت و پخش این اثر پس از توقیفی طولانی مدت را می­توان موفقیتی برای این جریان در جابجا کردن خطوط قرمز سینما دانست! سینمای _ابتذال#