#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و چهاردهم
❇️ معاویه! تو همچنان به سوی خسران و جایگاه کفر حرکت می کنی
🔻نامهای از جانب تو به دستم رسید که از سختگیریهای من یاد کرده و نحوه کمک کردن من به خلفا را زشت شمرده بودی و گمان کرده بودی که من در کار خویش متحیرم و درباره حق کوتاهی میکنم. سبحان الله، چگونه این سخنان ناروا را بر زبان میرانی و بهتان و افترا میزنی؟!
من در هیچ کاری سخت نگرفتهام، مگر در امربهمعروف و نهیازمنکر و با هیچکس تندی نکردهام، مگر با متجاوزان و ستمگران و ملحدان منافق. دلیل این سختگرفتنها و تندیکردنها نیز تمسک به کلام خداوند متعال است که فرمود:
« لَّا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ؛
هیچ قومی را که به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند نمییابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هرچند که آنان که پدران یا فرزندان یا برادرانشان باشند».
🔻به خداوند متعال پناه میبرم، اگر در حق او کوتاهی کرده باشم. کسی در حق خداوند متعال کوتاهی میکند که حقوق قطعی را تعطیل کرده باشد و به هواهای نفسانی و بدعتها تکیه زده و در گمراهی حیرتزا غرق شده باشد.
🔻ای معاویه، جای تعجب دارد که با زبانت نیکی را توصیف می کنی؛ اما در عمل با آن مخالفت میورزی. عهد و پیمانهایی را نقض میکنی که خداوند متعال رعایت آنها را خواسته است و بر بندگان خدا حجت است. به اسلام بیاعتنایی میکنی، احکام آن را ضایع میسازی، نشانههای اصلی آن را از نظرها دور میکنی، در هواوهوس جاری هستی و در هلاکت واقع شدهای. پس برای آنچه در اختیار داری از خدا بترس و در حقوق الهی که بر عهده توست، اندیشه کن و به شناخت حقیقتی همت بورز که در ندانستن آن معذور نیستی.
🔻پس اینک به خود آی و به خود پرداز؛ زیرا خداوند راهت را آشکار ساخته و سرانجام امور تو را روشن کرده است. اما تو همچنان به سوی خسران و جایگاه کفر حرکت میکنی. خواستههای نفس، تو را به بدیها گرفتار ساخته و در پرتگاه گمراهی قرار داده و تو را به مهلکه کشانده و راههای نجات را بر تو بسته است.
🔻 امروز مردم گرد هم آمدهاند و اجتماعی دارند که دست خدا بر سر آنهاست و کسانی که به مخالفت با این اجتماع برخیزند، گرفتار غضب الهی میشوند. پس قبل از آنکه مرگ تو فرا رسد، خودت را دریاب و مراقب خویشتن باش؛ زیرا بازگشت تو به سوی خداست. اگر چنین نکنی، در نهایت ذلّت در برابر خدا قرار خواهی گرفت.
❇️ آخرین نامه به معاویه در کوفه
[ مکاتبات بین ما فراوان شد و افکار عمومی حیله و نیرنگ معاویه را به خوبی درک کرد، در آخرین نامهای که برای او فرستادم، نوشتم: ]
🔻من از اینکه پیدرپی به نامههایت پاسخ دادم و به گفتههایت گوش سپردم، نتیجهای به دست نیاوردم، جز سستکردن رأی خویش و نسبت خطا دادن به زیرکی خویش.
🔻تو هنگامی که نامهای به من مینویسی یا چیزی میطلبی، همانند کسی هستی که در خواب سنگین است و خوابهای دروغ میبیند یا همانند انسان حیرتزدهای هستی که سرگردان ایستاده و از ایستادن به مشقّت افتاده است و نمیداند آنچه به سراغش میآید، به سود اوست یا به زیانش. البته تو همانند او نیستی، او همانند توست.
🔻به خدا سوگند، اگر بعضی مصلحتها نبود، ضربات کوبندهای از من دریافت میکردی که استخوانت را خرد و گوشت تنت را آب میکرد. بدان که شیطان تو را متوقف ساخته است و نمیگذارد به کارهای نیک بازگردی و گوش به نصیحت بسپاری.
سلام به آن کس که شایسته سلام است.
📚منابع:
۱. سوره مجادله،آیه ۲۲
۲. شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۷
۳. نهج البلاغه، نامه ۳۰
۴. نهج البلاغه، نامه ۷۳
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه142 : (بعضی از شارحان نوشته اند: این خطبه بخشی از خطبه۱۲۶ میباشد.)
🔹شناخت جايگاه بخشش و احسان
♦️برای کسی که نابجا به ناکسان نيکی کند، بهره ای جز ستايش فرومايگان، توصيف سرکشان و اشرار و سخنان جاهلان بدگفتار ندارد و اينها نيز تا هنگامی که به آنها بخشش می کند ادامه دارد. دست سخاوتمندی ندارد، آن کس که از بخشش در راه خدا بُخل می ورزد. آن کس که خدا او را مالی بخشيد، پس بايد به خويشاوندان خود بخشش نمايد و سفره مهمانی خوب بگستراند و اسير آزاد کند و رنج ديده را بنوازد و مستمند را بهره مند کند و قرض وامدار را بپردازد و برای درک ثواب الهی، در برابر پرداخت حقوق ديگران، و مشکلاتی که در اين راه به او می رسد شکيبا باشد، زيرا به دست آوردن صفات ياد شده، موجب شرافت و بزرگی دنيا و درک فضايل سرای آخرت است ان شاء الله.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه141
1⃣ پرهيز از شنيدن غيبت
♦️ای مردم! آن کس که از برادرش، اطمينان و استقامت در دين و درستی راه و رسم را سراغ دارد، بايد به گفته مردم درباره او گوش ندهد. آگاه باشيد! گاهی تيرانداز، تير افکَنَد و تيرها به خطا می رود؛ سخن نيز چنين است. درباره کسی چيزی می گويند که واقعيّت ندارد و گفتار باطل تباه شدنی است و خدا شنوا و گواه است. بدانيد که ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست.
2⃣ شناخت حق و باطل
♦️(پرسيدند، معنای آن چيست؟ امام(علیه السلام) انگشتان خود را ميان چشم و گوش گذاشت، و فرمود:) باطل آن است که بگويی شنيدم و حق آن است که بگويی ديدم.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه140
🔹پرهيز دادن از غيبت و بدگويی
♦️ کسانی که گناه ندارند و از سلامت دين برخوردارند، رواست که به گناهکاران ترحّم کنند و شکر اين نعمت گزارند که شکرگزاری، آنان را از عيب جويی ديگران بازدارد، چرا و چگونه آن عيب جو، عيب برادر خويش گويد و او را به بلايی که گرفتار است سرزنش می کند؟. آيا به خاطر ندارد که خدا چگونه او را بخشيد و گناهان او را پرده پوشی فرمود؟ چگونه ديگری را بر گناهی سرزنش می کند که همانند آن را مرتکب شده! يا گناه ديگری انجام داده که از آن بزرگ تر است؟ به خدا سوگند! گرچه خدا را در گناهان بزرگ عصيان نکرده و تنها گناه کوچک مرتکب شده باشد، امّا جرأت او بر عيب جويی از مردم، خود گناه بزرگ تری است. ای بنده خدا، در گفتن عيب کسی شتاب مکن، شايد خدايش بخشيده باشد و بر گناهان کوچک خود ايمن مباش، شايد برای آنها کيفر داده شوی! پس هر کدام از شما که به عيب کسی آگاه است، به خاطر آنچه که از عيب خود می داند، بايد از عيب جويی ديگران خودداری کند و شکرگزاری از عيوبی که پاک است، او را مشغول دارد از اينکه ديگران را بيازارد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه139 : به هنگام شوریٰ (در سال ۲۳ هجری وقتی در شورای شش نفره تنها با تأييد داماد عثمان «عبد الرحمن» به عثمان رأی دادند و حقائق مسلّم را ناديده گرفتند، فرمود)
🔹ويژگيهای امام عليه السّلام (و هشدار از حوادث خونين آينده)
♦️مردم! هيچ کس پيش از من در پذيرش دعوت حق شتاب نداشت و چون من کسی در صله رحم و بخشش فراوان تلاش نکرد، پس به سخن من گوش فرا دهيد و منطق مرا دريابيد، که در آينده ای نه چندان دور برای تصاحب خلافت شمشيرها کشيده شده و عهد و پيمان ها شکسته خواهد شد، تا آن که بعضی از شما پيشوای گمراهان و پيرو جاهلان خواهيد شد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه138 : (در این خطبه امام علیه السلام از تحولات آینده سخن می گوید.)
1⃣خبر از ظهور و سيستم حكومتی حضرت مهدی(علیه السلام)
♦️او (حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه)) خواسته ها را تابع هدايت وحی می کند، هنگامی که مردم هدايت را تابع هوس های خويش قرار می دهند. در حالی که به نام تفسير، نظريّه های گوناگون خود را بر قرآن تحميل می کنند، او نظريّه ها و انديشه ها را تابع قرآن می سازد. (و از همين خطبه است؛) در آينده، آتش جنگ ميان شما افروخته می گردد و چنگ و دندان نشان می دهد. با پستان هايی پُر شير که مکيدن آن شيرين، امّا پايانی تلخ و زهرآگين دارد، به سوی شما می آيد. آگاه باشيد! فردايی که شما را از آن هيچ شناختی نيست زمامداری حاکميّت پيدا می کند، که غير از خاندان حکومت های امروزی است (حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه)) و عمّال و کارگزاران حکومت ها را بر اعمال بدشان کيفر خواهد داد. زمين، ميوه های دلِ خود «معادن طلا و نقره» را برای او بيرون می ريزد و کليدهايش را به او می سپارد. او روش عادلانه در حکومت حق را به شما می نماياند و کتاب خدا و سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله) را که تا آن روز متروک ماندند، زنده می کند. (و از همين خطبه است؛)
2⃣خبر از تهاجم خونين عبدالملك مروان به كوفه
♦️گويی او را می بينم که از شام فرياد برمی آورد و با پرچم هايش پيرامون کوفه را پر می کند و چونان شتر خشمگين به کوفه يورش می آورد، زمين را با سرهای بريده فرش می کند. دهانش گشاده، گام هايش را سخت و سنگين بر زمين می کوبد، تاخت و تاز او بی امان و پايدار و هجوم او سخت و دشوار است. به خدا سوگند! شما را در اطراف زمين می پراکند، آن گونه که اندکی از شما باقی خواهد ماند، چونان باقيمانده سرمه در اطراف چشم. و اين وضع خون بار تداوم يابد تا آن که عقل از دست رفته عرب باز آيد، پس بايد بر سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله) باقی مانيد که برپاست و بر آثار رسالت تکيه نماييد، که آشکار است. به عهد نزديکی که بسته ايد وفادار مانيد، که يادگار پيامبر بر آن تکيه دارد، و بدانيد اين شيطان است که راه هايش را هموار می نمايد، تا قدم بر جای قدم هايش نهيد و راهش را پی گيريد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت38 (11)
🔷 پرهز از دوستی با فاسق و فاجر
🔻در ادامه حکمت ۳۸ نهج البلاغه مولا علی (علیه السلام) درباره فسق و فجور می فرمایند: « إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ» ؛ از همراهی و دوستی با فاجر بپرهیز، زیرا او تورا به کمترین چیزی می فروشد.
🔻 پنج سرفصل از محتوای فسق و فجور در نهج البلاغه مرتبط با حکمت ۳۸ است که به ترتیب خدمت شما سروران گرامی تقدیم می شود:
1⃣ سر فصل اوّل پلیدی و آثار فجور است.
🔻 حضرت در بند ۲ از خطبه ۱۵۷ می فرمایند: فسق و فجور خانه و حصن و دژی است ذلیل و ناتوان ، که اهلش را از خطر دور نمی کند و پناهگاه خوبی برای پناه گیرندگان نیست.
🔻در بند ۵ خطبه ۲ می فرمایند: « زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ » ؛ فاسقان، فسق و فجور را کاشتند و با غرور آبیاری کردند و هلاکت را برداشت کردند.
در خطبه ۲۰۰ مولا علی (علیه السلام) می فرمایند: هر نیرنگ بازی، فسق و فجور است و هر فجوری کفر است و برای هر نیرنگ بازی در قیامت پرچمی است که به واسطه آن شناخته خواهد شد.
2⃣ سرفصل دوم درباره همنشینی با فاسق و فاجر است.
مولا علی (علیه السلام) همانگونه که عرض شد در حکمت ۳۸ می فرمایند: از همنشینی با فاجر بپرهیز، زیرا او تو را به کمترین چیزی می فروشد.
🔻در نامه ۶۹ هم می فرمایند: « إيّاكَ و مُصاحَبَةَ الفُسّاقِ فإنَّ الشَّرَّ بالشَّرِّ مُلحَقٌ» از دوستی با فاسق بپرهیز، زیرا شرّ با شرّ همراه و ملحق می شود.
3⃣ در ادامه همین مسأله در سرفصل سوم مولا علی(علیه السلام) درباره پیشوای مؤمن و پیشوای فاسق و فاجر در حکمت ۳۱۶ می فرمایند: « أَنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الْفُجَّارِ» ؛ من علی پیشوای مؤمنین هستم و مال و منال پیشوای انسانهای فاجر. کنایه از اینکه یکی از ریشه های فسق و فجور ، مال پرستی است.
↩️ ادامه دارد...
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و پانزدهم
❇️ مکاتباتی با عمروبنعاص
🔸هشدار به عمروبنعاص
[ در نامهای به عمروبنعاص نوشتم: ]
بسم الله الرحمن الرحیم
از بنده خدا علی امیرالمومنین، به عمروبنعاص
🔻دنیا آدمی را به خود مشغول میکند و از هر کاری بازمیدارد و اهل دنیا در دام آن گرفتار و مقهور هستند. هیچ فردی از دنیا بهرهمند نمیشود، مگر اینکه دنیا دری دیگر از حرص و طمع را به رویش بگشاید و هزینهای بر او تحمیل کند که دلبستگی و علاقه او را بدان افزون سازد. آرزومندان دنیا هرچه هم از آن برگیرند، هرگز سیر و بینیاز نشوند؛ اما سرانجام باید از آنچه جمع کردهاند، جدا شوند و در این میان، خوشبخت کسی است که از سرنوشت دیگران پند گیرد.
🔻ای اباعبدالله، اجر خویشتن را تباه مساز و با معاویه در راه باطلی که در پیش گرفته است، همراهی مکن؛ زیرا معاویه مردم را خوار و ناچیز شمرد و حق را نادیده گرفت. والسلام.
🔻[ او در پاسخ نامه من نوشت:
از عمروبنعاص، به علی فرزند ابوطالب
آنچه صلاح ماست و موجب الفت و نزدیکی میان ما میشود، این است که تو به مسیر حق بازگردی و درخواست تشکیل شورا را بپذیری. پس هر کدام از ما در راه حق پایداری کند، مردم او را در مبارزه خود معذور خواهند دانست. والسلام. ]
❇️ به دنیا اطمینان مکن که بسیار فریبنده است
[ در پاسخ عمروبنعاص به وی نوشتم: ]
از بنده خدا امیرالمومنین، به عمروبنعاص
🔻این دنیایی که تو را از خود بیخود کرده و به آن دل بستهای و تکیهگاهت شده است، از تو رویگردان خواهد شد؛ پس به دنیا اطمینان مکن که بسیار فریبنده است. اگر از گذشته دنیا عبرت میگرفتی، حتماً از باقیمانده آن دوری میکردی و از آن به مقداری بهره میبردی که پند بگیری. ولی تو از هوای نفست پیروی کردی و دنیا را ترجیح دادی. اگر جز این بود، دعوت و راهنمایی ما را می پذیرفتی؛ چون بر ما امید بیشتری هست و به حجت پروردگار بودن سزاوارتریم. والسلام.
❇️ هم دنیایت را به باد دادی و هم آخرتت را
[ پس از ناامیدی از هدایت عمروبنعاص آخرین نامه را به وی نوشتم: ]
🔻تو دین خود را تابع دنیای کسی ساختی که گمراهیاش آشکار و پرده حیایش دریده است، در مجلس خود، بزرگان را ناسزا میگوید و به هنگام معاشرت، بردباران را سفیه میشمارد. تو از پی او رفتی و بخشش او را خواستی، چونان سگی که در پی شیر رود و به چنگالهای او چشم بدوزد تا مگر آن شیر، پسمانده شکارش را به سمت او اندازد. پس هم دنیایت را به باد دادی و هم آخرتت را؛ اما اگر به سوی حق میآمدی، هر چه میخواستی به چنگ میآوردی.
🔻اگر خداوند مرا بر تو و بر پسر ابوسفیان چیره سازد، سزای اعمالتان را میدهم و اگر شما مرا ناتوان ساختید و بر جای خود برقرار ماندید، عذاب خدا که در پیش رو دارید، برای شما بدتر است. والسلام.
📚منابع:
۱. وقعة صفین، ص۱۱۰
۲. نهج البلاغه، نامه ۴۹
۳. شیخ طوسی، الأمالی، مجلس۸، ح۳۱، ص۲۱۷
۴. نهج البلاغه، نامه ۳۹
۵. الإحتجاج ج۱، ص۱۸۲
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه137 : درباره طلحه و زبير
1⃣ شناسايی طلحه و زبير
♦️به خدا سوگند! آنان «طلحه و زبير و پيروانشان» نه منکری در کارهای من سراغ دارند که برابر آن بايستند، و نه ميان من و خودشان راه انصاف پيمودند. آنها حقّی را می طلبند که خود ترک کرده اند و انتقام خونی را می خواهند که خود ريخته اند. اگر من در ريختن اين خون شريکشان بودم، آنها نيز از آن سهمی دارند و اگر خودشان تنها اين خون را ريخته اند، بايد از خود انتقام بگيرند. اوّلين مرحله عدالت آنکه خود را محکوم کنند. همانا آگاهی و حقيقت بينی با من همراه است، نه حق را از خود پوشيده داشته ام و نه بر من پوشيده بود. همانا ناکثين (اصحاب جَمَل) گروهی سرکش و ستمگرند، خشم و کينه و زهر عقرب و شبهاتی چون شب ظلمانی در دل هايشان وجود دارد. در حالی که حقيقت پديدار و باطل ريشه کن شده و زبانش از حرکت بر ضدّ حق فرومانده است. به خدا سوگند! حوضی برايشان پُر از آب نمايم که تنها خود بتوانم آبش را بيرون کشم به گونه ای که از آب آن سيراب برنگردند و پس از آن از هيچ گودالی آب ننوشند. (يعنی نقشه ای برای آنان طرح کنم که راه فرار نداشته باشند.)
2⃣ وصف بيعت بی همانند
♦️ «و قسمتی از اين خطبه است؛» شما مردم! برای بيعت کردن به سوی من روی آورديد، همانند مادران تازه زاييده که به طرف بچّه های خود می شتابند. و پياپی فرياد کشيديد، بيعت! بيعت! من دستان خويش را بستم، امّا شما به اصرار آن را گشوديد، من از دست دراز کردن سرباز زدم و شما دستم را کشيديد.
3⃣ شكوه از طلحه و زبير
♦️ خدايا! طلحه و زبير پيوند مرا گسستند، بر من ستم کرده و بيعت مرا شکستند و مردم را برای جنگ با من شوراندند. خدايا! آنچه را بستند تو بگشا و آنچه را محکم رشته اند پايدار مفرما و آرزوهايی که برای آن تلاش می کنند بر باد ده. من پيش از جنگ از آنها خواستم تا بازگردند و تا هنگام آغاز نبرد انتظارشان را می کشيدم لکن آنها به نعمت پشت پا زدند و بر سينه عافيت دست رد گذاردند.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه136 : (آنگاه کههمه با امام بیعت کردند و عبدالله بن عمر، سعد بن ابی وقاص، محمدبن مسلمه، حسان بن ثابت و اسامه بن زید سرباز زدند امام علیه السلام این سخنرانی را در مدینه در سال ۳۵ هجری ایراد فرمود.)
🔹بيعت بی همانند
♦️بيعت شما مردم با من بی مطالعه و ناگهانی نبود و کار من و شما يکسان نيست. من شما را برای خدا می خواهم و شما مرا برای خود می خواهيد. ای مردم! برای اصلاح خودتان مرا ياری کنيد. به خدا سوگند که داد ستمديده را از ظالم ستمگر بستانم و مهار ستمگر را بگيرم و به آبشخور حق وارد سازم گر چه تمايل نداشته باشد.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه135 : (مشاجره ای بین امام علیه السلام و عثمان درگرفت. مغیره پسر اخنس، یکی از منافقان بود، به عثمان گفت: من او را کفایت میکنم، امام علی علیه السلام به مغیره فرمود:)
🔹 شناخت دشمنان امام (علیه السلام)
♦️ای فرزند لعنت شده دُم بريده و درخت بی شاخ و برگ و ريشه، تو مرا کفايت می کنی؟ به خدا سوگند! کسی را که تو ياور باشی، خدايش نيرومند نگرداند و آن کس را که تو دست گيری، برجای نمی ماند، از نزد ما بيرون رو، خدا خير را از تو دور سازد، پس هر چه خواهی تلاش کن، خداوند تو را باقی نگذارد اگر آنچه می توانی انجام ندهی.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه134 : (عمر برای شرکت در جنگ با رومیان در سال ۱۵ هجری با امام علیه السلام مشورت کرد آن حضرت فرمود:)
🔹مشاوره نظامی
♦️خداوند به پيروان اين دين وعده داده که اسلام را سربلند و نقاط ضعف مسلمين را جبران کند. خدايی که مسلمانان را به هنگام کمی نفرات ياری کرد و آنگاه که نمی توانستند از خود دفاع کنند، از آنها دفاع کرد، اکنون زنده است و هرگز نمی ميرد. هرگاه خود به جنگ دشمن روی و با آنان روبه رو گردی و آسيب بينی، مسلمانان تا دورترين شهرهای خود، ديگر پناهگاهی ندارند و پس از تو کسی نيست تا بدان رو آورند. مرد دليری را به سوی آنان روانه کن و جنگ آزمودگان و خيرخواهان را همراه او کوچ ده. اگر خدا پيروزی داد چنان است که تو دوست داری و اگر کار ديگری مطرح شد، تو پناه مردمان و مرجع مسلمانان خواهی بود.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت38 (12)
🔷 پرهز از دوستی با فاسق و فاجر
4⃣ سرفصل چهارم درباره حاکمان فاجر است.
🔻 مولا در خطبه ۲۰۰ نهج البلاغه پیرامون معاویه و تفاوت الگوی سیاستمداری او با خودشان می فرمایند: به خدا قسم معاویه از من باهوش تر و سیاستمدار تر نیست، «وَ لكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ» ؛ امّا معاویه نیرنگ به کار می برد و فسق و فجور می کند تا بتواند مردم را راضی نگه دارد.
🔻 همچنین در حکمت ۱۰۲ امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره دوران حاکمیّت معاویه و همه سرزمینهای اسلامی این پیشگویی را دارند و می فرمایند: « يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُقَرَّبُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ » ؛ در آینده روزگاری بر مردم خواهد گذشت که جز انسان فاسق و فاجر و هرزه را احترام نمی کنند.
🔻همچنین درباره دوران معاویه در آینده، در بند ۷ از خطبه ۱۰۸ می فرمایند: «تَوَاخَى النَّاسُ عَلَى الْفُجُورِ» ؛ در دوران حکومت معاویه بر سرزمینهای اسلامی، مردم با هم بر فجور و فسق عقد اخوّت می بندند و همراهی می کنند.
🔻درباره علت پذیرش حکومت توسط خودشان هم در نامه ۶۲ می فرمایند: « وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا » ؛ من نگران بودم که ولایت امر این امّت به دست سفیهان و فاجران امّت بیفتد، که اگر اینگونه می شد، « فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً » ؛ که اگر اینگونه بشود که حکومت دست ناصالح و فاجر بیفتد، مال خدا را به ملک شخصیش تبدیل می کند، بندگان خدا را خوار می کند، با صالحین می جنگد و فاسقان را جزء حزب خودش قرار می دهد.
5⃣ سر فصل پنجم و آخر تکلیف دشمنی با فجّار است.
🔻حضرت درباره مالک اشتر (رحمت الله علیه) در نامه ۳۸ خطاب به مردم مصر می نویسد: «مالِک أَشَدَّ عَلَى الْفُجَّارِ مِنْ حَرِيقِ النَّارِ» است؛ از آتش جهنّم بر کفار شدیدتر است.
🔻 درباره شهدا هم در بند ۷ خطبه ۱۸۲ می فرمایند، شهدا اینگونه بودند: « الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَةِ» ؛ آنها کسانی بودند که بر مرگ در راه خدا با هم عهد و پیمان بستند و سرهایشان به سمت حاکمان فاجر فرستاده شد، یعنی در راه مبارزه با فسق و فجور سر دادند.
🔻و نکته آخر درباره دشمنی با فجّار در حکمت ۳۱ است که حضرت اوّلاً دشمنی با فاسقین را یکی از ارکان امر به معروف و نهی از منکر می دانند و بعد می فرمایند: « وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» ؛ هر کس با فاسقان دشمنی کند و برای خدا خشم گیرد، خدا برای او خشم خواهد گرفت و او را در روز قیامت راضی خواهد کرد.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و شانزدهم
❇️ پشیمانی به هنگام مرگ!
[ برای اتمام حجت، توسط شریحبنهانی به عمروبنعاص پیام دادم: ]
🔻برترین بندگان نزد خداوند کسی است که محبوبترین کار نزد وی، عمل به حق باشد؛ گرچه موجب نقصان در دنیای او شود و دورترین بندگان از خداوند کسی است که محبوبترین کار نزد او، عمل به باطل باشد؛ چون موجب فزونی و ازدیاد بهرههای دنیوی وی شود.
ای عمرو، به خدا سوگند تو خوب میدانی که جایگاه حق کجاست! پس چرا خود را به نادانی میزنی؟ آیا به طمع اندک بهرهای که به تو میرسد، دشمن خدا و دشمنی اولیای خدا شدهای؟ به خدا سوگند که هر بهرهای به تو رسد به زودی از کف خواهی داد. پس، از خائنان حمایت مکن و پشتیبان ستمگران مباش. من میدانم روزی پشیمان خواهی شد و آن روز، روز مرگت خواهد بود. زود باشد که آرزو کنی ای کاش با هیچ مسلمانی دشمنی نمیکردی و برای زمامداری، رشوهای نمیستاندی.
❇️ پاسخی به اتهامهای عمروبنعاص
[ اطلاع دادند که عمروبنعاص در میان مردم شام علیه من سخنرانی کرده و به من اتهاماتی زده است. خطبه ای ایراد کردم و به برخی از گزافهگوییهای وی پاسخ دادم: ]
🔻از پسر نابغه در شگفتم! به اهل شام القا میکند که من بسیار مزاح میکنم و اهل سرگرمی و لهو و بازیچهام و بسیار شوخی میکنم و بازی را دوست دارم! او سخنی باطل بر زبان رانده و زبان به گناه آلوده کرده است. بدانید که بدترین سخن، دروغ است و او حرف میزند و دروغ میگوید و نیز وعده میدهد و بر هم میزند. اگر چیزی از او بخواهند، بخل میورزد؛ ولی اگر خود او چیزی بخواهد، پافشاری میکند و با اصرار میستاند. اگر پیمانی ببندد، در آن خیانت میکند و حق خویشاوندی بهجای نمیآورد. او هنگامی که جنگ فرا رسد، بسیار امر و نهی کند تا خود را فرماندهای دلیر جلوه دهد؛ ولی این تا زمانی است که شمشیرها از نیام بر نیامده اند. هنگامی که شمشیرها از نیام خارج شوند، بزرگترین نیرنگ او این است که عورت خود را گشاید و به مردم بنمایاند. به خدا سوگند، یاد مرگ مرا از هر بازیچه و مزاحی باز میدارد؛ اما فراموشی آخرت نگذارد که عمروبنعاص سخن حق بر زبان بیاورد. او با معاویه بیعت نکرد مگر به این شرط که معاویه مصر را به او ببخشد و در برابر ترک دینش، رشوهای اندک به او عطا کند.
❇️ بسیج عمومی برای جنگ با معاویه
🔸شما شایستگانید
[ هنگامی که خبر آمادگی معاویه برای جنگ را دریافت کردم به مردم گفتم: ]
🔻ای مردم، اهل شام با معاویه بیعت کردهاند و معاویه به جز آنان یار و یاوری ندارد که به یاریاش بشتابند؛ ولی شما مردم حجازید و مردم عراق و یمن و مصر.
اهل شام معاویه را بین خودشان و خدا قرار دادهاند؛ در صورتی که معاویه نه در دنیا و نه در آخرت، صاحب دعوتی نیست و جایگاهی ندارد. آنان با رومیان پیمانی بستهاند که بر اساس آن، اگر شما بر لشکریان معاویه پیروز شوید، آنان از مردم روم یاری طلبند و به سرزمین آنان بروند و اگر آنان بر شما پیروز شوند، نهایت کارتان مرگ است و فقط به سوی خدا میتوانید بگریزید. معاویه گمان کرده است مردم شام اهل استقامت و پیروزی هستند؛ ولی به جان خودم سوگند، شما بدین دو صفت از آنان شایستهترید؛ زیرا شما مهاجران و انصار و تابعان نیکو هستید. آری، امروز روز صبر است و فردا روز پیروزی.
📚منابع:
۱. الکامل، ج۳، ص۳۲۹
۲. نهج البلاغه، خطبه ۸۴
۳. الغارات، ج۲، ص۳۵۲
۴. أنساب الأشراف، ج۲، ص۱۲۷
۵. الإحتجاج. ج۱، ص۱۸۲
۶. الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۲۴
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
┄═❁❀❈🌿🌸🌿❈❀❁═┄
📜 #خطبه133
1⃣ عظمت پروردگار
♦️دنيا و آخرت خدا را فرمانبردار است و سر رشته هر دو به دست اوست. آسمان ها و زمين ها کليدهای خويش را به او سپردند و درختان شاداب و سرسبز، صبحگاهان و شامگاهان در برابر خدا سجده می کنند و از شاخه های درختان نور سرخ رنگی شعله ور شده، به فرمان او ميوه های رسيده را به انسان ها تقديم می دارند.
2⃣ ويژگی های قرآن
♦️کتاب خدا، قرآن، در ميان شما سخنگويی است که هيچ گاه زبانش از حق گويی کُند و خسته نشد و همواره گوياست؛ خانه ای است که ستون های آن هرگز فرو نمی ريزد و صاحب عزّتی است که يارانش هرگز شکست ندارند.
3⃣ ويژگی های پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)
♦️ خدا پيامبر(صلی الله علیه و آله) را پس از يک دوران طولانی که ديگر پيامبران نبودند فرستاد. زمانی که ميان طرفداران مذاهب گوناگون نزاع در گرفته و راه اختلاف می پيمودند. پس او را در پی پيامبران فرستاد و وحی را با فرستادن پيامبر(صلی الله علیه و آله) ختم فرمود. پس پيامبر(صلی الله علیه و آله) با تمام مخالفانی که به حق پُشت کردند و از آن منحرف گشتند به مبارزه پرداخت.
4⃣ روش برخورد با دنيا
♦️ و همانا دنيا نهايت ديدگاه كوردلان است، كه آن سوی دنيا را نمی نگرند، اما انسان آگاه نگاهش از دنيا عبور كرده از پس آن سرای جاويدان آخرت را می بيند، پس انسان آگاه به دنيا دل نمی بندد و انسان كوردل تمام توجه اش به دنياست، بينا از دنيا زاد و توشه برگيرد و نابينا برای دنيا توشه فراهم می كند.
5⃣ اندرزهای جاودانه
♦️ آگاه باشيد، در دنيا چيزی نيست مگر آنکه صاحبش به زودی از آن سير و از داشتن آن دلگير می شود جز ادامه زندگی، زيرا در مرگ آسايشی نمی نگرند. حيات و زندگی چونان حکمت و دانش است که حيات دلِ مرده و بينايیِ چشم های نابيناست و مايه شنوايی برای گوش های کر و آبی گوارا برای تشنگان می باشد که همه در آن سالم و بی نيازند.
6⃣ شناخت قرآن
♦️اين قرآن است که با آن می توانيد راه حق را بنگريد و با آن سخن بگوييد و به وسيله آن بشنويد. بعضی از قرآن از بعضی ديگر سخن می گويد و برخی بر برخی ديگر گواهی می دهد. آياتش در شناساندن خدا اختلافی نداشته و کسی را که همراهش شد از خدا جدا نمی سازد.
7⃣ علل سقوط مردم مردم
♦️مردم! گويا به خيانت و کينه ورزی اتّفاق داريد و در رفتار رياکارانه، گياهان روييده از سرگين را می مانيد. در دوستی با آرزوها به وحدت رسيديد و در جمع آوری ثروت به دشمنی پرداختيد شيطان شما را در سرگردانی افکنده و غرور شما را به هلاکت می کشاند. برای خود و شما از خدا ياری می طلبم.
┄═❁❀❈🌿🌸🌿❈❀❁═┄
┄═❁❀❈🌿🌸🌿❈❀❁═┄
📜 #خطبه132 : در پارسايی در دنيا
1⃣ ستايش پروردگار
♦️خدا را ستايش می کنيم بر آنچه گرفته و آنچه بخشيده و بر نعمت هايی که عطا کرده و آزمايش هايی که انجام داد. خداوندی که بر هر چيزِ پنهانی آگاه و در باطن هر چيزی حضور دارد. به آنچه در سينه هاست آگاه و بر آنچه ديده ها دزدانه می نگرد داناست و گواهی می دهم که خدا يکی است و جز او خدايی نيست و گواهی می دهم که حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) برگزيده و فرستاده اوست، آن گواهی که با او درون و بيرون، قلب و زبان، هماهنگ باشد.
2⃣ ضرورت یاد مرگ
♦️به خدا سوگند! اينکه می گويم بازی نيست، جدّی و حقيقت است، دروغ نيست و آن چيزی جز مرگ نيست، که بانگ دعوت کننده اش رسا و به سرعت همه را ميرانَد! پس انبوه زندگان و طرفداران تو را فريب ندهند. همانا گذشتگان را ديدی که ثروت ها اندوختند و از فقر و بيچارگی وحشت داشتند و با آرزوهای طولانی فکر می کردند در أمانند و مرگ را دور می پنداشتند، ديدی چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد؟ و آنان را از وطنشان بيرون راند؟ و از خانه أمن کوچشان داد؟ که بر چوبه تابوت نشستند و مردم آن را دست به دست می کردند و بر دوش گرفته و با سرانگشت خويش نگاه می داشتند؟ آيا نديديد آنان را که آرزوهای دور و دراز داشتند و کاخ های استوار می ساختند و مال های فراوان می اندوختند، چگونه خانه هايشان گورستان شد؟ و اموال جمع آوری شده شان تباه و پراکنده و از آنِ وارثان گرديد؟ و زنان آنها با ديگران ازدواج کردند؟ نه می توانند چيزی به حسنات بيفزايند و نه از گناه توبه کنند.
3⃣ تقوی و روش برخورد با دنيا
♦️کسی که جامه تقوا بر قلبش بپوشاند، کارهای نيکوی او آشکار شود و در کارش پيروز گردد. پس در به دست آوردن بهره های تقوا فرصت غنيمت شماريد و برای رسيدن به بهشت جاويدان رفتاری متناسب با آن انجام دهيد، زيرا دنيا برای زندگیِ هميشگی شما آفريده نشده گذرگاهی است تا در آن زاد و توشه آخرت برداريد. پس با شتاب آماده کوچ کردن باشيد و مرکب های راهوار برای حرکت مهيّا داريد.
┄═❁❀❈🌿🌸🌿❈❀❁═┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت38 ( 13 )
🔷 پرهیز از دوستی با دروغگو
🔻در ادامه حکمت ۳۸ نهج البلاغه، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: « إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ» ؛ از دوستی با کسی که زیاد دروغ می گوید بپرهیز زیرا او مانند سراب است که دور را به تو نزدیک نشان می دهد و نزدیک را دور.
🔻در این رابطه در نهج البلاغه نکات مهمی هست که به ترتیب عرض می کنم.
1⃣ اولاً در خطبه ۸۴ ، حضرت علی (علیه السلام) معتقدند: « شَرُّ الْقَوْلِ الْكَذِبُ» ؛ بدترین سخن دروغگویی است و بین دروغ و ایمان فاصله بسیار زیادی قائل هستند.
🔻 در خطبه ۸۶ ، بند ۳ در این باره می فرمایند:
«جَانِبُوا الْکَذِبَ»؛ از دروغ دوری کنید. چرا؟ زیرا «فَإِنَّهُ مُجَانِبٌ لِلاِيمَانِ» ؛ بخاطر اینکه دروغگویی از ایمان خیلی دور است و «الصَّادِقُ عَلَى شَفَا مَنْجَاةٍ وَ كَرَامَةٍ» انسان راستگو در آستانه نجات و بزرگواری است، در حالی که « وَالْكَاذِبُ عَلَى شَرَفِ مَهْوَاةٍ وَ مَهَانَةٍ» ؛ انسان دروغگو در شُرف سقوط و خواری است.
2⃣ با این نگاه مولا علی (علیه السلام) اساساً ایمان را در حکمت ۴۵۸ اینگونه تعریف می کنند: « الْإِيمَانُ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ » ؛ حقیقت ایمان این است که صداقت را وقتی به ضرر تو است بر دروغی که به نفع تو است ترجیح بدهی.
3⃣ مولا علی(علیه السلام) اساساً فلسفه تشریع حکم ترک دروغ را شرافت بخشیدن به صداقت می دانند.
🔻 در حکمت ۲۵۲ می فرمایند: « فَرَضَ اللَّهُ تَرْكَ الْكَذِبِ تَشْرِيفاً لِلصِّدْقِ » ؛ خداوند ترک دروغ را واجب کرد برای اینکه به راستگویی شرافت بدهد.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh