💠سوال : استاد! بنده مدتها است تلاش میکنم مادامیکه شما در زنجان هستید درسی را برای ما شروع کنید .
✅پاسخ: چون بنده الآن در حال بازگشت به قم هستم لذا فرصت این کار در زنجان نیست .
بلی در این فکر هستم عصاره مباحث #اصولی و #فقهی خودم را تنقیح کرده از طریق همین کانال مشکات در اختیار طلاب عزیز قرار دهم ان شاالله تعالی. دعا کنید و منتظر باشید.
👇👇👇
📚خلاصه درس اول از مبادی اصول:
آنچه در کتب اصولی بعنوان تعریف اجتهاد عرضه می شود، چندان رابطه ای با اجتهاد واقعی و مشروع ندارد ، چرا که 🔹اولا نخستین بار واژه اجتهاد در فقه را عمر استعمال کرد ، آن هم برای اثبات مشروعیت فتاوای بی سند ابوبکر تا خلافت ابوبکر سپس خودش مشکل فقهی پیدا نکند. و چون این سیاست پایه دینی نداشت علمای اهل اجتهاد (سنت) پس از نزدیک به دو قرن نظرات فقهی غیر خلفا مانند ربیعه الرای ، ابوحنیفه، مالک ، شافعی و احمد را فقه اسلام وانمود کردند.
⭕️ نتیجه اینکه واژه اجتهاد در قرن اول رابطه ای با استنباط احکام شرعی نداشته ، و این استعمال جنبه کودتایی داشته است و عملا هم به معنای دقیق کلمه یِ (( رای انسان)) در قبال (( احکام دین )) در نظر گرفته شده بوده است.
🔹ثانیا: چون حکومتها پشتوانه این کودتا در فهم دین بوده آن کلام مجعول عمر تا صفحه دوم رسائل مرحوم شیخ انصاری بسط پیدا کرد.
روایت مجعول عمر این بود: ( من اجتهد واصاب فله اجران و من اخطاء فله اجر واحد)) مجتهد به واقع رسیده دو اجر دارد و مجتهد به واقع نرسیده یک اجر . و اخیرا این کلام مجعول ،، شده ابزار جناب سید کمال حیدری.!!.
برای کوبیدن نظر فقهای شیعه.!!.
🔹ثالثا: آن عنوانی که در کتاب و سنت برای انتشار احکام اسلام توسط فقها آمده واژه های
((روایت )) ، (( تبلیغ)) ((راوی حدیث)) ((فتوای )) ، ((نقل سنت)) (( انذار )) است ، و در قاموس اهلبیت (ع) واژه اجتهاد به معنای رای انسان در مقابل رای خدا و رای رسول خدا (ص) و حکم دین است و بس ، محصول این کلام به نظر قاصر حقیر این است , در فرهنگ اهلبیت (ع) مجتهد یعنی کسی که حکم خدا را نمی فهمد و از پیش خودش حکم می سازد و نمی داند این حکمی که خودش ساخته مطابق حکم خدا هست یا نه !؟
دقیقا خلاف اصطلاحی است که امروز رایج است. چون در اعصار اخیر مجتهد یعنی کسی که احکام خدا را از طریق تعیین شده از سوی اهلبیت بدست آورد. بنابر این به نظر حقیر اینکه در کلام فقهای عظام واژه اجتهاد و مجتهد را حدود ۶ جور تعریف کرده اند هیچکام انسی و رابطه ای با تعریف اهلبیت ندارد.
🔹رابعا: بسیاری از اعاظم در تعریف اجتهاد (( استفراغ الوسع )) را وارد فرموده اند، !
این تعبیر هم بیگانه از وظیفه مجتهد است، یعنی نه عمر( که بانی و مستعمِل واژه اجتهاد برای صدور حکم از سوی جاهل به حکم است) چنین تعریفی کرده و نه اهلبیت(ع).!
🔹 خامسا: استفراغ الوسع هم اگر درست باشد باید قید شود : (( از سوی کسی که تمام ابزار لازم برای بدست آوردن حکم را دارد)) چون این اطلاق استفراغ الوسع شامل حال یک طلبه هم هست اگر تا آخرین رمق کوشش کند .
لذا باید قید شود : ممن له اهلیت ذالک. حاصل درس اول این است واژه اجتهاد و استعمال و اطلاق مجتهد برای فقیه یک غفلت و خطای راهبردی از سوی علمای اسلام است و استعمال واژه اجتهاد و مجتهد برای استنباط احکام هیچ مبدا و منبعی جز سیاست عمر برای سرپوش گذاشتن بر جهل شیخین ندارد.
و در طول حیات و حضور ۲۵۰ ساله اهلبیت (ع) از هیچ یک از ۱۴ معصوم احدی نشنید که به عالمی و یا به غیر عالمی واژه مجتهد استعمال و یا خطاب کنند. و اگر چنین خطابی می کردند معنایش این می شد(( ای جاهل به حکم و جاعل حکم از پیش خود.! )) و باید از این پس استعمال واژه مجتهد برای فقیه اهلبیت از تمام کتب شیعه حذف و متوقف شود.
این بود درس اول مبادی اصول. تا برسیم به دروس بعدی ان شاالله.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
@mousavizanjany