eitaa logo
فرزندی مثل مصطفی
1.1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
5.1هزار ویدیو
108 فایل
بسم رب الشهدا والصدیقین این کانال جهت باز نشر خاطرات شهید مصطفی صدرزاده راه اندازی شده است مستقیم زیر نظر خانواده محترم شهید صدرزاده اداره میشه #شهید_مصطفی_صدرزاده
مشاهده در ایتا
دانلود
25.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷 مادر شهید🌷 محمدرضا اسماعیلی : واسش شرط گذاشتم اگر ۱۲ هفته بری نماز جمعه میزارم بری جبهه...اونم رفت و عازم جبهه شد...۴ دی ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۴ ام الرصاص شهید شد. دوست نداشتم پیکر پیدا بشه ، دوست داشتم همچون بماند.... . 🎥 با محمدرضا اسماعیلی از ۲۵ ...   @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
خاطــــره📚 از تیپ و قیافه اش معلوم بود بچه تهران است.. با ماشین فرمانده تیپ آمده بود توی مقر و برای اولین بار او را دیدم، از تیپ و قیافه اش معلوم بود که بچه تهران است و به بچه های تیپ فاطمیون نمی‏‌خورد از همان لحظه عاشق سید شدم و رویش را بوسیدم. تکه کلام های خاصی داشت، یک تسبیح هم در دستش بود که همیشه همراهش بود، آن تسبیح را هدیه گرفتم و گفتم حاجی من مطمئنم که شما می‏‌شوید این را می‏‌خواهم به یادگار داشته باشم، در جواب گفت: من رو سیاه کجا و کجا و حرف را عوض کرد..🥲✨ @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
11.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الشهدا🌹 خاطرات از کودکی تا شهادت شهید مصطفی صدرزاده آبان سال ۱۳۹۰ بود, من خدمت پدر بودم ،ساعت ۱۴ متوجه شدم که سردار و چندتا از نیروهایشان در انفجار موشکی شدند.😔 شب بود که طبق معمول همیشه زنگ زد واحوال پرسی کردیم ولی اون صدای شاد را نداشت،😔💕 وقتی بیشتر ازش جویای حال خودش و بچه ها شدم گفت ما خوییم نگران نباش . گفت: مامان دو تا از دوستام که یکی از آنها همسایه ما بود و شب بود به رسیدند😔🌹 خیلی بهم ریخته وناراحت بود .😔 من سریع بلیط گرفتم و برگشتم تهران، که در مراسم شرکت کنم.😔🌹 زمانی که در مراسم بودم جمعیت بسیار زیادی شرکت کرده بودند ومن دربین ها بودم که همه چادر مشکی به سر داشتند ، من کناری ایستاده بودم. به تنها چیزی که فکر می کردم به این دو شهید بود ،که یه دفع یه صدای به گوشم رسید. ❤️ که می گفت :مامان دعا کن که خداوند به من هم توفیق بده ومن را کنار دفن کنن...😔 من یه دفعه برق از پرید که مصطفی تو این چطور تونست من رو پیدا کنه و چنین دعای از من بخواد .😔 در اون لحظه داشتم به فکر می کردم و چیزی از احساسشون درک نمی کردم ولی الان که دارم فکرشون می کنم با تمام دارم درک می کنم .😭🌹 حتی کلمه روی می کند...😔🌹😭 دقیقا در تاریخ آبان ۹۴ یعنی بعد از چهار سال به رسید.😭 🌹 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرم زینب عجب حال وهوایی دارد❤️ سوریه فیض شهادت چه صفایی دارد❤️ بنویسید به روی کفن این شهدا چقدر عمه سادات فدایی دارد❤️ یادشهید گمنام بزرگوار 🕊️ @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از مادر آقا مصطفی پرسیدند: «قطعاً دل کندن از دنیا سخته؛ چی باعث شد که شهید بتونند از دنیا دل بکنند؟ از حال و احوال اواخر و نزدیک به شهادت شون بگید».😍 . . . به نظر تون مادر شون چی گفتند؟🤓 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
خاطـــــره📚 یک بار کنار سفره غذا با بچه ها نشسته بودیم که سید با خنده گفت: "من از اون آدمایی هستم که هر کی رو بیشتر دوست داشته باشم، میفرستمش جلوی گلوله تا بشه..! مثلا همین ابوعلی! چون دوستش دارم میفرستمش جلوی گلوله😅 این را که گفت ، یکی از بچه ها گفت: "ابوعلی خواب دیدم با هم از برگشتیم، توی فرودگاهیم و تو کت و شلوار پوشیدی که بری مشهد... منم برم!" سید یه دفعه زد زیر خنده و گفت: "من خواب دیدم دارم با ابوعلی میرم کربلا ، احتمالا من رو توی کربلا جا گذاشته! بچه ها همه گفتند به به و تعبیر به کردند..(: بعد سید با افسوس گفت: "خیالتون راحت! من اونقدر آنتی شهادت زدم که حالا حالا ها هستم! :) "بعد با خنده اضافه کرد : "ولی ابوعلی تو حتما پیکرت میره!" دستی به ریش هاش کشید و گفت: "اصلا نگران مراسما نباش! برای مداحی محمود کریمے رو میاریم ، سخنران آقای پناهیان خوبه؟😂 بنر ها رو هم میدم داداشم محمد حسین بزنه تو شهید شو ما حسابی برات سنگ تموم میزاریم! من هم با خنده گفتم: "شهادت همه رو دیدم بعدا میرم! غذا که تمام شد با شوخی گفتم : "آقایون اگه سیر نشدید به ما چه غذا همین بود!😅" همه خندیدند و سفره را جمع کردیم..(: @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
3.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از مادر آقا مصطفی پرسیدند: «به نظر تون چه ویژگی هایی از شهید باعث شهادت شون شدند؟»🧐 . . . به نظر تون مادر شون چی گفتند؟🤓 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
‍ بسم رب الشهدا خاطره مادرشهید مصطفی صدرزاده سال اول  بود ،یک روز نشسته بودیم گفتم :مصطفی الان بهترین هدیه چیه ؟ گفت: باهم  بریم خیلی جالب بود و سریع جور شد.🌹 باهم کربلا رفتیم ،خیلی خوش گذشت البته جدا از یک سری  که بین راه پیش اومد. مصطفی از بچگی خیلی بد ماشین بود. کاملا انرژی اش گرفته میشد ولی از اون جای که مصطفی خیلی خوش مسافرت بود هرازگاهی یه لطیفه ایی می گفت، 🌹 ولی خیلی  شده بود ، چون خیلی در مسیر توقف داشتیم. به مرز که رسیدیم پیاده شدیم که بازرسی کنن افرادی که بازرسی میکردن جزء گروهک  بودن تا مصطفی رو دیدن برای بازرسی بردنش،  همه نگران شدیم مشکوک شدن گفتن این یا پاسدار یا استرس تمام وجودمون گرفت ، مصطفی و چندتا از دوستاشو برای بازجویی بردن ،در اون لحظه آنقدر به ما  گذشت . که فقط  شدیم به چهارده معصوم وبعد از باز جویی بچه ها را آزاد کردن  با تمام سختیهاش سفر پر استرس وخاطر انگیزی برامون شد . وقتی چهره بی حالشو یادم میاد خیلی بیقرارش میشم  تمام اون استرس ها درمقابل این فراق قطره ایی ازدریاست....  مدافع حرم بی بی زینب  تاسوعا @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
اگھ‌برآی‌خدآڪارڪنۍ شھآدت‌میآد‌بغلت‌مےگیرھ :) آخرش‌میشے‌الگوی‌ِچندتاجوون‌ ڪھ‌آرزوی‌شھآدت‌دآرن! همینقدرقشنگ‌‌ودلبر خدآهمہ‌چیو‌میچینھ‌وآست توفقط‌بآید‌برآی‌خودش‌ڪآرڪنے..🙂🌱 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1