eitaa logo
مرکز فقهی امام محمدباقر علیه‌السلام
566 دنبال‌کننده
444 عکس
53 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷زی طلبگی 🔷درس اخلاق ویژه شیخ انصاری آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔸از ملا حسینقلی (همدانی) نقل کرده‌اند که ایشان می‌فرموده است: من وقتی به نجف پای درس شیخ مرتضی انصاری رفتم، دیدم که سید پیرمردی در درس شیخ حاضر می‌شود و خیلی مورد عنایت شیخ است. من به ذهنم می‌آمد که این مرد شاید به ملاحظه سیادت و پیرمردی‌اش و یا اینکه چون همشهری شیخ است و سوابق همشهری‌گری دارند، از این جهت است که شیخ برای وی احترام خاصی قائل است. صحبتی هم نمی‌شد و خیال فضل هم درباره او نمی‌شد. 🔹بعد من متوجه شدم که شیخ هفته‌ای یک ساعت مرتّب به منزل شاگردش می‌رود، گویا روزهای چهارشنبه. این حس کنجکاوی، مرا وادار کرد که ببینم شیخ به کجا می‌رود؛ او که بی حساب به جایی نمی‌رود. به بهانه استخاره یا کار دیگری رفتم در منزل آقا سید علی را زدم. گفتند بفرمایید داخل. رفتم دیدم که شیخ نشسته و آقا سید علی مشغول موعظه است. من خیلی شیفته شدم. وقتی که شیخ می‌خواستند تشریف ببرند، آقا سید علی ایشان را بدرقه کرد و من بعد از تشریف بردن شیخ، خواهش کردم که اجازه بدهد من هم در این جلسات شرکت کنم. فرمودند: آقا رئیس هستند و وقت دیگری برای تشریف آوردن ندارند، ولی شما هر وقت که بخواهید می‌توانید بیایید. بعد من رفتم دیدم که ایشان شاگردانی دارند. ▪️جرعه‌ای از دریا، ج۱، ص ۷۳ و ۷۴ __ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
📚کتابشناسی 📝قاموس الرجال - بخش اول 🔹صاحب قاموس الرجال در اثر احاطه‌ای که در علم رجال داشته‌اند، گاهی مطلب دور از ذهنی را از یک مطلب شعری یا یک مطلب تاریخی برای موضوع رجالی کشف کرده‌اند و برای مطالب رجالی به کار برده‌اند. این کار ابتکاری است که کمتر کسی دارد. با بعضی از دوستان صحبت این بود که ممکن است شخص از استعداد و نبوغ بی‌نظیری برخوردار باشد، ولی اگر سنین متمادی کار نکرده باشد، نمی‌تواند بعضی از مشکلات و جهات مخفی را به دست بیاورد؛ مثلا فرض کنید اگر کسی در باب حدود و دیات به روایتی برخورد کند که آن روایت متضمّن یک نکته‌ای باشد که آن نکته مناسب باب طهارت باشد، این مورد را فقط شخص فقیهی که به فقه احاطه دارد، می‌تواند بگوید که از این روایت برای فلان مطلب می‌توان سود جست؛ چون نقاط تاریک مسائل فقهی را می‌داند و می‌تواند بگوید که این روایت در غیر بابش ذکر شده و آن نقطه و نکته تاریک را می‌تواند روشن کند. 🔸ایشان چون در رجال سیر کرده و جهات تاریک و مبهم رجال را می‌داند، یک وقت در شعری مطلبی می‌یابد که متنبّه می‌شود که این شعر آن نقطه تاریک را روشن می‌کند. اگر کسی احاطه به رجال نداشته باشد، هر مقدار هم استعداد داشته باشد، از کجا می‌داند که فلان شعر، مناسب فلان مسأله رجالی است؟ و باید از اول تمام رجال را در نظر داشته باشد. ایشان علاوه بر احاطه بسیار، فهم فوق العالده‌ای نیز دارند و از این احاطه و فهم هم استفاده‌های بسیار زیادی کرده‌اند. 🔹یکی از خصوصیاتی که ایشان دارند، توجه به تصحیفات نسخه‌هاست. به این معنا که در فلان نسخه این کلمه تصحیف شده و علّت تصحیف چیست و چگونه این لفظ بدین گونه درآمده است؟ برای مثال در جایی به نظر می‌رسد که مناسبت ندارد این کلمه اینجا اضافه شده باشد، ایشان علل اضافه نبودن آن را ذکر می‌کند و نشان می‌دهد که این مطلب عادی و طبیعی است؛ حال آنکه قبل از بیان مناسبت هیچ به نظر طبیعی نمی‌رسیده است و در این زمینه قدرت و ذوق فوق العاده‌ای از خود نشان داده‌اند. ▪️جرعه‌ای از دریا، ج۱، ص ۷۵ ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🔰 یادداشت محقق 🔆رابطه وجوب دفع مال با رفع حجر - بخش دوم در قسمت اول این مقاله اشاره شد که درباره آیه پنجم و ششم سوره نساء مرحوم آقای خمینی از تناسب حکم و موضوع و خصوصا اقتران فراز «وَ ابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّی...» به «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ» چنین استظهار کرده است که وجوب دفع اموال به یتامی، نفسی نیست تا اطلاق آیه إقتضا کند که دفع مال به بالغ رشید مطلقا لازم باشد. همچنین اشاره شد که ایشان بر این برداشت از آیه سه امر را متفرّع نموده‌اند. در ادامه این بحث به بررسی امر سوم از امور سه گانه یعنی «حرمت دفع مال قبل از حصول بلوغ یا رشد» می‌پردازیم: 🔹بررسی أمر سوم ممکن است به این تفریع اشکال شود آنچه در رفع محجوریت واقعی دخالت دارد خود رشد است و تشخیص ولیّ طریق به آن است، و چون در آیه برای دفع مال ایناس رشد یعنی معیار اثباتی ذکر شده است در صورت عدم تشخیص رشد،‌ محجوریت صبی احراز نمی شود. لذا باید بحث شود که آیا در این فرض بنابر محجوریت شخص گذاشته می‌شود یا خیر؟ ‌ولی این توهم باطل است؛ زیرا آنچه موضوع رفع حجر قرار داده شده است فردی از رشد است که جلیّ باشد و متعارف مردم آن را درک کنند، لذا تشخیص ولیّ خصوصیتی ندارد و نگاه عرفی متعارف معتبر است. لذا اگر رشد به این معنا تشخیص داده نشود، سلب حجر صبی احراز می‌شود و دفع مال به او حرام است. بنابر این طبق استظهار وجوب غیری دفع مال، نیازی به این بحث نیست که آیا با انتفای رشد یا بلوغ، دفع مال به صبی حرام است یا خیر؟ 🔸توضیح اشکال: مقتضای قضیه شرطیه در آیه شریفه این است که اگر خصوصیات مذکور در صبی باشد محجور نیست و به مقتضای مفهوم آن، اگر این خصوصیات نباشد، محجور است. منتهی یکی از خصوصیاتی که در آیه بدان اشاره شده است تشخیص رشد است نه خود رشد؛ لذا باید بررسی شود آیا تشخیص رشد در مقام ثبوت دخیل است یا خود رشد و تشخیص از آن جهت که طریق به رشد است در آیه ذکر گردیده است؟ 🔹اگر تشخیص رشد در مقام ثبوت دخالت داشته باشد شخصی که واقعا بالغ و رشید باشد، لکن ولیّ، رشد او را احراز نکرده باشد به مقتضای مفهوم قضیه شرطیه محجور است و دفع مال به او بدون نیاز به بحث دیگری حرام است، ولی اگر خود رشد در مقام ثبوت دخیل باشد در صورت عدم تشخیص رشد،‌ محجوریت صبی احراز نمی‌شود، لذا حکم دفع مال را باید از جای دیگر استفاده کرد، مثلاً با تمسک به قاعده مقتضی و مانع دفع مال به مالک را لازم دانست یا بر اساس استصحاب بقای حجر دفع مال را حرام دانست یا گفته شود مسأله از قبیل دوران أمر بین استصحاب حکم مخصص و تمسک به عموم عام است؛ چرا که عمومات دفع مال به مالک را لازم می داند و بعضی از محجورین استثناءً خارج شده‌اند، لذا در مواردی که شک شود حجر باقی است تا جزو استثناء‌ها باشد یا باقی نیست تا عموم شاملش شود، بحث تمسک به استصحاب در حکم مخصص یا تمسک به عموم عام مطرح می شود. 🔸به حسب متفاهم عرفی در غالب موارد، علم طریق به ثبوت است و خودش موضوعیت ندارد. بنابراین همان‌طور که ولیّ باید بلوغ را درک کند رشد را هم باید درک کند و در مواردی که یتیم بالغ رشید شده باشد، اما ولیّ نتوانسته رشد او را تشخیص دهد، -هر چند ولیّ باید طبق تشخیص و علم خود عمل کند و خود را ملزم به دفع اموال نداند- اما عرف متعارف ممنوعیت از تصرف را در عالم واقع به شارع مقدس استناد نمی‌دهد. 🔹بنابراین آیه شریفه در مقام بیان وظیفه‌ی ظاهریه ولیّ است که اگر بلوغ و رشد صبی را درک کرد، وظیفه دارد که مال را به او دفع کند،‌ ولی اگر یکی از این دو قید یا هیچ‌کدام را احراز نکرد وظیفه‌اش را باید بر اساس ادله دیگر تعیین کرد؛‌ چراکه عدم تشخیص او به معنای احراز عدم محجوریت نیست تا دفع اموال به صبی حرام باشد. 🔺ولی می‌توان از این اشکال پاسخ داد... 👈 پاسخ اشکال و متن کامل بخش دوم مقاله را اینجا بخوانید: https://bit.ly/2PsosNs ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
☀️ زنان و مردان چه تفاوت‌هایی در احکام شرعی دارند؟ 📋برخی از این اختلافات در «کتاب الصیام» عبارتند از: 🔹منها: أنّه یکره للمرأة حال الصیام أن تجلس فی الماء و أمّا للرجال فلا. 🔸و منها: أنّه یجب علی الرجال من أولیاء المیّت قضاء ما فات من الصوم و الصلاة عن المیّت و أمّا علی النساء فلا. 🔹و منها: أنّه لو أکره الرجل زوجته علی الجماع حال الصیام فی شهر رمضان فعلیه کفارتان و أمّا لو أکرهت المرأة زوجها کذلک فعلیها کفّارة واحدة. 🔸و منها: أنّ الرجال یثبت بشهادتهم الهلال و أمّا النساء فلا. ▪️منبع: الهدی الی الفرق بین الرجال و النساء، تألیف مرحوم آیت‌الله العظمی حاج سید احمد زنجانی، ص۵۳ و ۵۴. 👈موارد کامل اختلافات مردان و زنان در احکام شرعی را در این کتاب بخوانید. ⏺این اثر گرانقدر برای نخستین بار توسط انتشارات امام محمد باقر (علیه السلام) منتشر شده است. 🔰مرکز پخش: کتابفروشی طه؛ قم، خ معلم، مجتمع ناشران، واحد 314 (تلفن: 02537848326 ) ✳️فروش اینترنتی: http://dinook.ir ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🌷زی طلبگی 🔷 ریاست دنیا و قصر آخرت آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔸از آقای حاج میرزا هاشم آملی شنیدم که می‌گفت: کسی در خواب قصر شیخ انصاری و آخوند ملا لطف الله مازندرانی را می‌بیند. آخوند که در طبقه شاگردان شیخ و با میرزای شیرازی معاصر و از علمای درجه اول بوده است، می‌بیند که قصر شیخ کوتاه‌تر از قصر آخوند ملا لطف الله است و عظمت آن را ندارد. 🔹تعجّب می‌کند که چرا قصر شیخ با آن مقام و تقوا و زهد کوتاه‌تر است؟ همان جا سؤال می‌کند یا به او الهام می‌شود که چون ریاست در عالم دنیا نصیب شیخ شد، در اینجا کسرش گذاشتند ولی آخوند ملا لطف الله فاقد آن بود و به او کامل دادند. ▪️جرعه‌ای از دریا، ج1، ص 508 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
📚کتابشناسی 📝قاموس الرجال - بخش دوم 🔸(صاحب قاموس الرجال) راجع به اشتباهات مؤلفین غیر از تصحیفاتی که واقع می‌شود- مثلا فرض کنید، شیخ در فهرست در عنوان اسحاق بن عمار تصریح کرده به ساباطی و فطحی بودن او؛ شیخ اشتباده کرده، زیرا اسحاق نه ساباطی بوده است و نه فطحی- ایشان در توجه به اشتباه و بیان علت اشتباه، و اینکه این اشتباه از کجا واقع شده است، ید طولایی دارد و در این جهت بسیار استاد است. 🔹در همین مسأله اسحاق بن عمار ساباطی، ایشان بر خلاف همه رجالیین دیگر، مطلبی دارد که از ابتکارات خودشان است و این را با مقایسه با دیگران می‌توان به دست آورد. 🔸عبدالله بن محمد اسدی یکی از آن اشخاص است که به نام ابوبصیر معرفی شده است، هم در رجال کشی هست و هم در فهرست شیخ و همچنین در کتب دیگر. ایشان باب بیاناتی اثبات می‌کند که اساسا این شخص وجود خارجی ندارد و اشتباه نسخه اوّلیه، سبب شده که شخصی به نام عبدالله بن محمد اسدی وجود پیدا کرده است. در این زمینه هم ایشان مهار کامل دارند. 🔹البته این فوق العادگی و مؤسس بودن ایشان لازمه‌اش این نیست که تمام مطالبی که ایشان نوشته‌اند، جملگی درست باشند و اشتباه نداشته باشند؛ بلکه گاهی می‌توان به مطلب ایشان حاشیه زد و شاید اگر کسی بخواهد حاشیه بزند، بیش از همین کتاب قاموس الرجال که ایشان نوشته‌اند می‌توان حاشیه زد، ولی این از ارزش و اهمیت خود کتاب نمی‌کاهد. ▪️جرعه‌ای از دریا، ج۱، ص ۷۶ ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
☀️ زنان و مردان چه تفاوت‌هایی در احکام شرعی دارند؟ 📋برخی از این اختلافات در «کتاب الحج» عبارتند از: 🔹منها: أنّه یکره للمرأة الصرورة - بل قیل إنّه یحرم- أن تحجّ عن الرجل و أمّا العکس فلا. 🔸و منها: أنّه یستحبّ اختیار الرجل علی المرأة فی الاستنابة للحج. 🔹و منها: أنّ الرجل یشترط فی ثوبی احرامه أن لا یکون حریرا و أمّا المرأة فلا علی قول. 🔸و منها: أنّه یحرم علی الرجال فی حال الإحرام لبس المخیط أمّا علی النساء فلا. ▪️منبع: الهدی الی الفرق بین الرجال و النساء، تألیف مرحوم آیت‌الله العظمی حاج سید احمد زنجانی، ص ۵۴. 👈موارد کامل اختلافات مردان و زنان در احکام شرعی را در این کتاب بخوانید. ⏺این اثر گرانقدر برای نخستین بار توسط انتشارات امام محمد باقر (علیه السلام) منتشر شده است. 🔰مرکز پخش: کتابفروشی طه؛ قم، خ معلم، مجتمع ناشران، واحد 314 (تلفن: 02537848326 ) ✳️فروش اینترنتی: http://dinook.ir ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi☀️ زنان و مردان چه تفاوت‌هایی در احکام شرعی دارند؟ 📋برخی از این اختلافات در «کتاب الحج» عبارتند از: 🔹منها: أنّه یکره للمرأة الصرورة - بل قیل إنّه یحرم- أن تحجّ عن الرجل و أمّا العکس فلا. 🔸و منها: أنّه یستحبّ اختیار الرجل علی المرأة فی الاستنابة للحج. 🔹و منها: أنّ الرجل یشترط فی ثوبی احرامه أن لا یکون حریرا و أمّا المرأة فلا علی قول. 🔸و منها: أنّه یحرم علی الرجال فی حال الإحرام لبس المخیط أمّا علی النساء فلا. ▪️منبع: الهدی الی الفرق بین الرجال و النساء، تألیف مرحوم آیت‌الله العظمی حاج سید احمد زنجانی، ص ۵۴. 👈موارد کامل اختلافات مردان و زنان در احکام شرعی را در این کتاب بخوانید. ⏺این اثر گرانقدر برای نخستین بار توسط انتشارات امام محمد باقر (علیه السلام) منتشر شده است. 🔰مرکز پخش: کتابفروشی طه؛ قم، خ معلم، مجتمع ناشران، واحد 314 (تلفن: 02537848326 ) ✳️فروش اینترنتی: http://dinook.ir ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🔰نقد و نظر 🔆تکلیف مهریه در صورت علم به بطلان عقد موقت- بخش اول 👈در ازدواج موقت اگر پس از آنکه مرد بخشی از مهریه را به زن پرداخت نمود، مشخص شود عقد باطل بوده است طبعا هیچ رابطه محرمیتی بین زن و مرد نخواهد بود. اما در این فرض وظیفه طرفین در قبال مهریه چه خواهد شد؟ و آیا مهریه‌ای به زن تعلّق می‌گیرد یا نه؟ 🔹در این موارد و موارد مشابه، ممکن است با چند صورت روبرو شویم: ✨الف) علم پیش از دخول در صورتی که پیش از دخول علم به بطلان عقد پیدا شود، بدون تردید زن و مرد باید از هم جدا شوند و زن هیچ مهری از مرد طلب ندارد. بلکه حتی اگر زن بلافاصله پس از عقد مهر را مطالبه کرده بود، مرد می‌تواند آنچه را که پرداخت کرده، از زن مطالبه کند؛ چرا که زن از اساس مالک چیزی نبوده است و دخولی هم صورت نگرفته است. همچنین اگر مهر در دست زن تلف شده بود، در حقیقت مال غیر در دست او تلف شده و زن ضامن مثل یا قیتمش برای مرد است. ✨ب) علم پس از دخول اگر دخول هم واقع شده باشد، با دو فرض روبر هستیم: 1️⃣گاهی زن خودش می‌دانسته که مانعی برای عقد وجود دارد ولی در عین حال به عقد مبادرت کرده است. در این صورت زن گنهکار محسوب می‌شود. درباره لزوم پرداخت مهریه در فرض جاری بین علما اختلاف است. شیخ در نهایه بر این باور است که آنچه که زن گرفته است برای خودش است و مقدار بیشتر هم بر مرد لازم نیست. قائلین به این قول، بین صورت علم زن به فساد عقد و عدم علم به آن تفصیل قائل شده‌اند. این گروه معتقدند در صورت جهل زن به فساد عقد، پرداخت کلّ مهر المثل بر مرد لازم است ولی در صورت علم او به فساد عقد، چیزی برای زن نیست. 2️⃣صورت دوم آن است که زن هم نمی‌دانسته که مانعی برای عقد وجود دارد، مانند اینکه خیال می‌کرده که شوهرش فوت شده است و یا علم به ارتباط سببی با مرد نداشته باشد. به نظر گروهی از فقها در این فرض مهر المثل به وی تعلق می‌گیرد. در این فرض اگر آنچه زن گرفته باشد، بیش از مهر المثل باشد باید ما به التفاوت را به مرد بازگرداند؛ و اگر آنچه گرفته بود، کمتر از مهر المثل بود ما به التفاوت را از مرد می‌گیرد. ادامه دارد... 👈 متن کامل بخش اول مقاله را اینجا بخوانید: https://bit.ly/2l3SE2Z ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
🌷زی طلبگی 🔷مبادی آداب اجتماعی آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔸در احوال میرزا(ی شیرازی) نقل کرده‌اند که ایشان بسیار مبادی آداب بودند و در هنگام مواجهه با افراد، بسیار گرم و صمیمی برخورد می‌کردند و از احوال شخص و پدر و مادر و نزدیکان وی جویا می‌شدند و به گونه‌ای برخورد می‌کردند که آن شخص خیال می‌کرد که میرزا تنها با او این گونه است! ▪️جرعه‌ای از دریا، ج۱، ص ۵۰۹ __ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🔰نقد و نظر 🔆تکلیف مهریه در صورت علم به بطلان عقد موقت- بخش دوم ✳️در بخش اول این مقاله به این مسأله اشاره شد که در صورت مشخص شدن بطلان عقد در عقد موقت، ضمن حکم به جدایی به زن و مرد، با دو صورت کلّی روبرو هستیم. صورت اوّل آن است که علم به بطلان عقد پیش از دخول باشد. در این صورت هیچ مهری به زن تعلّق نمی‌گیرد. اما در صورتی که پس از دخول، علم حاصل شود، با دو صورت مواجه هستیم: علم زن به بطلان عقد و جهل زن به بطلان عقد. در ادامه به ادله مسأله در فرض علم زن می‌پردازیم. 🔸بررسی ادله مسأله در فرض علم زن و دخول مرد در این بحث با دو روایت اصلی روبرو هستیم که لازم است آنها را بررسی نماییم: 1️⃣مکاتبه ریان ابن شبیب عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَشْيَمَ قَالَ كَتَبَ إِلَيْهِ الرَّيَّانُ بْنُ شَبِيبٍ يَعْنِي أَبَا الْحَسَنِ ع- الرَّجُلُ يَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ مُتْعَةً بِمَهْرٍ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ- وَ أَعْطَاهَا بَعْضَ مَهْرِهَا وَ أَخَّرَتْهُ‌ بِالْبَاقِي ثُمَّ دَخَلَ بِهَا- وَ عَلِمَ بَعْدَ دُخُولِهِ بِهَا قَبْلَ أَنْ يُوَفِّيَهَا بَاقِيَ مَهْرِهَا- أَنَّهَا زَوَّجَتْهُ نَفْسَهَا وَ لَهَا زَوْجٌ مُقِيمٌ مَعَهَا- أَيَجُوزُ لَهُ حَبْسُ بَاقِي مَهْرِهَا أَمْ لَا يَجُوزُ- فَكَتَبَ لَا يُعْطِيهَا شَيْئاً لِأَنَّهَا عَصَتِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ. ریّان ابن شبیب در نامه‌ای به امام موسی ابن جعفر(ع) درباره مردی سؤال می‌کند که زنی را به عقد خود درآورد و بخشی از مهریه را به او پرداخت نمود و دخول را انجام داد. سپس پیش از اینکه بقیه مهر را به او بدهد، متوجه شد که او شوهری دارد که با او زندگی می‌کند. آیا می‌تواند بقیه مهر او را ندهد؟ امام در پاسخ می‌فرماید زن لایق چیزی نیست، چرا که او گنهکار است. مورد روایت درباره زنی است که می‌دانسته است شوهر دارد ولی خدعه کرده است و مبادرت به عقد با مرد دیگر نموده است. در این روایت از یک سو بر اساس فرض سائل، زن می‌دانسته است که حق عقد ندارد. از سوی دیگر تعلیلی که در پاسخ امام وجود دارد نشان دهنده آن است که زن می‌دانسته که این کار گناه است چرا که امام(ع) می‌فرماید: « لِأَنَّهَا عَصَتِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ». 2️⃣روایت حفص البختری مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا بَقِيَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ مِنَ الْمَهْرِ وَ عَلِمَ أَنَّ لَهَا زَوْجاً- فَمَا أَخَذَتْهُ فَلَهَا بِمَا اسْتَحَلَّ مِنْ فَرْجِهَا- وَ يَحْبِسُ عَلَيْهَا مَا بَقِيَ عِنْدَهُ. وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ مِثْلَهُ در این روایت می‌فرماید آنچه که زن گرفته است به واسطه دخول مالک شده است ولی الباقی باید حبس شود. البته آنگونه که از متن حدیث آشکار است، مشخص نیست که بحث در این حدیث درباره عقد دائم است و یا اختصاص به عقد موقّت دارد. از سوی دیگر هم مرحوم کلینی در کافی و هم دیگر منابع حدیثی این حدیث شریف را در بحث متعه ذکر نموده‌اند. به نظر می‌رسد خصوصیاتی از عقد در متن سؤال سائل ذکر شده بوده است که در متن حدیث تقطیع شده است؛ ضمن اینکه در متن حدیث نیز در تعبیر حضرت(ع) عبارت «بما استحلّ من فرجها» ذکر شده است که معلوم می‌شود دخول مفروغ عنه بوده و در سؤال سائل درج بوده است. ظاهر این روایت آن است که هر مقدار از مهر که زن دریافت نموده است متعلّق به خودش است و نسبت به ما بقی مهریه حقی ندارد. اطلاق شامل صورت علم زن به شوهر داشتن نیز می‌شود و در این فرض نیز باید اینگونه حکم کرد. اما در عین حال در مقابل اطلاق این روایت، روایت «اجر الزانیة سحت» قرار دارد و با تکیه بر این روایت شریف، صورت علم زن به زنا دادن را خارج می‌نماییم. 👈به نظر فقهایی چون آیت‌الله شبیری زنجانی یکی از اموری که موجب ضعف ظهور در الزام می‌شود، تسامح در تعبیر است. در این حدیث شریف نیز لازم است توجه نمود که امام(ع) میزان دقیقی برای مقداری از مهر که زن اخذ نموده است بیان ننموده‌اند و ممکن است این مقدار کم یا زیاد باشد. همین تسامح در تعبیر در مقابل ظهور الزامی قرار می‌گیرد. در این صورت با توجه به روایات معارض مبتنی بر بی اجر بودن زانیه، حکم به استحباب در فرض مذکور نموده و روايت حفص را بر حكم استحبابى و غير الزامى حمل مى‌نماییم. آنگونه که علامه مجلسی اشاره می‌نماید این اجر نیز به دلیل است که زوج، وطی را شبهة انجام داده و در حقیقت در مقابل استحلال الفرج است. 🔹نتیجه بحث را اینجا بخوانید: https://bit.ly/2oDh2Ko ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
☀️ زنان و مردان چه تفاوت‌هایی در احکام شرعی دارند؟ 📋این اختلافات در «کتاب الجهاد» عبارتند از: 🔹منها: أنّه یجب علی الرجال الجهاد بشروطها و أمّا للنساء فلا. 🔸و منها: أنّه یقاتل فی دار الحرب الرجال و أمّا النساء فلا. 🔹و منها: أنّه تؤخذ الجزیة من رجال أهل الذمّة و أمّا من نسائهم فلا. ▪️منبع: الهدی الی الفرق بین الرجال و النساء، تألیف مرحوم آیت‌الله العظمی حاج سید احمد زنجانی، ص ۵۷. 👈موارد کامل اختلافات مردان و زنان در احکام شرعی را در این کتاب بخوانید. ⏺این اثر گرانقدر برای نخستین بار توسط انتشارات امام محمد باقر (علیه السلام) منتشر شده است. 🔰مرکز پخش: کتابفروشی طه؛ قم، خ معلم، مجتمع ناشران، واحد 314 (تلفن: 02537848326 ) ✳️فروش اینترنتی: http://dinook.ir ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🔰 یادداشت محقق 🔆بررسی استدلال به معتبره محمد بن مسلم بر قاعده الزام-بخش اول ✳️عنْهُ [عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ] عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَزَّازِ عَنْ عَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ الْقَلَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَحْكَامِ قَالَ يَجُوزُ عَلَى أَهْلِ كُلِّ ذِي دِينٍ مَا يَسْتَحِلُّونَ». یکی از عمده روایاتی که به آن برای قاعده الزام استدلال شده روایت محمد بن مسلم می باشد بدین تقریب که به مقتضای مفاد آن، هر چیزی از نظر سایر فرق و اتباع دین‌های دیگر حلال است، علیه خود آنان نافذ است، گرچه در نزد شیعه حلال نباشد. 🔸بررسی سند روایت صاحب مبانی منهاج الصالحین در سند روایت اشکال کرده است که شیخ طوسی این روایت را به سند خود از ابن فضال نقل کرده و این سند طبق گفته فهرست، مشتمل بر علی بن محمد بن زبیر قرشی است که توثیق ندارد، لذا سند این روایت ضعیف است. ✨پاسخ اول: تصحیح طریق شیخ با تعویض سند مرحوم آقای تبریزی با تعویض سند درصدد حل این مشکل برآمده و فرموده است: نجاشی به کتب ابن فضال دو سند دارد؛ یکی همین سند شیخ طوسی است و دیگری «و أخبرنا محمد بن جعفر في آخرين عن أحمد بن محمد بن سعيد [ابن عقدة] عن علي بن الحسن بكتبه»، سپس با دو مقدمه ثابت می کرد که سند شیخ طوسی با این تعویض سند تصحیح می‌‌شود: 1️⃣مقدمه اول: ظاهر طریق مشتمل بر احمد بن عبدون این است که شیخ طوسی و نجاشی را به یک نسخه سند داده است،؛ زیرا عرفیت ندارد که احمد بن عبدون از علی بن محمد بن زبیر به کتب ابن فضال دو نسخه مختلف داشته باشد، و یک نسخه را به شیخ طوسی اجازه نقل ‌دهد و نسخه دیگر را به نجاشی اجازه نقل دهد، مخصوصا که احمد بن عبدون اجازه نقل حدیث از علی بن محمد بن زبیر را هم به شیخ طوسی داده است و هم به نجاشی. 2️⃣مقدمه دوم: ظاهر طریق دوم نجاشی این است که به همان نسخه‌هایی که به طریق اول به او رسیده است طریق دارد، نه این‌که دو نسخه مختلف از کتب ابن فضال در دستش بوده که به هر کدام طریق جدا داشته است. با این دو مقدمه ایشان طریق صحیح نجاشی را جایگزین طریق ضعیف او و طریق شیخ می‌‌کند. ⛔️ردّ پاسخ اول: تشریفاتی بودن طرق شیخ و نجاشی به کتب این تعویض سند وقتی صحیح است که اجازه به نسخ کتب باشد، در حالی‎که قرائن عدیده‌ای وجود دارد که این اجازه‌ها حتی اجازه‌هایی که به شیخ طوسی و نجاشی داده شده است، به نسخ کتب نبوده، بلکه برای نقل روایات ابن فضال بوده است. 🔅پاسخ دوم: محتمل الحسّی بودن شهادت شیخ به وجود روایت در کتاب ابن فضال راه دوم برای تصحیح طریق شیخ به ابن فضال که آسان‌ترین راه به نظر می رسد این است که گفته شود برای اعتبارسنجی این روایت اصلاً نیازی به سند شیخ تا ابن فضال نیست؛ زیرا همچنان‌که گذشت این سند به نسخه نیست، بلکه سندی کلی است که استاد شیخ طوسی با تعبیر مثلاً «اجزت لک ان تروی عنی کتب و روایات علی بن حسن فضال» به او داده است و شیخ خودشان تحقیق کرده و کتب ابن فضال را پیدا کرده و ‌از قرائن حسیه یا قریبه به حس وثوق پیدا کرده که این نسخه معتبرست و از آن نقل روایت کرده است، بنابراین با وجود شهادت شیخ به وجود این روایت در کتابی که انتسابش به ابن فضال ثابت است فرقی نمی کند سند شیخ به عناوین کتب معتبر یا غیر معتبر باشد. وجه محتمل الحسّی یا قریب به به حس بودن شهادت شیخ این است که انسان با شناختی که از خط بزرگان قریب به عصر خود دارد می تواند تشخیص بدهد انتساب فلان کتاب به آنها صحیح است یا خیر و یا قرائن دیگری از قبیل شهادت افراد موثوق وجود دارد که به وسیله آنها هر انسان متعارفی به صحت انتساب اطمینان پیدا می کند، بنابراین شهادت محتمل الحسّی شیخ بنابر حجیت خبر ثقه در احکام، حجت است و بدان أخذ می شود. 👈 بررسی دو اشکال دلالی به روایت را اینجا بخوانید: https://bit.ly/358TtK7 ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi