⭕بالادست رودخانه؛
میگویند دو دوست در کنار رودخانهای میرفتند.
ناگاه فردی را دیدند که در آب افتاده و کمک میطلبد.
یکی از دو دوست خود را به آب زد و نجاتش داد.
هنوز نفس تازه نکرده بود که دومین فرد را دید که آب میبردش.
باز به داخل رودخانه پرید و او را هم نجات داد.
دقایقی نگذشت که سومین شخص را دید که درون رودخانه فریادکشان کمک میخواهد هر چند خسته بود، اما نتوانست بیتفاوت باشد و باز هم خود را به آب زد و نجاتش داد.
دوستش که تا آن زمان کاری نکرده بود با دیدن این صحنهها
به بالا دست رودخانه دوید و وقتی برگشت دوست دیگرش به او گفت که چندین نفر دیگر را هم نجات داده، ولی ساعتی است که دیگر رودخانه آدم نمیآورد.
دوستی که به بالای رودخانه رفته بود گفت:
وقتی دیدم رود این همه آدم میآورد با خود گفتم حتماً علتی در بالا دست هست.
چون بدانجا رفتم ، پلی دیدم که دیوانهای در میانش ایستاده و هر که از آن میگذرد را درون آب میاندازد.
دیوانه را گرفتم و به خانوادهاش در روستای مجاور سپردم.
علت این که ساعتی است رودخانه آدم نمیآورد همین است.
حکایت آشنای این روزهای ما ...
خیرین و نیک خواهان با دل و جان در پایین دست در تلاشاند و خسته از افزایش روز افزون نیازمندان.
اما کاش دوستی پیدا میشد و یه سری به بالادست میزد ، مشکل آنجاست!
⭕ *در انتخابات ۱۴۰۰ بالادست رودخانه را به دست اهلش بسپارید......*
#انتخابات
#من_نهج_البلاغه_میخوانم
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
#داستانک
📚بازنده
✅فردی از کشاورزی پرسید: آیا گندم کاشتهای؟!
❇کشاورز جواب داد: نه، ترسیدم باران نبارد
✅مرد پرسید: پس ذرت کاشتهای؟
❇کشاورز گفت: نه، ترسیدم ذرتها را آفت بزند.
✅مرد پرسید: پس چه چیزی کاشتهای؟!
❇کشاورز گفت: هیچچيز، خیالم راحت است...!
💢همیشه بازندهترین افراد در زندگی
کسانی هستند که از ترسشان
هرگز دست به هیچ کاری نمیزنند💢
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
میقات الصالحین
#آماج #قسمت_ششم #فاطمه_شورستانی - خب فاطمه زهرا شجاعی عزیزم از هر کی که نوشته کاغذ ها رو بگیر. چشمی
#آماج
#قسمت_هفتم
- چادرت دیگه.
به چادرم انداختم و گفتم:
- ممنون
- خب بیا بریم تو.
با هم وارد خونه شدیم لباسام رو با یه تیشرت و شلوار عوض کردم و رو مبل نشستم که عمه گفت:
- روز اول چه کردی؟
- ای بدک نبود با بچه ها دوست شدم یکی از بچه های طفلی مامانش
فوت کرده بود غصه می خورد که مامانم نمیتونه بیاد
- جلسه. آخه معلمای دیگه فقط میگفتن باید خانم بیاد.
- الهی طفلک. حال تو می خوای چیکار کنی؟
- چیرو؟
- همین که مامانش نمیتونه بیاد.
- از مدیر پرسیدم می گفت عمه و خاله و اقوامشون دامغان و سمنان
هستن نمی تونن بیان و فقط روز اول مهر سال اولش.
- اومدن. معلم ها هم میگفتن آقا نباید بیاد دیگه باباش هم نیومده.
- میخوای چی کار کنی؟
- هیچی می خوام هفته بعد جلسه بزارم. به بچه هایی هم گفتم
اگه مامانش یا خانمی نمی تونه بیاد به باباهاشون بگن.
- کارِخوبی کردی طفلی بچه دلش میشکست
- آره
بعد از چند دقیقه رو به عمه گفتم:
- یه چای مهمان این بنده حقیر نمی کنید عمه جان؟
- بهروی چشم.
مشغول چک کردن اخبار سیاسی از گوشیم بودم و می گفتم:
- خدا بخیر کنه. طفلی اون کسایی که پول ندارن ببین قیمت ها رو عمه.
- غصه نخور دیانا جان.
- عمه جان ماییم که تو ناز و نعمتیم منم که بابام استاد دانشگاهست.
💠این رمان در انجمن مهدویت علوی منتشر شده است و هر نوع کپی بدون ذکر منبع پیگرد دارد. 💠
➖🎀➖#فاطمه_علوی
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
#آماج | فاطمه شورستانی
#قسمت_هشتم
همونجور که چای رو می آورد گفت:
- آره دیگه. من و بابا و عموت با این همه ارثی هم که بهمون رسیده نبایدم غصه بخوریم فقط باید به آدمای فقیر و نیازمند
کمک کنیم.
- میدونی عمه خطا رو اون کسایی کردن که چوب حماقت خوردن و دوباره این چهار سال رو به اصطلح به این آقای دکتر.
رای دادن. دقیقا اینجا تر و خشک به پای هم میسوزن.
- دیانا الان دیگه همه پشیمونن خود تو یادته چقدر برای رای گیری این چهار سال آخر به مامان و بابات گفتی اونا گوش
دادن؟نه رفتن به همون آقا رای دادن حال باید بچشن درد این خطا رو که البته زیاد هم نمیفهمن.
- آره انقدر گفتم توجه نکردن. راستی عمه بیکاری؟
- نه حسابی سرم رو شلوغ کردم به خاطر همینه که از اینجا نمیرم سمنان.
با ذوق گفتم:
- چیکار میکنی؟
- یه کارگاه خیاطی برای زنان بی سرپرست راه اندازی کردم دو روز در هفته اونجام. برای ساخت مدرسه ای هم کمک کردم.
و گاهی واسه دل خودم یه سری به اونجا میزنم.
- اوه خوش به حالت
- تو هم میتونی
- آره.
چای رو با عمه خوردیم که گفتم:
- عمه بیا با هم بریم یه دوری بزنیم
نگاهی به ساعت کرد و گفت:
- باشه بعد از نماز مغرب بریم.
بعد از نماز با عمه حاضر شدیم. مانتوی بلند لیمویی و روسری گلبهی رو به همراه چادر به سر کردم کمی عطر زدم (چون تو
اسلام اگه مرد نامحرم بوی عطر یک زن رو بفهمه اون زن گناه کرده و باید کمتر بزند تا جلب توجه نشود) جلوی در ایستادم
و منتظر آمدن عمه خانم شدم بعد از ده دقیقه گفتم:
- عمه چه خبره. علف زیر پام سبز شد نمی خواد که برات خواستگار بیاد.
صدایش که زیاد واضح نبود بلند شد:
✿━━━❥🦋❥━━━✿
💠این رمان در انجمن مهدویت علوی منتشر شده است و هر نوع کپی بدون ذکر منبع پیگرد دارد. 💠
➖🎀➖#فاطمه_علوی🧕
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
🍃یار مهربان
گاهی که کسی زیاد دست و پا میزد تا تو را ببیند
به او میگفتم لازم نیست دست و پا بزنی.
هر وقت صلاح باشد
خودش پیشت میآید.
این بار چندم است که اعتراف میکنم
اشتباه کردم و باید توبه کنم از توصیهام.
دلم بدجور تنگ شده برایت.
تحمّل دنیا سخت است بدون دیدنت.
میدانم که باید خوب شوم تا اجازۀ حضور بیابم
ولی من که دیگر از خودم ناامیدم
تو مگر امیدی داری به خوب شدنم؟
آقا!
اگر شرط حضور، خوب شدن باشد
باید آرزوی دیدنت را با خودم به گور ببرم.
الآن خودت بگو برای تحمّل روزها و شبهایی که
مثل تیغ روی حنجرم کشیده میشوند
باید چه خاکی به سر بریزم؟
من دوایی جز دیدن تو پیدا نکردم.
سینهام تنگ شده.
راه نفسم دارد بسته میشود.
نمیخواهی کاری کنی برای نجات من از این مرگ تدریجی؟
نکند دارم چوب توصیههایم را میخورم؟
میخواهی جار بزنم تا همه بشنوند
که خوب یا بد، همه دست و پا بزنید برای دیدار امامتان؟
خستهام آقا!
کاری برایم کن.
شبت بخیر یار مهربان!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
#ختم_قرآن 🌸
#سوره_آلعمران
[...بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ...]
♡[...ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﺑﻲ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺍﺵ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ...]♡
🔸️وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ
🔶️ﻭ ﺍﺯ ﺁﺗﺸﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻳﺪ .(١٣١)
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
#تفسیر_قرآن
#استاد_قرائتی
📌نکاتی پیرامون آیه ۱۳۱و۱۳۲ سوره آل عمران
🔍 رباخوارى یک نوع کفر است. «لا تأکلوا الربا... اعدّت للکافرین»
🔍 مسلمان رباخوار، همان عذابى را مى بیند که براى کافر فراهم شده است. «اعدّت للکافرین»
🔍دوزخ، براى کافران فراهم شده و اگر مسلمانانى گرفتار آن شوند، به خاطر تشابه عملى آنان با کفّار است. «اعدّت للکافرین»
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
#ختم_قرآن 🌸
#سوره_آلعمران
[...بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ...]
♡[...ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﺑﻲ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺍﺵ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ...]♡
🔸️وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
🔶️ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺑﺮﻳﺪ ﺗﺎ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﺣﻤﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﻳﺪ .(١٣٢)
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•