eitaa logo
مجمع کمیت قزوین
158 دنبال‌کننده
811 عکس
166 ویدیو
3 فایل
اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین کانون شعر و ادب دفتر آستان قدس رضوی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻عصر شعر رضوی 🔺️ از آستان رضایم خدا جدا نکند من و جدایی از این آستان خدا نکند ویژه برنامه دهه کرامت و ولادت امام رضا علیه السلام استان قزوین با حضور خادمان حریم رضوی و پرچم متبرک امام رضا علیه السلام دو شنبه ۳۱ اردیبهشت ماه ساعت ۱۷ مکان : خ نادری خ عبید زاکان سالن جلسات معراج الشهدا ✳️منتظرحضور ارزشمند دوستداران اهل بیت (ع) و شاعران گرامی هستیم سازمان بسیج مداحان استان قزوین کانون شعر و ادب رضوی استان قزوین
رییس جمهور خدمتگزار این درس سید است ،آن مرد با صفا با مردمان نشست ، مسئول با وفا : خدمتگزار باش! خدمت گریز نه! در بند کار باش، در بند میز نه! در بین زرق و برق، همواره پاک باش! در پیش مردمان، پیوسته خاک باش! سید محمد حسین ابوترابی
برای خادم مردم جناب آیت الله رییسی که در شب تولد امام رضا (ع) آسمانی شد کسی که رفت از اینجا شهید چندم بود مجاهدی که دلش جایگاه مردم بود درست مثل وضو پاک و با طهارت بود و خاکسارتر از تربت تیمم بود برای پرسش مردم کنار این همه عشق همیشه گرم‌ترین پاسخش تبسم بود شب زیارت مولا غروب یکشنبه درست ساعت هفده که روز هشتم بود زمان بدور خودش هشت بار مستی کرد درون سینه اش انگار یک تلاطم بود دو بالگرد که از ابرها گزارش ریخت زمین برای شنیدن پر از ترنم بود شروع حادثه تکثیر آن حکایت تلخ دریغ و درد که پایان آن تهاجم بود پرنده چرخ زد و ناگهان در آتش سوخت چو آتش از نفس افتاد سرو هیزم بود دو روز بعد میان اتاق خاموشش هر آنچه داشت بجز راه روشنش گم بود اسماعیل سکاک ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
در سوگ خدمتگزار در خدمتِ به خلق، سر از پا نمی‌شناخت با داغ رفتنش، دل جاماندگان گداخت او غرق بود در غم مردم ، شبانه روز استخر او نداشت و ویلا نمی‌شناخت زخم زبان شنید ولی ساخت آن غیور با بی‌عدالتی ولی آن مرد حق، نساخت مانده است نقش پای غزالش به دشت و کوه آری به جز برای وطن هیچ جا نتاخت آهنگ خدمتش همه جا را فرا گرفت با گوشه ی نگاه ، دل تار را نواخت او گوی سبقت از همگان بُرد ناگهان جان را به عشق مردم این آب و خاک باخت سید محمد حسین ابوترابی @mkomeit
بسم الله الرحمن الرحیم هدیه به روح شهید عزیز رئیس جمهور محبوب و مردمی سید ابراهیم رئیسی و شهید عزیز و گرانقدر دکتر حسین امیر عبداللهیان وشهدای همراه فاتحه با صلوات بند✅@akarbalaei غم فراغت رو دل همه نشسته مصیبتت راه نفسهامونو بسته حامی محرومان کشور بوده ای تو بعد شهادت قلب مظلومان شکسته رئیس جمهور،محبوب قلبها رفتی بسوی،سردار دلها (سید محرومان شهید جمهور) بند✅✅@akarbalaei خادم سلطان خراسان بوده ای تو دستگیر ایتام و فقیران بوده ای تو از کودکی طعم یتیمی رو چشیدی هرجا پناه بی پناهان بوده ای تو قلب رئوفت،مثل رضا ع بود حقا که جایت،توی دلا بود (سیدمحرومان شهید جمهور) بند✅✅✅@akarbalaei آتش گرفته پیرهنت همچون سه ساله ازعمه وُ جَدَت حسین داری نشانه چیزی زجسم اطهرت باقی نمانده برخیزو بنگر مادرت قدش کمانه برروی خاکها،جان داده ای تو برروی خاکها، افتاده ای تو (سیدمحرومان،شهید جمهور) @akarbalaei
هدایت شده از مشعر قزوین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 اگر انسان دارای کرامت شد، بخشش جان می‌کند... 🔹بخشی از صحبت‌های منتشر نشده شهید سیدابراهیم‌رئیسی 🔸 شهدای ما قبل از آنکه به مقام شهادت نائل شوند، از مقام کرامت بهره‌مند شدند. @mashareqazvin
رفت و همراه با شهیدان شد شمع بزم طلایه داران شد خوش بحالش که این شب جمعه میهمان شه خراسان شد او رئیسی نبود خادم بود خادمی که فدای ایران شد @mkomeit
وقتی خدا یکبار دیگر آب و آتش را غرق گلستان کرد و نورش را نمایان کرد آنروز ابراهیم را از مسلخ خورشید امروز ابراهیم را از فتنه پنهان کرد یکبار دیگر گردن بت ها شکست اما گردن کشان آواز سرمستی به سر دادند دنبال حذف رسم ابراهیم بودند و با رسم عریانی،سعادت را هدر دادند حالا در این آتش گلستان را ببینند و موج شهادت،دادن جان را ببینند و اسطوره های عهد و پیمان را ببینند و در وصف ابراهیم، ایران را ببینند و... او رفته تا با اهل ایمان باز برگردد با لشگری از روسپیدان باز برگردد با حاج قاسم،با رجائی با بهشتی ها در لشگر شاه شهیدان باز برگردد حالا که یک دنیا شده سرمست ابراهیم حالا که او در محضر شاه خراسان است دنیا بداند پیرو خط رضا جانیم شاه خراسان پادشاه کل ایران است @mkomeit
مُزدِ خدمت‌های خالص شد شهادت آخرش روز بارانی دعایت شد اجابت آخرش تو چه گفتی با امام هشتمین در خلوتت؟ سرنوشتت شد چنین ختم سعادت آخرش از مه و از کوه‌ها راحت عبورت داده‌اند چون رسید از آسمان بوی رضایت آخرش حتم دارم بوده رویای تو پرواز از قفس زد به این رویا خدا رنگ حقیقت آخرش آنقَدر ثابت قدم بودی برای خادمی تا گرفتی از رضا اذن زیارت آخرش لحظه‌ها رد می‌شوند و کاممان تلخ است تلخ ریخت اشک حسرتش را میز خدمت آخرش @mkomeit
رئیس باشی و در جمع خادمان باشی خدوم باشی و سرمشق حاکمان باشی نشان خادمی‌ات هشتمین امام دهد رئیس هشتم جمهور مسلِمان باشی شروع دولت و پایان خدمتت رضوی و بُهت طالع سعد منجمان باشی امیر دیپلماسیّ عزت و قدرت و مرد میدان با حاج‌قاسمان باشی امید روشن مستضعفان و مظلومان و خار چشم و دل‌آشوب ظالمان باشی به عالَمی برسانی صدای قرآن را دلیل عزّ و مباهات عالِمان باشی برای حق شده تا پای جان جهاد کنی نماد «خسته مبادِ» مقاومان باشی اگر چه صائم و صابر به ناسپاسی‌ها به رسم منتظران جزء قائمان باشی رضای قلب امامت اراده‌ات باشد و یک مجسمه از عزم عازمان باشی نه شش کلاس، که یک عمر خوانده باشی عشق دبیر درس خلوص معلمان باشی شهید باشی و جلاد خوانده باشندت شهید زخم زبان مهاجمان باشی به خیرخواهی بدخواه‌های خود مشغول و اشک بدرقه‌ی چشم نادمان باشی خبر نداشته باشند از قرار تو و شب تولد عشقت در آسمان باشی ✍ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از نوید
گفتم شاعرشدم ازعشقت ،وقتی که دیدم سوختی خود را تمام کردی تا شمعی و افروختی خواستی که مانده باشی درسینه ها همیشه یک نام ورای نباشی ریشه شوی به ریشه حالا جهان بداند خدمت یعنی عبادت ازجان فدا شدن ها هم سوخت،شهادت آنان که ننگ خواهند دردین ما نباشد ما ملت حسینیم ذلت چنین نباشد ای خادم کلیسا،دیگر نزن بناقوس خاموش کن صدا را نقاره میزند طوس یک خادمی رسیده درخدمت شهنشاه با جسم سوخته سوخته،با پای خسته پابوس تقدیم به شهید جمهورکشورم😭 لیلا عبداله وند
راه ابراهیم شانه هایش اگرچه سنگین بود باز پوشید رخت خدمت را چشمهای همیشه بیدارش دور می ریخت استراحت را رفت تا سد راه غم باشد رفت تا فقر و غصه کم باشد آبرو دار قلب مردم بود رفت تا عشق محترم باشد دستهای خلیل وارش باز بر تن خستگی تبر می زد شانه اش تکیه گاه محرومان هر کجا اشک بود سر می زد بالگردی شبیه سنجاقک بال زد در میان مه گم شد شب دلشوره آسمان بارید تا پر از اشک چشم مردم شد دستها با دعا گره خوردند مثل باران به پنجره فولاد شعله ور بود بال سنجاقک بوی آتش گرفت دامن باد در دل صخره های کوهستان خون پروانه ها شناور شد باز هم سوخت دست و انگشتر قصه کربلا مکرر شد جستجو را ادامه می دادند تا که این انتظار سر برسد نگرانی دوید در رگ شهر تا ز پروانه ها خبر برسد باد آتش به جان و ناله کنان از غم عشق با خبر می رفت سیل می شد تلاطم گریه از سر روزگار سر می رفت چشمهایش به خواب می رفتند در شبی خسته از هیاهو ها ناگهان عطری آشنا پیچید در دل بی قرار آهو ها ورزقان چند لحظه مشهد شد تا حرم جانی آشنا را برد از خراسان رسید نوری و بعد با خودش خادم الرضا را برد گفت در خاکدان نباید ماند با دل ما دم از سفر می زد عصر اردی بهشت سوی بهشت از دل شعله بال و پر می زد مطئنم امام هشتم هست تا همیشه پناه ابراهیم یا علی وقت ،گریه کردن نیست باز ماییم و راه ابراهیم @mkomeit
خادم جمهور تبسم بر لبان روستایی دور بودی تو چراغ خانه بی بی گل رنجور بودی تو مبادا تشنه و تاریک باشد کلبه ای در کوه به فکر مردم افتاده ی مهجور بودی تو   دلت با رفتنِ استخر یا ویلا نمی شد شاد به لبخندی که می زند کودکی مسرور بودی تو تو هم مثل بقیه می نشستی گوشه ای راحت خودت را درد سر دادی ،مگر مجبور بودی تو؟ میان کوچه ها شد دفتر کارَت،چه شد میزت؟ رییس ما نبودی،خادم جمهور بودی تو شهادت باید آخر قسمتت می شد، دلاور مرد! که عمری با شهیدان خدا محشور بودی تو @mkomeit
یا ایها الغریب 📌به مناسبت ۲۳ ذی القعده شهادت امام رضا(ع) به روایتی یا ایها الغریب یا ایها الرضا! سوگ تو جانگداز، داغ تو جان گزا مست ولای تو بودیم و حیف شد انگور را گذاشت در دست تو قضا ابر عبا گرفت، وقتی که نور را شد تنگ آسمان، تاریک شد فضا بر زانوی پسر، پرپر زده پدر ما را به کربلا، برده است این عزا فریاد شد بلند ، از جان فاطمه افتاد اشک خون، از چشم مرتضی برخاست ناگهان ،فریاد شیعیان وقتی زمین نشست، مولای مهربان یا ایها الغریب،یا ایها الرئوف افتاده آتشی ،در جان این حروف یابن الشبیب تو، آید به یاد ما اشک تو جاری است، بر صفحه لهوف چون دانه انار ، پاشیده شد ز هم زهر ستم چه کرد ، با آن دل رئوف؟ از کربلا به طوس، یکباره آمدند گفتی که السلام! یا ایها السیوف! بی آفتاب شد ، ایران خراب شد از چشممان گرفت ،خورشید را کسوف برخاست ناگهان ،فریاد شیعیان وقتی زمین نشست، مولای مهربان در سایه شما ایران پناه داشت در لحظه بلا یک تکیه‌گاه داشت معلوم بود از آن، پهنای کهکشان چشمت به آسمان ،همواره راه داشت نزدیک مهر تو ،بودیم و حیف شد خورشید روی خاک، آیا گناه داشت؟ خورشید سرخ شد،از دست نابکار ملعون تیره رو، ابری سیاه داشت برخاست ناگهان ،فریاد شیعیان وقتی زمین نشست، مولای مهربان @mkomeit
🏴مراسم بزرگداشت سالروز ارتحال جانگذار بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و قیام 15 خرداد 🔸 " در سوگ خورشید" 🔸سخنران: حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی خضری امام جمعه موقت قزوین 🔹 همراه با شعرخوانی شاعران آیینی استان ▪️زمان: یکشنبه ۱3 خرداد ماه ساعت 1۰ ▪️مکان: قزوین/میدان میرعماد/ مجتمع فرهنگی و هنری ارشاد قزوین/ سالن مولانا
چون که رخ داد، نیمه‌ی خرداد غصه‌‌ی هجر، ماه ماتم شد هرگز از یادمان نخواهد رفت نوبهار از جهان ما کم شد راه افتاده بود سمتِ زمین خبر از راه آسمان بدهد رفت در امتدادِ نور آخر تا به ما راه را نشان بدهد اهل ایمان و عابد و صالح فیلسوف و ادیب و عارف بود بگذرد هر کس از دل طوفان می‌رسد تا به خانه مقصود چون نگینی به خاک افتاده جان رفته ز پیکر ایران خم نشد لحظه‌ای سرش حتی جلوی نارفیق و نامردان صبح صادق نشسته در چشمش راه همواره روشنش پیداست سربلندی اگر به دست آمد چون مرید امام عاشوراست پرچمش از همیشه بالاتر شده از قدرتش جهان مبهوت گوش تاریخ از کلامش پر نرود زیر سلطه طاغوت «پای عشقش همیشه مردانی » جان خود را کنند ارزانی از رئیسی گرفته تا مالک همت و قاسم سلیمانی می‌رسد دست حضرت موعود انقلاب این حماسه ی پرشور پای عهدش نشد هرگز سست که ببیند طلوع صبح ظهور ۱۴۰۳/۳/۱۲ @mkomeit
یک نفر از جنس نور تا که فریاد رهایی، از دل و جان شد بلند نغمه سرخ وطن، از نای تهران شد بلند حکم داد آزادگان را آفتاب دیگری چون صنوبر در چمن، سر از گریبان شد بلند رودهای مختلف از شهرها برخاستند پیش سد زورگو، دریای ایران شد بلند تا نماند پشت پرده، زخمه ی بیدادها ناگهان گلبانگ خورشید جماران شد بلند نیمه خرداد بود و یا علی گفتیم ما پیش کوه خار و خس،امواج توفان شد بلند بارور شد نیمه خرداد، سرو انقلاب شاخه ها از هر طرف با مُشت هامان شد بلند از ورامین تا کفن پوشان خروشان آمدند دسته دسته لاله از سطح خیابان شد بلند نیمه خرداد عاشورای دیگر شد به پا روی نیزه باز سرهای شهیدان شد بلند تا به رگبار گلوله پاسخ محکم دهد سینه هر عاشقی در قلب میدان شد بلند باغبان ما اگر چه ناگهان دربند شد عطر روح اللهی اش از هر گلستان شد بلند نیمه خرداد آری با خمینی زنده است نغمه آزادگی از نای ایران شد بلند سید محمد حسین ابوترابی @mkomeit
هم مرد حماسه‌های طوفانی بود هم سالک قله‌های عرفانی بود مانده‌ست هنوز تا که بشناسیمش یک رهرو مکتبش سلیمانی بود ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
قدس‌سره 🔹نشان تو🔹 راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود اگر آن دیدهٔ بر ما نگران تو نبود كوه بیداد ز بنیاد نمی‌‏شد ویران اگر از خشم، نهیب تو، تكان تو نبود ریشۀ آنچه نباید، كه ز جا بر می‏‌كند؟ اگر امید، به بازوی توان تو نبود چه كسی راه، به دنیای كرامت می‏‌جست اگر انوار دل فیض‌رسان تو نبود؟ جامهٔ نو، كه بر این ملک كهن می‏‌پوشید؟ آه... ای پیر، اگر بخت جوان تو نبود پای تردید به دل‌های كسان وا می‌‏شد نام محبوب، اگر وردِ زبان تو نبود مأمنی یافت سخن‌های خوش اهل طریق كه در اظهار، به جز طرز بیان تو نبود آنچه گفتی و بر آن زد دل ما، مُهر قبول حرف حق بود، فقط حرف دهان تو نبود هستی‏‌ات بود برازندۀ سیر ملكوت این جهان گرچه جهان بود، جهان تو نبود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/175 @ShereHeyat @mkomeit
نهضت خونین می خواست خدا نام تو در یاد بماند با خاطره ها نیمه ی خرداد بماند در دوره ی تاریکی زور و زر و تزویر در گوش زمان سرخی فریاد بماند گلبانگ رهایی تو را فیضه آن روز نگذاشت که درپرده ی بیداد بماند ای پیر جهاندیده قرار است قیامت همراه تو از لحظه ی میلاد بماند اعلام خطر کردی و گفتی که نباید بر گرده ی ما سلطه ی جلاد بماند باید برود زردی از این کشور سر سبز باید که دل غمزدگان شاد بماند با همت مردان کفن پوش ورامین از خون شهیدان ، وطن آباد بماند در باور ما سهم پرنده ست رهایی باید که قفس بشکند آزاد بماند شد نهضت خونین تو پاینده که امروز در خاک وطن لاله و شمشاد بماند @mkomeit
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه‌السلام 🔹بیداد آشنا🔹 میان حجره چنان ناله از جفا می‌زد که سوز ناله‌اش آتش به ماسوا می‌زد به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شکوه نداشت و لیک داد، ز بیداد آشنا می‌زد شرار زهر ز یک‌سو، لهیب غم یک‌سوی به جان و پیکرش آتش، جدا جدا می‌زد... صدای نالۀ وِی هی ضعیف‌تر می‌شد که پیک مرگ بر او از جنان صلا می‌زد برون حجره همه پای‌کوب و دست‌افشان درون حجره یکی بود و دست و پا می‌زد ستاده بود و جواد الائمّه جان می‌داد از او بپرس که زخم زبان چرا می‌زد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3915 @ShereHeyat @mkomeit
واحد؛ باب المراد.mp3
1.48M
علیه‌السلام 🔹باب المراد🔹 ای جود سرشار، ای مهر جاری ای که پناهِ هر بی‌قراری هر شب دل من سائل باب المراد است آنجا که حاجتمند درگاهت زياد است آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است دریای لطفت بی‌کران، ای همدم غمدیدگان ای مهربان ای مهربان، یا مولا «مولا جواد بن الرضا، یا مولا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غم‌های تازه، دارد برایت دنیای غم‌ها، دنیای غربت از این زمانه سهم تو شد بی‌شکیبی یعنی نداری غیر دلتنگی نصیبی در خانه هم شد همدمت آه غریبی دیدی که یار بی‌وفا، آتش زده جان تو را ای مهربان آخر چرا؟، یا مولا «مولا جواد بن الرضا، یا مولا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از شهر غربت، وقت رهایی‌ست شهری که حالا، کرب‌وبلایی‌ست زنده شده در پیش چشمانت غروبی داری خبر از عصر عاشورا به خوبی از بی‌کسی، از هلهله، از پای‌کوبی مثل لب عطشان تو، شد روضه‌خوان چشمان تو بر لب رسیده جان تو، یا مولا «مولا جواد بن الرضا، یا مولا» شاعر: نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/4700@ShereHeyat_Nohe