Mohammad Esfahani - Bish as havaa [320].mp3
9.92M
"پیوست نقد ترانهی ۱"
"قطعهی بیش از هوا: محمد اصفهانی"
@mmparvizan
"اشارهای دربارهی شعری از فرید"
در ماههای اخیر چندبار، شعری از قادر طهماسبی(فرید) منتشر شده که گویا با موضوع رویدادهای پاییز ۱۴۰۱ سروده شده است.
مطلع این شعر، چنین است:
ایران سرفراز، ایران سربلند
ایران پاکباز، ایران هوشمند
هرچند داغداری و هرچند خستهدل
هرچند سوگواری و هرچند دردمند...
در اغلب ابیات این شعر، قادر طهماسبی از وزن "مفعولُ فاعلاتُ مفاعیل فاعلان" بهره برده است؛ اما در دو مصرع مطلع و همچنین مصرع "ایرانیان پاک، پروانهی منند"، از وزن دو لختی " مفعول فاعلان/ مفعول فاعلان"، استفاده کرده که از منظر علم عروض، نشاندهندهی یکهجای افتاده است.
در شعر سنتی، تنها وزن "مفعول فاعلاتن مفعول فاعلن" به دلیل ادغام دو هجای کوتاه در آن، مجاز است با "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" همنشین شود و نوع استفادهی فرید از وزن یادشده در این غزل_قصیده؛ هرچند دانسته با سنت ادب فارسی سازگار نیست.
در این شعر، همچنین شاعر در استفادهی متعدد از شناسهی فعلی"ند" در جایگاه "حرف روی" به قواعد قافیهگزینی پاببند نبوده؛ تا آنجا که گاه این ساختشکنی، مخاطب شعرآشنا را دربارهی سلامت شعر، دچار تردید میکند.
#دیدار_شاعران
#نقد_شعر
#شعر_انقلاب
@mmparvizan
"گل و مزار"
از دیگر تصاویر پرتکرار و #کلیشه شده در #غزلهای #فاضل_نظری، تصویر #گل و مزار است. این تصویر نیز در اشعار او کارکردی رمانتیک دارد و بارها در اشعار تکرار شده است.
از میان دفترهای شاعر، این مضمون بیش از همه در #گریه_های_امپراتور نمود یافته و مشهورترین بیت ساخته شده بر اساس آن، نمونهی زیر است:
ای گل گمان مکن به شب جشن می مروی
شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند
تصاویری از گلهای مربوط به مزار را در دیگر ابیات نیز میتوان دید:
شبی به لطف بیا بر مزار من، شاید
بروید آن گل سرخی که بر مزارم نیست
یا در بیت زیر:
بس که گلهایم به گور دستهجمعی رفتهاند
دیگر از گل پهای پرپر خاک گلدان پر شده است
*
گلی که آمده بر خاک من نمیداند
هزار غنچهی خشکیده در کنار من است
تصویر گلِ مزار، در دیگر دفترها کمتر نمود یافته و میتوان نشانهی آن را در تصاویر متفاوتی چون، گلهای روی میز دید؛ تغییری که شاید در مسیر خروج از کلیشههای قبل صورت گرفته باشد:
شکایت از غم پاییز برگریز بس است
مرا تبسم گلهای روی میز بس است
نکتهی تامل برانگیز، شباهت تصاویر اشعار فاضل نظری با کارت_پستالهایی است که بهفراوانی در دسترس مخاطبان است. تا جایی که میتوان محتمل دانست؛ برخی از این ابیات متاثر از برخی تصویرها یا نقاشیها سروده شده است. بسیاری از این الگوهای تصویری را در دیگر مضامین تکرار شوندهی اشعار او نیز میتوان دید؛ مواردی که در یادداشتهای بعدی به آنها اشاره خواهد شد.
#نقد
#غزل_معاصر
@mmparvizan
امام علی و حدیقه سنایی / بخش اول
دومین شخصیت مهم دینی(پس از پیامبر) در حدیقهی سنایی، علی (ع) است. در این منظومه، نخست بار در باب اول حدیقه و در پایان « فصل اندر وحدت و شرح عظمت» اشارهای به علی (ع) رفته است.(سنایی،1368: 66) این اشاره را سنایی در توصیف لامکانی خداوند میآورد و میگوید: علت دشمنی یزیدیان با حسین بن علی(ع)، عقیدهی علی(ع) دربارهی حقیقت لامکانی خداوند است. از این منظر، ایمان حقیقی علی سبب دشمنی روزگار و دونان با آل او شده است.
در ادامهی همین باب، سنایی سخنی از حضرت امیر را دربارهی پرستش خداوند به استشهاد میآورد:
یاددار این سخن از آن بیدار
مرد این راه حیدر کرار
فاعبدالرب فی الصلوه تراه
ور نباشی چنین تو واغوثاه
آنچنانش پرست در کونین
که همـــــی بینیاش بــــه رایالعیـــــن...
(همان: 95)
در همین باب، سنایی در وصف «ایثار» نیز به علی (ع) و داستان او و خاندانش در سورهی «هل أتی» اشاره کرده است (همان: 128). اشاره به خشوع علی (ع) در نماز و حضور قلب آن حضرت و قصهی بیرون کشیدن پیکان از پایش، از دیگر حکایات سنایی در باب اول فخرینامه است:
در احد میر حیدر کرار
یافت زخمی قوی در آن پیکار
ماند پیکان تیر در پایش
اقتضا کرد آن زمان رایش
که برون آرد از قدم پیکان
که همی بود مر ورا درمان
زود مرد جرایحی چو بدید
گفت باید به تیغ باز برید
تا که پیکان مگر پدید آید
بستهی زخم را کلید آید
هیچ طاقت نداشت با دم گاز
گفت بگذار تا به وقت نماز
چون شد اندر نماز حجامش
ببرید آن لطیف اندامش
جمله پیکان ازو برون آورد
یافت زخمی قوی در آن پیکار
و او شده بیخبر ز ناله و درد...
(همان: 140)
#سنایی
@mmparvizan
"روایت عطار از رفتار امام علی(ع) با ابنملجم پیش از شهادت"
چونک آن بدبخت آخر از قضا
ناگهان آن زخم زد بر مرتضی
مرتضی را شربتی کردند راست
مرتضی گفتا که خونریزم کجاست؟
شربت او را ده نخست آنگه مرا
زانک او خواهد بُدن همره مرا
شربتش بردند او گفت اینت قهر
حیدر اینجا خواهدم کشتن به زهر
مرتضی گفتا به حقّ کردگار
گر بخوردی شربتم این نابکار
من همی ننهادمی بیاو به هم
پیش حق در جنتالماوی قدم
پ.ن: روایت عطار از ماجرا، بعد عرفانی_ تاویلی دارد؛ هرچند مستندات تاریخی و دینی هم، سفارش امام(ع) به رفتاری انسانی با ابنملجم را تایید میکند. البته روایت سنایی در باب سوم حدیقه، نشاندهندهی قتل ابنملجم در مکان نزدیک به شهادتگاه امام است؛ گویا ماخذ تاریخی او، متفاوت با بسیاری از منابع شیعی است.
#امام_علی_علیه_السلام
#منطقالطیر
#عطار
@mmparvizan
" شرایط روزه/ هجویری"
و کمترین درجه اندر روزه، گرسنگی است... اما امساک را شرایط است چنانکه جوف را از طعام و شراب نگاه داری، باید که چشم را از نظارهی حرام و شهوت، و گوش را از استماع لهو و غیبت و زبانرا از گفتن لغو و آفت، و تن را از متابعت دنیا و مخالفت شرع نگاه داری؛ آنگاه این روزه بود بر حقیقت.
کشفالمحجوب هجویری، فصل کشفالحجاب السابع فی الصوم
#روزه
#کشف_المحجوب
#ادبیات_عرفانی
@mmparvizan
"نگاهی به فلسطینسرودهای از سیمین بهبهانی"
سارا چه شادمان بودی، با بقچههای رنگینت
شال و حریر ابریشم، کالای چین و ماچینت
سارا چه راستگو بودی آندم که چشم معصومت
آیینهی سحر میشد وقت قسم به آیینت...
با قوم خود بگو سارا هرگز نبوده تا امروز
یکلحظه خشم و بیزاری با مردم فلسطینت
سارا گریستی آتش بر قتل عام خونباری
صهیون نشان دوزخ شد از شعلههای نفرینت
سارا بگوی با موسی: سودای دین دیگر کن
کز ننگ خود جهانخواری داغب نهاده بر دینت
سارا بپرس از موسی کاین افعیان نمیبینی
یا اژدهای افعیکش تن میزند ز تمکینت
سارا جنازهها اکنون افتاده بر زمین عریان
برکش کفن اگر داری از بقچههای رنگینت
شعر"سارا چه شادمان بودی" از دفتر "دشت ارژن" انتخاب شده که بسیاری از اشعار سیمین بهبهانی را با موضوعهایی نزدیک به ادب پایداری در بر میگیرد.
این شعر پس از کشتار عام صبرا و شتیلا، در شهریورماه ۶۱ سروده شده؛ با این حال، نوع نگاه بهبهانی به جنگ و بهموازات آن، مسالهی فلسطین، کاملا متفاوت با دیگر شاعران فارسی در این دوران است و گاه، سرودههایی از شاعران فلسطینی از قبیل: فدوی طوقان، سمیحالقاسم و محمود درویش را به خاطر میآورد.
ساختار شعر، از تقابل گذشته و حال، دوران خوشی و ناخوشی ساخته شده و این تقابلِ شبه ایدئولوژیک را در تقابل نمادهای فلسطینی و یهودی استفاده شده در شعر، بهخوبی میتوان دید؛ با این حال بهبهانی، بر خلاف [اغلب] شاعران فارسیزبان که منشا این تقابل را عناصر دینی میدانند، بهشیوهی شاعران فلسطینی، بیشتر به جنبهی انسانی و عاطفی بروز این تقابل توجه داشته است. هرچند جنبههای ملی موجود در فلسطینیات عربی را در شعر او نمیتوان پیدا کرد. نوع تصاویر و واژههای شعر نیز کاملا متفاوت با شعر انقلاب است و در مجموع، سبک و محتوای شعر بهبهانی را با تمام مشترکاتی که با برخی اشعار انقلابی دارد، نمیتوان در بوطیقای ادبیات انقلاب اسلامی قرار داد.
بهبهانی با توجه به نوآوریهایش در وزن شعر، در این غزل نیز از تکرار ارکان "مستفعلن مفاعیلن"، بهره برده که از منظر موسیقایی با رخوت، سوال و اندوه حاکم بر شعر تناسب دارد؛ اما از منظر آوایی و زیباشناسی، چه این وزن و چه بسیاری از وزنهای غزلهای او با ساختار ادبی اشعارش سازگاری ندارد و دست کم، حسی زیباشناسانه را به مخاطب عام و حتی در بسیاری موارد خاص، القا نمیکند.(نقل از کتاب در کوچهباغهای پرتقال و زخم، محمد مرادی، صص ۲۲۸ و ۲۲۹)
#سیمین_بهبهانی
#شعر_فلسطین
#نقد_شعر
@mmparvizan
"سنتهای روزه"
... و در مسجد اعتکاف کردن_ خاصه در دههی بازپسین که لیلهالقدر اندر وی است_ و رسول(ص) اندر این ده روز جامهی خواب درنوشتی و ازار بربستی عبادت را، و وی و اهل وی از عبادتی نیاسودندی.
و لیلهالقدر، شب بیست و یکم است یا بیست و سه یا بیست و پنج یا بیست و هفت یا بیست و نه.
کیمیای سعادت، ابوحامد محمد غزّالی طوسی، به کوشش حسین خدیو جم، ص ۲۱۰
#شب_قدر
#ادبیات_دینی
@mmparvizan
"در کوچهباغهای پرتقال و زخم"
بررسی جایگاه شعر پایداری فلسطین در ادبیات انقلاب و مقایسه با اشعار شاعران عرب
انتشارات سیمرغ هنر
کلانفصلها:
دریچهای بر شعر فلسطینی و جایگاه آن در ادبیات پایداری
مفاهیم مشترک در فلسطینیات فارسی و عربی
نمادها و واژههای کلیدی در شعر فلسطین
معرفی قالبها و نمونههایی از شعر فلسطینی فارسی
@mmparvizan
"به بهانهی یادروز عطار"
استاد گرانقدر جناب دکتر شفیعی کدکنی در تصحیح مختارنامهی عطار، رباعی زیر را از نسخهی مورخ ۷۳۱، در بخش افزودهها، به صورت زیر ثبت کرده است:
ای کرده پسند از دو جهان چاره منت
حقّا که دریغ دارم از خویشتنت
چون بیخورشید ذرّه را نتوان دید
بیروی تو در چشم کی آید دهنت
(مختارنامه، ص ۳۵۰)
مصرع نخست این رباعی از منظر معنا، چندان رسا نیست و به نظر میرسد، ضبط درست این مصرع به صورت زیر بودهاست:
ای کرده پسند از دو جهان، جانِ منت
مویّد این ضبط، صورت مکتوب نسخهی مختارنامه، مورخ ۸۱۹ کتابخانهی مجلس و همچنین نسخهی کتابخانهی حکیم اوغلو است که ترکیب مصرع چهارم را بهصورت "جانِ من" ضبط کردهاند و به نظر میرسد، به دلیل شباهت "چاره/جان" در رسمالخط، این خوانش به تصحیح راه یافته است.
#عطار
#تصحیح
@mmparvizan
"شعری از فصیحالزمان رضوانی"
سیدمحمد فسایی شیرازی (۱۲۴۰ تا ۱۳۳۴ ش) متخلص به رضوانی، از شاخصترین غزلسرایان بازگشتی فارس، در اواخر دوران قاجار و عصر پهلوی اول است. دیوان رضوانی، در سال ۱۳۶۳ به همت سید هادی حائری منتشر شده و در آن اغلب اشعار او گردآوری شده است.
یکی از بسترهای بازنمود اشعار فصیحی، سنگ قبرهای موجود در مقابر شیراز است. بر سنگ مقبرهی مربوط به نصیرالملک ثانی واقع در بقعهی علیبن حمزه (بخش آرامگاه خاندان محلاتی)، غزلی با تخلص رضوانی حک شده که در دیوان چاپی او نیست و با توجه به ماده تاریخ پایان شعر "بین نصیرالملک فرمود از ارم منزل بمینو"، در سال ۱۳۴۷ ه.ق سروده شده است.
توجه به تناسبهای لفظی و معنوی، از ویژگیهای اصلی این مرگسرودهی ۱۴ بیتی است:
"مرگ"
بشکند سرپنجهی دورانت آخر دست و بازو
گر هزارت زور در بازوست یا زر در ترازو
رنجه گر خواهی نگردد پنجهات از دست دوران
در توانایی ز پا افتادگان را گیر بازو
با فلک نتوان نمودن عرض اندام دلیری
خارج از امکان بُود با چرخ نیرومند نیرو
رستم این زال دستانپرور گردون به چنبر
اندر این میدان بسی سهراب را بدریده پهلو
نیش آن خنجر زند زخمی که هرگز بِه نگردد
گر رسد صدگونه مرهم یا هزاران نوشدارو
درک مرگ آخر کنی ای خواجه گر از جاه رفعت
کوه قافت قلعه باشد آسمانت برج و بارو
ای بسا چنگیز کز چنگ حوادث رفته از کف
گشته در گیتی هلاک از هیبتش چندین هلاکو
ای بسا فرزین کز اسب پیلتن گردد پیاده
ای بسا شه در جهان مات از رخ چرخ جفاجو
آنکه بینی چندگاهی سوده بر طاق فلک سر
چشم تا بر هم زدی بنهاده بر خاک لحد رو...
#رضوانی
#علی_بن_حمزه
@mmparvizan
ديوان_فصيح_الزمان_شيرازی.pdf
1.83M
دیوان فصیحالزمان رضوانی شیرازی
به کوشش سید هادی حائری
نشر ما
غزلیات و قصاید و چند قطعه و رباعی
#معرفی_شاعر
#شاعران_فارس
@mmparvizan