eitaa logo
پرویزن
526 دنبال‌کننده
297 عکس
34 ویدیو
104 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی، دانشگاه شیراز)
مشاهده در ایتا
دانلود
"مقایسه‌ی سه غزل عاشورایی" یکی از مضامین رایج  که از دیرباز در اشعار عاشورایی نمود داشته و از عصر قاجار به‌مرور در سروده‌ها و فراوانی یافته، انتقاد از برخی سنت‌ها و آیین‌های سوگواری و در کنار آن، کم‌توجهی به جنبه‌های معنوی قیام علیه‌السلام است. شاعران، به دلایل مختلف چون: معرفت‌شناسی، دغدغه‌های سیاسی، جلب مخاطب و  گاه مذهب‌ستیزی، به انعکاس این مفاهیم در اشعار خود پرداخته‌اند. برای مثال ،  در شعری با مطلعِ در خواب شهید کربلا را دیدم که ز دیده اشک‌ریز است روایتی  انتقادی از برخی متولیان عزاداری‌ها به نظم کشیده، نگاهی که پس از او در تعدادی از دیوان‌های عصر مشروطه و پهلوی اول نیز دیده می‌شود. در عصر پهلوی دوم هم با رشد جریان شعر اجتماعی و سیاسی (در کنار جریان‌ شعر سنت‌گرای مذهبی)، شاعران بیش و کم به این محتوا توجه کرده‌اند؛ اما شاید در هیچ زمانی چون نیم‌قرن اخیر، سرودن شعر عاشورایی_انتقادی، فراگیر نبوده است. از آسیب‌های اشعار دهه‌های اخیر،  شعارزدگی و غلبه‌ی عناصر غیرشاعرانه بر فضای سروده‌ها بوده؛ اشعاری که به دلیل محتوای متمایزشان، گاه مخاطبای بسیار یافته‌اند. با توجه به تفاوت سطح این دست اشعار، در این یادداشت کوتاه، با نقل سه غزل، تلاش می‌کنیم تفاوت نگاه هنری شاعران را در پرداخت مضامین انتقادی مقایسه کنیم. غزل اول: حسین منزوی  ای خون اصیلت به شتک‌ها ز غدیران افشانده شرف‌ها به بلندای دلیران جاری شده از کرب‌وبلا آمده وآنگاه آمیخته با خون سیاووش در ایران تو اختر سرخی که به انگیزه‌ی تکثیر ترکید بر آیینه‌ی خورشیدضمیران ای جوهرِ سرداری سرهای بریده! وی اصلِ نمیرندگی نسل نمیران! خرگاه تو می‌سوخت در اندیشه‌ی تاریخ هر بار که آتش زده شد بیشه‌ی شیران آن‌شب چه‌شبی بود که دیدند کواکب نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران؟ وآن روز که با بیرقی از یک سر بی‌تن تا شام شدی قافله‌سالار اسیران تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند باید که ز خون تو بنوشند کویران تا اندکی از حقّ سخن را بگزارند باید که به خونت بنگارند دبیران حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است ای کاسته شان تو از این معرکه‌گیران غزل حسین منزوی، شاخص شعر فاخر عاشورایی در روزگار ماست. وزن "مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن" از اوزان رایج در نوحه‌های عاشورایی پیشین است؛ با این‌حال از نظر موسیقایی طنینی سوگمندانه ندارد و در رجزخوانی تعزیه‌ها نیز کاربردی موثر داشته است. زبان شعر ترکیبی از زبان اشعار خراسانی و عراقی است که با زبان شعر پس از نیما پیوندیافته و فخامت، حُسن انتخاب و تناسبِ ترکیب واژه‌ها و یکدستی از ویژگی‌های بارز شعر است. پیوند برون‌متنی شعر با اساطیر و ارجاعات پنهان، فضای شعر را محدود به زمان و مخاطب نمی‌کند. تناسب‌  آوایی میان "نمیرندگی و نمیران" و ایهام پنهان در "غدیران و نظم"، وسواس شاعر را در سرودن نشان می‌دهد. همچنین، منزوی در کنار دغدغه‌های محتوایی و زبانی، به تصویرآفرینی(به سبک خود) نیز بی‌توجه نبوده است. هرچند پایان‌بندی شعر با انتقاد است؛ بیان غیرمستقیم و حماسی شاعر، غزل را از ورود به عرصه‌ی شعارزدگی  باز می‌دارد. ‌ ‌ @mmparvizan
"نخستین شعر با موضوع زیارت امام حسین(ع) در ادب فارسی" اشاره به کربلا و وصف و ستایش و مرثیه‌ی امام حسین(ع) در شعر فارسی از قرن چهارم رواج داشته است؛ اما نخستین ابیات که در وصف اهمیت زیارت آن حضرت و شهادتگاه ایشان سروده شده، ابیاتی از باب سوم حدیقه‌ی سنایی غزنوی است که حدود ۹۰۰ سال قبل سروده شده و در ذیل " التمثل فی‌ الاشتیاق الی المشهد العظیم" پس از ستایش و مرثیه‌ی امام حسین(ع) ثبت شده است. در این چند بیت، سنایی از زنی ساکن کوفه روایت می‌کند که هر روز صبح به همراه کودکان یتیمش از دروازه‌ی کوفه خارج می‌شود و رو به کربلا می‌ایستد و نسیم معطر به یاد امام(ع) را نفس می‌کشد و از کودکان خود می‌خواهد، پیش از ورود باد معطر کربلا به کوفه و آلوده‌شدن در دماغ ستمگران کوفه، از آن بهره گیرند و آن حضرت را از دور زیارت کنند: بود در شهر کوفه پیرزنی سال‌خورده، ضعیف و ممتحنی بود از اولاد مصطفی و علی ممتحن مانده بی‌حبیب و ولی کودکی چند زیر دست و یتیم شده قانع ز کربلا به نسیم زال، هر روز بامداد پگاه کودکان را فکندی اندر راه آمدی از میان شهر برون دیده از ظلم ظالمان پرخون بر رهِ کربلا بِاستادی بر کشیدی ز درد دل بادی گفتی اطفال را همی بویید وین نکو باد را بینبویید* پیشتر زانکه در شود در شهر بر گِرید از نسیم مشهد بهر شود از هر دماغ آلوده باد چون گشت شهر پیموده حظّ این باد جمله بردارید سوی نااهل و خصم مگذارید من غلام زنی که از صد مرد بگذرد روز بار و بردابرد... حدیقه‌الحقیقه و چند قصیده‌ی سنایی، نسخه مورخ ۶۹۱، مجلس شورای اسلامی *به معنی بوییدن؛ استشمام @mmparvizan
"شعر_عاشورایی/۳" عصر شعرخیز غزنوی، دوره‌ی چندان مناسبی برای رواج شعر عاشورایی فارسی نیست. به‌ویژه در زمان محمود غزنوی ۳۸۷تا۴۲۱، چندان نمودی از ادب عاشورایی در آثار برجای مانده دیده نمی‌شود؛ نکته‌ای که بعید نیست از مذهب غالب در قلمرو غزنویان نشات گرفته باشد. در این دوران، هرچند حکومت شیعی آل‌بویه در ری، حامی شعر منقبتی بوده، میزان اشعار به دست آمده از شاعران نواحی مرکزی و جنوبی ایران زیاد نیست و تنها ابیات شیعی پراکنده را در آثار منسوب به کسانی چون بندار رازی و غضایری می توان سراغ گرفت. افول ادب عاشورایی در قلمرو شعر مدح‌محور غزنوی، به اندازه‌ای مشهود است که در مجموع اشعار شاعرانی چون: فرخی، عنصری، عسجدی و ... تنها یک بیت ثبت شده که در آن به امام حسین علیه‌السلام، اشاره شده است؛ آن هم بیتی است از فرخی که در بخش پایانی مدح مسعود غزنوی، شادمانی محمود از دیدار او را به شادی امام علی(ع) از دیدار حسنین(ع) مانند کرده است: همیشه به دیدار تو شاد سلطان چو حیدر به دیدار شبّیر و شبّر دیوان فرخی در قطعه‌ای که نخست‌بار در مجالس‌المومنین قاضی نورالله شوشتری نقل شده نیز، غضایری رازی به پنج تن و از آن میان، امام حسین(ع) شفاعت جسته است: بهینِ خلق و برادرش و دختر و دو پسر محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن البته در هیچ‌یک از این ابیات به حادثه‌ی کربلا اشاره نشده است. در ادب این دوره، تنها منوچهری دامغانی(ف432)، در مسمطی که در وصف بهار سروده، در توصیف عاشورا، به عزاداری شیعیان بر اصحاب کربلا اشاره کرده، مضمونی که موید فراگیری نوحه بر شهدای کربلا در این عصر است: طوطی میان باغ دمان و کشی کنان چنگش چو برگ سوسن و بالش چو برگ نی ...قمری هزار نوحه کند بر سر چنار چون اهل شیعه بر سر اصحاب نینوی دیوان منوچهری البته وضعیت شعر شیعی عربی و متون ادبی، تاریخی و حدیثی، در انعکاس حادثه‌ی کربلا، متفاوت با شعر این دوره است. https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"نخستین شعر با موضوع زیارت امام حسین(ع) در ادب فارسی" اشاره به کربلا و وصف و ستایش و مرثیه‌ی امام حسین(ع) در شعر فارسی از قرن چهارم رواج داشته است؛ اما نخستین ابیات که در وصف اهمیت زیارت آن حضرت و شهادتگاه ایشان سروده شده، ابیاتی از باب سوم حدیقه‌ی سنایی غزنوی است که حدود ۹۰۰ سال قبل سروده شده و در ذیل " التمثل فی‌ الاشتیاق الی المشهد العظیم" پس از ستایش و مرثیه‌ی امام حسین(ع) ثبت شده است. در این چند بیت، سنایی از زنی ساکن کوفه روایت می‌کند که هر روز صبح به همراه کودکان یتیمش از دروازه‌ی کوفه خارج می‌شود و رو به کربلا می‌ایستد و نسیم معطر به یاد امام(ع) را نفس می‌کشد و از کودکان خود می‌خواهد، پیش از ورود باد معطر کربلا به کوفه و آلوده‌شدن در دماغ ستمگران کوفه، از آن بهره گیرند و آن حضرت را از دور زیارت کنند: بود در شهر کوفه پیرزنی سال‌خورده، ضعیف و ممتحنی بود از اولاد مصطفی و علی ممتحن مانده بی‌حبیب و ولی کودکی چند زیر دست و یتیم شده قانع ز کربلا به نسیم زال، هر روز بامداد پگاه کودکان را فکندی اندر راه آمدی از میان شهر برون دیده از ظلم ظالمان پرخون بر رهِ کربلا بِاستادی بر کشیدی ز درد دل بادی گفتی اطفال را همی بویید وین نکو باد را بینبویید* پیشتر زانکه در شود در شهر بر گِرید از نسیم مشهد بهر شود از هر دماغ آلوده باد چون گشت شهر پیموده حظّ این باد جمله بردارید سوی نااهل و خصم مگذارید من غلام زنی که از صد مرد بگذرد روز بار و بردابرد... حدیقه‌الحقیقه و چند قصیده‌ی سنایی، نسخه مورخ ۶۹۱، مجلس شورای اسلامی *به معنی بوییدن؛ استشمام @mmparvizan
"آفتاب معرفت" کیست حق را و پیمبر را ولی؟ آن حسن‌سیرت، حسین‌بن‌علی(ع) آفتاب آسمان معرفت آن محمدصورت و حیدرصفت نُه فلک را تا ابد مخدوم بود زآنکه او سلطان ده‌معصوم بود قرة‌العین امام مجتبی شاهد زهرا، شهید کربلا تشنه او را دشنه آغشته به خون نیم کشته گشته سرگشته به خون آن‌چنان سر خود که برّد بی‌دریغ؟ کآفتاب از درد آن شد زیر میغ گیسوی او تا به خون آلوده شد خون گردون از شفق پالوده شد کی کنند این کافران با این همه؟ کو محمد؟ کو علی؟ کو فاطمه؟ مصیبت‌نامه، عطار نیشابوری (پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشت‌های محمد مرادی) https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"شعر_عاشورایی/۳" عصر شعرخیز غزنوی، دوره‌ی چندان مناسبی برای رواج شعر عاشورایی فارسی نیست. به‌ویژه در زمان محمود غزنوی ۳۸۷تا۴۲۱، چندان نمودی از ادب عاشورایی در آثار برجای مانده دیده نمی‌شود؛ نکته‌ای که بعید نیست از مذهب غالب در قلمرو غزنویان نشات گرفته باشد. در این دوران، هرچند حکومت شیعی آل‌بویه در ری، حامی شعر منقبتی بوده، میزان اشعار به دست آمده از شاعران نواحی مرکزی و جنوبی ایران زیاد نیست و تنها ابیات شیعی پراکنده را در آثار منسوب به کسانی چون بندار رازی و غضایری می توان سراغ گرفت. افول ادب عاشورایی در قلمرو شعر مدح‌محور غزنوی، به اندازه‌ای مشهود است که در مجموع اشعار شاعرانی چون: فرخی، عنصری، عسجدی و ... تنها یک بیت ثبت شده که در آن به امام حسین علیه‌السلام، اشاره شده است؛ آن هم بیتی است از فرخی که در بخش پایانی مدح مسعود غزنوی، شادمانی محمود از دیدار او را به شادی امام علی(ع) از دیدار حسنین(ع) مانند کرده است: همیشه به دیدار تو شاد سلطان چو حیدر به دیدار شبّیر و شبّر دیوان فرخی در قطعه‌ای که نخست‌بار در مجالس‌المومنین قاضی نورالله شوشتری نقل شده نیز، غضایری رازی به پنج تن و از آن میان، امام حسین(ع) شفاعت جسته است: بهینِ خلق و برادرش و دختر و دو پسر محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن البته در هیچ‌یک از این ابیات به حادثه‌ی کربلا اشاره نشده است. در ادب این دوره، تنها منوچهری دامغانی(ف432)، در مسمطی که در وصف بهار سروده، در توصیف عاشورا، به عزاداری شیعیان بر اصحاب کربلا اشاره کرده، مضمونی که موید فراگیری نوحه بر شهدای کربلا در این عصر است: طوطی میان باغ دمان و کشی کنان چنگش چو برگ سوسن و بالش چو برگ نی ...قمری هزار نوحه کند بر سر چنار چون اهل شیعه بر سر اصحاب نینوی دیوان منوچهری البته وضعیت شعر شیعی عربی و متون ادبی، تاریخی و حدیثی، در انعکاس حادثه‌ی کربلا، متفاوت با شعر این دوره است. https://eitaa.com/mmparvizan