eitaa logo
پرویزن
526 دنبال‌کننده
296 عکس
34 ویدیو
103 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی، دانشگاه شیراز)
مشاهده در ایتا
دانلود
"  غزلی به طعم پیدایش" بين صد گرگى كه از این چاه پیدا می‌شود یوسفی-بینی وَ بین الله- پیدا می‌شود؟! خواب گرگ و چاه دیدم، خواب برق دشنه نیز ای شب تبدار! قرص ماه پیدا می‌شود؟ ابن سیرین! یک ستاره نیست درخواب "عزیز" آفتابی کی بر این درگاه پیدا می شود؟ * تا ترنج و کارد آمد در میان، معلوم شد چون زلیخا چند خاطرخواه پیدا می‌شود دست من خالی ست ای یوسف‌فروشان! نگذرید در بساطم عاقبت یک آه پیدا می شود آی مردم! دارد این ابیات، بوی پیرهن عشق، بعداز مصرعی کوتاه پیدا می‌شود * چشم‌هایم خیره بر گلدان حسن یوسف است سوره‌ای در برگ‌ها ناگاه پیدا می‌شود دفتر یکی مجموعه‌های شاعر روحانی، محمدحسین انصاری‌نژاد است که به همت منتشر شده و یکی از نامزدهای جایزه‌ی بوده است. قالب اصلی این مجموعه است و پیش از این، به بهانه‌های مختلف بارها آن را از نظر گذرانده‌ام. یکی از زیباترین غزل‌های این مجموعه، شعر است که هرچند این روزها توجهی به حفظ شعر ندارم، به دلیل مرور و خوانش‌های مکرر، ابیاتی از آن را به حافظه سپرده‌ام. این غزل یکی از متمایزترین غزل‌هایی است که در دهه ی اخیر با درون مایه ی و در این بافت زبانی،  خوانده یا شنیده‌ام؛ اما علت این موفقیت شاعر در چیست؟ پاسخ به این پرسش را در چند سطر ادامه خلاصه خواهم کرد. شعر، طولی متعادل دارد و در وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن سروده شده است؛ وزنی مشترک بین دو سبک و که نشان‌دهنده ی پیوند دو سویه‌ی شاعر با این دو شیوه‌ی ادبی است. این فضای بینابین در ردیف دو کلمه‌ای غزل هم دیده می‌شود؛  هرچند غلبه‌ی معنای در ، نگاه معنامحور شاعر را در غزل ثابت می‌کند. به‌طوری که می توان گفت؛ شاعر در آثارش در کنار توجهی که به دارد، به و شاعرانه نیز پایبند است. اما دو ویژگی اصلی تمایز در این غزل چیست؟ نخست: معنای جاری در ابیات که پیوندی طولی را در شعر و در حول مفهوم "انتظار" شکل داده است. نکته‌ی تامل برانگیز، و سیر تحولی است که با تمرکز شاعر بر و در غزل دیده می‌شود و شعر را تقویت کرده است. نقش ردیف در شکل‌دادن به این پیوند،  در این غزل کاملا محوری است. در بیت اول، استفاده از عبارت "بَینی وَ بین الله" در کنار ردیف سوالی، نوعی استفهام انکاری را در شعر شکل داده است. گویا شاعر با وجود احساس نیازی که به دارد، با سوالی بسیار تردیدآمیز به این مفهوم نگریسته است. این تردید که با تصویر "یک یوسف ممکن در برابر صد گرگ موجود" شکل گرفته،  کفه‌ی ترازوی را در نگاه اول به سمت انکار چربانده؛ نکته‌ای که در نوع خود و در شعر شاعری حوزوی، فضایی تازه را ترسیم کرده؛ هرچند این انکار در پایان شعر به وضعیتی دیگر تبدیل شده است. در بیت‌های بعد، شاعر از آن تردید موکد، شعر را به سمت سوال‌هایی محتمل (از منظر تاکید) پیش برده؛ به‌طوری که گویا به مخاطب این پیام را منتقل می کند که هنوز امیدوار است تا ماه یا آفتابی ظهور کند؛ البته سوالی بودن ردیف‌ها، این مفهوم را در حد احتمال باقی می گذارد. در بیت‌های چهارم و پنجم، ردیف‌ها از حالت سوالی، به فضایی انشایی اما نزدیک به خبری، رسیده‌است. "خاطرخواهی" یا "آهی" که پیدا می‌شود؛ گویی روزنه‌ی امیدی برای "پیدایش" منجی در شعر فراهم کرده  است. سیر معنایی شعر در بیت پایانی به تکامل می‌رسد؛ آنجا که ردیف "پیدا می‌شود" خبری قطعی را درباره‌ی ظهور زیر عنوان"سوره‌ای در برگ‌ها" به مخاطب ارائه کرده و بر این اساس، شاعر در کلّ غزل، مخاطب را از سوالی به‌ظاهر نیست‌انگارانه به یقینی شبه‌عرفانی رسانده است؛ بی‌آنکه این حرکت به سختی و در قالب روایت یا صرف ادعای کلامی مطرح شده باشد. زاویه‌ی دومِ اهمیت این شعر، حرکت غزل است که در سایه‌ی ارتباط موثر، در شعر ایجاد شده است. خلاف ظاهر گسسته در برخی ابیات (به ویژه چهارم و پنجم)، یک رشته از تناسبات و ارجاعات برون متنی، تمام ابیات را به هم متصل کرده و آن حضور تلمیح یا بازخوانی بخشی از داستان (ع)  در شعر است. با این تمایز که شاعر صرفا به داستان اشاره نکرده؛ بلکه برخی از اجزای این را با استفاده از تخیل شاعرانه‌ی خود بازخوانی کرده و با دیگر اجزای معنایی و تصویری شعر پیوند داده است. "برآمدن گرگ از چاه به جای یوسف، داستان ستاره و آفتاب و آمیختن شخصیت یوسف نبی و و در کنار آن اشاره به عزیز، داستان کارد و ترنج و زنان مصر، ماجرای بازار برده‌فروشان و در پایان، جمع آن‌ها در ظهور "، منطق تصویری ابیات را کاملا پیوسته و منسجم ساخته است. علاوه بر این، تناسب واژه‌ها و ، بر تقویت انسجام  غزل افزوده است. @mmparvizan
"نقدی بر بخش پژوهش جایزه‌ی قلم زرین" جایزه‌ی قلم زرین، از شاخص‌ترین جوایز ادبی جریان ادبیات متعهد است که بیش از دو دهه‌است، به صورت پیوسته و به مناسبت روز قلم به شاعران و نویسندگان و منتقدان و پژوهشگران ادبیات اهدا می‌شود؛ اما فارغ از جنبه‌های مثبت این جایزه و در کنار نقد برخی از رویکردهای آن، چون دیگر جوایز مرسوم، لازم است در جایگاه یک مخاطب ادبی، چند نقد را درباره‌ی بخش "پژوهش و نقد این جایزه" مطرح کنم. یادآوری این نکته لازم است که این نگارنده، در سه‌سال اخیر، هیچ‌ کتاب پژوهشی منتشر نکرده‌ام و به قول اعراب "ناقه و جملی" در این موضوع ندارم. نخست اینکه در ارزیابی جوایز پژوهشی، باید بین نویسندگان و شاعران و منتقدان و پژوهشگران، تمایز قائل شد. قطعا اغلب نویسندگان و شاعران، منتقدان خوبی نیستند و تعداد نویسندگان و شاعران پژوهشگر، به مراتب کمتر از آن است(باید قسم جلاله خورد که باور کنید؟). نوع ارزیابی آثار پژوهشی، متمایز با نگاه سطحی و ژورنالیستی و روزمره‌ی رایج در اغلب جوایز است و بی‌توجهی به این نکته، آسیبی است که به جریان داوری بخش پژوهش قلم زرین نیز به‌وضوح راه یافته است. استفاده‌نکردن از پژوهشگران صاحب نظر و دارای نگاه علمی و اصرار بر حضور افراد محدود به همکاران انجمن قلم در ارزیابی‌ها، یکی از کاستی‌های جدی است که در این جایزه و بسیاری از جوایز مشابه دیده می‌شود. آسیب دوم و مهم‌تر، کنار نگذاشتن افراد تاثیرگذار و اعضای تصمیم‌گیر در سیاست‌‌گذاری انجمن قلم، از جریان داوری آثار و برگزیدگان است؛ به‌طوری که در برخی دوره‌ها، برگزیدگان جایزه، کسانی‌اند که خود تصمیم‌گیر اصلی جایزه یا از اعضای مرکزی انجمن قلم بوده‌اند و این‌نکته، علاوه بر غیرعلمی بودن، در سال‌های اخیر از اعتبار این جایزه نیز، کاسته است. https://eitaa.com/mmparvizan