محمد تحصیلاتش را در دانشگاه نظامی گذراند تا بتواند به امنیت کشور کمک کند.💚
او مادرش را در کودکی از دست داده بود و خواهرش جوانی و عمر خود را صرف بزرگ کردن او و دیگر خواهرها و برادرها کرده بود.🌈
محمد در اردیبهشت سال 87 ازدواج کرد و همسرش همان ابتدا میدانست که محمد درد مردم برایش دغدغه است و با دیدن اخبار جنگ و ظلم به مسلمانان حالش منقلب میشد.🍁
4⃣
همسر صبـــور شهید میگوید✨
اوایل که من مخالفت میکردم سعی نمیکرد که با صحبت کردن مرا راضی کند بلکه ترجیح میداد که با #رفتار کاری کند تا من با قلبم راضی شوم.🌹
وقت رفتن به او گفتم اگر دلیل رفتنت را مردم از من پرسیدند چه بگویم؟🍂
گفت: بگو خودش رفت، با #عشق هم رفت، بگو خودش را #فدای اهل بیت(ع) و #دینش کرد. 💛
5⃣
#شهیدمحمدابراهیم_همت🌷
🔅لقب: سردار خیبر
سِمَت: فرمانده لشگر ۲۷محمدرسول الله(ص)
🔅متولد: ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ شهرضا(اصفهان)
🔅تاریخ شهادت: ۱۷{یا۲۴} اسفند ۱۳۶۲ جزیره مجنون؛ عملیات خیبر
🔅شغل: معلم و از فرماندهان ارشد سپاه
🔅همت پس از انقلاب با دو برادرش و چند تن از دوستان سپاه شهرضا را بنیان نهادند و از سال ۵۸ به مدت دو سال در کردستان،و در سال ۱۳۶۱ مدت کوتاهی را در جبهه جنگ لبنان و اسرائیل گذراند، سپس به ایران بازگشت و در جبهههای جنوب در عملیاتهایی، چون فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، والفجرمقدماتی و خیبر مسئولیتهایی را عهدهدار بود.
🔅کیفیت شهادت:
یک ساعت قبل از شهادت، حاج همت از حاج قاسم سلیمانی(فرمانده لشگر۴۱ثارالله) میخواهد که یک گردان از نیروهایش را به او بدهد و برای حرکت به سمت خط، همراه با #سیدحمیدمیرافضلی با یک موتور راهی میشوند، و یک موتور هم از پی آنان(مهدی شفازند/راوی شهادت)
به چهارراهی میرسند که معروف به چهارراه مرگ بوده و با شلیک شدن یک گلوله توپ یا تانک دشمن و بر اثر موج انفجار، حاج همت از ناحیه صورت ودست و سید حمید از ناحیه صورت و پهلو... 😔
شفازند: ديدم همت و سيدحميد، هر دو يک نقطه مشترک دارند و آنهم چشمهاي زيبايشان است. خدا هميشه گفته هر کي را دوست داشته باشد، بهترين چيزش را ميگيرد و چه چيزي بهتر از چشمهاي آنها؟»😭
🔅قسمتی از وصیتنامه:
سختیها را تحمــل کنید...
ان شـاء اللّه این انقلاب با نهایت اقتـدار و تـوان به انقـلاب جهـانی امامزمـان(عج) اتصال پیـدا می کند و تحقـق این آرزو، چنـدان دور نیست...🌺
🌷شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌷
اللهمـ عجل لولیڪالفرج
به خدا دلم شکسته سر راه تو نشسته
به من غریب و خسته بنما تو یک نگاهی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🙏
💞
🌸
💞🌸💞🌸💞
#شهید مدافع امنیت پویا اشکانی
متولد۴/ ۱۳۷۷/۹شهرکرج
متاهل
میزان تحصیلات : دیپلم
علاقمندی : ورزش #کشتی و #بدنسازی (قهرمان وزن۸۵ کیلو ؛ #مدال طلا و نقره مسابقات پرس سینه)
مدت خدمت درنیروی انتظامی :
۹ ماه
محل#شهادت: محل درگیری کمالشهر کرج
تاریخ #شهادت : ۱۳۹۶/۹/۲۲
🍃⚘🍃
کارهای مهم : #دستگیری قاچاقچی مواد مخدر ؛ #دستگیری متجاوزان به عنف ؛ #دستگیری باندبزرگ قاچاقچی مواد مخدر درکرج
🍃⚘🍃
نحوه ی #شهادت:
درماموریت،در درگیری باقاچاقچی موادمخدردرکرج سوزانده شد وپس از ۴۲روزبستری شدن در بیمارستان به #شهادت رسید.
🍃⚘🍃
#خواب_صادقه
#از زبان مادر#شهید
#شهید مدافع امنیت
#پویا اشکانی
🍃⚘🍃
#پویا دوست داشت #مدافع حرم و #شهید راه دفاع از حرم شود. 9 ماه خدمت بود. او با خودروی پدرش در ساعت های بیکاری کار می کرد. #پسرم با دختردایی اش هفت ماه بود عقد کرده و قرار بود پایان سال به خانه بخت بروند. #پسر شهیدم تازه 20 ساله شده بود. با #شهادتش آرزوی دامادی او بر دلم ماند.😔 یک هفته پیش از این که به آخرین ماموریت بی بازگشت برود، من خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم #پویا در یک مزرعه پر از گل ایستاده و چفیه به دور گردنش انداخته است. می گفت: مامان من #شهید شده ام برایم بی تابی نکن. از خواب که بیدار شدم، خیلی دلنگران بودم.صبح که #پویا می خواست به کلانتری محل خدمتش برود، خوابم را برایش تعریف کردم که گفت: مامان نگران نباش #خیر است. یک هفته بعد از آن خواب او به ماموریت رفت و دیگر بازنگشت. او برای #برقراری #امنیت در #جامعه اش #شهید شد.😔
🍃⚘🍃
#احترام به همسر
#از زبان همسر#شهید
#شهید مدافع امنیت
#پویا اشکانی
🍃⚘🍃
ما در سن پایینی ازدواج کردیم هردونفرمان هفده ساله بودیم ولی چیزی که در پویا عجیب بود #احترامی بود که برایم قائل بود؛ پویا آنقدر در #احترام گذاشتن و #محبت کردن به من #بالا بود که گاهی فکر می کردم با یه #عارف دینی ازدواج کردم.
🍃⚘🍃
#توجه به ورزش
#پویا #توجه بالایی به #ورزش داشتن طوری که چندین #مدل #طلا و #نقره در #پرس سینه دارد و عکسهای از #شهید به یادگار مانده کاملا مشخص است #ورزشکار هستند.
🍃⚘🍃
#نحوه #شهادت #شهید مدافع امنیت :
#شهید اشکانی #سرباز نیروی انتظامی به عملیاتی مربوط به #دستگیری قاچاقچی مواد مخدر اعزام
می شوند. این #قاچاقچی که قصد داشت خانه و خانواده اش را بسوزاند پس از اینکه ماموران در محل حاضر شدند قاچاقچی با ماموران همکاری نکرده و در را باز نکرد. ماموران ناچار به شکستن در شدند. #شهید اشکانی چند بار در را هُل میدن لگد میزنن تا در باز شود. یک مرتبه قاچاقچی در
را باز می کند و بنزین را که قبلا آماده کرده بود تا روی خانواده اش بریزد، روی ماموران می ریزد و بدلیل اینکه #شهید اشکانی جلوتراز بقیه ایستاده بودند بیشترین بنزین به بدن ایشان ریخته می شود. همان لحظه فندک می اندازد و آپارتمان منفجر شده و ماموران و#شهیداشکانی پرت می شوند پایین که شهید براثر پرت شدن سرش
می شکند و لباس هایش سوخته بود تا لباس ها را در بیارورند طول کشید و کمربندش چون قسمت فلزی داشت داغ شده بود نتوانست باز کند. همین باعث شد #کمرش و #پشت پهلوش آسیب شدید ببیند و سوختگی اش عمیق تر شود. دست چپ تا آرنج، دست راست کامل، بازوها و ساعد، کف دست، صورت یک مقدار کم و پاها نیز کاملاً سوخته بود. آتش، دود و بنزین به دهانشان
وارد شده بود و ریه ها نیز سوخته و عفونت کرد.
🍃⚘🍃
پس از ۴۳ روز بستری بودن در بیمارستان و تحمل رنج و درد ناشی از سوختگی صبح روز چهل و سوم ۲۲ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۸ صبح به فیض #شهادت نائل آمدند.
🍃⚘🍃
(روحشان شاد و یادشان گرامی)