ای مولـود بهــ🌸ــار ...
همانی کہ بهار از شوق آمدنت
شکوفہ ارزانی درختان میکند
برایمان بهاری شدن را بخواه
روز تولـدت را برایمان
روز تحویل شدن آرزو ڪن ..
#شهید_حسین_معزغلامی
#سالروز_ولادت
#تولدت_مبارک_عبد_صالح_خدا
گرچه تولـد اصلی تو
شهـادت است ...
ڪہ مـردان خـدا
با شهـادت زنده میشوند ...
#شهید_عبدالصالح_زارع
#سالروز_ولادت
دل را . . .
بہ فداے قدمت مے ریـزم
یڪ بارِ دگر ، اگر تـو تڪرار شوی
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهـید_صادق_عدالتاڪبری
#ملقب_به_ڪمیل
◻️تاریخ ولادت: ۱۳۶۷/۰۲/۰۲
◻️محل ولادت: تبریز
◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۰۲/۰۴
◻️محل شهادت: جنوب غرب حلب_سوریه
#فعالیت_های_شهید
◻️تک تیر اندازی
◻️فعالیت درگردانهاے عاشورا
◻️فعالیت درگردانهاے امام حسین ع و امام علے ع یگان عمار
◻️مربیگرے نظامی(سلاحهای سبک و سنگین, تاڪتیک, جنگ شهرے , تخریب و…)
◻️مربیگری ورزشی(شنا, غواصے, دفاع شخصے, صخره نوردے, پاراگلایدر, فوتبال)
◻️فعالےت دررشته هاے ورزشی(فوتسال, راگبے, تیراندازے, پینت بال, چتربازے, صخره نوردے و راپل)
◻️ تحصیل در رشته تربیت بدنے در سطح ڪارشناسے و ثبت نام در مقطع ڪارشناسے ارشد(مدیرےت تربیت بدنی)
◻️حضور فعال در مقابله با فتنه ۸۸ براے مقابله با اغتشاش گران و جانبازے از ناحیه دست
#سالـروز_ولادت🌸🍃
زینب، دختری که بخاطر #حجابش، منافقین با #چادر_خودش خفه اش کرده و به شهادت رسوندنش😔
مادر این شهیده 14 ساله درباره دفتر #خودسازی زینب📖 این گونه روایت میکند:
📒زینب در #دفترخودسازی خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن #نمازشب، نماز غفیله و نماز امام زمان(عج)♥️ ورزش صبحگاهی، #قرآن خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سورههای قرآن کریم، دعا کردن🤲 در صبح و ظهر و شب، کمتر #گناه کردن تا کمخوردن صبحانه، ناهار و شام.
📒دخترم جلوی این موارد ستونهایی کشیده بود و هر شب بعد از #محاسبه کارهایش جدول را علامت میزد؛ من وقتی جدول را دیدم به یاد سادگی #زینب در پوشیدن و خوردن افتادم به یاد آن اندام لاغر و #نهیفش که چند تکه استخوان بود افتادم.
📒به یاد آن روزههای مداوم و افطارهای ساده، به یاد نماز شبهای طولانی و #بیصدایش، به یاد گریههای او😭 در سجدههایش و دعاهایی که در حق #امام_خمینی(ره) داشت.
🔰زینب در عمل، تکتک موارد آن جدولِ #خودسازی و خیلی از چیزهایی که در آن جدول نیامده بود❌ را رعایت میکرد.
#شهیده_زینب_کمایی
#سالروز_ولادت
🌹🍃🌹🍃
شادی روحش صلوات
منطقه که بودیم با یک تانکر، آب خوردن میآوردند. پیراهنم کثیف و گلی شده بود. رفتم طرف تانکر. هنوز شیر آب را باز نکرده بودم که مجتبی آمد و گفت: پیراهن رو بدید من، ببرم تو رودخونه بشورم. اونجا آب زیاده و راحت تمیز میشه.
از کارم شرمنده شدم. پیش خودم گفتم: یه روز من معلمش بودم، حالا اون معلم من شده!
#شهید_مجتبی_سعیدی🌷
#سالروز_ولادت
شادی روحش پنج صلوات
@moarefi_shohada
📎 فقط یڪ آرزو دارم ....!!!
گفت : ‹‹توۍ دنیا بعد از شہادت فقط یڪ آرزو دارم: اونم اینڪہ تیر بخوره بہ گلوم››.
تعجب ڪردیم. بعد گفت: ‹‹یڪ صحنہ از عاشورا همیشہ قلبمو آتیش می زنہ؛ بریده شدن گلوۍ حضرت علی اصغر ›› والفجر یڪ بود ڪہ مجروح شد یڪ تیر تو آخرین حد بردنش، خورده بود بہ گلوش.
وقتۍ می بردنش عقب، داشت از گلوش خون می آمد.
می گفت: آرزوۍ دیگہ اۍ ندارم مگر شہادت
🌷 #شهیدعبدالحسین_برونسے
#سالروز_ولادت
#شادی_روحش_صلوات 🌹
#چفیه
وقتی پیکرشراداخل قبرگذاشتم، ازطرف همسرمعززش گفتندمحمودرضا سفارش کرده چفیه ای که ازآقا گرفته بااو دفن شود!
جاخوردم نمی دانستم ازآقاچفیه گرفته، رفتندچفیه راازداخل ماشین آوردند، مانده بودم باپیکرش چه بگویم!
همیشه درارادت به آقا(مقام معظم رهبری) خودم رابالاتر می دانستم، چفیه راکه روی پیکرش گذاشتم فهمیدم به گرد پایش هم نرسیده ام!
دراین چندوقت،یادم هست یکبارچندسال پیش گفت شیعیان دربعضی کشورها بدون وضو تصویر آقارا مس نمی کنند وگفت مااینجا ازشیعیان عقب افتاده ایم.
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#سالروز_ولادت 🌷
#سالروز_ولادت
🍃🌸
با دوستاش رفته بود راهیان نور ، دیار شهدا...
مناطقی که به گفت خودش غریب بود...
موقع برگشت از سفر،اتوبوس رفت ولی رسول نرفت!گفت جا موندم..بعدا فهمیدیم داستان از این قراره که تیم تفحص مستقر شده بوده و رسول هم با خبر شد و دلش می خواست یه مدتی رو باهاشون باشه....
اون یه مدت شد10 روز! واز همان جا بود که با شهید محمد حسین محمد خانی آشنا شد.
با آمدن رسول به منطقه شرهانی،بعد از مدت ها یک شهید پیدا شد....چه ذوق و شوقی داشت موقع تعریف کردن قضیه ی پیدا شدن شهید....
به قول از مادر بزرگوار شهید خلیلی
#شهید_رسول_خلیلی
#سالروز_ولادت🕊
♥️🍃
جزء سرمایههای یک ملت این است که یک عده #شهید داشته باشد.
همین شهدا هستند که بازگو کردنِ کار و فکر و گذشت اینها روحیه دیگران را برای همیشه شاداب و زنده نگه میدارد.
استاد شهید مطهری
#شهید_امید_اکبری
#سالروز_ولادت
@moarefi_shohada
#خاطرات_شهید
●یکی از بچه محل های شهید که وضع مالی خوبی نداشت و زیاد معتقد نبود بدون این که بفهمه با هزینهٔ خودش این جوون رو میفرسته کربلا و با رفتار خداپسندانه با این جوون دوست میشه و تاثیرات زیادی روش می گذاره و این بچه الان نماز شب خون شده و هنوز نمیدونه که کی بردتش کربلا...
○ ابوالفضل با قرآن انس گرفته بود همیشه قرآن در دست داشت و مشغول خواندن قرآن بود.
●اگر میخواین مثل ابوالفضل من بشین باید به پدرو مادر احترام بگذارین. ابوالفضل به ما احترام میکرد.
○اگر میخواین مثل ابوالفضل بشین ، نمازشبتون ترک نشه ابوالفضل نماز شب خون بود.
✍به روایت پدربزرگوارشهید
#شهید_ابوالفضل_راهچمنی🌷
#سالروز_ولادت
●ولادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲ تهران
●شهادت : ۱۳۹۵/۱/۱۸ سوریه
#سالروزولادت 🎉🎈🎂🎈🎉
#شجاعت
•
🍃در یکی از عملیات ها در شهر #حلب در حالی که #دشمن تکفیری با موشک های بسیار پیشرفته #کورنت و #تاو نسل ۲ " اهدایی #اسرائیلی ها و #آمریکایی ها به جبهه النصره و ارتش آزاد" ادوات زرهی رو به آتش میکشید و به همین علت هم هیچ تانک و نفربری جرات مانور قدرت در آن عملیات رو نداشت
•
🍃به آقا مهدی اطلاع می دهند که عده ای از رزمندگان فاطمیون #زخمی شده اند و به دلیل آتش سنگین دشمن و از جمله استفاده از موشک های هدایت شونده تاو ، امکان جابجایی #مجروحین وجود نداره
•
🍃این فرمانده شجاع بدون تردید و مصلحت اندیشی های دنیوی سراغ یک نفربر میره و با علم به اینکه ممکنه مورد اصابت #موشک قرار بگیره و زنده زنده در #آتش بسوزه ابراهیم وار، وارد آتش میدان دشمن میشه و تک و تنها به سراغ مجروحین میره و همه اونها رو یکی یکی سوار نفربر میکنه و به سلامت بیرون میاد
•
🍃پ.ن: امام صادق علیه السلام میفرمایند: سه کس اند که شناخته نشوند جز در سه جا: ۱-#بردبار شناخته نشود جز به هنگام خشم ۲- #شجاع شناخته نشود جز به وقت نبرد ۳- #برادر و دوست شناخته نشود جز به وقت نیاز
#سالروز_ولادت: ۱۳۶۸/۱/۱۴
#سالروز_شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۹
#سالروزشهادت🕊🕊
#رسم_خوبان
🔹تازه رسیده بودم به قرارگاه و میخواستم حاج احمد را ببینم. همینطور که داشتم میرفتم، صحنۀ عجیبی دیدم درآن هوای گرم و در آن موقع از ظهر ،که تمامی نیروها از شدت گرما داخل سنگر ویا خواب بودند، حاج احمد کنار تانکر آب نشسته بود و باعشق، ظرف های ناهار بچه های قرارگاه را میشست.
🔸گفتم شاید حاج احمد نباشد، اما وقتی جلوتر رفتم، دیدم خود اوست آدمی مثل حاج احمد با آن همه برو بیا و فرماندهی تیپ و مسئول قرارگاه تاکتیکی، بیاید و کنار تانکر آب، بشقاب های نیروهایش را بشوید.
فوری دوربینم را آماده کردم و خیلی سریع، قبل از اینکه متوجه شود از او در آن حالت عکس گرفتم.
🖊 #روایت_عشق
🌷حاج احمد در یکی از عملیات ها زخمی شده بود و یکی از پاهایش هم در گچ بود. او هر روز بین ساعت ۱۱ تا ۱۲ برای تعویض پانسمان به بیمارستان می آمد، اما یک روز نیامد و از آنجا که بسیار دقیق و مقرراتی بود، این غیبتش موجب نگرانی همه شد.
🌷با پیگیری و پرس و جوی فراوان يكي از رزمندگان گفت: «حاج احمد از صبح تا عصر در حمام بوده است.» خطاب به رزمنده گفتیم: «او نباید آن قدر در حمام بماند؛ ممکن است گچ پایش نم بكشد.»
🌷سراسیمه به حمام رفتیم و صحنه عجیبی را مشاهده کردیم. گچ پای حاج احمد كاملا سالم بود اما از انگشتانش خون می چكيد! حاج احمد در حال شستن لباس همه رزمندگانش بود، وقتی علت را پرسیدیم در جواب گفت: «حواسم به گچ پایم بود، چون كه بیت المال است.»
📎فرماندهٔ دلاور لشگر۲۷ محمدرسولالله(ص)
#جاویدالاثر_حاجاحمد_متوسلیان🌷
#سالروز_ولادت