*•═•••◈﷽◈•••═•*
#آموزشی
#تفسیر_تخصصی
#جلسه_بیستویکم
✅ موضوع: نَفسی و نِسبی
✍ علامه جوادی آملی در «تفسیر تسنیم، جلد ۱۷، صفحه ۱۳۰ می فرماید:
« لفظ «كثيراً» در «وبَثَّ مِنهُما رِجالاً كَثيراً ونِساء» نيز مؤيد مدّعای مزبور نيست، زيرا وصف «كثير» همه جا مفهوم ندارد، چون اولاً كثير گاهی نسبی و در مقابل قليل است؛ و زمانی نفسی است كه مفهوم ندارد و قليل در مقابل آن قرار نمیگيرد».
⬅️ برای روشن شدن معنای واژگان نسـبی و نفسـی و جلوگیری از مغالطه مناسب است توضیحی درباره این دو واژه ارائه کنیم. واژه نسبی گاه در مقابل واژه مطلق و گاه در مقابل واژه نفسی است.
◀️ اگر واژه نسبی در مقابل واژه نفسی باشد، در این صورت این واژه به مفهومی اطلاق میشود که برای انتزاع آن، نیاز به امری دیگر یا هدفی بالاتر داریم.
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
مثال اول:
🔹«لَقَدْ کرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهمْ مِنَ الطَّیباتِ وَ فَضَّلْناهمْ عَلى کثِیرٍ مِمَّنْ خَلقْنا تَفْضِیلا؛ ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و بر دريا و خشكى سوار كرديم و از چيزهاى خوش و پاكيزه روزى داديم و بر بسيارى از مخلوقات خويش برتريشان داديم».
👈 صدر آیه ناظر به «کرامت نفسی» انسان است و ذیل آیه ناظر به «کرامت نسبی».
مثال دوم:
کثرت دو معنا دارد: کثرت نفسی و کثرت نسبی.
👈 مثلاً میگوییم عدد ۱۰ کثیر است و این به لحاظ نفس عدد ۱۰ است.
👈 بار دیگر میگوییم که ۱۰ کثیر است نسبت به عدد ۹ و این کثیر نسبی است یعنی با مقایسه چیزی با چیز دیگر به وجود آمده است.
👈 اما کثرت نفسی یعنی واحد نبودن و مقابلی وجود ندارد اما در کثرت نسبی مقابل وجود دارد.
◀️ در آیه «بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً»؛
👈 اگر «کثیراً» در معنای کثرت نفسی باشد یعنی خداوند از آدم و حوا افراد و مردان و زنان فراوانی را آفرید و همه انسانها از آدم و حوا هستند.
👈 اما اگر «کثیراً» در معنای کثرت نسبی باشد یعنی خداوند بیشتر افراد و مردان و زنان را از آدم و حوا آفرید و گروه کمی را از غیر آدم و حوا.
🔸 بنابراین کلمه «كَثيراً» در « بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً» بیان کننده کثرت نفسی است نه نسبی.
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
◀️ اگر واژه نسبی در مقابل مطلق باشد، در این صورت واژه مزبور به معنای وابسته به شرایط زمانی، مکانی و سلایق اشخاص، در مقابل واژه مطلق به معنای عدم وابستگی به شرایط زمانی، مکانی و سلایق اشخاص به کار می رود.
مثال:
نسبی گرایی و مطلق گرایی اخلاقی
◀️ نسبی گرایی اخلاقی یعنی هیچ یک از اصول و آموزه های اخلاقی، حسن و قبح ذاتی و اخلاقی ندارند، از این رو عواملی مانند زمان، مکان، سلیقه، قرارداد و همچنین عقل، عرف یا شرع در آنها تاثیر گذار بوده و آنها را دستخوش تغییر خواهد کرد. نسبی بودن اخلاق یعنی اینکه: حقیقتی نیست که برای همه و همه جا خوب باشد، یک دستورالعمل کلی همیشگی وجود ندارد، بلکه در هر زمان دستور اخلاقی باید به یک نحو باشد.
◀️ مطلق گرایی اخلاقی به این معناست که دست کم برخی از اصول بنیادین و احکام اخلاقی غیر قابل تغییر هستند؛ مانند عدل خوب است. ظلم بد است.
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin