eitaa logo
کانال خادمان قرآن و عترت نورالیقین
1.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2هزار ویدیو
54 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
*•═•••◈﷽◈•••═•* موضوع: حسن و قبح افعال ✍ علامه جوادی آملی در «تفسیر تسنیم جلد ۱۷، صفحه ۱۲۸ می‌فرماید: «حُسن و قبح در افعال، به اين معنا كه چيزی را بايد انجام داد كه عقلا آن را نيك می‌دانند و انجام دهنده آن را مدح ی‌كنند و چيزی را نبايد انجام داد كه عقلا آن را زشت می‌دانند و مرتكب آن را مذمّت می‌كنند. آيا عقلا بدون دليل نقلی چنين ادراكی را درباره افعال انسان دارند يا نه. اين معنا از حُسن و قبح مورد اختلاف اشاعره و ديگران است كه آنان اثبات می‌كنند و اشاعره انكار؛ و آن را منحصراً مستفاد از دليل نقلی می‌دانند نه از دليل عقلی.» ┄┄┄┅••✻••┅┄┄ ⬅️ افعال انسان سه دسته است: 1⃣ افعالی كه «علت تامّه» حسن و قبح است. به ديگر سخن، عناوينی كه ذاتاً سبب تام حسن يا قبح است؛ مانند عدل و ظلم؛ هر جا كه عدالت و قسط و انصاف و احسان صادق بود، حَسَن است و هر جا كه ظلم و تعدی و عدوان و طغيان صادق بود، قبيح است. 2⃣ افعالی كه اقتضای حسن يا قبح دارد و عقل به اقتضای آن به حسن و قبح پی می‌برد (معنای اقتضا این است که یعنی تأثیر تام و علیتی ندارد) مانند صدق و كذب؛ در هر جا كه همه شرايط فراهم و همه موانع آن برطرف شد، حُسن صدق از مرحله اقتضا به عليّت تام می‌رسد و ذاتی آن می‌شود و قبح كذب نيز همين گونه است. يعنی راست گويی كار خوبی است، اما نه در هر شرايطی؛ تا انسان بتواند در همه‌ احوال، راست بگويد؛ مثلا ً اگر جان مؤمني در خطر است، نبايد راست گفت و تعبير «دروغ مصلحت آميز به از راست فتنه انگيز»، مقصودش همين است. در حقيقت، اين مسأله از موارد تقديم اِصلاح بر اِفساد است. پس، راست گویی، هميشه در حدّ اقتضا (نه سبب تام) خوب است و دروغ هميشه در حد اقتضا (نه علت تام) بد است. 3⃣ افعال و عناوينی كه نه اقتضای قبح دارد و نه اقتضای حسن، بلكه از مباحات است؛ مانند قيام و قعود عادی كه كار مباحی است و عنوان خاصی ندارد؛ مگر اين كه معروض عناوين ديگری قرار گيرد. ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ ⬅️ حق اين است كه مفاهيم حسن و قبح، امور نفسی بوده و دارای مصداق واقعی هستند، زيرا هم فطرت انسان ثابت و تغييرناپذير است: «فِطرَتَ اللهِ الَّتي فَطَرَ النّاسَ عَلَيها لاتَبديلَ لِخَلقِ الله»، و هم قانون‌های سودمند برای فطرت و ضروری برای تهذيب انسان، ثابت هستند: «إنَّ الدّينَ عِندَ اللهِ الإسْلام». ◀️ ازاين رو هر پيامبر بعدی، در خطوط كلّی ياد شده، پيامبران پيشين را تصديق می‌كرد: مُصَدِّقاً لِما بَينَ يَدَيه ، امّا خطوط و فروع جزئي در هر عصر و نسلی، متغيّر است: لِكُلٍّ جَعَلنا مِنكُم شِرعَةً ومِنهاجا. 👈 بنابراین گاهی قرآن كريم چيزی را كه در شريعت قبلی حلال بوده است، برای شريعت بعدی حرام می‌كند؛ يا به عكس حرامی را حلال اعلام می‌كند، چنان كه آيه «ومُصَدِّقاً لِما بَينَ يَدَي مِنَ التَّوراةِ ولأُحِلَّ لَكُم بَعضَ الَّذي حُرِّمَ عَلَيكُم وجِئتُكُم بِآيَةٍ مِن رَبِّكُم فَاتَّقوا اللهَ وأطيعون»، هم عيسای مسيح را تصديق كننده موسی و تورات معرفی می‌كند و هم می‌رساند كه مسيح(عليه‌السلام) امر جديدی را همراه دارد و آن، حلال شدن برخی چيزهاست كه در دين موسای كليم حرام بوده است و خطوط اصلی و كلی هر يك مطابق فطرت بوده است و فقط بعضی از فروع جزئی‌اند كه نسخ می‌پذيرند نه خطوط كلی دين. ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ ⬅️نظر امامیه و معتزله و اشاعره در مورد حسن و قبح افعال 👈 امامیه و معتزله(«عدلیه»): حسن و قبح افعال، عقلی است و افعالی هستند که حسن و قبحشان به ضرورت عقل، مشخص و معلوم است؛ مانند علم ما به حسن و خوبی صدق نافع و قبح و بدی دروغ مضر که هیچ عاقلی در این مورد شکی ندارد. و نیز افعالی هستند که حسن و قبح آنها اعتباری است؛ مانند قبح صدق مضر و حسن دروغ نافع و نیز افعالی که عقل از علم به حسن و قبحشان عاجز است که در این صورت به وسیله شرع برای عقل روشن می شود؛ مانند عبادات. 👈 اشاعره: آنها قایلند به اینکه حسن و قبحها شرعی هستند و عقل اصلا حکم به حسن یا قبح افعال نمی‌تواند بکند. آنها معتقدند که تمام افعال در نظر عقل یکسان است و به کلی حسن و قبح عقلی و مصلحت و مفسده را انکار می‌نمایند و می‌گویند اگر مثلا شرع به ظلم و اسائه و کذب، امر و از عدل وصدق و احسان، نهی کرده بود آنها راحسن و اینها را قبیح می‌دانستیم. ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin