eitaa logo
مبلغان
5.1هزار دنبال‌کننده
85 عکس
38 ویدیو
565 فایل
☑ کانال تخصصی محتوایی مبلغان 🔹ارسال محتوای بین الصلاتین روزانه و مناسبتی 🔹ارسال فیش منبر روشمند مناسبتی و اقتضایی ✍️ انتقاد و پیشنهاد به محتوای کانال @Habib_shahid_hadi 🤝تبادل (فقط کانال طلاب ) و تبلیغ کانال @efefefef
مشاهده در ایتا
دانلود
💠آرامش من در کنار آن شهید بیشتر از الآن بود! [روایتی از همسر شهید سید علی اندرز گو] من میدانستم که زندگی خاصی دارم. در افغانستان هم که یک هفته در یکی از روستاها میهمان کدخدا بودیم، به کدخدا و چند نفری که می خواستند برای ما گذرنامه بگیرند گفته بود: «من تیر خلاص را به حسنعلی منصور زدم و فرار کردم.» من می دانستم با چه کسی زندگی می کنم. ولی با این همه حرفها، فکر می کنم در آن روزهایِ فرار، آرامشی که در کنار آن شهید داشتم الآن ندارم. بعد از شهادت ایشان آن آرامش را از دست دادم. شاید به خاطر این که ارتباطش با معصومین زیاد بود و این آرامش به من هم منتقل می شد. آن روز که از زابل به طرف مشهد حرکت کردیم و چند سلاح کمری را دور کمرم بسته بودم ، آرامش من بیشتر از الآن بود که در این اتاق نشسته ام و دارم حرف می زنم. وقتی می گفت من می دانم حضرت زهرا (سلام الله علیها) مادرم کاری می کند، من فکر می کردم واقعا حضرت زهرا (سلام الله علیها) آنجا ایستاده است. 📚منبع: مشرق نیوز
📝این روایت را که امام زمان «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف» در بین ماست و روزی ظهور می‌کند و وجود مبارک آن عزیز را همه می‌شناسند، توضیح دهید و سندش را بیان کنید! ✍️ در این‌باره در منابع معتبر شیعی نقل شده است که حضرت در میان مردم حضور دارد، ولی مردم ایشان را نمی‌شناسند. در بعضی از این روایات آمده است که مردم حضرت را می‌بینند، ولی نمی‌شناسند؛ مانند روایتی که ابوبصیر از امام صادق «عليه‌السلام» نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: خداوند سنت‌های پیامبران پیشین را برای حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف» جاری می‌سازد... اما سنت خداوند برای یوسف «عليه‌السلام» در خصوص حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف» این است که خداوند بین او و مردم حجاب قرار می‌دهد، به گونه‌ای که مردم او را می‌بینند، ولی نمی‌شناسند.[1] همچنین سدیر صیرفی در روایت دیگری از امام صادق «عليه‌السلام» نقل می‌کند که آن حضرت دربارۀ سنت یوسف «عليه‌السلام» برای حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف» فرمود: چگونه این مردم بعید می‌دانند که خداوند برای حجتش آن‌چه را جاری کند که برای یوسف «عليه‌السلام» جاری نمود؛ در این‌که حضرت در بازار مردم حرکت می‌کند و بر فرش‌های آنان قدم می‌گذارد و آنان وی را نشناسند. [2] این روایات در منابع اصیل و قدیمی شیعی مانند: کافی، کمال‌الدین، الغیبة نعمانی و الغیبة طوسی نقل شده و اسناد آن در این کتاب‌ها درج گردیده است. 📚1. کمال‌الدین، ج2، ص29 (دربارۀ حج نیز آمده است که مردم امام زمان را در مراسم حج می‌بینند، ولی نمی‌شناسند). 📚2. دلائل الامامة، محمد بن جریر طبری، ص532.
1_943381.pdf
575K
علیه السلام https://eitaa.com/moballeghan کانال مبلغان در ایتا
1_940383.pdf
601.2K
علیه السلام https://eitaa.com/moballeghan کانال مبلغان در ایتا
✳️کمونیستی که مرید آیت الله دستغیب شد! 💠آیه: وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا بقرة/83 با مردم با زبانِ خوش سخن بگوييد 💠حکایت؛حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی امام جمارانی نقل میکند: یک نفر از کمونیستها برایم گفت من از میان شما روحانیون فقط به یک نفر ارادت فوق العاده دارم، آن هم آقای دستغیب شیرازی است، پرسیدم:چرا؟ گفت: در زندان که بودم شبی روی سکوی مخصوص استراحت زندان، خوابیده بودم، نیمههای شب ناگهان درب زندان باز شد، سید پیرمردی کوتاه قد و لاغر اندام را وارد کردند، فهمیدم عمامه بسر دارد، سرم را زیر لحاف کرده و دوباره خوابیدم. نزدیک طلوع آفتاب بود حس کردم دستی به آرامی مرا نوازش میدهد، تا چشم باز کردم سید پیرمرد سلام کرد وبا زبانی خوش گفت : آقای عزیز نزدیک طلوع آفتاب است ممکن است نمازتان قضا شود، من با تندی و پرخاش گفتم؛ من یک کمونیستم نماز نمیخوانم. آن بزرگوار فرمود: پس خیلی ببخشید من معذرت میخواهم که شما را بدخواب کردم مرا عفو کنید. دوباره خوابیدم، پس از بیدار شدن ایشان مجدداً از من عذر خواهی کرد طوری که من ازآن تندی وپرخاشی که کرده بودم پشیمان شدم. عرض کردم، آقا مانعی ندارد حالا چون شما پیرمرد هستید تشریف بیاورید روی سکو بنشینید و من پائین مینشینم، ایشان نپذیرفت و فرمود؛ نه شما قبل از من اینجا بوده اید و حق شما است آنجا بمانید، خلاصه جای بهتررا قبول نکرد و مدتی که باهم در یک سلول بودیم، من شیفته اخلاق این مرد شدم و ارادت خاصی به ایشان پیدا کردم. 📚 پی نوشت : با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
💠 ترس از عاقبت به خیری رسول خدا صلی الله علیه و آله شبی در خانه همسرشان ام سلمه بود. نیمه شب از خواب برخاست و در گوشه تاریکی مشغول دعا و گریه و زاری شد. ام سلمه که جای رسول خدا صلی الله علیه و آله را در رختخوابش خالی دید، حرکت کرد تا ایشان را بیابد. متوجه شد رسول اکرم صلی الله علیه و آله در گوشه خانه، جای تاریکی ایستاده و دست به سوی آسمان بلند کرده اند. در حال گریه می فرمود: خدایا! آن نعمت هایی که به من مرحمت نموده ای از من نگیر! مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و حاسدانم را بر من مسلط مگردان! خدایا! مرا به سوی آن بدیها و مکروههایی که از آنها نجاتم داده ای بر نگردان! خدایا! مرا هیچ وقت و هیچ آنی به خودم وا مگذار و خودت مرا از همه چیز و از هر گونه آفتی نگهدار! در این هنگام، ام سلمه در حالی که به شدت می گریست به جای خود برگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله که صدای گریه ایشان را شنیدند به طرف وی رفتند و علت گریه را جویا شدند. ام سلمه گفت: - یا رسول الله! گریه شما مرا گریان نموده است، چرا می گریید؟ وقتی شما با آن مقام و منزلت که نزد خدا دارید، این گونه از خدا می ترسید و از خدا می خواهید لحظه ای حتی به اندازه یک چشم به هم زدن به خودتان وا نگذارد، پس وای بر احوال ما! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: - چگونه نترسم و چطور گریه نکنم و از عاقبت خود هراسان نباشم و به خودم و به مقام و منزلتم خاطر جمع باشم، در حالی که حضرت یونس علیه السلام را خداوند لحظه ای به خود وا گذاشت و آمد بر سرش آنچه نمی بایست! 📚پی نوشت بحار، ج 16، ص 217.
💠 حدیث : امام سجاد (علیه السّلام) فرمودند: إیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الکَذّابِ، فَإنَّهُ بِمَنزِلَةِ السَّرابِ، یُقَرِّبُ لَکَ البَعیدَ وَ یُبَعِّدُ لَکَ القَریبَ؛ از همنشینی و دوستی با دروغگو بپرهیز؛ زیرا او مثل سراب است، دور را برای تو نزدیک جلوه می دهد و نزدیک را دور می نمایاند. (1) شرح حدیث: برای وصله کردن لباس، باید از پارچه همشکل و همرنگ استفاده کرد. به تعبیر حضرت امیر علیه السّلام در حدیثی، دوست و همنشین مثل وصله ی لباس است، پس باید با انسان سنخیت و تشابه و همسانی داشته باشد. با این حساب، فرد مؤمن با چه کسانی باید رفاقت کند؟ با کسانی که در دینداری، صداقت، ایمان و اخلاق با او تشابه داشته باشند. امام سجاد علیه السّلام در این حدیث، از رفاقت با چند گروه نهی می کند که «دروغگو» یکی از آنان است. در ادامه حدیث است که: «از همنشینی با فاسق، بخیل، احمق و کسی که به دیدار خویشاوندان خود نمی رود، نیز بپرهیز.» اینان آدم را به لقمه ای نان می فروشند. آن جا که به یاری و حمایتشان نیاز داریم، از مساعدت دریغ می کنند. چون نادانند، می خواهند سود برسانند، ولی ضرر می زنند. و کسی هم که از خویشاوندانش گسسته و با آنان قطع رابطه کرده باشد، ملعون است. دروغگو، حرفهایش فریبنده، جذاب، ولی بی پایه و اساس است؛ مثل سراب و آب نما در کویر که از دور، مثل برکه ی آب یا دریا جلوه می کند، ولی هر چه نزدیکتر می شوی، می بینی از آب خبری نیست و فریبی بیش نبوده است. چرا با کسانی رفاقت کنیم که ما را به اشتباه می اندازند و از واقعیتها دور می سازند؟ همنشینی با دروغگو، انسان را دروغگو بار می آورد. منشین با بدان که صحبت بد گرچه پاکی، تو را پلید کند آفتاب، ار چه روشن است، او را پاره ای ابر، ناپدید کند (2) 📚 پی نوشت: 1. تحف العقول، ص 279 2. سنایی غزنوی. @moballeghanedin
💠 ويژگىهاى آب قليل تعریف آب قلیل : آبى است که از زمین نجوشد و آب باران (در حال باریدن) هم نباشد و مقدار آن از کُر کمتر باشد. 1. با برخورد به نجاست نجس مىشود. «1» 2. غساله آب قليل نجس است. «2» 3. زمين نجسى را كه آب بر آن جارى نمىشود را پاك نمىكند. «3» 📚 پی نوشت : (1). توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 49، م 26. (2). همان، م 27. (3). آموزش فقه، ص 105.
💠خداشناسى در كشاورزى انسان به خوبى مىتواند از طريق درختكارى و باغبانى و كشاورزى علم و قدرت خداوند متعال را بشناسد، زيرا: 1. اوست كه بادها را مىفرستد و ابر را ايجاد مىكند. 2. اوست كه بهوسيله باران زمين مرده را زنده مىكند؛ (وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذلِكَ النُّشُورُ). «1» 3. اوست كه بهوسيله نزول باران ميوهها را از دل زمين خارج مىكند؛ (اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ). «2» 4. اوست كه ميوههاى رنگارنگ مىآفريند؛ (مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا). «3» 5. اوست كه بهوسيله آب باران زراعت و زيتون و خرما و انگور را براى شما مىروياند؛ (يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنَابَ وَ مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ). «4» 6. اوست كه زارع حقيقى است، نه انسان؛ (ءَأَنتُمْ تَزرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ). «5» 7. اوست كه آب را به سرزمين خشك مىفرستد؛ (أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ). «6» 8. اوست كه خورشيد را وسيله زنده شدن طبيعت قرار مىدهد؛ (سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ). «7» 9. اوست كه زمين را براى شما رام قرار داد تا كشاورزى كنيد؛ (جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا). «8» 10. اوست كه زمين را بهوسيله درختان مزين و زيبا قرار داد؛ (إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا). «9» در برابر اينهمه لطف، اولًا استفاده بكنيد و طغيان نكنيد؛ (كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَ لَا تَطْغَوْا فِيهِ) «10» ، ثانياً استفاده كنيد و اسراف نكنيد، ثالثاً حق محرومان را نيز بدهيد؛ (وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَ لَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَايُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ). «11» 📚منابع : (1). فاطر 9 (2). ابراهيم 32 (3). فاطر 27 (4). نحل 11 (5). واقعه 64 (6). سجده 27 (7). ابراهيم 33 (8). ملك 15 (9). كهف 7 (10). طه 81 (11). انعام 141
💠تقاضاى فرزند به جاى قيمت روغن حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم حكايت فرمايد: امام حسن مجتبى عليه السلام از مدينه با پاى پياده ، عازم مكّه معظّمه گرديد؛ و چون با پاى برهنه راه را مى پيمود، پاهايش آسيب ديده و متورّم شد، به طورى كه در مسير راه به سختى قدم برمى داشت ، به حضرت پيشنهاد داده شد كه چنانچه سوار شوى ناراحتى پاهايت برطرف خواهد شد. حضرت فرمود: خير، من قصد كرده ام كه پياده بروم ؛ و سپس افزود: همين كه به اوّلين منزل برسيم ، مردى سياه پوست وارد خواهد شد و او روغنى همراه خود دارد كه براى ورم و ناراحتى پا مفيد و درمان كننده است ؛ پس هنگام دريافت روغن هر قيمتى را كه گفت قبول كنيد. بعضى از همراهان حضرت گفتند: ياابن رسول اللّه ! در اين نزديكى منزلى نيست كه كسى بيايد و روغن بفروشد؟! امام عليه السلام فرمود: چرا، منزل نزديك است و روغن فروش نيز خواهد آمد. و چون مقدار مسافتى كوتاه به راه خود ادامه دادند، به منزلى رسيدند؛ حضرت فرمود: در همين منزل استراحت مى كنيم . در همين بين ، مردى سياه پوست وارد آن منزل شد، همراهان حضرت از او تقاضاى روغن براى ناراحتى پا كردند؟ آن مرد گفت : روغن براى چه كسى مى خواهيد؟ پاسخ دادند: براى امام حسن مجتبى فرزند اميرالمؤ منين علىّعليهماالسلام مى خواهيم . مرد سياه پوست گفت : من بايد خدمت آن حضرت شرفياب شوم و خودم روغن را تحويل ايشان دهم . روغن فروش بر حضرت وارد شد، سلام كرد و عرضه داشت : ياابن رسول اللّه ! من غلام شما هستم ، اين روغن در اختيار شما باشد و من در ازاى آن چيزى نمى خواهم ، جز آن كه تقاضامندم از خداوند متعال بخواهيد تا فرزندى پسر، دوستدار شما اهل بيت رسالت ؛ و نيكوكار به من عطا گرداند؟ امام مجتبى عليه السلام روغن را گرفت و به او فرمود: به خانه ات بازگرد؛ مطمئن باش كه خداوند فرزند پسرى به تو عطا خواهد نمود؛ و سپس پاهاى مبارك خود را با آن روغن ماساژ داد و ناراحتى ورم آن كاملاً خوب و برطرف گرديد. امّا مرد سياه پوست ؛ چون به منزل آمد، ديد همسرش نوزادى پسر، صحيح و سالم وضع حمل كرده است ، پس بسيار خوشحال شد و به سمت امام حسن مجتبى عليه السلام بازگشت ؛ و چون به آن حضرت ملحق شد تشكّر و قدردانى كرد.(1) 📚1-مدينة المعاجز: ج 3، ص 246، ح 868، بحار الا نوار: ج 4، ص 324، ح 3، به نقل از خرايج و جرايح مرحوم راوندی
💠اطاعت در معصیت خدا ممنوع!! قال علی [عليه السلام] لَا طَاعَةَ لِمَخْلُووقٍ فِى مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ ( الشافی ص 828) حق نداریم از هیچ مخلوقی اطاعت کنیم که آن اطاعت از مخلوق ، معصیتِ خالق باشد. آن مخلوق ، هر کس می خواهد باشد. حسن کار در اطاعت اولیای الهی و پیغمبر و ائمه معصومین علیهم السلام این است که انسان خاطرش جمع است که اینها معصومند، حرفی که آنها می زنند ، امری که می کنند ، بلا شک در آن معصیت خالق نیست، بلکه عینِ اطاعت خالق است. اما در غیر معصومین ، این معنا وجود ندارد؛ چه آن کسی که اطاعت آن را می کنیم آدم فاسق و ظالمی باشد یا آن شخص عادل و مومن باشد لکن اگر به آنچه که ما را به آن امر می کند معصیت خدا باشد حق نداریم از آن اطاعت کنیم. 📚 شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... امام خامنه ای (مدظله العالی) [ 1/ 12/ 91 ]
📝 سؤال: زنی که عمل کورتاژ () را انجام داده، در حال نفاس است یا خیر؟ ✍پاسخ: بعد از سقط جنين ولو به‌صورت باشد اگر خونى را مشاهده کرد، محکوم به نفاس است. 📚سایت آیت الله خامنه ای – اجوبه الاستفتائات احکام بانوان- leader.ir