🍃🍀🍃
#یا_صاحب_الزمان_عج
السلام علیك یا بقیة الله في أرضه
💠امام غریبم ! با خود #عهد می بندم بر سر سفره ي #افطار دست بر طعام دراز نکنم جز آنکه روزه ام را با دعا برای #ظهورت باز کنم
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج مرتبه #صلوات
🌤أللَّھم عجل لولیڪ ألفرج🌤
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@yasobodden
┗━━━🍂━
کانال«یعسوب الدین»
🍀#افطار
آرام آرام
به ساعت ملکوتی
افطار می رسیم
الهی!
سلامتی را نصیب خانواده هایمان
دلخوشی را نصیب خانه هایمان
آرامش را نصیب دلهایمان گردان
"طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق"
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@yasobodden
┗━━━🍂━
کانال«یعسوب الدین»
#حسین_جانم🌹
لحظه ے #افطار،با ذڪر تو غوغا میڪنم
صورتم را با زلال اشک زیبامیڪنم
یاد آن ساعٺ بیفتم ڪه ڪسے آبت نداد
روزه را باروضههاے تشنگے وا میڪنم😔
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@yasobodden
┗━━━🍂━
کانال«یعسوب الدین»
#حسین_جانم🌹
لحظه ے #افطار،با ذڪر تو غوغا میڪنم
صورتم را با زلال اشک زیبامیڪنم
یاد آن ساعٺ بیفتم ڪه ڪسے آبت نداد
روزه را باروضههاے تشنگے وا میڪنم😔
#شبزیاࢪٺۍاࢪباب🌱
✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_صد_و_پنج
مصطفی لحظهای نگاهش به سمت چشمان منتظرم کشیده شد و در همان یک لحظه دیدم ترس رفتنم دلش را زیر و رو
کرده که صدایش پیش برادرم شکست
:«وقتی خواهرتون رو ببرید #زینبیه پیش خودتون،
دیگه به من نیازی ندارید!»
💠 انگار دست ابوالفضل را رد میکرد تا پای دل مرا پیش بکشد بلکه حرفی از آمدنش بزنم و ابوالفضل دستش را خوانده بود که رو به من دستور داد
:«زینب جان یه لحظه برو تو اتاق!»
لحنش به حدی محکم بود که خماری خیالم از چشمان مصطفی پرید و من ساکت به اتاق برگشتم.
مادر مصطفی هنوز در حیرت حرف ابوالفضل مانده و هیچ حسی حریف مهربانیاش نمیشد که رو به من خواهش کرد :
«دخترم به برادرت بگو #افطار بمونه!»
و من مات رفتار ابوالفضل دور خودم میچرخیدم که مصطفی وارد شد.
💠 انگار در تمام این اتاق فقط چشمان مرا میدید که تنها نگاهم میکرد و با همین نگاه،
چشمانم از نفس افتاد و او یک جمله از دهان دلش پرید
:«من پا پس نکشیدم، تا هر جا لازم باشه باهاتون میام!»
کلماتش مبهم بود و خودش میدانست آتش #عشقم چطور به دامن دلش افتاده که شبنم #شرم روی پیشانیاش نم زد و پاسخ تعجب مادرش را با همان صدای گرفته داد
:«انشاءالله هر وقت برادرشون گفتن میریم زینبیه.»
💠 و پیش از آنکه زینبیه به آرامش برسد،
#فتنه سوریه طوری به هم پیچید که انبار باروت داریا یک شبه منفجر شد.
#ارتش_آزاد هنوز وارد شهر نشده و #تکفیریهایی که از قبل در #داریا لانه کرده بودند،
با اسلحه به جان مردم افتادند...
#ادامه_دارد...
.