✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_هفتم ⚔جنگ نهروان
زمانی که سپاه امام میخواست به کوفه برگردد عدهای از سپاهیان از کرده خود پشیمان شدند و یکدیگر را سرزنش میکردند که: چرا حکمیت را قبول کردند به همین علت وارد کوفه نشدند و به #هرورا رفتند و درخواستشان از امام این بود که: باید با معاویه سریعا وارد جنگ بشویم اما امام قبول نمیکرد امام که حاضر نبود عهدی که معاویه بسته است را نقض کند میگفت: باید منتظر صدور حکم #حکمین بمانیم بعدها به این #گروهخوارج گفتند. خوارج تا مدتها به مخالفت با امیرالمومنین میپرداختند و حتی به امیرالمومنین که سخن آنها را نپذیرفته بود ، نسبت کفر میدادند. و گاهی خوارج به یاران امیرالمومنین و دوستان ایشان حمله میکردند و آنان را به قتل میرساندند مثلاً #عبداللهبنخباب را به دلیل عدم برائت از علی(ع) گردن زده و شکم زن باردار او را دریده بودند. سپاه امام در حال اعزام مجدد به جنگ شامیان بود که یاران امام گفتند: نوامیس ما در کوفه به خاطر حملات #خوارج در خطر هستند اول آنها را نابود کنیم سپس به جنگ شامیان برویم. در نتیجه سپاه امام راه خود را به طرف #نهروان کج کرد. امام طبق معمول با آنها صحبت کرد و از آنها خواست از راهی که انتخاب کردهاند منصرف شوند در نتیجه اکثر آنها از جنگ کنارهگیری کردند اما کسانی که باقی ماندند همگی به جز تعداد محدودی کشته شدهاند.
خوارج در عین حال که افراد #سادهاندیشی بودند اما افرادی #مجاهد #عابد و #زاهد بوده که عموما از #اقوام ، #دوستان و #نزدیکان سپاه امیرالمومنین بودند.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_هشتم تلاش امام برای جنگ مجدد با شامیان بعد جنگ نهروان
زمانی که امیرالمومنین از جنگ با #خوارج فارغ شد ، در #نهروان بین یارانش ایستاد و خطبه خواند:خدا به شما لطف کرد و در جنگ پیروز شدید پس فوراً به سمت دشمن خود از اهل شام بروید.
اما #اصحاب گفتند: یا امیرالمومنین، #تیرهایمان تمام شده ، #شمشیرهای ما کند شده ، #سرنیزههایمان کُند شده و بسیاری نیز شکستهاند ، ما را به شهرمان برگرداند تا با ساز و برگ بهتری برای جنگ آماده شویم. و #نیروهای جدیدی بر ما افزوده شود اینگونه ما در جنگ با دشمن نیرومندتر خواهیم بود. کسی که در آن روز از طرف سپاهیان صحبت کرد #اشعثبنقیس بود.
امام باز هم از سپاهیانش درخواست کرد که آماده جنگ شوند. اماآنها گریه میکردند و میگفتند: #هواسرد است و سرما سخت است.
حضرت فرمود: آنها هم #مثلشما سردشان میشود.
ولی لشکر همچنان از جنگ ابا داشت. امام فرمود: اف بر شما ، این روشی است که همیشه دارید.
چون مردم از جنگ کراهت داشتند، امام همراه آنها تا #نُخیله آمد و در آنجا توقف کرد و دستور داد که خودشان را برای #جهاد آماده کنند و #کمتر به دیدار زن و فرزندانشان بروند تا زمان رفتن به سمت دشمن ، فرا رسد.
چند وقتی که در نخیله ماندند، #رفتوآمد سپاه امام به داخل شهر زیاد شد، #بزرگانسپاه بیشتر به شهر میرفتند و گاهی برنمیگشتند و عده خیلی کمی در نخیله مانده بودند و آنها هم طاقت همراهی امام را نداشتند. وقتی امام اوضاع را اینگونه دید ، دستور بازگشت به شهر کوفه را داد.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_نهم خطبههای امام بامردم برای محیا شدن جنگ دوباره با شامیان
وقتی مردم در #نُخیله از اطراف امام متفرق شدند و به کوفه برگشتند حضرت به کوفه آمد و پیوسته مردم را به جهاد با شامیان فرا میخواند تا آن سال به سر آمد.
امام در #خطبههایش به مردم میگفت: ای بندگان خدا شما را چه شده است که وقتی شما را امر به حرکت برای #جهاد میکنم به زمین میچسبید از جایتان تکان نمیخورید آیا به زندگی دنیا به جای ثواب آخرت راضی شدهای.
عجیب است شما در وقت #صلح شیران بیشهاید و زمانی که به #جنگ فراخوانده میشوید روباهان مکارید.
شما نه #ستون قابل اتکایی هستید که موجب پیروزی شود و نه #لشکر عزتمندی که بتوان به آن پناه برد.
ای مسلمانان ، ای فرزندان مهاجرین برای نبرد به سوی پیشوایان کفر و باقی ماندگان #جنگاحزاب و #یارانشیطان حرکت کنید اما مردم رهسپار جنگ نمیشدند.
آنگاه سران و بزرگان را دعوت کرد و از آنها پرسید: چه چیزی #مانع از حرکتشان شده؟ برخی #توجیهاتی آوردند و #عذرخواهی کردند ، برخی با جنگ #مخالف بودند و تنها تعداد کمی از آنها #آماده بودند.
امام میگفت: کار شما و شامیان شگفت آور است #امیرآنها از خدا سرپیچی میکند اما آنها از او اطاعت میکنند و #امیرشما از خدا اطاعت میکند شما از او نافرمانی میکنید.
وقتی به شما میگویم برای جنگ با دشمنتان حرکت کنید میگویید #سرما نمیگذارد آیا تصور میکنید دشمنان #سرما را مثل شما احساس نمیکنند.
(و بسیار سخنان دیگر که برای مطالعه بیشتر به کتاب الغارات مراجعه نمایید)
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_دهم اوضاع حکومت مصر(۱)
⭕️ توجه: (از آنجایی که حکومت مصر یکی از مناطق مهم مملکت اسلامی بود لذا حکومت بر آن بسیار مهم بود به همین علت در کتاب الغارات ۴۲ صفحه از این کتاب به آن اختصاص داده شده است به طبع توان آن نیست که همه آن مطالب در این سلسله پستها بیان شود لذا بخشهای مهم آن به طور خلاصه بیان شده و مابقی را به کتاب الغارات ارجاع میدهیم.)
فرماندار فعلی مصر #عبداللهبنابیسرح بود او برادر رضای عثمان بود او زمانی در مدینه کاتب قرآن بود اما مرتد شد و به مکه گریخت هنگام فتح مکه علی رغم عفو عمومی #پیامبر او را مهدورالدم اعلام کرد و فرمود هر کس عبدالله بن ابی سرح را یافت او را بکشد اگرچه به پرده کعبه چنگ زده باشد با این وجود با شفاعت #عثمان و علی رغم دستور پیامبر او زنده ماند و در زمان خلافت عثمان فرماندار مصر شد. بعد از مرگ عثمان شخصی به نام #محمدبنابیحذیفه بر او شورید و او را از مصر فراری داد.
در زمان حکومت امیرالمومنین امام #قیسبنسعد که یکی از یاران خیرخواه و همدل امام بود را به حکومت مصر منصوب کرد و در حکم عمارت او به مردم مصر نوشت امیری را برای شما قرار دادم او را یاری کنید به او فرمان دادم که به نیکوکار شما نیکی کند و بر مردد بدگمان سخت گیرد قیس بن سعد از کسانی است که من از راه و روش او راضیام و به صلاحیت و خیرخواهی او امیدوارم. قیس با کاردانی و درایت خود توانست مناطقی از مصر که در ناآرامی بودند را آرام کند.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_دهم اوضاع حکومت مصر(۲)
معاویه که از کاردانی قیس آگاه بود از ترس آنکه لشکر امام از کوفه و لشکر قیس از مصر به او حمله نکنند. او با نامه نگاریهایی از قیس خواست که از او حمایت کند و از او خواست که در خون خواهی عثمان او را یاری کند اما قیس با نامههای زیرکانه معاویه را به سردرگمی فرو برد.
معاویه که از خدعه قیس آگاه شد از او خواست تا جوابی روشن به او بدهد وگرنه مصر را از لشکریان پیاده و سواره شامی پر خواهد کرد.
قیس در جواب نامهاش نوشت: میخواهی مرا از یاری کسی که به خلافت شایستهتر است و بیشتر از همه سخن حق میگوید منع کنی و به یاری کسی که از همه مردم بخلافت ناشایستهتر است و بیشتر از همه سخن باطل میگوید راهنمایی کنی!! و اما درباره حملهات باید بگویم: تو را از این اقدام باز نمیدارم میتوانی بخت خودت را بیازمایی.
معاویه با دیدن این نامه به طور کلی از قیس قطع امید کرد. اما معاویه با نیرنگ نامههای اولیه قیس ، شایعه کرد که قیس با او صلح کرده و با او هم پیمان شده است اخبار به گوش امام رسید و از مشاورانش کمک خواست. آنها بنا به این شایعات و همچنین مصالحت او با عثمانیهای مصر ، تصمیم گرفتن علی رغم میل باطلی امام دستور به عزل قیس از حکومت مصر را صادر کنند.
بعد از قیس امیرالمومنین #محمدبنابیبکر را به عنوان فرماندار مصر معرفی کرد. محمد فرزند #ابوبکر خلیفه اول بود و بعد از مرگ او امام علی او را به فرزند خواندگی قبول کرد و در حقش گفت: #محمد فرزند من است اما از نسل ابوبکر
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_دهم اوضاع حکومت مصر(۳)
از شروع فرمانداری محمد بر مصر یک ماه نگذشته بود که او به کسانی که حاضر به بیعت نشده بودند اعلام کرد یا باید بیعت کنند و یا اینکه از سرزمین آنها بروند آنها گفتند ما بیعت نمیکنیم و منتظریم ببینیم کار ما به کجا خواهد کشید پس برای جنگیدن با ما عجله نکن محمد این مطلب را نپذیرفت و آنها هم آماده جنگ شدند این در زمانی بود که جنگ صفین در حال وقوع بود وقتی اخبار جنگ و ماجرای حکمیت به آنها رسید آنها در مقابل محمد بن ابی بکر جرات پیدا کردند و مخالفت خود را علنی کردند محمد برای مقابله با آنها دو گروه فرستاد اما هر دو گروه شکست خورده و فرمانده آنها کشته شد بر این اساس اوضاع مصر حالتی آشفته به خود گرفت. وقتی این اخبار به امیرالمومنین رسید گفت فقط دو نفر برای فرمانداری مصر مناسبند: یکی قیس که قبلاً او را عزل کردیم و دیگری #مالک_اشتر امام از قیس خواست که فرمانده شرطه های کوفه باقی بماند و مالک را به عنوان فرماندار جدید مصر اعلام کرد.
امام در نامهای به مالک نوشت: تو از کسانی هستی که از تو برای اقامه دین کمک میگیرم و به واسطه تو غرور گنهکاران را از بین میبرم و رخنه مرزهایی که بیم تجاوز دشمن از آنها میرود را با تو سد میکنم اوضاع مصر آشفته است و محمد هم که جوانی نوپا است و در جنگها تجربهای ندارد و نه در دیگر کارها آزموده است . پس ای مالک نزد من بیا و مرا در اوضاع مصر یاری کن
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_دهم اوضاع حکومت مصر (۴)
جاسوسان خبر انتصاب #مالکاشتر به #فرمانداریمصر را به معاویه رساندند. این خبر برای معاویه خبر بدی بود چون میدانست که اگر مالک فرماندار مصر شود کار او سختخواهد بود. به همین جهت پیغامی به یکی از #مأمورانمالیاتی مورد اعتمادش فرستاد و به او گفت: مالک اشتر به فرمانداری مصر مامور شده اگر بتوانی ما را از دستش راحت کنی تا زمانی که من زنده ام و تو زنده هستی از تو مالیات نمیخواهم و پس چارهای بیندیش.
مالک از کوفه بیرون آمد و به سمت مصر رفت تا به #قُلزُم رسید.
مامور معاویه خودش را در آنجا به مالک رساند و او را به منزلش دعوت کرد و به او غذا داد و پس از غذا برای او #شربتعسل آورد که در آن #سم ریخته بود. وقتی مالک آن شربت را نوشید،#مسموم شد و به #شهادت رسید.
زمانی که خبر شهادت مالک به معاویه رسید او گفت: علی بن ابیطالب دو دست توانا داشت یکی در جنگ صفین بریده شد ( #عماریاسر) و دیگری امروز ( #مالکاشتر)
امیرالمومنین🏴 در شهادت مالک اشتر فرمودند:همه ما از خدا هستیم و به سوی او باز میگردیم.
خدایا میدانم که مالک اکنون در نزد توست،مرگ او یکی از #مصائبروزگار است.
خدا مالک را رحمت کند که به #عهد خودش وفا کرد.
خداوند چه خوبیهایی به مالک داده بود، مالک، چه مالکی؛
اگر کوه بود کوه عظیمی بود اگر سنگ بود سنگ سختی بود.
برای کسی #مثلمالک باید گریست آیا کسی مثل مالک پیدا میشود!!
بعد از این خبر تا چندین روز نشان غم و مصیبت در چهره امام پیدا بود.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_دهم اوضاع حکومت مصر (۵)
معاویه چون از اهمیت #حکومتمصر آگاه بود، همواره در فکر تصرف آن بود از این رو جلسه ی تشکیل داد.
عمرعاص که فردی حیلهگر بود گفت: حکومت مصر و زیادی #مالیات و #جمعیتش، فکر تو را به خود مشغول کرده و ما را هم به همین علت جمع کردهای؟ پس بدان عزم خودت را جزم کن و این کار را انجام بده که این بهترین نظر و کار است؛ و بقیه هم حرف #عمرعاص را تایید کردند.
معاویه ، عمروعاص را همراه با لشکری فراوان راهی مصر کرد و به او گفت: با #همنظران ما و #مخالفان امیرالمومنین و #خونخواهان عثمان هم پیمان شو تا سریعتر به مقصودت برسی ، که اگر برسی تا ابد حاکم مصر خواهی ماند.
زمانی که عمرعاص به نزدیکی مصر رسید نامهای به #محمدبنابیبکر نوشت و گفت: پسر ابوبکر نگذار خونت بریزم ، مردم مصر همه به مخالفت با تو برخاستند و از بیعت تو پشیمانند ، خودت از مصر بیرون برو و حکومت را به ما بسپار چرا که من خیرخواه توام.
محمد اما نامهای به #امیرالمومنین نوشت: #عاصی #پسر #عاص با لشکری در حوالی مصر اردو زده؛ مردم مصر هم به دورش جمع شدهاند؛ کسانی هم که پیش من هستند در کارها سستی میکنند؛ اگر به مصر نیاز داری مال و نیرو برایم بفرست.
امام مردم را برای یاری محمد فراخواند اما آنان هم مثل همیشه از یاری امام خودداری کردند.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_دهم اوضاع حکومت مصر (۶)
محمد چون شرایط را اینگونه دید مردم را به جنگ دعوت کرد لذا یکی از فرماندههای دلاور خود به نام #کنانهبنبشر را به همراه ۲۰۰۰ نفر برای جنگ به بیرون شهر فرستاد و خود با همین تعداد در قصر ماند.
#کنانه دلاورانه میجنگید و در مقابل حملات #سپاهیانشام مقاومت میکرد ولی هر لحظه بر سپاهیان عمرعاص اضافه میشد.
کنایه همچنان که میجنگید این آیه را زیر لب میخواند (آل عمران / ۱۴۵) و همچنان شمشیر میزد تا به به شهادت رسید.
زمانی که خبر شهادت #کنایهبنبشر به شهر رسید یاران #محمدبنابیبکر هم از دور او پراکنده میشدند.
وقتی محمد خود را تنها دید ، از شهر خارج شد به #خرابهای پناه برد و چندین روز در آنجا پنهان ماند به طوری که از شدت #تشنگی نزدیک بود بمیرد.
عمرعاص ، به #معاویةبنحدیج دستور داد تا او را دستگیر کنند و نزد او بیاورند.
#معاویهبنحدیج ، محمد را دستگیر کرد و از آنجایی که نسبت به او #کینه و #بغض داشت ، میان #او و #محمدبنابیبکر نزاع لفظی بر سر #قتلعثمان و #ولایت علی بن ابی طالب برگرفت.
که سرانجام ، #معاویهبنحدیج به محمد گفت: میدانی با تو چه خواهم کرد؟ تو را خواهم #کشت و در
#شکماینالاغمُردهمیگذارموآتشمیزنم.
معاویة بن حدیج فردی #ملعون و #خبیث بود که همواره به #امیرالمومنین دشنام میداد.
و بدین گونه محمد بن ابی بکر که #فرماندار امام در مصر بود کشته شد و مصر توسط #عمروعاص فتح و به دست #معاویه افتاد.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_دهم اوضاع مصر(پایان)
زمانی که خبر #شهادت محمد و #تصرف مصر به واسطه عمرعاص به امام رسید، حضرت بر منبر رفت و برای مردم خطبه خواند:
خدا را بر آنچه مقرر ساخته و مقدور فرموده و مرا گرفتار شما کرده ، سپاس میگویم؛
شما مردمی هستید که وقتی به شما فرمانی میدهم اطاعت نمیکنید و وقتی فرا میخوانم اجابت نمیکنید؛
اف بر شما؛
ای کاش مرگ من فرا رسد و میان من و شما جدایی بیفتد که من از همراهی شما بیزارم؛😔
بدانید که #مصر را #فاجران و #دوستدارانظلموستم تصرف کردند و #محمدبنابیبکر به #شهادت رسید.
به خدا قسم من نسبت به سختی #جنگ آگاهم ، قدم در راه میگذارم و موارد خطر را میشناسم؛
اما شما را با #فریاد بلند و آشکارا ندا دادم و از شما یاری خواستم ، ولی شما سخن مرا نمیشنوید و فرمان مرا اطاعت نمیکنید؛
شما کسانی هستید که نه به یاری شما میتوان انتقام گرفت و نه با پایمردی شما میتوان به مقصودی رسید؛
۵۰ و چند روز شما را به یاری برادرتان دعوت کردم اما شما مثل #شتری که لبهایش شکافته باشد و از خستگی بنالد ، نالیدید و مثل کسی که هیچ قصد جهاد با دشمن ندارد نمیخواهد ثوابی برای خودش بیاندوزد به زمین چسبیدید.
آیا این شگفت آور نیست که #معاویه مشتی مردم بیسروپا را فرا میخواند و آنها اجابتش میکنند و آنها را در هر سال یک یا دو یا سه بار به هرجا که بخواهد میفرستد، اما زمانی که من شما را فرا میخوانم ، شما یا در خانههای خود مینشینید و یا از دور من متفرق میشوید و از #فرمانم سرپیچی میکنید.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_یازدهم آشوب در بصره (۱)
بعد از تصرف #مصر ، معاویه به فکر #بصره افتاد از این رو #عبداللهبنعامرحضرمی را فراخواند و به او گفت: به بصره برو چون مردم آنجا درباره عثمان با ما هم عقیدهاند و شدیداً کینه ی علی بن ابی طالب را به دل دارند و به دنبال کسی هستند که آنها را جمع کند و برای گرفتن انتقام خون عثمان و خونهای قبیلهشان بسیج کنند. آنجا که رسیدی #پرچمعزایعثمان را بلند کن و خونهایی که علی از آنها ریخته است را به یادشان بیاور.
هر کس تو را یاری کرد به او مال بسیار بده و او را از خاصان همیشگی خودت قرار بده. #ابنحضرمی گفت: آماده انجام دستورات تو هستم ، خودت بارها مرا آزمودهای، با هر کس با تو سر جنگ داشته باشد میجنگم و در جنگ با قاتلان عثمان یاور تو هستم.
#ابنحضرمی عازم #بصره شد. زمانی که به بصره رسید #عبداللهبنعباس در شهر #کوفه بود و #زیادبنابیه جانشین او در شهر بصره بود.
طبق نقشه معاویه ، #ابنحضرمی عَلَم خونخواهی عثمان را به پا کرد و همین امر باعث شد در میان بزرگان شهر بصره اختلاف بیفتد و عدهای موافق و عده ی مخالف او باشند.
وقتی که #بیشترمردم به دور ابن حضرمی جمع شدند و پیروانش زیاد شد ، #زیاد که در دارالعماره بود،ترسید و به همراه #بیتالمال مسلمین به خانه یکی از یاران باوفایش به نام #صبرهبنشیمانازدی پناهنده شد.
به این صورت دارالعماره شهر بصره خالی از فرماندار شد و همین امر باعث شد که ابن حضرمی و یارانش برای #تصرفدارالعماره نقشه بکشند و به آنجا حمله کنند.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_یازدهم آشوب در بصره (۲)
اطرافیان #ابنحضرمی همچنان برای رفتن او به دارالعماره مُصِر بودند تا اینکه در نهایت #احنفبنقیس با #ابنحضرمی و یارانش صحبت کرد و گفت: شما نمیتوانید بدون کسب رضایت #قبیلهبزرگأزد بر آنها حکومت کنید آنها هم پذیرفتند و از تصرف دارالعماره منصرف شدند و برگشتند.
یکی از یاران امیرالمومنین به ایشان پیشنهاد داد که به عشیرهی از #بنیتمیم که ابن حضرمی در آنها اقامت کرده است کسی را بفرستد و آنها را به اطاعت از امام دعوت کند.
آنگاه امیرالمومنین یکی از اصحاب خودش به نام اون #أعینبنضبیعه را فراخواند و به او فرمود:خبر نداری که قومت با ابن حضرمی همدست شده در بصره بر #عامل من #شورش کردهاند و مردم را به جدایی از من میخوانند و گمراهان فاسق را علیه من یاری میکنند.
#أعین گفت: مرا به سوی آنها بفرست ضمانت میکنم که آنها را به فرمان تو در بیاورم و متفرقشان کنم و #ابنحضرمی را یا بکشم یا از بصره بیرون کنم.
حضرت پذیرفت و فرمود: همین الان حرکت کن
#أعین از #کوفه بیرون آمد و راهی #بصره شد. #أعین پیش #زیادبنابیه رفت و از گفتگوهایش با امیرالمومنین او را باخبر کرد.
بعد از آن ، #أعین از پیش #زیاد بیرون آمد و به میان #قوم خودش رفت.
عدهای دور او را گرفتند و او شروع کرد به نصیحت کردن آنها هم حرفهای #أعین را پذیرفتند و با او هم عقیده شدند.
#أعین با اطرافیانش در مقابل #ابنحضرمی و یارانش صف کشیدند و تمام روز را به بحث و گفتگو پرداختند ولی در آنجا درگیری پیش نیامد.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh