🔴 بررسی مبانی افشاگری
🔹آیا حق داریم ظلم را فریاد کرده و علیه ظالم، جهت دادخواهی یا انتقام از او، پیش از اثبات در محاکم قضایی دست به افشاگری بزنیم؟ شرعاً مجاز است یا خیر؟
🔸با رجوع به آیات قرآن به دو آیه کلیدی برمیخوریم که گویا افشاگری علیه ظالم را مجاز میداند «لَّا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا؛ ﺧﺪﺍ ﺍﻓﺸﺎﻱ ﺑﺪﻱ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ، ﺟﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺘﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ» و نیز آیه «و لمن انتصر بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل؛ بیشک کسانی که پس از ستم دیدن یاری طلبند ( یا: انتقام گیرند) جایی برای بازخواست و سرزنش آنان نیست.»
🔹اهمیت آیات یاد شده در این است که #عدالتخواهی_پارتیزانی را نه تنها مجاز بلکه پشتوانه رسیدن و مانایی امر عدالت اجتماعی دانسته و در مقابل اهمالکاری دیوانسالاری یا تبدیل شدن به ماشین تولید ناعدالتی به دلیل تعارض منافع سدی از نظارت مردمی ایجاد میکند که به قدرت تکیه نداده و یاری گر امام امت میگردد. قاعدهای قرآنی و فقهی که گستره آن محدود به روابط فردی یک فرد به عنوان «ظالم» و فرد دیگر به عنوان «مظلوم» محدود نمیگردد.
🔸زیرا نه ظلم محدود به موضوعی خاص است و نه مظلوم محدود به شخص یا گروه یا جامعه یا کشور و یا حتی دین و مذهبی خاص است و نه ظالم در عنوان و جایگاه خاصی تعریف شده است. ظالم ممکن است یک فرد عادی یا یک مسئول در هر رده یا دستگاه یا جریان یا حکومت یا یک کشور، و از هر دین و قوم و طبقهای باشد. چنان که شکایت بردن و فریاد برآوردن و بدگویی و افشاگری درباره رفتار ظالمانه میتواند با گفتن و نوشتن و هر آنچه که ابزار برای تظلم عمومی است باشد؛ نیز میتواند به صورت فردی یا گروهی باشد؛ چه همه افراد آن گروه خود مظلوم باشند و ستم مشترکی بر آنان رفته باشد و چه به درخواست مظلومان دیگر شتافته و در نشان دادن ظلم ظالم و رساندن صدای آنان به دیگران به کمک آنان بروند.
🔹در این زمینه فقهاء از جمله شیخ انصاری ذیل موارد جواز غیبت به این موضوع پرداخته و غیبت مظلوم از ظالم را مجاز میدانند اما اینکه آیا فقط در نزد قاضی مجاز است یا در هر جایی که امید به یاری رساندن وجود دارد یا نه حتی در جایی که امید به یاری نیست و تنها برای انتقام از ظالم است مجاز است نظرات متفاوت است.
🔸حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه میفرمایند آیه اول با شرطی پذیرفته است(استثناء متصل باشد) اما در مورد آیه دوم بیان داشتهاند که انتصار چه به معنای طلب یاری باشد و چه معنای انتقام گرفتن در هر رو صورت و با توجه به اطلاق آیه میتوان چنین نتیجه گرفت که افشای ظلم ظالم مجاز است و مشروع
نکته قابل توجه دیگر در سخن امامخمینی پاسخ به این شبهه است که اگر جایز باشد مظلوم خود درخواست کمک کند و از ظالم انتقام گیرد، موجب هرج و مرج میشود و والی و قاضی برای همین نصب شدهاند که داد مظلوم را بستانند و به او کمک کنند و امور جامعه را نظم بخشند؛ با این حال چگونه مردم خود میتوانند اقدام کنند؟
🔹«ربّما یقال: إنّ تجویز الانتصار و الانتقام للمظلوم بنفسه من الظالم یوجب الهرج و المرج، و إنّما نصب الوالی و القاضی للانتصاف و الانتصار و تنظیم أمور الناس، و معه کیف یطلق ذلک للناس بأنفسهم؟»
🔸اما ایشان این تحلیل و برداشت را سست و مخالف اطلاق آیه و بلکه آن را مخالف برداشت و تحلیل درست میداند و موارد چندی مانند آن را شاهد میگیرد که در شرع واقع شده است؛ مانند جواز تقاصّ در طلب، جواز دفاع از جان و مال و آبرو، و دفع کسی که به خانه شخص سر کشیده است. ایشان برای تاکید بر جواز و اینکه با وجود دلیل نباید با چنین وجوهی آن را مستبعد شمرد، میافزاید: آیا ممکن است به کسی که آبرو و مال وی مورد هجوم دزد قرار گرفته، گفته شود او باید دست نگه دارد و جایز نیست مهاجم را دفع کند، اما بعد از آنکه مهاجم هر کاری خواست کرد به مظلوم گفته شود: میتوانی به محاکم صالحه شکایت کنی؟!
🔹«فهل ترى من نفسک وجوب القعود عن دفع السارق المهاجم على عرض الرجل و ما له و عدم جواز دفعه ثمّ بعد فعله ما فعل یقال للمظلوم: لک الرجوع إلى المحاکم الصالحه؟
حجتالاسلام #رضا_افشار ١۴٠١/۵/۵
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3