eitaa logo
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
14.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
937 ویدیو
54 فایل
دغدغه عدالت و سیاست معلم و فعال رسانه تحصیلات: دانشجوی دکتری مطالعات سیاسی کارشناس ارشد علوم سیاسی مهندس کامپیوتر/نرم افزار علاقه به تدریس اندیشه، مبانی و علوم سیاسی، تاریخ، رسانه و ... ارتباط مستقیم: @politicaladmin تبلیغ در کانال: @jamalpor_khz
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 بی‌عدالتی و نابرابری؛ عامل انقلاب‌ها ۱ 🔹یکی از جدی‌ترین مباحث نزد اندیشمندان حوزه سیاست، بحث مهم انقلاب است. همواره این سوال سخت مطرح است که عامل یا عوامل انقلاب چیست؟ چه چیزی یا چیزهایی منجر به انقلاب در جوامع مختلف می‌شود. 🔸پاسخ به این سوال را تئوری انقلاب یا نظریه انقلاب می‌گویند. سعی می‌کنم مهم‌ترین نظریات انقلاب را طی سلسله‌های یادداشت‌هایی ارائه کنم. 🔹ارسطو از جمله نخستین اندیشمندانی است که در باب سیاست، مدل حکومت، تغییر حکومت‌ها، اصلاح حکومت‌ها و ... سخن گفته. وی "بی‌عدالتی" و "نابرابری" را عامل اصلی انقلاب‌ها می‌داند. 🔸او معتقد است آنچه باعث نارضایتی در بین مردم و رویگردانی آنها از حکومت می‌شود نابرابری است. نابرابری در چه چیزی؟ نابرابری در حقوق طبیعی و فرصت‌های سیاسی و منابع ثروت. 🔹او قائل به برابری مردم در حقوق طبیعی است و قائل به تناسب برخورداری در برخی حوزه‌ها باتوجه به شایستگی و فضیلت است. 🔸او در رسالهٔ سیاست خود، كه كتاب پنجم آن اختصاص به بحث انقلاب یافته است، نظریهٔ خود را مطرح کرده. او اهداف انقلاب را در تغییر تمام یا جزیی از وضع موجود و نیز رفع نابرابری خلاصه می‎كند. ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
🔴 بی‌عدالتی و نابرابری؛ عامل انقلاب‌ها #نظریه_های_انقلاب ۱ 🔹یکی از جدی‌ترین مباحث نزد اندیشمندان ح
سرمایه داری، خود گورکنانش را می پروراند! - 2 کارل مارکس متولد 1818 میلادی در آلمان، مهم ترین اندیشمند مؤثر در جهان مدرن بوده و شاید بعد از پیامبران الهی بیشترین هواداران را در طول تاریخ بین شخصیت های تاریخی داشته است. البته هوادارانی که به سرعت آمدند و به دو قرن نرسیده، ریزش کردند. بعد از 150 سال از مرگ او تقریباً بیش از یک سوم جهان مارکسیست شدند و بعد از چنددهه ورق برگشت. مارکس در جوانی دکترای فلسفه گرفت و خیلی از آثار علمی خود را در جوانی و زیر 30 سالگی تدوین و منتشر کرد؛ در فقر زندگی می کرد و بسیار ولخرج بود؛ بخش مهمی از عمرش را در کتابخانه گذراند؛ او کارگر نبود و کاری یدی نمی کرد اما بیشترین تألیفاتش را درباره کارگران نوشت. در جوانی بعلت انتقادات رسانه ای از آلمان به پاریس تبعید شد و بعد از سالها از پاریس نیز اخراج و به بروکسل رفت. سوال: چه شراطی کارل مارکس را به عنوان یکی از بزرگترین مخالفین سرمایه داری و تئوریسین انقلاب ها تبدیل کرد؟ قبل از مارکس، انقلاب های مهمی در اروپا از جمله «انقلاب کشاورزی» به وقوع پیوست. با تحقق انقلاب کشاورزی و ماشینی شدن اکثر کارهای کشاورزی، نیاز به نیروی انسانی کمتر شد. همین امر باعث هجوم دهقانان به شهر برای کسب شغل و پیشه جدید شد. این هجوم مستمر و طولانی مدت، باعث افزایش جمعیت، در اکثر شهرهای اروپایی از قبیل انگلستان و اسکاتلند و ... شد. رشد روز افزون جمعیت اکثر شهرهای اروپایی از یک طرف و پدیده صنعتی شدن که خود را در قالبی به نام «انقلاب صنعتی» نشان داد، از طرف دیگر باعث شد که سیل عظیمی از نیروهای کار غیرمتخصص جذب کارخانه های بزرگ شوند. تولد اشکال جدیدی از اختلافات طبقاتی، فقر و تنگدستی از هم گسیختگی نظام های اجتماعی، از جمله نظام خانواده ، ارمغان شوم انقلاب صنعتی بود که دامنگیر جمعیت زیادی از مردم شده بود. انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی در واقع موجبات شکل گیری پدیده اقلیت سرمایه دار و توده های متوسط و ضعیف شده بود. مارکس این فقر را هم دید هم چشید. اندیشه انقلابی مارکس ، ابتدا از طریق مشاهده وضع اسف بار دهقانان تاکستان های روستای موزل و تصویب قانون مجازات دزدان چوب که هر دو حاکی از قدرت مالکیت خصوصی گروهی از فئودال ها و زمین داران بزرگ بود، پی ریزی شد. همین عوامل باعث شد که مارکس به نوشتن مقالاتی بر علیه دولت پروس(آلمان)، بپردازد. او با دیدن فقر و تنگدستی قشر عظیمی از مردم از یک سو با مقوله کار و کارگر آشنا شد و از طرف دیگر همواره در پی شناخت نیاز ها و اهداف آنان بود. شرح ایده و نظریات مارکس بسیار مفصل است اما به طور کلی او از فلسفه هگل، «دیالکتیک» را و از فوئر باخ، «ماتریالیسم» (ماده گرایی) را گرفت و ایده خود را با عنوان «ماتریالیسم تاریخی» طرح ریزی کرد. یعنی تبیین مادی تاریخ، بر مبنای تضاد دیالکتیکی. مفهومِ دیالکتیک: کارل به تأسی از هگل معتقد بود که هر چیزی در این دنیا، متضادی در درون دارد. هر مرحله از زندگی اجتماعی انسان، یک «تز» است که متضاد یا «آنتی تز» خود را در بطن خود دارد. از این درگیری و تضادِ تز و آنتی تز، «سنتزی» پدید می‌آید که مرحلۀ بعدی تاریخ حیات اجتماعی انسان است. خود آن سنتز، یک تز است که آنتی تزی در درون دارد! این مراحل و بازتولید مراحل تاریخی، کم کم بوجود می آیند تا به مرحله پایانی تاریخ برسند. دیالکتیک یعنی حرکت و تغییر مداوم اما از طریق ستیزِ تز و آنتی تز؛ شدنِ مداوم و مستمر. مارکس معتقد بود که نتیجه ستیزِ تز و آنتی تز، یک انقلاب است. مارکس می‌گفت در عصر فئودالیسم(زمین داران بزرگ)، اشرافیت فئودال تزی بود که بورژوازی(سرمایه داری) به عنوان آنتی‌تز در برابرش ظهور کرد و از دل این تضاد، عصر فئودالیته به سر آمد و تاریخ وارد عصر سرمایه‌داری شد. او پیش‌بینی می‌کرد که از تضاد بورژوازی و طبقۀ کارگر، عصر سرمایه‌داری نیز فرو می‌ریزد و سوسیالیسم به عنوان سنتز این تضاد زاده می‌شود و بدین سان "پیشرفت تاریخی" رقم می‌خورد. دیکتاتوری پرولتاریا(طبقه کارگر، محروم و فقیر)، جامعه سوسیالیسم و در نهایت کمونیسم مراحل پایانی تاریخ خواهند بود. بدین ترتیب، مارکس انقلاب را نتیجه تضاد بینِ سرمایه داری و طبقه کارگر می دانست و معتقد بود تضاد بوجود آمده از مالکیت بر ابزار تولید(ماشین آلات) باعث درگیری و انقلاب است. صاحبان ابزار تولید، طبقه استثمارگر بوده و کارگران نیز استثمارشونده هستند. با این وجود، پیش بینی های مارکس در جوامع اروپای غربی به وقوع نپیوست و جریان سرمایه داری با اصلاحاتی توانست از انقلاب ها جلوگیری کند اما بعدها انقلاب مارکسیستی در سایر جوامع همچون روسیه و چین به وقوع پیوست که کسی فکرش را هم نمی کرد. ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
دوستان عزیز، با نزدیک شدن به بهمن ماه و دهه فجر انقلاب اسلامی، سلسله مطالبی را با عنوان خدمت شما ارسال می کنم. امیدوارم که مفید و عبرت آموز باشد. اگر مفید بود در نشر آن همکاری نمائید.
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
سرمایه داری، خود گورکنانش را می پروراند! #نظریه_های_انقلاب - 2 #مارکسیسم کارل مارکس متولد 1818 میل
🔴 آن لحظه حساس برای انقلاب! – 3 آلکس دو توکویل 🔹الکسی دو توکویل، زاده 29 جولای 1805 و درگذشته ی 16 آپریل 1859، متفکر، تاریخ دان، حقوق دان، فیلسوف و سیاست مدار برجسته ی فرانسوی و یکی از موسسین جامعه شناسی و علم سیاست امروزی بود. وی در تحلیل انقلاب فرانسه و نقدهای بنیادین به جامعه فرانسوی 150-160 سال پیش مقالات و نوشته های مفیدی دارد. 🔸دو توکویل با تحلیل و آنالیز انقلاب آمریکا و فرانسه، مهم ترین علل انقلاب را اموری نظیر از هم پاشیدگی بافت اجتماعی، شکاف طبقاتی، تخریب لایه های میانی حکومت و مردم، مقاومت خشک و متحجرانه نظام سیاسی کُهنه در مقابل شرایط جدید اجتماعی و مقاومت در برابر تغییرات و تحول و افزایش افکار و عقاید آزادی خواهانه انقلابی در بین مردم می داند. 🔹وی معتقد است که وقتی حکومت، مقابل تغییر و تحول و اصلاح امور مقاومت کند و از طرفی بین طبقات مختلف مردم، کینه شکل بگیرد و مردم بخاطر اشرافی گری حاکمان و فقر خودشان و برخوردهای سخت حکومت با منتقدین، عقده و کینه به دل بگیرند، در وقت حساس و بزنگاه، دست به انقلاب می زنند. آن وقت حساس و بزنگاه قیام چه زمانی است؟ 🔸او معتقد است هروقت حکومت سختِ گیر که همیشه منتقدین و مخالفین و هرگونه اعتراض را سرکوب می کرده، ولی به هر دلیلی، در یک شرایطی بخواهد آسان بگیرد و آزادی هایی را به مخالفین اعطا کند، مخالفین از این فرصت برای سرنگونی آن استفاده خواهند کرد. چرا؟ چون دیگر برای اصلاح دیر شده است! 🔹وی در این باره می گوید: «همیشه چنین نبوده که انقلاب ها در زمان وخیم تر شدن اوضاع پیش آمده باشند، بلکه برعکس انقلاب، غالباً زمانی پیش می آید که مردمی که دیرزمانی با یک حکومت ستمگر بدون هرگونه اعتراض کنار آمده اند، یکباره دریابند که حکومت فشارش را تخفیف داده است و آن گاه است که علیه حکومت، اسلحه به دست می گیرند.» 🔸مصداق این نکته را می توان در اعطای آزادی های حداقلی سیاسی رژیم شاه در سال 56 به انقلابیون دانست که در راستای سیاست های حقوق بشری دولت جیمی کارتر اعمال شد. کارتر معتقد بود می توان با تعدیلِ فشارها در رژیم های استبدادی متحد آمریکا از انقلاب های کمونیستی جلوگیری کرد. این سیاست کارتر و فشار به رژیم پهلوی برای کاهش فشارها به انقلابیون و آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی و باز شدن فضای رسانه ها، نتیجه عکس داد و مخالفین شاه بیشترین و بهترین بهره برداری را از این فضای تنفس بردند و روند انقلاب اسلامی در یکی دوسال آخر بسیار تسریع شد. 🔹تا چند ماه قبل از انقلاب 57، برآورد دولت آمریکا این بود که حکومت پهلوی، پایدار و ماندگار و «جزیره ثبات» است. ساواک اما تحلیل دقیق تری از اوضاع داشت و این آزادی ها و کاهش فشارها را به ضرر پهلوی می دانست. 🔸کسینجر بعدها این اقدام کارتر را خیانت به منافع آمریکا در ایران دانست و معتقد بود کارتر با این سیاست غلط، نه تنها حکومت پهلوی را حفظ نکرد که آن را بر باد داد. این همان «عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد» بود. 🔹دوتوکویل با تحلیل انقلاب فرانسه، معتقد بود که اساساً خطرناک ترین لحظه برای یک حکومتِ بد، زمانی است که بخواهد روش هایش را اصلاح کند اما دیگر دیر شده باشد و مردم باور نمی کنند. تنها کارکُشتگی در سیاست می تواند تاج و تخت پادشاهی را نجات دهد که پس از یک فرمانروایی ستمگرانه طولانی بخواهد وضع رعایایش را بهبود بخشد. 🔸اما مردمی که مدتی دراز، بدون هرگونه امیدِ تلافی، بردبارانه ستم را تحمل کرده باشند، هرگاه که امکان رفع آن ستم یکباره به ذهنشان خطور کند، گلایه شان به ناشکیبایی تبدیل خواهد شد و با یک جرقه، طوفان به پا می کنند. 🔹توکویل به این عوامل، عامل دیگری را اضافه می کند. او معتقد است هروقت حاکمیت خود اشرافی گری و ثروت اندوزی را تبلیغ کند اما نتواند آن را برای همگان فراهم سازد، با این کار زمینه سرنگونی خود را فراهم می کند. 🔸به اعتقاد او، آنچه در نهایت طومار رژیم پیشین را در فرانسه به هم پیچید عبارت بود از اینکه «از یک سو، ملتی که عشق به ثروت و تجمل در میان آن هر روزه گسترش می یافت و از سوی دیگر، حکومتی که از یک جهت پیوسته به این شوق دامن می زد و از جهت دیگر از تحقق آن جلوگیری می نمود. همین تناقض مرگبار بود که مرگ رژیم پیشین را رقم زد.» ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3