🔴 بیعدالتی و نابرابری؛ عامل انقلابها
#نظریه_های_انقلاب ۱
🔹یکی از جدیترین مباحث نزد اندیشمندان حوزه سیاست، بحث مهم انقلاب است. همواره این سوال سخت مطرح است که عامل یا عوامل انقلاب چیست؟ چه چیزی یا چیزهایی منجر به انقلاب در جوامع مختلف میشود.
🔸پاسخ به این سوال را تئوری انقلاب یا نظریه انقلاب میگویند. سعی میکنم مهمترین نظریات انقلاب را طی سلسلههای یادداشتهایی ارائه کنم.
🔹ارسطو از جمله نخستین اندیشمندانی است که در باب سیاست، مدل حکومت، تغییر حکومتها، اصلاح حکومتها و ... سخن گفته. وی "بیعدالتی" و "نابرابری" را عامل اصلی انقلابها میداند.
🔸او معتقد است آنچه باعث نارضایتی در بین مردم و رویگردانی آنها از حکومت میشود نابرابری است. نابرابری در چه چیزی؟ نابرابری در حقوق طبیعی و فرصتهای سیاسی و منابع ثروت.
🔹او قائل به برابری مردم در حقوق طبیعی است و قائل به تناسب برخورداری در برخی حوزهها باتوجه به شایستگی و فضیلت است.
🔸او در رسالهٔ سیاست خود، كه كتاب پنجم آن اختصاص به بحث انقلاب یافته است، نظریهٔ خود را مطرح کرده. او اهداف انقلاب را در تغییر تمام یا جزیی از وضع موجود و نیز رفع نابرابری خلاصه میكند.
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
۲۲ دی
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
🔴 بیعدالتی و نابرابری؛ عامل انقلابها #نظریه_های_انقلاب ۱ 🔹یکی از جدیترین مباحث نزد اندیشمندان ح
سرمایه داری، خود گورکنانش را می پروراند!
#نظریه_های_انقلاب - 2
#مارکسیسم
کارل مارکس متولد 1818 میلادی در آلمان، مهم ترین اندیشمند مؤثر در جهان مدرن بوده و شاید بعد از پیامبران الهی بیشترین هواداران را در طول تاریخ بین شخصیت های تاریخی داشته است. البته هوادارانی که به سرعت آمدند و به دو قرن نرسیده، ریزش کردند. بعد از 150 سال از مرگ او تقریباً بیش از یک سوم جهان مارکسیست شدند و بعد از چنددهه ورق برگشت.
مارکس در جوانی دکترای فلسفه گرفت و خیلی از آثار علمی خود را در جوانی و زیر 30 سالگی تدوین و منتشر کرد؛ در فقر زندگی می کرد و بسیار ولخرج بود؛ بخش مهمی از عمرش را در کتابخانه گذراند؛ او کارگر نبود و کاری یدی نمی کرد اما بیشترین تألیفاتش را درباره کارگران نوشت. در جوانی بعلت انتقادات رسانه ای از آلمان به پاریس تبعید شد و بعد از سالها از پاریس نیز اخراج و به بروکسل رفت.
سوال: چه شراطی کارل مارکس را به عنوان یکی از بزرگترین مخالفین سرمایه داری و تئوریسین انقلاب ها تبدیل کرد؟
قبل از مارکس، انقلاب های مهمی در اروپا از جمله «انقلاب کشاورزی» به وقوع پیوست. با تحقق انقلاب کشاورزی و ماشینی شدن اکثر کارهای کشاورزی، نیاز به نیروی انسانی کمتر شد. همین امر باعث هجوم دهقانان به شهر برای کسب شغل و پیشه جدید شد. این هجوم مستمر و طولانی مدت، باعث افزایش جمعیت، در اکثر شهرهای اروپایی از قبیل انگلستان و اسکاتلند و ... شد.
رشد روز افزون جمعیت اکثر شهرهای اروپایی از یک طرف و پدیده صنعتی شدن که خود را در قالبی به نام «انقلاب صنعتی» نشان داد، از طرف دیگر باعث شد که سیل عظیمی از نیروهای کار غیرمتخصص جذب کارخانه های بزرگ شوند. تولد اشکال جدیدی از اختلافات طبقاتی، فقر و تنگدستی از هم گسیختگی نظام های اجتماعی، از جمله نظام خانواده ، ارمغان شوم انقلاب صنعتی بود که دامنگیر جمعیت زیادی از مردم شده بود. انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی در واقع موجبات شکل گیری پدیده اقلیت سرمایه دار و توده های متوسط و ضعیف شده بود. مارکس این فقر را هم دید هم چشید.
اندیشه انقلابی مارکس ، ابتدا از طریق مشاهده وضع اسف بار دهقانان تاکستان های روستای موزل و تصویب قانون مجازات دزدان چوب که هر دو حاکی از قدرت مالکیت خصوصی گروهی از فئودال ها و زمین داران بزرگ بود، پی ریزی شد. همین عوامل باعث شد که مارکس به نوشتن مقالاتی بر علیه دولت پروس(آلمان)، بپردازد. او با دیدن فقر و تنگدستی قشر عظیمی از مردم از یک سو با مقوله کار و کارگر آشنا شد و از طرف دیگر همواره در پی شناخت نیاز ها و اهداف آنان بود.
شرح ایده و نظریات مارکس بسیار مفصل است اما به طور کلی او از فلسفه هگل، «دیالکتیک» را و از فوئر باخ، «ماتریالیسم» (ماده گرایی) را گرفت و ایده خود را با عنوان «ماتریالیسم تاریخی» طرح ریزی کرد. یعنی تبیین مادی تاریخ، بر مبنای تضاد دیالکتیکی.
مفهومِ دیالکتیک: کارل به تأسی از هگل معتقد بود که هر چیزی در این دنیا، متضادی در درون دارد. هر مرحله از زندگی اجتماعی انسان، یک «تز» است که متضاد یا «آنتی تز» خود را در بطن خود دارد. از این درگیری و تضادِ تز و آنتی تز، «سنتزی» پدید میآید که مرحلۀ بعدی تاریخ حیات اجتماعی انسان است. خود آن سنتز، یک تز است که آنتی تزی در درون دارد! این مراحل و بازتولید مراحل تاریخی، کم کم بوجود می آیند تا به مرحله پایانی تاریخ برسند. دیالکتیک یعنی حرکت و تغییر مداوم اما از طریق ستیزِ تز و آنتی تز؛ شدنِ مداوم و مستمر. مارکس معتقد بود که نتیجه ستیزِ تز و آنتی تز، یک انقلاب است.
مارکس میگفت در عصر فئودالیسم(زمین داران بزرگ)، اشرافیت فئودال تزی بود که بورژوازی(سرمایه داری) به عنوان آنتیتز در برابرش ظهور کرد و از دل این تضاد، عصر فئودالیته به سر آمد و تاریخ وارد عصر سرمایهداری شد.
او پیشبینی میکرد که از تضاد بورژوازی و طبقۀ کارگر، عصر سرمایهداری نیز فرو میریزد و سوسیالیسم به عنوان سنتز این تضاد زاده میشود و بدین سان "پیشرفت تاریخی" رقم میخورد. دیکتاتوری پرولتاریا(طبقه کارگر، محروم و فقیر)، جامعه سوسیالیسم و در نهایت کمونیسم مراحل پایانی تاریخ خواهند بود.
بدین ترتیب، مارکس انقلاب را نتیجه تضاد بینِ سرمایه داری و طبقه کارگر می دانست و معتقد بود تضاد بوجود آمده از مالکیت بر ابزار تولید(ماشین آلات) باعث درگیری و انقلاب است. صاحبان ابزار تولید، طبقه استثمارگر بوده و کارگران نیز استثمارشونده هستند.
با این وجود، پیش بینی های مارکس در جوامع اروپای غربی به وقوع نپیوست و جریان سرمایه داری با اصلاحاتی توانست از انقلاب ها جلوگیری کند اما بعدها انقلاب مارکسیستی در سایر جوامع همچون روسیه و چین به وقوع پیوست که کسی فکرش را هم نمی کرد.
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
۲۴ دی
دوستان عزیز، با نزدیک شدن به بهمن ماه و دهه فجر انقلاب اسلامی، سلسله مطالبی را با عنوان #نظریه_های_انقلاب خدمت شما ارسال می کنم. امیدوارم که مفید و عبرت آموز باشد. اگر مفید بود در نشر آن همکاری نمائید.
۲۶ دی
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
سرمایه داری، خود گورکنانش را می پروراند! #نظریه_های_انقلاب - 2 #مارکسیسم کارل مارکس متولد 1818 میل
🔴 آن لحظه حساس برای انقلاب!
#نظریه_های_انقلاب – 3
آلکس دو توکویل
🔹الکسی دو توکویل، زاده 29 جولای 1805 و درگذشته ی 16 آپریل 1859، متفکر، تاریخ دان، حقوق دان، فیلسوف و سیاست مدار برجسته ی فرانسوی و یکی از موسسین جامعه شناسی و علم سیاست امروزی بود. وی در تحلیل انقلاب فرانسه و نقدهای بنیادین به جامعه فرانسوی 150-160 سال پیش مقالات و نوشته های مفیدی دارد.
🔸دو توکویل با تحلیل و آنالیز انقلاب آمریکا و فرانسه، مهم ترین علل انقلاب را اموری نظیر از هم پاشیدگی بافت اجتماعی، شکاف طبقاتی، تخریب لایه های میانی حکومت و مردم، مقاومت خشک و متحجرانه نظام سیاسی کُهنه در مقابل شرایط جدید اجتماعی و مقاومت در برابر تغییرات و تحول و افزایش افکار و عقاید آزادی خواهانه انقلابی در بین مردم می داند.
🔹وی معتقد است که وقتی حکومت، مقابل تغییر و تحول و اصلاح امور مقاومت کند و از طرفی بین طبقات مختلف مردم، کینه شکل بگیرد و مردم بخاطر اشرافی گری حاکمان و فقر خودشان و برخوردهای سخت حکومت با منتقدین، عقده و کینه به دل بگیرند، در وقت حساس و بزنگاه، دست به انقلاب می زنند. آن وقت حساس و بزنگاه قیام چه زمانی است؟
🔸او معتقد است هروقت حکومت سختِ گیر که همیشه منتقدین و مخالفین و هرگونه اعتراض را سرکوب می کرده، ولی به هر دلیلی، در یک شرایطی بخواهد آسان بگیرد و آزادی هایی را به مخالفین اعطا کند، مخالفین از این فرصت برای سرنگونی آن استفاده خواهند کرد. چرا؟ چون دیگر برای اصلاح دیر شده است!
🔹وی در این باره می گوید: «همیشه چنین نبوده که انقلاب ها در زمان وخیم تر شدن اوضاع پیش آمده باشند، بلکه برعکس انقلاب، غالباً زمانی پیش می آید که مردمی که دیرزمانی با یک حکومت ستمگر بدون هرگونه اعتراض کنار آمده اند، یکباره دریابند که حکومت فشارش را تخفیف داده است و آن گاه است که علیه حکومت، اسلحه به دست می گیرند.»
🔸مصداق این نکته را می توان در اعطای آزادی های حداقلی سیاسی رژیم شاه در سال 56 به انقلابیون دانست که در راستای سیاست های حقوق بشری دولت جیمی کارتر اعمال شد. کارتر معتقد بود می توان با تعدیلِ فشارها در رژیم های استبدادی متحد آمریکا از انقلاب های کمونیستی جلوگیری کرد. این سیاست کارتر و فشار به رژیم پهلوی برای کاهش فشارها به انقلابیون و آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی و باز شدن فضای رسانه ها، نتیجه عکس داد و مخالفین شاه بیشترین و بهترین بهره برداری را از این فضای تنفس بردند و روند انقلاب اسلامی در یکی دوسال آخر بسیار تسریع شد.
🔹تا چند ماه قبل از انقلاب 57، برآورد دولت آمریکا این بود که حکومت پهلوی، پایدار و ماندگار و «جزیره ثبات» است. ساواک اما تحلیل دقیق تری از اوضاع داشت و این آزادی ها و کاهش فشارها را به ضرر پهلوی می دانست.
🔸کسینجر بعدها این اقدام کارتر را خیانت به منافع آمریکا در ایران دانست و معتقد بود کارتر با این سیاست غلط، نه تنها حکومت پهلوی را حفظ نکرد که آن را بر باد داد. این همان «عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد» بود.
🔹دوتوکویل با تحلیل انقلاب فرانسه، معتقد بود که اساساً خطرناک ترین لحظه برای یک حکومتِ بد، زمانی است که بخواهد روش هایش را اصلاح کند اما دیگر دیر شده باشد و مردم باور نمی کنند. تنها کارکُشتگی در سیاست می تواند تاج و تخت پادشاهی را نجات دهد که پس از یک فرمانروایی ستمگرانه طولانی بخواهد وضع رعایایش را بهبود بخشد.
🔸اما مردمی که مدتی دراز، بدون هرگونه امیدِ تلافی، بردبارانه ستم را تحمل کرده باشند، هرگاه که امکان رفع آن ستم یکباره به ذهنشان خطور کند، گلایه شان به ناشکیبایی تبدیل خواهد شد و با یک جرقه، طوفان به پا می کنند.
🔹توکویل به این عوامل، عامل دیگری را اضافه می کند. او معتقد است هروقت حاکمیت خود اشرافی گری و ثروت اندوزی را تبلیغ کند اما نتواند آن را برای همگان فراهم سازد، با این کار زمینه سرنگونی خود را فراهم می کند.
🔸به اعتقاد او، آنچه در نهایت طومار رژیم پیشین را در فرانسه به هم پیچید عبارت بود از اینکه «از یک سو، ملتی که عشق به ثروت و تجمل در میان آن هر روزه گسترش می یافت و از سوی دیگر، حکومتی که از یک جهت پیوسته به این شوق دامن می زد و از جهت دیگر از تحقق آن جلوگیری می نمود. همین تناقض مرگبار بود که مرگ رژیم پیشین را رقم زد.»
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
۲۶ دی
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
🔴 آن لحظه حساس برای انقلاب! #نظریه_های_انقلاب – 3 آلکس دو توکویل 🔹الکسی دو توکویل، زاده 29 جولای 1
🔴 تعادل روبهان و شیران و چرخش نخبگان مانع از انقلاب!
#نظریه_های_انقلاب – 4
🔹در سلسله مطالب قبلی عرض کردیم منظور از نظریه انقلاب، یعنی بررسی عامل اصلی انقلاب در جوامع؛ اندیشمندان سیاسی نظریات مختلفی را باتوجه به بررسی هر کدام از انقلاب های دنیا ارائه کرده اند.
🔸ویلفردو پارِتو (Vilfredo Pareto) جامعه شناس، فیلسوف، اقتصاددان و مهندس ایتالیایی در قرن نوزدهم و اوایل بیستم است که معتقد است عدم چرخش نخبگان در قدرت، عامل اصلی انقلاب ها در جوامع است.
🔹پارِتو معتقد است که جامعه متعال و با ثبات، جامعه ای است که در آن عناصر برتر(نخبه) از قشر پائین جامعه(از دل توده ها) بتوانند در یک مسیر آرام و مسالمت آمیز به قشر بالای قدرت راه یابند و در میان قشر بالا نیز، امکان گردش نخبگان بین نخبگان غیرحکومتی و نخبگان حکومتی موجود باشد. در غیر اینصورت، جامعه از حالت تعادل خارج و به سمت بی ثباتی و انقلاب پیش خواهد رفت.
🔸یعنی اگر چنانچه به علت مسدود بودن راه گردش نخبگان، از یک طرف «انباشت عناصر برتر در طبقه پائین و تجمع عناصر پَست در طبقه بالا» پیش آید و در طبقه ی بالا نیز امکان راه یابی قشر نخبگان غیرحکومتی به قشر نخبگان حکومتی کُند یا غیرممکن گردد و بالاخره عناصرِ پست انباشت شده در نخبگان حکومتی، به دلیل ضعف روزافزون خود، حتی امکان استفاده از زور و سرکوب برای بقای خود را از دست دهند، حتماً انقلاب رخ می دهد.(پارتو، 1368: 1293-1304)
🔹وی در ادامه نخبگان جامعه را به دو دسته «روبه صفتان» و «شیرصفتان» تقسیم می کند. یعنی کسانی که قدرت هوش، ابتکار، مدیریت و رهبری دارند در یکی از این دو دسته جا می گیرند. پارِتو روبه صفتان را با عنوان «نخبگان پیر» و سیاستمداران حاکم و قدیمی که طرفدار تداوم و حفظ وضع موجود هستند و همواره با زور و زر و فریب کار جامعه را حفظ می کنند معرفی می کند. آنها معامله گر و سازشکار هستند.
🔸در مقابل بعنوان "روبهان" یاد میکند و از نخبگان تازه قد علم کرده که قدرتی جز حمایت طبقه ی تحت سلطه ندارند با عنوان "شیران" یاد می کند که البته طرفدار تغییر وضع موجود در رسیدن به منافع خود هستند. اشخاصی که در پی دلبستگی هستند و به خانواده، قبیله، شهر و ملت شان به شدت احساس وفاداری میكنند. این افراد دارای عرق میهنپرستی و شور مذهبی هستند و در صورت لزوم از كاربرد زور هراسی ندارند. همزمان این افراد اهل جنگ و ستیزه هستند. پارتو این نوع شخصیت را «شیرصفت» میخواند.
🔹پارِتو در ادامه می گوید در برخی مواقع، روبه صفتان با زرنگی، جمعی از شیرصفتان را جذب خود کرده و وارد سیاست می کنند و آنان را به تدریج روبه صفت می کنند و اینگونه قدرت را حفظ می کنند. اما اگر شیرصفتان مقاومت کردند و روبه صفتان هم اصلاح نشدند و اجازه حضور شیرصفتان در قدرت را ندادند، آنوقت انقلاب رخ می دهد.
🔸از منظر این اندیشمند که هم علیه مارکسیسم بوده و هم علیه لیبرالیسم، هم علیه اقتصاد بسته دولتی بود هم علیه اقتصاد بازار آزاد، آنچه باعث انقلاب در جوامع می شود «عدم چرخش نخبگان» در قدرت است. نخبگان باید بتوانند به صورت مسالمت آمیز از طبقه پائین وارد قدرت شوند و در طبقه بالا هم جابجایی ها صورت بگیرد وگرنه باید منتظر تلاطم و طوفان بمانند.
🔹بی تردید نمیتوان عامل اصلی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 را تنها این عامل دانست اما حتماً یکی از عوامل مؤثر در اعتراضات مردمی و در نتیجه انقلاب بوده. مجموع عوامل مؤثر بوده که یکی از آنان، «عدم چرخش نخبگان» بوده است.
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
۴ بهمن
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
🔴 تعادل روبهان و شیران و چرخش نخبگان مانع از انقلاب! #نظریه_های_انقلاب – 4 🔹در سلسله مطالب قبلی عرض
🔴 ناکارآمدی و عدم اصلاح پذیری؛ عامل انقلاب!
#نظریه_های_انقلاب – 5
🔹در چهار مطلب پیشین به بخشی از نظریات کلاسیک انقلاب اشاره کردم که برخی آنها را بعنوان نسل اول نظریات انقلاب معرفی می کنند. اما در بخش بعدی سعی می کنم به بخشی از نظریات مدرن انقلاب اشاره کنم.
🔻نظریات مدرن انقلاب خود به 5 دسته تقسیم می شوند:
1. رهیافت جامعه شناختی(ساختاری - کارکردگرایانه)
2. رهیافت اقتصادی
3. رهیافت روان شناسانه
4. رهیافت سیاسی
5. رهیافت ترکیبی سیاسی – جامعه شناسانه
🔺در این مطلب به یکی از نظریات جامعه شناختی - کارکردگرایی اشاره می کنم و در مطالب بعدی به سراغ رهیافت های بعدی می رود.
🔹یکی از نظریه پردازان شاخص رهیافت جامعه شناختی(کارکردگرایی)، چالمرز جانسون است که نظریه ای سیستمیک در باب انقلاب مطرح می کند. وی می گوید که علت اصلی انقلاب ها، بی ثباتی و خارج شدن جامعه و سیستم حکومت از حالت متعادل است و آنچه باعث بی ثباتی سیستم می شود، ناکارآیی و ناکارآمدی است. اگر رهبران جامعه اصلاح پذیر باشند می توانند تعادل را بازگردانند اما مقاومت در برابر اصلاح امور، جامعه را بعلت فشارهای داخلی و خارجی بی ثبات می کند.
🔸اگر نظام سیاسی را مانند یک سیستم دارای ورودی و خروجی مشخص و هسته های درونی پردازنده بدانیم زمانی که ورودی ها به خروجی های مؤثر تبدیل شوند، آن سیستم متعادل است. اما اگر عملکرد این سیستم مختل شود، سیستم بی ثبات می شود.
🔹جانسون می گوید عوامل انسجام یک سیستم و جامعه و حفظ تعادل آن، دو چیز است:
1. ارزش های مشترک و هنجارها
2. محیط
لذا تحول در هرکدام از این دو، احتمالاً منجر به انقلاب می شود.
🔸بدین ترتیب اگر ارزش های مشترک جامعه تغییر کند، ارزش و ضدارزش جابجا شود، هنجار و ناهنجار تغییر نقش دهد و محیط درونی و بیرونی جامعه بعلت توزیع غلط منابع ثروت و قدرت و فشارهای خارجی تغییر کند و رهبران جامعه نتوانند که خود و جامعه خود را با تحولات درونی و بیرونی همراه و هماهنگ سازند، عدم تعادل اجتماعی تا مرز انقلاب پیش می رود.
🔻تغییر اساسا چهار منبع دارد:
1. منابع خارجى تغییر در ارزشها؛ مانند ورود عقاید و ایدئولوژىهاى خارجى به درون جامعه متعادل؛
2. منابع داخلى تغییر در ارزشها؛ مثل پیدایش عقاید و یا مصلحان در درون نظام؛
3. منابع خارجى تغییر در محیط؛ مانند تأثیرى که انقلاب صنعتى بر جوامع گوناگون گذاشت؛
4. منابع داخلى تغییر در محیط؛ مانند رشد جمعیت و یا پیدایش گروههاى جدید.
🔹جانسون می گوید اگر رهبران سیستم بتوانند با اعطای امتیازات یا از طریق دستگاه های آموزشی و تبلیغی خود، این تغییرات را مدیریت و کنترل کنند می توانند نظام سیاسی خود را حفظ کنند.
🔸و اگر تحولات را بپذیرند و در تحولات هضم شوند، می توانند چارچوب نظام را حفظ کنند ولی بدون ارزش ها و هنجارهای اولیه.
🔹نظریه جانسون هم در تحلیل دلایل و عوامل انقلاب اسلامی ناقص است چون نقش رهبران انقلاب و فضای سیاسی و اقتصادی و ... را در نظر نمی گیرد و تحلیل نمی کند. اما بطورکلی استفاده از این نظریه هم به تحلیل ما کمک می کند تا برای ثبات سیستم و جامعه دغدغه و نگرانی داشته باشیم.
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
۶ بهمن
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
🔴 ناکارآمدی و عدم اصلاح پذیری؛ عامل انقلاب! #نظریه_های_انقلاب – 5 🔹در چهار مطلب پیشین به بخشی از ن
🔴 دلایل اقتصادی انقلاب ها
#نظریه_های_انقلاب 6
🔹برخی اندیشمندان، دلیل یا دلایل اصلی وقوع انقلاب را در مسائل اقتصادی دنبال می کنند که در طیف نظریه و رهیافت اقتصادی، دسته بندی می شوند.
«تحلیل انقلابها از منظر اقتصادی» به بررسی عواملی میپردازد که میتوانند منجر به نارضایتی اجتماعی و در نهایت بروز تغییرات بنیادی در ساختار سیاسی و اجتماعی یک کشور شوند. این رهیافت بر اساس نظریههای مختلف اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته و به ویژه بر نابرابری، توسعه شتابان اقتصادی، فقر، تبعیض و بحرانهای اقتصادی تأکید دارد.
1️⃣ توسعه شتابان:
🔹یکی از نظریه پردازان مهم این رهیافت، مانکور(منسر) اولسون معتقد است که توسعه شتابان اقتصادی به ثبات اقتصادی و آرامش منتهی نمی شود بلکه بدون توجه به مؤلفه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی منجر به بی ثباتی و انقلاب می شود. او معتقد است که توسعه اقتصادی شتابان و ناقص، مجموعه ای تحولات بنیادین را در جامعه ایجاد می کند و موجب تقویب طبقه ثروتمندان و تضعیف طبقات متوسط و ضعیف جامعه می شود و همچنین مجموعه ای از افراد «بی طبقه» بوجود می آورد که هیچ تعلق و وابستگی با سایر طبقات ندارند و آنها اقدام به انقلاب می کنند. در این بین طبقه جدید قدرتمند اقتصادی نیز که بعد از قدرت اقتصادی، حالا بدنبال قدرت سیاسی و اجتماعی می رود، هر مانعی سد راه خود ببیند آن را کنار می زند ولو با انقلاب!
2️⃣ تبعیض و نابرابری اقتصادی:
🔹نابرابری اقتصادی به عنوان یکی از عوامل اصلی در بروز نارضایتی اجتماعی شناخته میشود. تحقیقات نشان میدهد که جوامع با سطوح بالای نابرابری، به ویژه هنگامی که این نابرابری به صورت فزایندهای در حال افزایش است، بیشتر در معرض خطر انقلاب قرار دارند. از منظر دینی و تاریخ مبارزات پیامبران الهی نیز برقراری قسط و عدالت هدف اصلی رسالت پیامبران در مبارزه با طواغیت جامعه خود، مترفین، حاکمان ظلم، فراعنه و قارونیان بوده. نظریهپردازانی چون "آدام اسمیت" و "کارل مارکس" هم به اهمیت توزیع عادلانه ثروت اشاره کردهاند.
🔸بر اساس نظریه مارکسیستی، تضاد میان طبقات اجتماعی به عنوان یک عامل محرک در بروز انقلابها عمل میکند. در جوامع مدرن نیز، افزایش شکاف درآمدی و نابرابریهای اجتماعی میتواند به احساس بیعدالتی و نارضایتی عمومی منجر شود.
🔹زمانی که گروههایی از جامعه به دلایل مختلف تحت فشار قرار میگیرند، این احساس بیعدالتی میتواند به شکلگیری جنبشهای اعتراضی منجر شود. نمونههای تاریخی مانند انقلاب ایران و الجزایر نشاندهنده این واقعیت هستند که تبعیض میتواند به شورشهای گستردهای منجر شود.
3️⃣ فقر:
🔹فقر به عنوان یک وضعیت اقتصادی که در آن افراد یا خانوادهها قادر به تأمین نیازهای اولیه خود نیستند، نقش مهمی در بروز نارضایتی اجتماعی ایفا میکند. مطالعات نشان میدهد که فقر نه تنها بر کیفیت زندگی افراد تأثیر میگذارد، بلکه احساس ناامیدی و بیاعتمادی نسبت به سیستم سیاسی و اقتصادی را نیز تشدید میکند. به عنوان مثال، در سالهای اخیر، کشورهایی در منطقه غرب آسیا و آفریقا، شاهد بروز اعتراضات گستردهای بودند که ریشه در مشکلات اقتصادی و فقر داشتند.
4️⃣ مشکلات اقتصادی:
🔹مشکلات اقتصادی مانند ورشکست کارخانجات و شرکت های تولیدی، بیکاری، تورم، رکود، کاهش ارزش پول ملی، ممانعت دولت از فعالیت های اقتصادی مردم و ... نیز میتوانند به شدت بر روی روحیه عمومی تأثیر بگذارند. بیکاری بالا نه تنها بر معیشت افراد تأثیر میگذارد، بلکه احساس ناامیدی و یأس را نیز افزایش میدهد. مطالعات نشان دادهاند که نرخ بالای بیکاری معمولاً با افزایش نارضایتی اجتماعی همراه است.
🔸هرکدام از مسائل اقتصادی(بیکاری، تورم، رکود و ...) نیاز به توضیح دارند ولی تورم به عنوان یک پدیده اقتصادی، تأثیر عمیقی بر زندگی روزمره مردم دارد. هنگامی که قیمتها به طور مداوم افزایش یابد و درآمدها ثابت بماند، قدرت خرید افراد کاهش یافته و این امر میتواند به بروز نارضایتی عمومی منجر شود. در بسیاری از کشورها، تورم بالا موجب ایجاد بحرانهای اقتصادی شده است که نتیجه آن اعتراضات و شورشها بوده است.
🔺به طور کلی، رهیافت اقتصادی انقلابها بر این نکته تأکید دارد که عوامل اقتصادی نظیر نابرابری، فقر، تبعیض، مشکلات اقتصادی و تورم میتوانند زمینهساز بروز نارضایتی اجتماعی شوند. این عوامل نه تنها موجب تحریک احساسات منفی در میان مردم میشوند بلکه میتوانند منجر به شکلگیری جنبشهای اعتراضی و تغییرات سیاسی و اجتماعی گردند. بنابراین، برای پیشگیری از بروز انقلابها، توجه به مسائل اقتصادی و ایجاد سیاستهای عادلانه و پایدار ضروری است.
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
۱۶ بهمن
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
🔴 دلایل اقتصادی انقلاب ها #نظریه_های_انقلاب 6 🔹برخی اندیشمندان، دلیل یا دلایل اصلی وقوع انقلاب را
🔴 فضای روانی و نارضایتی اجتماعی: دو رویکرد برای درک انقلابها
#نظریه_های_انقلاب – 7
🔻یکی دیگر از رهیافت های مهم انقلاب، رهیافت روانشناسانه است. چندین رویکرد و نظریه مهم در قالب این رهیافت ارائه شده که به دو رویکرد از سایرین مهم تر است:
1️⃣ رویکرد «توقعات فزاینده» از جیمز دیویس
2️⃣ رویکرد «محرومیت نسبی» از تد رابرتگر
🔹در دنیای امروز، اعتراضات عمومی و انقلابها به عنوان پدیدههایی پیچیده و چندبعدی شناخته میشوند. دو رویکرد مهم در این زمینه، «توقعات فزاینده» جیمز دیویس و «محرومیت نسبی» تد رابرتگر هستند که هر کدام از زوایای خاصی به تحلیل علل بروز ناآرامیهای اجتماعی میپردازند.
1️⃣ توقعات فزاینده: جیمز دیویس بر این باور است که فضای روانی حاکم بر جامعه، نقش کلیدی در شکلگیری اعتراضات دارد. او تأکید میکند که «زمانی احتمال وقوع انقلابات قوت می گیرد که به دنبال یک دوران رشد مادی، اعم از اقتصادی و اجتماعی، دوران کوتاهی از بحران فرا رسد.»
🔹در چنین شرایطی، نظام سیاسی که با تکیه بر درآمدهای بالای خود، پیشرفت هایی را رقم زده و انتظارات مردم را بالا برده، ناگهان در یک بحران داخلی یا خارجی، با عدم توانایی در پاسخ به این توقعات مواجه میشود. این شکاف بین آنچه که مردم انتظار دارند و آنچه که واقعاً دریافت میکنند، میتواند به شورشهای اجتماعی منجر شود. مردمی که رویای آیندهای پر از رفاه را در ذهن پروراندهاند، وقتی با بحرانها و ناکامیهای حکومت روبرو میشوند، احساس ناامیدی و بیصبری کرده و به انقلاب روی میآورند.
2️⃣ محرومیت نسبی: از سوی دیگر، تد رابرتگر در نظریه خود بر اهمیت احساس محرومیت نسبی تأکید دارد. او معتقد است که افراد زمانی دست به شورش میزنند که احساس کنند حقوق و نیازهایشان نادیده گرفته شده است. مقایسه اجتماعی نیز یکی از عوامل اصلی در این زمینه است؛ اگر افراد احساس کنند که نسبت به دیگران در وضعیت بدتری قرار دارند، این احساس میتواند به نارضایتی و در نهایت شورش منجر شود. رابرتگر همچنین اشاره دارد که وقتی فاصله بین انتظارات مردم و واقعیتهای موجود افزایش یابد، احتمال بروز ناآرامیهای اجتماعی بیشتر میشود.
🔹علاوه بر این، شرایط اقتصادی و اجتماعی، نظیر بحرانهای اقتصادی، فساد سیاسی و تبعیض اجتماعی، میتوانند احساس محرومیت را تشدید کنند. تجربیات تاریخی و فرهنگی نیز نقش مهمی در نحوه درک و واکنش افراد نسبت به محرومیت ایفا میکنند.
🔸هم رویکرد «توقعات فزاینده» و هم «محرومیت نسبی» نشان میدهند که چرا برخی جوامع در برابر نابرابریها و نارضایتیها به شورش و انقلاب دست میزنند. این نظریات بر اهمیت توجه به احساسات و ادراکات اجتماعی تأکید دارند و نشان میدهند که یک نظام سیاسی باید به این مسائل توجه کند تا از بروز ناآرامیهای اجتماعی جلوگیری کند.
🔹احساس تبعیض و احساس فساد در جامعه، دو پدیده اجتماعی دیگر هستند که میتوانند تأثیرات عمیق و گستردهای بر رفتار و نگرشهای افراد و گروهها داشته باشند. این احساسات معمولاً ناشی از عوامل مختلفی هستند و میتوانند به نارضایتی اجتماعی، بیاعتمادی به نهادهای دولتی و در نهایت، بروز ناآرامیها و اعتراضات عمومی منجر شوند. از عوامل اصلی انقلاب اسلامی 57، شکل گیری احساس تبعیض و احساس فساد در جامعه آن زمان ایران بود.
🔸متأسفانه امروز نیز بعلت وضعیت 10-15 سال اخیر، نمودار این شاخص رو به افزایش است. در ایران ما برخی معتقدند که این احساس تبعیض و فساد، واقعیت ندارد و ناشی از «جنگ روایت ها»ی دشمنان است. واقعیت این است که هم جنگ روایت ها واقعیت دارد هم واقعیت هایی که منجر به این احساس تبعیض و فساد شده است!
🔹فساد اقتصادی، اداری و سیاسی، عدم پاسخگویی نهادها و مقامات به مردم، نابرابری در فرصت های استخدامی، شغلی، تحصیلی و احراز پست و مقام، عدم دسترسی عادلانه به منابع ثروت، نابرابری توزیع درآمدها، رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی در برخی ادارات و نهادهای دولتی اعم از رشوه خواری، سوءاستفاده از قدرت و جایگاه و عدم شفافیت مهم ترین عواملی هستند که در شکل گیری احساس فساد و احساس تبعیض و شکل گیری یک فضای روانی خطرناک در جامعه مؤثر هستند.
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
۱۷ بهمن
🔴 #نظرسنجی
🔻اخیراً مطالبی را با عنوان و هشتگ #نظریه_های_انقلاب در کانال ارسال کردم. خودم مایل بودم که ادامه بدم. اما خیلی واکنش خاص و مثبتی از سوی مخاطبین ندیدم. گفتم در قالب یه نظرسنجی، نظر دوستان رو بگیرم.
اگر مطالب رو نخوندید، روی هشتگ #نظریه_های_انقلاب کلیک کنید تا لیست مطالب بیاد.
اگر خوندید، به نظرتون مفید بوده؟ اگر مفید بوده، ادامه بدیم یا خیر؟
👇👇
https://EitaaBot.ir/poll/9s5j
۲۴ بهمن
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
🔴 #نظرسنجی 🔻اخیراً مطالبی را با عنوان و هشتگ #نظریه_های_انقلاب در کانال ارسال کردم. خودم مایل بودم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻در ادامه سلسله مباحث #نظریه_های_انقلاب
این دو دقیقه را ببینید
🔴 آیا ملت از روی «شکم سیری» انقلاب کردند؟!
🔹بخشی از ریشههای اقتصادی انقلاب ایران در سال ۵۷ از زبان دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی(بازخوانی نظریه خانم دکتر نیکی کدی یک خاورشناس و ایران شناس برجسته آمریکائی با ۳۵ سال سابقهٔ تدریس در دانشگاههای آمریکا)
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
۲۴ بهمن
🔴 تهدید متقابل؛ درسهای ایران از جنگهای جورج بوش و ترامپ
🔹پایداری، استمرار و ثبات نظام جمهوری اسلامی ایران طی پنج دهه گذشته، با وجود فشارهای مستمر اقتصادی، سیاسی و امنیتی، برای بسیاری از تحلیلگران و صاحبنظران سیاست بینالملل شگفتانگیز بوده است. شکلگیری انقلاب اسلامی و تداوم این نظام سیاسی تحول بزرگی در #نظریه_های_انقلاب اندیشمندان علوم سیاسی در دانشگاه های معتبر جهانی ایجاد کرده است. در این میان، بررسی تهدیدهای مستقیم آمریکا علیه ایران، بهویژه در دوران ریاست جمهوری جورج بوش و دونالد ترامپ، ما را به تحلیل دقیقتری از قدرت تابآوری ایران ارائه میدهد.
🔸در دوران ریاست جمهوری جورج بوش و حملات یازده سپتامبر به برجهای دوقلو، ایالات متحده آمریکا جنگهای گستردهای را در خاورمیانه با هدف تغییر نظم منطقه غرب آسیا آغاز کرد. این اقدامات، شامل حمله به افغانستان در سال 2001 و عراق در سال 2003، نتیجه استراتژی آمریکا برای تثبیت حضور نظامی خود در منطقه و بازآرایی قدرتهای منطقهای بود. تحلیلگران در آن دوره بر این باور بودند که هدف نهایی این حملات، ایران بوده است.
🔹ایران، در آن زمان، همچنان در مراحل ابتدایی تقویت قدرت نظامی و نفوذ منطقهای خود بود. اما، علیرغم فشارهای وارد شده، آمریکا به دلایل مختلف، از جمله پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی و تواناییهای دفاعی ایران، جرات حمله مستقیم به جمهوری اسلامی را پیدا نکرد. اگرچه برخی مقامات وقت ایران – مثل سیدمحمد خاتمی- دچار خطای محاسباتی در تحلیل شده و به بوش نامه نوشتند که حاضرند دست از حمایت حزب الله و فلسطین بردارند اما بوش باز هم ایران را محور شرارت خواند!
🔸به گفته تحلیلهای متعدد، ایران با تقویت بازدارندگی نظامی و نقش فعالتر در منطقه مانند حمایت از حزبالله لبنان و نفوذ در عراق، سوریه، یمن و تقویت حماس، هم توانست از این تهدیدات عبور کند و قدرت خود را افزایش دهد هم قدرت بازدارندگی برای خود ایجاد کند.
🔹در دوران ریاست جمهوری اول ترامپ، رویکرد تهدید علیه ایران، از عملیات نظامی به «فشار حداکثری» تغییر یافت. ترامپ در سال 2018 با خروج از توافق هستهای ایران (برجام)، تحریمهای شدید اقتصادی علیه ایران را آغاز کرد. به گفته تحلیلگران، هدف اصلی این سیاست، تضعیف اقتصادی ایران و تحت فشار قرار دادن تهران برای تغییر رفتار در حوزههای نظامی و منطقهای بود. او دستور ترور فرمانده نظامی ایران را در عراق صادر کرد و باز هم طی نامهای ایران را تهدید کرد اما باز هم نتوانست نتیجهای بگیرد.
🔸برخلاف دوران بوش، تهدیدات دوره اول ترامپ بیشتر جنبه اقتصادی و دیپلماتیک داشت تا نظامی. او مکرراً ایران را تهدیدی برای امنیت متحدان منطقهای خود دانست و از گزینههای نظامی بهعنوان اهرم فشار بهره گرفت. با این حال، آمریکا در دوران ترامپ نیز از مواجهه مستقیم نظامی با ایران خودداری کرد. تحلیلگران معتقدند که اشتباهات استراتژیک آمریکا در جنگهای عراق و افغانستان، عامل بازدارنده مهمی در تصمیمگیریهای ترامپ بوده است.
🔹با این وجود همه اندیشکده ها و مجامع سیاسی و ارکان دولت آمریکا، حمله نظامی به ایران را باتوجه به وضعیت اقتصادی آمریکا و همچنین اقتصاد جهانی و توان دفاعی ایران در برهم زدن اقتصاد جهانی، به صرفه ندانستند.
🔻درسهایی برای امروز و آینده
🔸ایران بیش از چهار دهه است که به کابوس هژمونی آمریکا تبدیل شده. شاید نفوذ ایران در منطقه در یکسال و نیم اخیر با توجه به اتفاقات سوریه و لبنان کمتر از 4-5 سال پیش شده باشد، اما بطور کلی ایران امروز با ایران 20 سال پیش به جهات نظامی، دفاعی و منطقهای تغییرات شگرفی داشته و همچنین نظم جهانی و قدرتهای جهانی وضعیتی متفاوت با گذشته دارند.
🔹نامه تهدیدآمیز ترامپ مبنی بر خلع سلاح ایران و عدم حمایت از گروه های مقاومت در ایام اخیر نقل محافل سیاسی و رسانه ای است اما حتماً نیاز است که تحلیلگران با مطالعه تاریخ و حوادث گذشته، اذهان عمومی را در مقابل تهدیدهای ترامپ واکسینه کنند.
🔸برخی می گویند «نه این دفعه دیگر فرق می کند!» بله بازی وارد مراحل سختتر شده؛ اما نباید فراموش کنیم کوچکترین خطای محاسباتی در اذهان مسئولین کشور و مردم می تواند عواقب جبران ناپذیری به بار بیاورد و عقب نشینی در این مرحله مساوی است با ویرانی! ویرانی از جنس ویرانی سوریه بعد از سقوط رژیم اسد که اسرائیل شرایط را برای انهدام تمام زیرساخت های نظامی و اقتصادی سوریه فراهم دید.
🔹امروز پاسخ عاقلانه در برابر تهدیدهای آمریکا، تهدید است؛ به نظر حقیر چنانچه ایران در 20 سال گذشته به سمت ساخت سلاح هسته ای حرکت می کرد گرفتاری های امروز بسیار کمتر بود؛ حالا هنوز هم دیر نشده؛ سلاح هستهای برای ما بازدارندگی را به همراه دارد و تأخیر در آن باعث افزایش فشارها می شود.
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
۵ فروردین