کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیات (۱) و (۲) سوره قریش□ #تفسیرالمیزان □لايلاف قريش(۱) □ايلافهم رحله الشتاء و الصيف(۲) □م
□بیان آیات (۱) و (۲) سوره قریش□
#تفسیرالمیزان
□لايلاف قريش(۱)
□ايلافهم رحله الشتاء و الصيف(۲)
□و كلمه (#قريش) نام عشيره و #دودمان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است كه همگى از نسل #نضر_بن_كنانه اند كه نامش #قريش نيز بوده، و كلمه (#رحلت) - همانطور كه در #مجمع_البيان آمده - به معناى #حالتى است كه يك انسان سوار بر #راحله و در حال #سير دارد و (#راحله) به معناى #شترى است كه براى راهپيمايى #نيرومند باشد.
□و منظور از (#رحلت_قريش) مسافرت آنان از #مكه به بيرون براى #تجارت است، و اين رحلت از #مشخصات اهل اين شهر بوده، چون اين شهر در #دره اى خشك و سوزان و بى آب و علف واقع شده، كه نه #زرعى در آن هست و نه #ضرعى پستان شيردارى) #ناگزير قريش زندگى را از راه #تجارت مى گذارنيد، و در هر سال #دو نوبت به تجارت مى رفت، يك نوبت در #زمستان كه به طرف #يمن مى رفت، و نوبتى ديگر در #تابستان كه به سوى #شام ره مى سپرد، و با اين دو نوبت سفر كردن زندگى خود را #اداره مى نمود، و مردم #يمن و #شام پاس احترام قريش را مى داشتند، زيرا خانه #كعبه بيت الحرام در بين ايشان واقع شده بود، و به همين جهت راهزنان و غارتگران كه #ممر عيشى به جز #دزدى و غارت نداشتند، #متعرض ايشان نمى شدند، نه سر راه را برايشان مى گرفتند، و نه به شهرشان #حمله ور مى شدند.(۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره قریش□
#تفسیر_المیزان
□در تفسير #قمى در #ذيل آيه (لايلاف قريش) آمده كه:
اين سوره درباره #قريش نازل شده، چون قريش #معاششان از #دو رحلت تابستانى و زمستانى به #يمن و #شام تأمين مى شد، از #مكه پوست و محصولات دريايى و كالاهايى كه در ساحل دريا #پياده مى شده از قبيل فلفل و امثال آن را #بار مى كردند و به #شام مى بردند، و در شام جامه و آرد خالص و حبوبات #غلط مشهور است، و #صحيح آن #حبوب است كه در روايت آمده)، #خريدارى مى كردند، و همين مسافرت باعث مى شد #وحدت و الفتى در بينشان برقرار گردد، هر وقت به يكى از اين دو سفر دست مى زدند يكى از بزرگان قريش را #رئيس خود مى كردند، و زندگيشان از اين راه تأمين مى شد.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴روز نوزدهم محرم: آغاز حرکت اسرا از کوفه به شام
■بنابه یکی از دو نقل، روز نوزدهم محرم الحرام، روز حرکت قافله ی اسرا از کوفه به شام است.
■حضرت زینب سلام الله عليها، حضرت امّ کلثوم سلام الله عليها حضرت فاطمه ی بنت الحسین سلام الله عليها و در رأس آنها علیّ بن الحسین، امام سجّاد عليه السلام، با سخنرانی های آتشین و با آن نحوه ی مواجهه با ابن زیاد در دربار او، کاری کردند که شهر #کوفه کانون التهاب شد.
■جریان عبدالله ابن عفيف هم پایه ی شورش و حرکت توّابین در همان جا گذاشته شد. در نتیجه ابن زیاد به شدّت نگران از این شد که نکند مردم کوفه بر او بشورند و آنچه که او با آلوده کردن دستان خود به خون پسر پیامبر صلي الله عليه و اله به دست آورده است، از کف او برود؛ لذا به شدّت از حضور قافله ی اسرا در کوفه ناراحت بود.
■از طرف دیگر نامه ی یزید حاوی دستور اعزام این قافله به شام، به کوفه رسید. لذا تلاش کرد به سرعت قافله را بهسمت #شام سوق و حرکت دهد. در روز پانزدهم یا نوزدهم ماه محرّم الحرام این قافله حرکت کرد.
■اسرا در مسیر خود تا رسیدن به شهر شام و در روز ورود به شهر شام در روز اوّل ماه صفر، چه حرکت عظیمی انجام دادند!
■خدمتتان عرض کرده ایم که حرکت اباعبدالله عليه السلام از #مدینه به مکّه و توقّف چهار ماههی آن حضرت در شهر مکّه یک کار حساب شده و برنامه ریزی شده برای ایجاد آگاهی در سطح جهان اسلام بود؛ برای اینکه حضرت همه ی مسلمان هایی را که برای عمره به مکّه می آمدند، آگاه می کردند و پیام انقلاب و نهضت عظیمی را که در پیش داشتند، از طریق آنها به اقصی نقاط بلاد اسلامی می رساندند، که این کار قبل از #عاشورا بود. شبیه آن کار هم بعد از عاشورا، از طریق قافله ی اسرا انجام شد.
■سربازان مزدور و خونخوار ابن زیاد و یزید، به خاطر اینکه افتخار و پیروزی خود را به رخ مردم بکشانند و شاید هم نسقی از مردم بگیرند و به مردم نشان دهند که اگر کسی بخواهد جلوی یزید پلید ایستادگی نشان دهد، چه بر سر او خواهد آمد؛ این قافله را بهصورت زیکزاک حرکت دادند؛ یعنی در مسیری که به سمت #شام می رفتند، قافله را بهسمت هر آبادی و شهری که در مسیر بود، منحرف می کردند و اسرا و سرهای مطهّر شهدا را نمایش می دادند.
■اتّفاقاً همین ماجرا بستری بود برای اینکه آل الله از آن استفاده کنند و با سخنرانی-های آتشین در نقطه نقطه ی شهرهای مسیر، بذر اعتراض را بپاشند و بستری برای یک حرکت عمیق علیه حکومت بنی امیّه فراهم کنند.
■●جلسه ٣٠ آبان ٩٢_ استاد مهدی طيب●■
■●خطبه امام سجاد عليه السلام در شام●■
■حضرت سجاد علیه السلام پس از اینکه بر فراز منبر رفت به گونه ای سخنرانی نمود که چشم عموم مردم گریان و قلب آنان ترسان شد. ایشان پس از حمد و ثنای الهی فرمودند:
■أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِینَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِیَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّیقُ وَ مِنَّا الطَّیَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِی وَ نَسَبِی
■ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق [امیر المؤمنین علی علیه السلام]، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله [حمزه]، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد. [با این معرفی کوتاه] هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران وخاندانم خود را به آنان می شناسانم.
■أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ مِنَی
أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا
أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّکْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا
أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَی
أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَی
أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَی
أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّی
أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَی الْبُرَاقِ فِی الْهَوَاءِ
أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی
أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِیلُ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی
أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی
أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّی بِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ
أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَی إِلَیْهِ الْجَلِیلُ مَا أَوْحَی
أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی
أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی
أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِیمَ الْخَلْقِ حَتَّی قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
■ای مردم! من فرزند مکه و منایم،
من فرزند زمزم و صفایم،
من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود،
من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم،
من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم،
من فرزند آنم که بر براق سوار شد،
من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد،
من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید،
من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد،
من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم،
من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار كردند.
#امام_سجاد
#شام
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
🏴■●قوس نزول و صعود در هستی، سفر چهلروزهی قافلهی اسرا و سلوک حسینی عليه السلام●■
■●اربعینی که از #کربلا آغاز شد و به کربلا خاتمه پیدا کرد و در میانهی آن، بیست روز بعد از عاشورا، قافلهی اسرا به شام رسید و بیست روز پس از ورود به #شام، مجدّداً به کربلا بازگشت، این رفت و برگشت، در جهانبینی عارفان تداعیگر #قوس_نزول و #قوس_صعود است.
■●عارفان آفرینش همهی هستی را تجلّی حقّ متعال میدانند و این تجلّی را در#قوس_نزول شاهدند که مقام احدیّت به قائممقامیِ ذات لاتعیّن حقّ متعال نقش تجلّی را عهدهدار شد. در تجلّی اوّل که #فيض_اقدس بود، عالم لاهوت شکل گرفت؛ ابتدا اسماء و صفات الهی در علم حقّ متعال پدیدار شدند و در شعاع آن اسماء و صفات، اعیان ثابته که صورت علمی عالم خلقت است، در علم حقّ متعال پدیدار و ظاهر شد و بعد با تجلّی دوم که #فيض_مقدس است، آن صور علمیّه، در جهان بیرون محقّق شدند و مراتب عوالم شکل گرفت؛ ابتدا #عالم_جبروت و جبروتیان، بعد #عالم_ملكوت، چه ملکوت اعلیٰ، چه ملکوت اسفل و نهایتاً به #عالم_ناسوت یا عالم ملک رسید که همین عالم طبیعت و عالم خاک است و نهایتاً به مادّهی بدون صورت و صفت یا هیولا رسید که انتهای #قوس_نزول است.
■●آن گاه از انتهای قاعدهی هستی و اسفل سافلین دوباره حرکت به سمت مبدأ اولیّه آغاز شد؛ از دل جماد گیاه رویید؛ از گیاه حیوانات پدید آمدند؛ حیوانات به بشر منتهی شدند.
پیکره و جنبهی طبیعی بشر با حیوانات مشترک و نفس حیوانی و غرائز او، شهوات او، غضب او و پیکر جسمانی او شبیه حیوانات است؛ امّا پتانسیل و استعداد و گوهری در وجود انسان است که میتواند با اختیار خود راه عروج را در پیش گیرد و با سیر و سلوک الی الله مراتب را یک به یک به سمت مبدأ اوّلیّه طی میکند. «اِنّا للهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعونَ» و در انتهای مسیر، به قلّهی هستی راه پیدا کند و در ذات حقّ متعال فانی شود. این مسیر قوس نزول و قوس صعود بود که قبلاً مفصّل راجع به آن صحبت کردهایم.(۱)
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●۲-جنگ نهروان (۹صفر) یک سال بعد از این واقعه، در سال ۳۸ هجریقمری، در همان دوران خلافت امیرالمؤمن
■●۳-حرکت قافلهی اسرا از شام به سمت مدینه
■●حادثهی دیگر در روز #نهم_صفر، در سال ٦١ هجریقمری واقع شده است.
در این روز قافلهی اسرا از شام به سمت مدینه، حرکت داده شدند. اشاره کردهایم که قافلهی اسرا در مدّت کوتاه بین اوّل صفر تا نهم صفر، که هشت، نه روز بیشتر نبود، در شهر #شام که بویی از اسلام واقعی نبرده بود و اسلامشان اسلام اموی بود، چنان بذر آگاهی و بیداری پراکندند، که حکومت یزید از شورش مردم شام کاملاً احساس خطر کرد و برای اینکه خود را از این خطر مصون بدارد؛ در صدد برآمد قافلهی اسرا را از سر خود باز کند. لذا بنابه نقل اغلب تواریخ، روز نهم ماه صفر، آن قافله از شام حرکت داده شد.
■●این سه حادثه از وقایع صدر اسلام، که تاریخ در روز نهم صفر، یعنی همچون امروزی، ثبت کرده است.
■●مطالب جلسهی ۲۱ آذر ۱۳۹۲،- استاد مهدی طيب●■
#سيره_و_تاريخ
#نهم_صفر
#شام
■●روز نوزدهم محرم: آغاز حرکت اسرا از کوفه به شام●■
■بنابه یکی از دو نقل، روز نوزدهم محرم الحرام، روز حرکت قافله ی اسرا از کوفه به شام است.
■حضرت زینب سلام الله عليها، حضرت امّ کلثوم سلام الله عليها حضرت فاطمه ی بنت الحسین سلام الله عليها و در رأس آنها علیّ بن الحسین، امام سجّاد عليه السلام، با سخنرانی های آتشین و با آن نحوه ی مواجهه با ابن زیاد در دربار او، کاری کردند که شهر #کوفه کانون التهاب شد.
جریان عبدالله ابن عفيف هم پایه ی شورش و حرکت توّابین در همان جا گذاشته شد. در نتیجه ابن زیاد به شدّت نگران از این شد که نکند مردم کوفه بر او بشورند و آنچه که او با آلوده کردن دستان خود به خون پسر پیامبر صلي الله عليه و اله به دست آورده است، از کف او برود؛ لذا به شدّت از حضور قافله ی اسرا در کوفه ناراحت بود.
■از طرف دیگر نامه ی یزید حاوی دستور اعزام این قافله به شام، به کوفه رسید. لذا تلاش کرد به سرعت قافله را بهسمت #شام سوق و حرکت دهد. در روز پانزدهم یا نوزدهم ماه محرّم الحرام این قافله حرکت کرد.
■اسرا در مسیر خود تا رسیدن به شهر شام و در روز ورود به شهر شام در روز اوّل ماه صفر، چه حرکت عظیمی انجام دادند!
■خدمتتان عرض کرده ایم که حرکت اباعبدالله عليه السلام از #مدینه به مکّه و توقّف چهار ماههی آن حضرت در شهر مکّه یک کار حساب شده و برنامه ریزی شده برای ایجاد آگاهی در سطح جهان اسلام بود؛ برای اینکه حضرت همه ی مسلمان هایی را که برای عمره به مکّه می آمدند، آگاه می کردند و پیام انقلاب و نهضت عظیمی را که در پیش داشتند، از طریق آنها به اقصی نقاط بلاد اسلامی می رساندند، که این کار قبل از #عاشورا بود. شبیه آن کار هم بعد از عاشورا، از طریق قافله ی اسرا انجام شد.
■سربازان مزدور و خونخوار ابن زیاد و یزید، به خاطر اینکه افتخار و پیروزی خود را به رخ مردم بکشانند و شاید هم نسقی از مردم بگیرند و به مردم نشان دهند که اگر کسی بخواهد جلوی یزید پلید ایستادگی نشان دهد، چه بر سر او خواهد آمد؛ این قافله را بهصورت زیکزاک حرکت دادند؛ یعنی در مسیری که به سمت #شام می رفتند، قافله را بهسمت هر آبادی و شهری که در مسیر بود، منحرف می کردند و اسرا و سرهای مطهّر شهدا را نمایش می دادند.
■اتّفاقاً همین ماجرا بستری بود برای اینکه آل الله از آن استفاده کنند و با سخنرانی-های آتشین در نقطه نقطه ی شهرهای مسیر، بذر اعتراض را بپاشند و بستری برای یک حرکت عمیق علیه حکومت بنی امیّه فراهم کنند.
■●جلسه ٣٠ آبان ٩٢_ استاد مهدی طيب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● قوس نزول و صعود در هستی، سفر چهلروزهی قافلهی اسرا و سلوک حسیني عليه السلام●■
■اربعینی که از #کربلا آغاز شد و به کربلا خاتمه پیدا کرد و در میانهی آن، بیست روز بعد از عاشورا، قافلهی اسرا به شام رسید و بیست روز پس از ورود به #شام، مجدّداً به کربلا بازگشت، این رفت و برگشت، در جهانبینی عارفان تداعیگر #قوس_نزول و #قوس_صعود است.
■عارفان آفرینش همهی هستی را تجلّی حقّ متعال میدانند و این تجلّی را در#قوس_نزول شاهدند که مقام احدیّت به قائممقامیِ ذات لاتعیّن حقّ متعال نقش تجلّی را عهدهدار شد. در تجلّی اوّل که #فيض_اقدس بود، عالم لاهوت شکل گرفت؛ ابتدا اسماء و صفات الهی در علم حقّ متعال پدیدار شدند و در شعاع آن اسماء و صفات، اعیان ثابته که صورت علمی عالم خلقت است، در علم حقّ متعال پدیدار و ظاهر شد و بعد با تجلّی دوم که #فيض_مقدس است، آن صور علمیّه، در جهان بیرون محقّق شدند و مراتب عوالم شکل گرفت؛ ابتدا #عالم_جبروت و جبروتیان، بعد #عالم_ملكوت، چه ملکوت اعلیٰ، چه ملکوت اسفل و نهایتاً به #عالم_ناسوت یا عالم ملک رسید که همین عالم طبیعت و عالم خاک است و نهایتاً به مادّهی بدون صورت و صفت یا هیولا رسید که انتهای #قوس_نزول است.
■آن گاه از انتهای قاعدهی هستی و اسفل سافلین دوباره حرکت به سمت مبدأ اولیّه آغاز شد؛ از دل جماد گیاه رویید؛ از گیاه حیوانات پدید آمدند؛ حیوانات به بشر منتهی شدند.
پیکره و جنبهی طبیعی بشر با حیوانات مشترک و نفس حیوانی و غرائز او، شهوات او، غضب او و پیکر جسمانی او شبیه حیوانات است؛ امّا پتانسیل و استعداد و گوهری در وجود انسان است که میتواند با اختیار خود راه عروج را در پیش گیرد و با سیر و سلوک الی الله مراتب را یک به یک به سمت مبدأ اوّلیّه طی میکند. «اِنّا للهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعونَ» و در انتهای مسیر، به قلّهی هستی راه پیدا کند و در ذات حقّ متعال فانی شود. این مسیر قوس نزول و قوس صعود بود که قبلاً مفصّل راجع به آن صحبت کردهایم.
■ولایت و توحید دو روی یک حقیقتند. #توحید مقام بطون است و #ولایت مقام ظهور. لذا همیشه تقارنی بین این دو وجود دارد. نمونهی آن را در دو حدیث قدسی میتوان دید. یکی در حدیث سلسلة الذّهب که علیّ بن موسی الرّضا عليه السلام در شهر نیشابور نقل کردند که «كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلّا اللهُ حِصْنِی ... وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی اَمِنَ مِنْ عَذابِی» خدا فرمود کلمهی «لا اِلهَ اِلّا اللهُ» دژِ استوار من است و هر کس وارد این دژ شود، از عذاب من در امان خواهد بود. قرینِ این حدیث قدسی، حدیث قدسی دیگری داریم که «وَلايَةُ عَلِيِّ بْنِ اَبِي طالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي اَمِنَ مِنْ عَذابِی». ولایت علیبنابیطالب عليه السلام دژِ استوار من است و هرکس وارد این دژ شود، از عذاب من در امان خواهد بود.
■واز جمله مواردی که تقارن بین #ولایت و #توحید را میشود دید سفر چهل روزه قافلهی اسراست. در سفر مِنَ الْکَرْبَلاءِ اِلَی الشّام، یا مِنَ الْحُسَیْنِ اِلَی الْیَزِید، آیا حرکتِ از اَحسنِ تقویم به اَسفَلِ سافلین و تداعیگر قوس نزول نیست؟! و بازگشت از شام به کربلاء، سیر مِنَ الشّامِ اِلَی الْکَرْبَلاء، یا مِنَ الْیَزِیدِ اِلَی الْحُسَیْن، آیا بهیادآورندهی قوس صعود نیست؟! لذا سالکانی که سلوک حسینی دارند، در این چهلّهی بین #عاشورا تا #اربعین، به عشق و محبّت اباعبدالله عليه السلام مسیر سلوک را به قافلهسالاری زینب کبریٰ عليها السلام طی میکنند و در پایان این چهل روز به انتهای سیر و سلوک عارفانهی خود در مکتب اباعبدالله عليه السلام نائل میشوند. در انتهای این راه سالک سبیل حسینی عليه السلام به ارشاد زینب کبری عليها السلام از پوسته و حجب بیرون میآید؛ چشم باطنش به جمال اباعبدالله الحسین عليه السلام گشوده میشود؛ به زیارت وجود نورانی اباعبدالله عليه السلام نائل میشود. روایات متعدّدی که در بحث #زیارت_اربعین داریم، حقیقتش اینجاست.
■گرچه #زیارت_ظاهری اربعین هم خیلی بزرگ است؛ خوشا به سعادت کسانی که امروز موفّق شدند در سرزمین کربلا مرقد مطهّر اباعبداللهالحسین عليه السلام را #زیارت کنند؛ امّا حقیقت آن روایات، این زیارت ظاهری نیست؛ این سایهای و رقیقهای از آن حقیقت است. لذا در روایات داریم «مَنْ زارَ الْحُسَيْن عليه السلام»، نه «مَنْ زارَ مَرْقَدَ الْحُسَيْن عليه السلام». کسی که خود اباعبدالله عليه السلام را زیارت کند. خود اباعبدالله عليه السلام را زیارت کردن نتیجهی همین #اربعین و چهلّهنشینی است که با ارشاد زینب کبریٰ عليها السلام، تحت جاذبهی عشق اباعبداللهالحسین عليه السلام انجام میشود و در انتهای آن، دیدهی دل سالک سبیل حسینی عليه السلام باز میشود و در آیینهی قلبک خود، جمال اباعبداللهالحسین عليه السلام را زیارت میکند؛ زائر حقیقی #اربعین چنین سالکی است.
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله...
☑️خطبه امام سجاد عليه السلام در شام:
▪️حضرت سجاد علیه السلام پس از اینکه بر فراز
منبر رفت به گونه ای سخنرانی نمود که چشم عموم مردم گریان و قلب آنان ترسان شد. ایشان پس از حمد و ثنای الهی فرمودند:
▪️أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِینَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِیَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّیقُ وَ مِنَّا الطَّیَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِی وَ نَسَبِی
▪️ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق [امیر المؤمنین علی علیه السلام]، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله [حمزه]، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد. [با این معرفی کوتاه] هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران وخاندانم خود را به آنان می شناسانم.
أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ مِنَی
أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا
أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّکْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا
أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَی
أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَی
أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَی
أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّی
أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَی الْبُرَاقِ فِی الْهَوَاءِ
أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی
أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِیلُ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی
أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی
أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّی بِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ
أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَی إِلَیْهِ الْجَلِیلُ مَا أَوْحَی
أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی
أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی
أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِیمَ الْخَلْقِ
حَتَّی قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
ای مردم! من فرزند مکه و منایم،
من فرزند زمزم و صفایم،
من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود،
من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم،
من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم،
من فرزند آنم که بر براق سوار شد،
من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد،
من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید،
من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد،
من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد،
من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم،
من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار كردند.
#امام_سجاد
#شام
@mohamad_hosein_tabatabaei
🚩روز بیستوهشتم ماه رَجَب، روز آغاز سفر روحانی و باطنی با قافلهی اَباعبداللهالحسین علیهالسّلام است…🚩
🚩روز بیستوهشتم ماه رَجَب در سال شصتم هجری قمری، روزی است که اباعبداللهالحسین علیهالسّلام بعد از فشاری که از طریق فرماندار یزید در #مدینه، برای بیعت کردن با یزید به آن حضرت وارد کرد، مدینه را به سمت مکّه ترک گفتند و حرکتی را آغاز کردند که به واقعهی عظیم #عاشورا منتهی شد.
🚩دلدادگان آستان حسینی علیهالسّلام از بیستوهشتم ماه رَجَب همراه قافلهی اباعبدالله علیهالسّلام راه میافتند؛ یعنی از بیست و هشتم ماه رجب تا روز دهم محرّم دلشان در قافلهی اَباعبدالله علیهالسّلام است. هرشب که میخوابند به این فکر میکنند که امام حسین علیهالسّلام الآن کجا هستند؟
🚩حضرت راه بین مدینه تا مکّه را چند روز طی کردند و روز چهارم شعبان وارد مکّه شدند. در این فاصله، هر روز و هر شب دل دوستدار اباعبدالله علیهالسّلام همراه ایشان است. هنگامی هم که حضرت به مکّه رسیدند، در مدّت اقامت نزدیک به سه ماههی حضرت در #مکّه، دل عاشق اباعبدالله علیهالسّلام هر روز و شب در کنار ایشان در مکّه است و در روز هشتم ماه ذِیالحَجّه که اباعبدالله علیهالسّلام برای حرکت از مکّه بهسمت #کوفه آماده شدند، یار و دلدادهی اَباعبدالله علیهالسّلام هم، با دل خود با قافلهی حسینی همراه میشود و منزل به منزل راه را طی میکند تا به #کربلا میرسد.
🚩در کربلا هم همراه با اَباعبدالله علیهالسّلام هشت، نه روز اقامت میکند. بعد در کنار شهدا به شهادت میرسد و سپس در کنار اُسَرا به اسارت میرود و سفر اسارت را از روز یازدهم محرّم، همراه قافلهی اُسَرا در پیش میگیرد. از کربلا به کوفه میرود، از کوفه به شام، از #شام به کربلا و از کربلا به مدینه.
🚩روز بیستوهشتم ماه رَجَب، روز آغاز سفر روحانی و باطنی با قافلهی اَباعبداللهالحسین علیهالسّلام است.
🚩در محضر استاد مهدی طیّب ۹۲/۳/۱۶🚩
@mohamad_hosein_tabatabaei