eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●مراقبه و نماز ماه جمادى‌الثانی●■ ■نمازی که در طول ماه جمادى‌الثانی یک بار باید انجام داد و زمان معیّنی هم ندارد. از آغاز این ماه تا پایان این ماه، چه روز و چه شب می‌توان انجام داد. ■چهار رکعت نماز، که دو نماز دو رکعتی پی در پی است و پس از سلامِ دو رکعتِ اوّل، بلافاصله و بدون آنکه روی از قبله برگرداند و یا سخنی گوید، از جا بر می‌خیزد و تکبیره الاحرام دو رکعت دوّم را می‌گوید. : : : ●سوره «حمد» ۱ مرتبه ●«آیه‌ الکرسی»(تا هوالعلی العظیم) ۱ مرتبه ●سوره «قدر» ۲۵ مرتبه : ●سوره «حمد» ۱ مرتبه ●سوره «تكاثر» ۱ مرتبه ●سوره «توحيد» ۲۵ مرتبه : : ●سوره «حمد» ۱ مرتبه ●سوره «كافرون» ۱ مرتبه ●سوره «فلق» ‌۲۵ مرتبه : ●سوره «حمد» ۱ مرتبه ●سوره «نصر» ‌۱ مرتبه ●سوره «ناس» ۲۵ مرتبه : ■سُبْحَانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللهُ وَ اللهُ أَكْبَرُ ( ۷۰ مرتبه) ■اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ( ۷۰ مرتبه) ■اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ( ۳ مرتبه) ■سپس سر به سجده نهاده و سه مرتبه بگويد: ■يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا اللهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحيمُ يَا أَرْحَمَ‌ الرَّاحِمِينَ ■سپس در همان سجده هر حاجتی كه دارد از خدا بخواهد. ■هر كه اين عمل را بجا آورد، خدا، خودش و مال و همسر و فرزندان و دين و دنيای او را تا سال آينده حفظ می‌كند و اگر در اين سال از دنيا برود بر حال شهادت رفته است، يعنى ثواب شهيدان را دارا می‌باشد. @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت چهارم بخش ششم ● تفسير باطل يكى از مفسرين در باره درخواست ابراهيم (علیه السلام ) از خداوند در خصوص رؤيت چگونگى احياء مردگان خلاصه بيان اين مفسر اين است كه : سوال ابراهيم (عليه السلام ) (العياذ بالله ) از يك امر دينى نبوده ، بلكه اين بوده كه از كيفيت زنده نمودن سر در آورد، و علم و آگاهى به اينكه مرده را چگونه زنده مى كند، شرط ايمان نيست . پس ابراهيم (عليه السلام ) از خدا علمى را كه ايمان مشروط بر آن است طلب نكرده ، به دليل اينكه خود را با لفظ ((كيف )) آورده و همه مى دانيم كه اين كلمه در مورد سؤال از حال استعمال مى شود، نظير اينكه كسى بپرسد ((كيف يحكم زيد فى الناس ، زيد در ميان مردم چگونه قضاوت مى كند؟)) كه پرسش كننده در اينكه زيد قضاوت مى كند، شك ندارد بلكه در كيفيت آن شك دارد، و گرنه اگر در اصل قضاوت شك مى داشت مى پرسيد: ((ايحكم زيد فى الناس ))، آيا زيد در بين مردم قضاوت مى كند؟. و اگر خداى تعالى در پاسخ ابراهيم (عليه السلام ) از او پرسيد: ((مگر ايمان نياورده اى ؟)) براى اين بوده كه هر چند ظاهر كلمه ((كيف )) سوال از چگونگى احياء است ، ليكن از آنجائى كه گاهى اين كلمه در تعجيز هم استعمال مى شود، مثلا وقتى كسى ادعا مى كند كه مى توانم وزنه سى منى را بردارم ، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 569 به او مى گوئى بردار ببينم چگونه بر مى دارى ؟ و منظورت اين است كه به او بفهمانى تو نمى توانى بردارى . و نيز از آنجائى كه خداى تعالى مى دانست ابراهيم (عليه السلام ) چنين توهمى نمى كند، و به پروردگارش نمى گويد زنده كن ببينم چگونه زنده مى كنى ، خواست اين احتمال را از كلام او دور كند، و ايمان خالص او در نظر مردم مشوب نشود، و سخنش طورى باشد كه هر كسى كه آن را مى شنود بدون شك پى به خلوص ايمانش ببرد، لذا پرسيد: ((مگر تو ايمان ندارى ، به اينكه من مى توانم مرده زنده كنم ))؟ او هم در پاسخ عرضه داشت : ((چرا، ايمان دارم ، ليكن مى خواهم ايمان خود را بيشتر كنم )). و كلمه ((طمانينة ))، بنابراين معنا عبارت مى شود از آرامش قلب به وسيله مشاهده و اينكه قلب در كيفيت احيا، هزار جا نرود، و احتمالات گوناگون ندهد، البته نداشتن اين آرامش قبل از مشاهده ، منافاتى با ايمان ندارد، چون ممكن است آن جناب قبل از ديدن احيا، عالى ترين درجه ايمان را به قدرت خدا بر ((زنده كردن و احيا)) داشته باشد، و مشاهده زنده شدن مرغان ذره اى بر ايمانش نيفزايد، بلكه فايده ديگرى داشته باشد كه داشتن آن ، شرط ايمان نيست . آنگاه مفسر نامبرده بعد از سخنانى طولانى گفته : آيه شريفه دلالت دارد بر فضيلت ابراهيم (عليه السلام ) چون وقتى آن جناب درخواستى از خداوند متعال كرد فورا و به آسان ترين وجه درخواستش را اجابت كرد، با اينكه همين اجابت را درباره عزير بعد از صد سال عملى ساخت. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○علامه طباطبایی و مرحوم مطهری برای حق التألیف کتابی که با هم نوشته اند با هم قرارداد بسته اند که درآمدی را که از این راه به دست می‌آید با هم نصف کنند. دو سند در این باره در کتاب «نامه ها و ناگفته ها» (چاپ سوم، ۱۳۸۷، انتشارات صدرا، ص ۱۹-۲۰) منتشر شده که تقدیم می گردد○□ نظر به اینکه امید می رود کتاب اصول فلسفه –چنانکه از اقبال مردم و از شهرت بسزایی که یافته پیداست- به خواست خداوند (عَزَّ اسمُه) در آینده توجه بیشتری از اهل فضل و دانشمندان به خود جلب کرده و چاپهای متعددی بخورد، اینجانبان نویسندگان متن و پاورقیهای کتاب نامبرده محمد حسین طباطبایی و مرتضی مطهری فیمابین خود قرار بر این گذاشتیم که بعد از این تاریخ (تاریخ تحریر این ورقه) نسبت به چاپ دوره یا هر یک از مجلدات کتاب مشترکا اقدام نماییم و اگر چاپ آن را به ناشری واگذار کنیم با امضاء هر دو نفرمان واگذار کنیم به طوری که هیچ گونه اقدام و عملکرد انفرادی اعتبار نداشته باشد و همچنین عوایدی که از راه واگذار نمودن چاپ کتاب و حق التألیف که پس از این تاریخ می رسد فیمابین بالسویه تقسیم شود. به تاریخ نهم ربیع الثانی ۱۳۹۱ مطابق با سیزدهم خرداد هزار و سیصد و پنجاه تحریر شد. □○مرتضی مطهری محمد حسین طباطبایی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●با مجاهده، از قرآن و نماز بهتر استفاده کنیم●■ : ■●از آیه «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا؛ و کسانی را که در [راه خشنودی] ما بکوشند، قطعاً به راه‌های خود رهنمون می‌کنیم» ـ به‌حسب ظاهر ـ استفاده می‌شود که هدایت الهی و جهاد بنده، هر کدام مراتبی دارد؛ و هر مرتبه از جهاد و کوشش بنده، مرتبه‌ای از هدایت الهی را در پی دارد. این هم از موارد عمل به وظیفه است که با اقسامِ مجاهدات، قرآن را نیز علی‌وجهه تلاوت کنیم؛ به‌گونه‌ای‌که در هر تلاوت، غیر از آنچه در دوره قبل استفاده می‌کردیم استفاده کنیم. و نیز در هر نمازی، غیر از آنچه قبلاً استفاده می‌نمودیم، استفاده نماییم؛ نه اینکه بدون کم و زیاد و فقط تکرار باشد، بلکه صورتاً برای ما همان باشد، نه سیرتاً. «لَنَهْدِیَنَّهُمْ» یعنی چیزهایی را می‌فهمانیم که در خود قرآن و سنت است، نه در غیر این‌ها؛ به دلیل اینکه هر دفعه مطالعه و تدبّر کنید، مطلب تازه‌ای از آن می‌فهمید، غیر از آنچه در مرتبه قبل می‌فهمیدید. ■●در محضر بهجت، ج٢، ص٢۶٩●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
: ■ظالمان بعد از رحلت رسول الله مصائب وظلمی بر اهل بيت طاهرينش وارد كردند كه جانسوز است. ■شب آخر حيات حضرت زهراء (علیها السلام) جناب امّ سلمه خدمت ايشان رسيدند و از حالشان سوال كردند. ■حضرت زهراء (علیها السلام) در جواب فرمودند : " امّ سلمه تمام دردها را فراموش كردم ، درد و ناراحتی من دو چيز است : فقد النبی و ظلم الوصی ( از دست دادن پيامبر و ظلمی كه به وصیّ او _ اميرالمومنين علی عليه السلام_ وارد كردند) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○اساس کار علمی و عملی و اولین مرتبه را برانجام واجبات ،ترک محرمات وکسب حلال بگذارید وبراین پایه مباحثه کنید، معرفت نفس بخوانید، استادداشته باشید وسیرعلمی خود را ادامه دهیدتا ان شاالله کم کم به سیرعملی راه پیداکنید، اذکار داشته باشید،چهله ها بگیرید ، وخلوتها برایتان پیش بیاید □○انجام واجبات،ترک محرمات وکسب حلال، سه اصلی است که همه چیزباید برآن استوار شود □○اگردانشجو یامعلم، کارمند، بازاری و یاکارگر هستید وهر شغل مبارکی که دارید، باید ببینید در محدوده ی شما چند واجب و حرام مطرح است، همان را مراعات کنید این عمل برای شما نور می آورد وآرام آرام برایتان جا می افتد و در شما پیاده میشود □○اینهاکه عرض میکنیم ،تجربیات بیش از ۲۵سال درس و بحث و حرف شنیدن محضربزرگان است تا به یقین برسید که هرمقدار واجبات را درست انجام دهید وحرامهارا ترک کنید وکسب حلال داشته باشید، درکارتان موفق میشوید واین اعمال در ادامه ی دروس و تحصیل به شما نور میدهد وکل عالم باشما هماهنگ میشود □○اگرشما در شغلی باشیدکه خیلی ها در آن شغل اهل حرامند وشما یک نفر طالب حلال باشید، بدانیدکه باکل عالم هماهنگید وبه اندازه ی نظام هستی طرفدار دارید نگویید من که خلاف نمیکنم تک و تنهایم اتفاقا آنها تنهایند وشماجمع هستید شمابانظام هستی و تمام عوالم وجودی و باتمام انبیاء وائمه علیهم السلام هماهنگید که نمیخواهید خلاف کنید. □○حضور و مراقبت استادصمدی آملی حفظه الله○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●امام خمینی(ره): بشارت انقلاب اسلامی در شب میلاد رسول‌خدا(صلی الله علیه وآله) طبق حدیث معتبر●□ ☑️اینکه ۱۴کنگره از طاق کسری فرو ریخت شاید یعنی ۱۴قرن بعد، بنای ظلم شاهان فرو می‌ریزد □●در ولادت حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) قضایایى واقع شده است، قضایاى نادرى به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسى بشود که چى است. از جمله قضیه شکست‌خوردن طاق کسرى و فرو ریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله، خاموش‌شدن آتشکده‌های فارس و ریختن بتها به‌روى زمین... □●اینکه چهارده کنگره از کنگره‌های قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمی‌آید که یعنى در قرن چهاردهم این کار می‌شود، یا چهارده قرن بعد این کار می‌شود؟ به نظر شاید بیاید این، محتمل هست که این بناى ظلم شاهنشاهى بعد از چهارده قرن از بین می‌رود و بحمداللَّه رفت از بین. □●صحیفۀ امام | ج۱۹ | ص۴۳۲و ۴۳۵●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● سلام الله علیها الگوی چه کسانی است؟●■ ■● ، الگوى كسانى است كه بيشتر از خودشان هستند و بيشتر از رفاه و عدالت و تكامل را مى خواهند؛ كه انسان، با رسيدن به تكامل و شكوفايى استعدادهايش، جهتى عالى تر مى خواهد تا رشد داشته باشد، وگرنه خسر و خسارت، او را مى ربايد. ■●تمامى دعا و تمامى آرزوى من، اين است كه تو را ى رسول و همسر على و مادر زينب، به چشم عنايت بپذيرد. ■●تمام خواسته ى من، اين است كه شما همه، نور چشم اولياء خدا و سرور قلب آنها باشيد؛ نه سنگى در راه خدا و خارى بر دامان رسول و استخوانى در گلوى على و ضربه اى بر گونه ى . ☑️عزيزم! ... آنطور زندگى كن كه «مرگ»، مزاحم «زندگى» تو نباشد! و آنگونه بمير، كه زندگى ساز باشى! شايد بتوانى، در كنار باشى! ●الهى ثَبِّتنا عَلى دينِكَ وَ اسْتَعْمِلْنا بِطاعَتِكَ وَ لَيِّن قُلُوبَنا لِوَلىِّ امْرِكَ وَ عافِنا مما امْتَحَنْتَ بِهِ خَلْقَكَ● ■● ، ص: ۱۳۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، این حالها و اعراض که فرود آمده‌اند در جوهر کثیف جسمانی با هم موافقت ندارند، و با هم الا دشمن نباشند، پس حذر کن و پرهیز جوی از ایشان، که این آن معنیست که ترا ازآن ترسانیدند، و آن بیمناک که ترا ازآن بیم داده‌اند. ، تو یکسانی و یک گوهر و یک ذاتی و ایشان بسیار، و تو موافقی و ایشان مختلف، و تو نیک خواهی و ایشان فریبنده، و تو درستی و ایشان باطل؛ و تو موجودی و وجود ایشان حقیقتی ندارد، و تؤی خیری دائم باقی و ایشانند زخارف و نگار و گردنده. □○پس بازگیر، ، خود را از آنها، و بپرهیز از «بادانی جستن آن، و بلند و بزرگ داشتن ایشان، و ره زدن ایشان بر تو، و فرو گذاشتن ایشان مر ترا، و بیرون مشو از خود و از ذات یکتای حق شریف، و پی بسیاری ایشان مدار و اختلاف و محالاتشان و خساست و غدرشان، که گم شوی و هلاک گردی. @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□○رسالت جمهوری اسلامی○□ □اکنون این جمهوری اسلامی و این حکومت اسلامی است که ریشه گرفته و ″حوادث″ و ″مسائل″ و ″روابط جدیدی″ را مطرح نموده □و این حکومت اسلامی است که در برابر حکومت های ممالک اسلامی و حکومت های الحادی و نیرومند شرق و غرب باید نه تنها به ″جواب مسائل″ و ″تنظیم روابط″، که به «تبیین طرحی جامع و اجراء و مدیریتی هماهنگ» که بتواند در برابر طرح های تربیتی و فلسفی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حقوقی و قضایی موجود سرفراز و مسلّط باشد، بپردازد. □○ ، ص ۶۹○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت نهم)○□ ☑️بعد از اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها فلسفه ی احکام را بیان کردند،
□○ (قسمت دهم)○□ □○و فُهْتُمْ بِكَلِمَةِ الإِخْلاصِ: و شما زبان به كلمه ی لا اله الاّ الله باز كرديد. □○في نَفَرٍ مِنَ الْبِيضِ الْخِمَاصِ: درميان گروهی كه سفيدرو بودند؛ امّا گرسنگي به آنها فشار مي‌آورد و شکم هایشان از شدت گرسنگی به پشت چسبیده بود. در نسخه ی دیگری دیدم که اینجا می گوید: «الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً» آن گروه سپید روی گرسنه شکم همان كساني هستند كه خداي متعال پليدي را از آنها دور كرده و آنها را به طور كامل پاک و معصوم قرار داده است؛ یعنی اهل بيت ع . پس شما در بین اهل بیت زبان به گشودید. □○و كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ: و این در شرایطی بود که شما لب پرتگاه آتش بوديد. □○مذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ: مثل جرعه‌اي آب بوديد كه اگر كسي مي‌خواست شما را بنوشد به راحتي مي‌توانست شما را فرو دهد؛ یعنی اين‌قدر قبل از اسلام ضعيف بوديد؛ و هر کس به چیزی طمع می کرد اولین چیزی که سهل الوصول می دید، شما بودید. به راحتی می توانست بیاید شما را اسیر کند؛ تصرف کند. □○و قَبْسَةَ الْعَجْلانِ: و مثل قبسی، جرقّه‌اي بوديد؛ مثل اندكي آتشی بودید كه به سرعت خاموش مي‌شد؛ یعنی این قدر قبل از اسلام ضعیف بودید. □○و مَوْطِئَ الأَقْدَامِ: قبل از اسلام به وسیله ی قدرت‌ها لگدكوب شده بوديد. □○تشْرَبُونَ الطَّرْقَ: آب‌هاي گل‌آلود كنار جادّه‌ها را مي‌خوريد. □○و تَقْتَاتُونَ الْقِدَّ و الْوَرَق: و از پوست حيوانات و برگ درختان غذا تهيّه مي‌كرديد؛ این چیزها را می خوردید؛ علف می خوردید؛ پوست حیوانات را می خوردید. □○أذِلَّةً خَاسِئِينَ: قبل از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ذليل شده بوديد و در كارهاي خودتان مانده بوديد. □○تخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِكُمْ: مي‌ترسيديد كه مردم بيايند و چيزي را از دست شما بربايند؛ قدرت دفاع از خودتان و دارايي‌هايتان را نداشتيد. □○فأَنْقَذَكُمُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِمُحَمَّدٍ: تا اینکه خدای متعال شما مردم ضعیف و ذلیل و بی چیز را با دست پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله پدر بزرگوار من نجات داد. □○بعْدَ اللَّتَيَّا وَ الَّتِي: حالا بعد از اين همه خدمت ها که رسول الله به شما کرد؛ بعد از اين همه دشواری ها كه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم برای نجات شما متحمل شد. □○و بَعْدَ أَنْ مُنِيَ بِبُهَمِ الرِّجَالِ: بعد از اینکه شما آن همه بلاها متحمل شدید از دست مردمان و رسول الله صلی الله علیه و آله شما را نجات داد. □○و ذُؤْبَانِ الْعَرَبِ: و از گرگ‌هاي عرب شما دريده مي‌شديد؛ و بلاها متحمل می شدید. □○و مَرَدَةِ أَهْلِ الْكِتَابِ: و از سركشان اهل كتاب، یهود و نصاری، شما آسيب مي‌ديديد؛ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد شما را نجات داد. □○كلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ: هر وقت كه آتش جنگ عليه شما بر افروخته شد، خداي متعال آمد و آن آتش را از شما مسلمان ها خاموش کرد و جلوي برافروخته شدن آن را گرفت. □○أَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّيْطَانِ: يا هر وقت كه شيطان سر بر مي‌آورد؛ □○أَوْ فَغَرَتْ فَاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ: یا اينكه یک اژدهايي از مشركين دهان مي‌گشود كه شما را ببلعد. □○قَذَفَ أَخَاهُ فِي لَهَوَاتِهَا: در این شرايط پيغمبر اكرم برای اینکه از شما مسلمان های ضعیف در آغاز اسلام حمایت کند چه کار کرد؟ برادر خودش علی‌بن ابی‌طالب را برای دفاع از شما، برای حفظ شما به كام آن اژدها می فرستاد. □○فَلا يَنْكَفِئُ حَتَّى يَطَأَ جَنَاحَهَا بِأَخْمَصِهِ: و علي بن ابيطالب هم باز نمي‌گشت تا اينكه گوشمالي سختي با مشت دلاورانه‌ي خودش بر آن اژدهاي شرك دهد □○وَ يُخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَيْفِهِ: و علی‌بن ابی‌طالب تا آتش آن اژدها را با شمشيرش خاموش نمي‌كرد بر نمي‌گشت. □○مَكْدُوداً فِي ذَاتِ اللَّهِ: علی‌بن ابی‌طالب در راه خدا سختي‌هاي فراوان متحمّل شد. □○مُجْتَهِداً فِي أَمْرِ اللَّهِ: در مسير اجراي امر الهي و دفاع از دين خدا تلاش‌هاي فراواني كرد. □○قَرِيباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ: امیرالمومنین علیه السلام بسيار به رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم نزديك بود. □○سَيِّداً فِي أَوْلِيَاءِ اللَّهِ: علی‌بن ابی‌طالب سرور اولياي خدا بود. □○مُشَمِّراً نَاصِحاً مُجِدّاً كَادِحاً: علی‌بن ابی‌طالب علیه السلام دامن همّت به كمر بسته بود. نصيحت‌ گر بود؛ تلاش‌گر و كوشنده بود. ادامه دارد... □○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□ سلام الله علیها @mohamad_hosein_tabatabaei
□برای جمع قشنگتون آرزوی بهترینها رو دارم! در سایه سار حق و حضرت مولا ان شاءالله تا همیشه✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت چهارم بخش هفتم ● وجه بطلان تفسير مزبور خواننده محترم با دقت در خود آيه و در آنچه كه ما بيان كرديم به بطلان اين چنين تفسيرى از اين آيه پى مى برد، براى اينكه سؤال ابراهيم (عليه السلام ) از كيفيت زنده كردن مردگان است ، كه خدا چطور آنان را زنده مى كند؟ نه از اينكه اجزاى مرده چگونه براى بار دوم حيات مى پذيرد و زنده مى شود، چون او پرسيد: ((كيف تحيى ؟)) (بضم تاء) يعنى چطور زنده مى كنى ؟ و نپرسيد: ((كيف تحيى ؟)) (به ف تح تاء) يعنى چطور زنده مى شوند؟. علاوه بر اينكه زنده كردن مردگان به دست خود ابراهيم (عليه السلام )، خود دليل بر گفته ما است و اگر سؤال از چگونگى زنده شدن مردگان بود، كافى بود خداوند پيش روى ابراهيم (عليه السلام ) مرده اى را زنده كند (همانطور كه در آيه قبلى در قصه ((عزيز)) كه از آن خرابه گذشت ، فرمود: اگر مى خواهى ببينى مردگان چگونه زنده مى شوند، به استخوانها نگاه كن ببين چگونه آنها را به حركت در مى آوريم ، و سپس گوشت بر آنها مى پوشانيم ) و ديگر احتياج نداشت زنده كردن مردگان را به دست خود آن جناب اجرا كند. اين همان نكته اى است كه در چند صفحه قبل به آن اشاره كرديم و گفتيم : اين مفسرين نفوس انبيا را در اخذ معارف الهى و مصدريتشان نسبت به امور خارق العاده به نفوس عادى خود قياس كرده اند، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 570 و نتيجه اش اين شده كه مثلا بگويند زنده كردن مردگان به دست خود ابراهيم و بدون دخالت آن جناب هيچ فرقى به حال آن جناب ندارد، بااينكه اين حرف به خاطر و ذهن هيچ كسى كه از حقايق بحث مى كند و آشنا با آن است خطور نمى كند، ولى اين مفسرين به آن جهت كه اعتنائى به حقايق ندارند، در چنين اشتباهى واقع شده اند، و هر چه بيشتر در بحث فرو مى روند از حق دورتر مى شوند. مثلا ((طمانينه )) را معنا كرده اند به برطرف شدن اشكالات و احتمالاتى كه ممكن است در مساله تكون در دل خطور كند با اينكه اين احتمالات بيهوده ، تردد و عدم انسجام فكرى است كه ساحت پيامبرى چون ابراهيم (عليه السلام ) منزه از آن است ، علاوه بر اينكه جوابى كه در آيه شريفه نقل شده با ((طمانينه )) به اين معنا تطبيق نمى كند، زيرا ابراهيم (عليه السلام ) پرسيده بود: چگونه مردگان را زنده مى كنى ؟ و كلمه مردگان را مطلق آورد، و اين مطلق اگر نگوئيم منصرف به خصوص مردگان از انسانها است ، حداقل انسان و غير انسان را شامل مى شود، و خداى تعالى زنده كردن انسان مرده را به او نشان نداد، بلكه زنده كردن چهار مرغ مرده را نشان داد. مفسر نامبرده آنگاه به برترى دادن ابراهيم (عليه السلام ) بر عزير (صاحب داستان در آيه قبلى ) پرداخته و مى گويد: هر دو قصه كه در اين دو آيه آمده يك نوع است ، يعنى در هر دو، سوال از كيفيت است ، به آن معنائى كه خودش براى كيفيت كرده ، و گفته است : چيزى كه هست ابراهيم (عليه السلام ) از اين نظر نزد خداى تعالى گرامى تر است كه پاسخ او فورا داده شد، ولى پاسخ عزير بعد از صد سال داده شد. و از اين حرف معلوم مى شود كه اين مفسر اصلا معناى دو آيه را نفهميده است ، با اينكه هر دو آيه ، علاوه بر معانى برجسته و دقيقى كه در بر دارند - اصلا اجنبى و بيگانه از مساله كيفيت به آن معنائى هستند كه وى ذكر كرده ، و اگر يك بار ديگر گفتار او را از نظر بگذرانيد اشتباهاتش روشن مى شود. علاوه بر اينكه اگر سؤال آن جناب از كيفيت بود، بايد آيه شريفه با صفت قدرت ختم مى شد، نه با صفت ((عزت )) و ((حكمت )) همچنان كه آيه زير كه در مقام بيان كيفيت زنده كردن است با صفت قدرت مطلقه خداى تعالى ختم شده ((و من آياته انك ترى الارض خاشعه ، فاذا انزلنا عليها الماء اهتزت ، و ربت ، ان الذى احياها لمحى الموتى ، انه على كل شى ء قدير)) و نظير آن آيه ، آيه زير است ، كه مى فرمايد : ((او لم يروا ان الله الذى خلق السموات و الارض ، و لم يعى بخلقهن بقادر على ان يحيى الموتى ، بلى انه على كل شى ء قدير)). ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 571 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●سخن ره توسط رژیم طاغوت●■ ■●علامه طباطبایی در فرازی از کتاب "فرازهایی از اسلام" سخنی گفته است که به مذاق خوش نیامده و آن را از کتاب سانسور کرد! : ■●بیش از نیم قرن است که ما حکومت و دستور دموکراسی را پذیرفته و [به اصطلاح] در ردیف متمدن غربی ها قرار گرفته ایم [اما] عینا می بینیم ما روز به روز تر و بارتر می شود و از این درخت که برای دیگران پربرکت و پربار است، جز میوه بدبختی و رسوایی نمی بینیم». ■●سانسور در آینه، ص ۶۰۲●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●گذری کوتاه بر رویکردهای سیاسی و اجتماعی آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■●در سیاست کاملاً صاحب‌نظر بودند و مطالب را روشن می‌کردند، ولی برای اهلش؛ البته گویا فقط دید ظاهری نبود. اوایل انقلاب با مرحوم امام رحمه‌الله جلساتی داشتند. در ایام مبارزه، مرتباً با هم رفت‌وآمد می‌کردند. مرحوم والد پیشنهاد‌هایی هم برای مبارزه می‌دادند. همچنین می‌گفتند: « ، ؛ ولی دعا می‌كنیم برای بعدش مشكلی پیش نیاید.» ■●حدود سال ۴٢ _ شاید در آخرین ملاقات پیش از تبعید مرحوم امام _ به ایشان گفتند: حداقل باید چهل نفر متخصص مهذّب به‌همراه داشته باشید تا در مواقع لازم، حاضر باشند؛ شما باید این‌ها را تربیت کنید و داشته باشید. این هم نمی‌شود، مگر اینکه یک فُرجه‌ای برای این‌ها باشد؛ و این فرجه هم محقق نمی‌شود، مگر اینکه آن کسی که الآن چکمۀ ظلم خود را به مذهب و مردم گذاشته، با چندین نحو اِفشایش کنیم و هم با چندین طریق مختلف برنامه‌ریزی داشته باشیم که او را از میان ببریم و حتی وجوهات را برای کشتن شاه مصرف کنیم. اگر او خودش حذف شود، یکی دیگر را سر کار می‌آورند که در ابتدای کار ضعیف است و نمی‌تواند فشار بیاورد. فشار بر روحانیت کاهش می‌یابد و ما خواهیم توانست کار اصلی خودمان را انجام دهیم. ■●برگرفته از کتاب صحبت سال‌ها (مجموعه خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی بهجت)●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، تا کی نیازمند و گریزان باشی از ضدی بضدی؟ گاهی از گرما بسرما، گاهی از سرما بگرما، گاهی از گرسنگی بسیری، گاهی از سیری بگرسنگی؛ همچنین در طعامها و بویها، چون از شیرینی بسیار شودت محتاج شور گردی، و گر شوریت بسیار گردد نیازمند ترش شوی، □○و همچنین در بویهای مختلف، و هر آنچه حاضر آنی در جهان حس؛ و پیوست نیازمندی باندوختن، و چون بدان پیوستی ترس بر فوات آن اندوختی مادام تا با تو بود، و چون از تو رفت خوف شد و اندوه و غم آمد. □○پس برکش از خود این چیز را که بدان مشاهدهٔ این چیزها همی کنی، و بدان این بیماریها همی یابی، و اندوه مبر بر مفارقت غمها و اندوه ها و بیم ها و نیازها، و ناخوش مشو از پیوند توانگری و بی‌نیازی و عزّ و امن شادمانی، که هر که برگزیند درویشی را بر توانگری و بیم را برایمنی، و مذلّت را بر عزّ، نادان بود، و نادان گم راه باشد و گم راه هالک. @mohamad_hosein_tabatabaei