eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●آنچه باعث می شود●■ ■□آن‌چه كه اخلاص را در نيّت و در عمل و در دين مى‌نشاند، تا در نيّت از دنيا كه هيچ، حتى از طمع بهشت و ترس جهنم فراتر برود، و در عمل از بدعت و فساد و انحراف جدا شود و در دين از التقاط‌ و تبعيض اعتقاد، نجات بيابد، آن‌چه كه اخلاص در اين وسعت را مى‌طلبد و زمينه سازى مى‌كند همين دل بزرگ كردن و از دنيا بيشتر خواستن و از پوسته بيرون زدن است. ■● كه جهت عمل و صالح بودن عمل را شكل مى‌دهد چون حسنات و خوبى‌ها آن‌گاه صالحات مى‌شوند كه در جايگاه و در جهت مناسب نشسته باشند، اخلاص، كه اين صلاحيت را مى‌سازد، ريشه در و لقاء خدا و به لقاء خدا و لقاء خدا دارد و هر اندازه كه درجه‌ى رجاء بالاتر برود و به تمنا و اشتياق و انس برسد، اخلاص عميق‌تر و گسترده تر خواهد شد و تصعيد نيّت و توفير نيّت ١شكل خواهد گرفت. ■●دلى كه موقف دنيا براى او گشاد است و اين مرتع براى او سرسبزى و شادابى دارد، كوچ نمى‌كند و رحل نمى‌بندد و بانگ رحيل را انتظار نمى‌كشد و حتى بر نمى‌تابد كه خط‌ زندگى او با خط‌ مرگ تقاطع دارد و مرگ او را از كارها و خواسته‌ها و آرزوها و نتايج كارهايش جدا مى‌كند و از بت‌هايش دور مى‌سازد. ■●وارثان عاشورا، صفحه ۱۷●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●سعی کن همین کارهای عادی وسیله قرب تو باشد! ●■ ■سعى كن كه لذّت‌ها و خوردن‌ها و خوابيدن‌ها و شادى‌ها و رنج‌هاى تو، در برنامه تو باشد و روى حساب و نقشه باشد تا همين كارهاى عادى، با اين انگيزه و هدف، باعث حركت و وسيله قرب تو باشد... ■...و اين خيلى مهم است كه شغل ما، نقش ما باشد. خوردن، خوابيدن، دوستى، دشمنى، تحصيل و تمام شغل‌هاى اجرايى ما، نقش تربيتى و سازندگى و نقش اهداف ما و نشان خدا را با خود داشته باشند و با اسم الله و نام و نشان خدا همراه باشند. ■● ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● علیه‌السلام سازشگر نیست ●■ ■●اگر امام حسن به صلح دچار مى‌شود، به خاطر تنهايى و خيانت يارانى است كه پول معاويه و رياست او را به دل گرفتند و از امام بريدند. و اگر على در برابر معاويه و قرآنهاى بلند صلح را نمى‌پذيرد، به خاطر فريب و نيرنگى است كه در ميان است. پس صلح و سازش در جنگهاى عقيدتى و در مبارزه‌هاى مقدس دينى تا رسيدن به هدف معنا ندارد. مگر آنجا كه به دشمن فرصت بازگشت بدهى و يا براى خودت فرصت جمع‌آورى و تجديد قوا بخواهى.(۱) ■●صلح امام حسن چيزى جز آتش بس نبود، كه حضرت از هدف خود تخفيف نداد و از باطل براى حق نردبان نساخت؛ چون هر مبارزى كه از هدف مايه بگذارد و كوتاه بيايد، بر فرض ببرد، باخته است. بگذر از اينكه باختها حتمى است، كه در موضع ضعف، كارى نمى‌توان كرد و تخفيف‌ها از اين موضع ضعيف خبر مى‌دهند. امام حسن(علیه السلام) سازشگر نيست؛ چون نه تخفيف داده و نه تسليم شده؛ چون ياورى ندارد، تحميل نمى‌كند؛ مى‌ايستد تا زمينه را فراهم نمايد.(۲) ■●دنيا با تمامى گوشهايش مى‌شنود كه مى‌گويند امام مجتبى مؤمنين را ذليل كرد، كه امام مجتبى زبانش گويا نبود، كه او ترسيد، كه او زن باره بود و از جنگ هراسيد. راستى كه عجب تلخهاى شيرينى است. امام مجتبى كه زبانش معاويه را مى‌لرزاند، گنگ معرفى مى‌شود و مردمى كه به دنيا روى مى‌آورند عزّت خدا مى‌شوند و خطاب مذلّ المؤمنين سر مى‌دهند آن هم تا روزهاى آخر، حتّى آن هنگام كه امام پاره‌هاى جگرش را در ميان طشت مى‌بيند و خون دلش را به روى زمين مى‌ريزد. شيرينى دنيا در همين است كه با تلخى‌هايش نهفته‌ها را آشكار مى‌كند و ته كيسه را بيرون مى‌ريزد و سرمايه‌ها را نقد مى‌نمايد.(۳) ۱- قيام، ص: ۲۴۲ ۲- تطهير با جارى قرآن(۲)، ص: ۳۰۵ ۳- درسهايى از انقلاب(تقيه)، ص: ۱۹۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️آیا ما از سهمی از داریم ■●من هر سال حساب مى کنم كه چه سهمى گرفته ام و چه ميراثى برداشته ام؟ آيا از عاشورا ى حسين و از كربلاى ، سهمى داشته ام؟ ■●وارث، قرابت مى خواهد. قرابتى بدون حائل و بدون مانع. فرزندى كه قاتل پدر باشد، ارث نمى برد. فرزندى كه كافر باشد از مسلمان ارث نمى برد. آيا من حسين را نكشته ام؟ آيا من از آنچه كه فهميده ام، چشم نپوشيده ام و كفر نورزيده ام؟ ■●اگر من به ولايت حسين نرسيدم، اگر ابوّت اولياء را نخواستم، اگر فرزند دنيا و يا بدتر بندهى دنيا شدم و دين در وجود من شكل نگرفت و تنها بر زبانم نشست، آيا با حسين قرابتى دارم؟ ☑️آيا از عاشورا ارثى مى برم و سهمى مى گيرم؟ ■●وارثان عاشورا، ص۲۵۴●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○راستى چگونه محمد در كوير آن گلها را پروريد؟!○□ □○من گاهى در كار سنگين رسول عظيم، محمد مصطفى، آنچنان مسحور مى‌شوم، كه خيال مى‌كنم در خواب اين همه بيدارى را و بصيرت را و رفعت را ديده‌ام؛ چگونه از ميان آنهايى كه ناچار با دست خود، گور عزيزان خود را مى‌كندند، وسعت صدر و ظرفيت روح و ظرافت برخوردى را بيرون مى‌آورد، كه امروز در سرزمين رفاه و هنگام وفور هم نمى‌توان اين همه وسعت كه هيچ، حتّى مقدارى ظرفيت و ظرافت را از آنها توقع داشت، كه لااقل برادران خودشان را به دست دشمنشان نسپارند و زير پاى خوكهاى مهاجم نيفكنند و قربانى يهود نسازند. □○راستى چگونه محمد در كوير، آن گلها را پروريد؟ گلهايى كه از خار انگيزه‌هاى شخصى كه هيچ از غضب قومى و قبيله‌اى كه هيچ، حتّى از شوق بهشت و ترس آتش هم رها شده بودند و از بندگى و تجارت، به آزادگى رسيده بودند. □○درسهايى از انقلاب(قيام)، ص۱۵۴○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
: ■●عشق از نياز بر مى‌آيد. اما كدام نياز؟ راحت‌تر بگويم: عشق، خود نياز است، اما نياز به تبديل شدن و به اين‌گونه از بن‌بست رهيدن، از خود خلاص شدن و به معشوقى كه بالاترش يافته‌اى پيوستن و با او ماندن؛ چون هنگامى كه بودن تو، ماندن است و ماندن تو، مرگ است و گند است، بايد اين بودن، از بن‌بست ماندن نجات بگيرد. بايد در راهى بيفتد و جهتى بيابد. ■●اين نياز، عشق است و عشق از اين نياز برخاسته. و اين عاشق است كه به راحتى مى‌تواند خودش را بدهد، كه خودِ برترى را به دست آورده است. مى‌تواند فنا شود، كه وسعت بزرگ‌ترين را شناخته است؛ وسعتى كه وجودش در آنجا حصار است و ديوار است و قلعه است و فرو ريختنش، بيشتر شدن است و بزرگ‌تر شدن است و باقى ماندن است و از بن‌بست رهيدن و ادامه يافتن. ■●آنچه ما با نام عشق امام، با آن مأنوس شده‌ايم و به آن دل بسته‌ايم، عشق نيست و اين نيازِ ادامه يافتن و حركت كردن نيست، كه نياز به سرگرم شدن و تنوع داشتن است. ■●آنچه ما در برابر امام داريم هنوز تا اين عشق فاصله دارد. ما از امام نه خودش و نه خودمان، كه خانه و زندگى را مى‌خواهيم و از او به جاى مغازه و بيل و كلنگ استفاده مى‌كنيم. ما بيشترها را فداى كم‌ترها كرده‌ايم. و اين است كه عشق نيست، بازى است. ■●تو می آيی (ويرايش جديد)‌، صفحه ۸۶●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●سقوط، یک اصل طبیعی برای سنگ... ●■ ■●کسانی که سر به بالا دارند و حرکتی متعالی را میخواهند، مثل سنگ نیستند تا با هل دادن به جایی برسند؛ چرا که وقتی این نیرو تمام شد، سقوط میکنند؛ "که سقوط، یک اصل طبیعی برای سنگ هاست". ■●ولی اگر ریشه ها در انسان جان گرفت، آنچه برای همه غیر طبیعی است، طبیعی ترین خواهد بود که حرکت بر خلافِ جریانِ طبیعیِ سنگها، یک اصلِ طبیعی برای حرکت گیاهان است. ■●حرکت، ص۱۶●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□خدا شاهد است که ما با همه ظرفیتمان حرکت نکرده‌ایم و بار خودمان را بر دوش دیگران انداخته ایم و خیال می‌کنیم رندی همین است. در حالی که زرنگ‌های عالم جور دیگری عمل کرده‌اند و بار دیگران را نیز به دوش کشیده‌اند. #استاد_علی_صفایی_حائری □○کتاب روزهای فاطمه، ص۷۱○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● سلام الله علیها الگوی چه کسانی است؟●■ ■● ، الگوى كسانى است كه بيشتر از خودشان هستند و بيشتر از رفاه و عدالت و تكامل را مى خواهند؛ كه انسان، با رسيدن به تكامل و شكوفايى استعدادهايش، جهتى عالى تر مى خواهد تا رشد داشته باشد، وگرنه خسر و خسارت، او را مى ربايد. ■●تمامى دعا و تمامى آرزوى من، اين است كه تو را ى رسول و همسر على و مادر زينب، به چشم عنايت بپذيرد. ■●تمام خواسته ى من، اين است كه شما همه، نور چشم اولياء خدا و سرور قلب آنها باشيد؛ نه سنگى در راه خدا و خارى بر دامان رسول و استخوانى در گلوى على و ضربه اى بر گونه ى . ☑️عزيزم! ... آنطور زندگى كن كه «مرگ»، مزاحم «زندگى» تو نباشد! و آنگونه بمير، كه زندگى ساز باشى! شايد بتوانى، در كنار باشى! ●الهى ثَبِّتنا عَلى دينِكَ وَ اسْتَعْمِلْنا بِطاعَتِكَ وَ لَيِّن قُلُوبَنا لِوَلىِّ امْرِكَ وَ عافِنا مما امْتَحَنْتَ بِهِ خَلْقَكَ● ■● ، ص: ۱۳۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○رسالت جمهوری اسلامی○□ □اکنون این جمهوری اسلامی و این حکومت اسلامی است که ریشه گرفته و ″حوادث″ و ″مسائل″ و ″روابط جدیدی″ را مطرح نموده □و این حکومت اسلامی است که در برابر حکومت های ممالک اسلامی و حکومت های الحادی و نیرومند شرق و غرب باید نه تنها به ″جواب مسائل″ و ″تنظیم روابط″، که به «تبیین طرحی جامع و اجراء و مدیریتی هماهنگ» که بتواند در برابر طرح های تربیتی و فلسفی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حقوقی و قضایی موجود سرفراز و مسلّط باشد، بپردازد. □○ ، ص ۶۹○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️چگونه مى‌شود افراد را از عشق‌ها و غريزه‌ها و... جدا کرد؟ : □●ما افراد را مثل استخرى به آب بسته‌ايم، به جاى آن كه همچون چشمه‌اى كاويده باشيم و اين است كه آن‌ها به مرور زمان رنگ عوض مى‌كنند و كرم در مى‌آورند. □●آخر نمى‌شود آن‌ها را از هوس‌هايى كه در خونشان ريخته و در اعماقشان ريشه دارد با چند شعار اخلاقى و مقدارى نصيحت، جدا كرد. □●چگونه مى‌شود آن‌ها را از عشق‌ها و غريزه‌ها و حرف‌ها و وسوسه‌ها و از حب نفس و ثروت و لذت و قدرت و رياست و شهرت رها كنيم‌؟ ☑️مگر هنگامى كه به يك عشق بزرگ‌تر رسانده باشيم. اين طبيعى است هر كس مهم را فداى مهم‌تر مى‌كند و محبوب را در راه محبوب‌تر مى‌گذارد. □● ج۱؛ ص۴۱●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
: ■●دختر خوبم! نمى‌توانم از اين همه آتش و فتنه و از اين همه دست‌هاى ظالم و خائن و از اين همه زمينه‌هاى سنگين براى تو نگويم و تو را بگذارم كه با غريزه و با صفاى حس و احساس، گرفتار اين رذالت‌هاى پنهان و آشكار بشوى. پس اگر چه براى تو مبهم است، تحمل كن؛ كه آدمى مى‌تواند با علم و مشورت و با سنجش و دقّت و با حلم و شكيبايى ، خطرهاى كمين نشسته را بشناسد و دشمن‌هاى خود را رَصد كند و با آگاهى،به مبارزه برخيزد. ■●علم و اطّلاع را با ،با ،با ،با و با مى‌توانى به دست بياورى و در هر كارى كندوكاو نمايى؛ كه هيچ گربه‌اى،به‌خاطر خدا موش نمى‌گيرد و گوش نمى‌برد. ■●خيلى‌ها براى استعمار و براى بهره‌بردارى از ملّتى،به بهداشت و مسكن و خوراك آن‌ها مى‌رسند؛ امّا منافع آن‌ها را براى خود مى‌برند؛ كه خرس‌هاى بهره‌مند از كندوى عسل،براى زنبورها، از دشت‌هاى گل و از سرزمين‌هاى سبز حكايت مى‌كنند؛ چون عسل‌هاى انباشته شده، سر از شكم آن‌ها در مى‌آورد. فريب محبّت‌ها را نخور؛ به ريشه‌ها و انگيزه‌ها و هدف‌هاى ديگران هم فكر كن و اين‌ها را هم به سنجش بياور؛ كه اين تعقّل و سنجش انگيزه‌ها و هدف‌ها و شكل‌هاى عمل، مى‌تواند تو را از طعمه‌شدن و طعمه‌ساختن نجات بدهد. ■● ص۱۶۷●■ @mohamad_hosein_tabatabaei